۱۳۹۳/۱۱/۲۸
–
۸۰ بازدید
منظور از علائم ظهور، نشانههایی است که نزدیک شدن ظهور را نشان میدهند. با تحلیل ماهیت علائم ظهور، در مییابیم که علائم ظهور، نسبت به ظهور رابطه سببی ندارند یعنی این گونه نیست که به محض تحقق نشانهها و علائم ظهور بگوییم پس ظهور هم حتماً تحقق خواهد یافت، بلکه تنها جنبه اعلام و کاشفیت دارند یعنی تحقق آنها کاشف از این واقعیت است که ظهور نزدیک شده است.
علائم را از جهات مختلفی میتوان تقسیم بندی نمود.
از جمله میتوان آنها را به:
۱. علائم عادی و علائم غیر عادی و معجزه آسا تقسیم کرد.
۲. با توجه به روایات رسیده میتوان به علائم حتمی و علائم غیر حتمی تقسیم نمود.
علائم را از جهات مختلفی میتوان تقسیم بندی نمود.
از جمله میتوان آنها را به:
1. علائم عادی و علائم غیر عادی و معجزه آسا تقسیم کرد.
2. با توجه به روایات رسیده میتوان به علائم حتمی و علائم غیر حتمی تقسیم نمود.
3. بالاخره میتوان به لحاظ فاصله زمانی بین وقوع علامت و تحقق روز موعود به علائم قریب و علائم بعید تقسیم کرد.
آنچه بیشتر از ظاهر روایات به دست میآید تقسیم علائم به غیر حتمی یا موقوف و علائم حتمی است. علائم غیر حتمی یا موقوف نشانههایی است که رخ دادن آنها قطعی نیست و ممکن است به دلیل عدم تحقق شرایط و یا ایجاد مانع به وقوع نپیوندند.
و اما علائم حتمی آنهاست که رخ دادن آنها حتمی و قطعی است.
در منابع روایی، بسیاری از رخدادهای طبیعی و غیر طبیعی و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی به عنوان علائم ظهور، ذکر شده است. بدیهی است که روایات مربوط به این مسئله، مانند سایر مسائل دیگر، از جهت درستی و اعتبار، یکسان نیستند. در میان این روایات، برخی از جهت سند غیر قابل اعتمادند و برخی هم از جهت مضمون و مطالبی که در آن مطرح شده، جای بحث و تامل دارند. بنابراین، نمیتوان به صرف دیدن یک روایت و بدون بررسی کارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد کرد. در میان نشانهها، برخی به عنوان «علایم حتمی ظهور» ذکر شده است.
علائم معروف حتمی، پنج مورد است:
1. خروج سفیانی؛ پیش از قیام حضرت مهدی(ع) مردی از نسل ابوسفیان، در منطقه شام، خروج میکند و با تصرف بخشهایی از سرزمین اسلام، برای یافتن و کشتن شیعیان جایزه تعیین میکند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بیداء؛ خسف، یعنی فرورفتن، و بیداء نام سرزمینی بین مدینه و مکه است. سفیانی که در آستانه ظهور حضرت مهدی(ع) خروج میکند، هنگامی که از ظهور ایشان با خبر میگردد سپاهی عظیم به مدینه و مکه میفرستد و چون به سرزمین بیداء میرسند، خداوند آنان را در کام زمین فرو میبرد و هلاک میشوند.
3. خروج یمانی؛ سرداری از یمن قیام میکند و مردم را به حق و عدل دعوت میکند. خروج یمانی، اجمالاٌ از نشانههای ظهور است، هر چند جزئیات و چگونگی قیام وی، روشن نیست.
4. قتل نفس زکیه؛ نفس زکیه، یعنی انسان پاک و بی گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدی، جوانی بی گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل میرسد.
5. صیحه آسمانی؛ منظور از آن، صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی، از آسمان به گوش میرسد و همه مردم آن را میشنوند. محتوای این پیام آسمانی، دعوت به حق و حضرت مهدی است. امام باقر(ع) میفرماید:«ندا کنندهای از آسمان، نام قائم ما را ندا میکند. پس هر که در شرق و غرب است، آن را میشنود.(الغیبة، نعمانی، ص252).
البته در برخی از روایات، به علائم دیگری نیز اشاره شده است، مانند خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر آن. (الغیبة، طوسی، ص444) و یا طلوع خورشید از مغرب(الغیبة، طوسی، ص435).
شیخ مفیده (ره) در کتاب الارشاد انبوهى از این نشانه ها و علایم را به طور فشرده نقل کرده است. به نظر او مهمترین نشانه ها عبارت است از:
1. جنبش ارتجاعى سفیانى.
2. قتل سید حسنى.
3. جنگ قدرت بنى عباس.
4. گرفتن خورشید در نیم روز ماه رمضان.
5. شکافته شدن زمین و فرورفتن تجاوزکاران.
6. فرورفتن زمین در مشرق و مغرب.
7. توقف خورشید به هنگام نیم روز در وسط آسمان.
8. طلوع خورشید از مغرب.
9. قتل نفس زکیه پشت دروازه کوفه در زمره هفتاد تن از شایستگان.
10. بریده شدن سر مردى از بنى هاشم در میان رکن و مقام.
11. ویران شدن دیوار مسجد کوفه.
12. حرکت پرچم هاى سیاه از طرف خراسان.
13. قیام جنبش یمنى.
14. آشکار شدن مرد مغربى و تصرف سرزمین شام به وسیله لشگر او.
15. فروآمدن ترک ها در جزیره.
16. فروآمدن رومیان در رمله.
17. طلوع ستاره اى درخشان و نورانى بسان ماه و آن گاه انعطاف خاص آن.
18. پدیدار شدن سرخى در آسمان و گسترش آن در آفاق آسمان.
19. پیدایش ستون آتشى در مشرق به مدت سه تا هفت روز.
20. قیام امت عرب و برکنار شدن زمامداران عرب به وسیله ملت هاى خویش و به دست گرفتن زمام امور کشورها به وسیله مردم.
21. خروج جهان عرب از سیطره عجم (احتمالاً غربى ها).
22. کشته شدن رهبر مصر به دست مردم.
23. انهدام شام و اختلاف سه جریان سیاسى در آن.
24. ورود پرچم هاى قیس و عرب به مصر و پرچم هاى «کنده» به خراسان.
25. ورود سپاهى از سوى مغرب و رسیدن به آنها به دروازه شهر حیره.
26. شکستن دیوار فرات و جریان یافتن آب در کوچه هاى کوفه.
27. خروج شصت پیامبر دروغین.
28. خروج دوازده امام دروغین.
29. به آتش کشیده شدن مرد گران قدرى از بنى عباس بین جلولا و خانقین.
30. ایجاد پل ارتباط میان کوفه و بغداد.
31. وزش بادى سیاه در آغاز روز.
32. ترس و ناامنى فراگیرى که همه عراق و بغداد را فرا مى گیرد.
33. مرگ سریع و دردناک و نقص و زیان در اموال و جان و ثمرات.
34. آفت ملخ نابهنگام و بهنگام کشاورزى.
35. برداشت کم محصولات زراعى.
36. جنگ قدرت میان عجم (غیرعرب) و خونریزى بسیار در میان آنان.
37. شورش بردگان بر ضد برده داران و کشتن آنان.
38. مسلمان شدن گروهى از بدعت گذاران و به صورت میمون و خوک درآمدن آنان.
39. تسلط کشورهاى عقب مانده به کشورهاى زورمندتر و ثروتمند.
40. طنین افکن شدن ندایى از آسمان و رسیدن آن به گوش جهانیان به زبان هاى گوناگون.
41. پدیدار شدن چهره و سینه اى در کره خورشید.
42. زنده شدن گروهى از مردگان و بازگشت آنان به دنیا به گونه اى که مردم آنان را شناخته و با آنان دیدار مى کنند الارشاد، ص 356؛ بحارالانوار، ج 52، ص 220.. … آن گاه است که (مردم) از ظهور آن امام موعود در مکه مکرمه و بیت اللَّه آگاه مى گردند و با شور و شوق و اخلاص به یارى او مى شتابند ر.ک: محمدکاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 293 و 294..
کدام یک از نشانههای ظهور واقع شده است؟
یکی از آسیبهای جدی مباحث مهدویت، تطبیق است؛ لذا تطبیق علائم ظهور بر حوادث و وقایع و ادعا کردن تحقق علائم به صورت قطعی، نه تنها قابل پذیرش و دفاع نیست، بلکه تولید آسیب نیز میکند.
چندی پیش شخصی ادعا کرد که از علائم ظهور فقط 5 نشانه که حتمی هستند باقی مانده است که موجب نارضایتی و نگرانی فراوان شد تا جایی که برخی به تأمل، نقدی بر آن نوشتند.
بنابراین این سۆال با توجه به تطبیق، قابلیت پاسخ صریح و روشن ندارد؛ زیرا هیچ عالمی علم ندارد که این حادثه واقعاً همان علامت ظهور باشد، مثل روایت کشته شدن عبدالله که برخی آن را به پادشاه فعلی عربستان تطبیق دادهاند و تطبیق آن هیچگاه صحیح نیست. مثلا علامه مجلسی در ذیل روایتی مینویسد: این روایت که متن آن تغییر یافته و اشتباه دارد، سند آن به بدترین خلق خدا یعنی عمربن سعد میرسد، من آن را ذکر کردم تا دانسته شود همه حضرت مهدی(عج) را قبول دارند.
ضمن آنکه برخی از علامتها نشانه برای فرج و گشایش مۆمنان و یا خبر از یک اتفاق و واقعه است و ربطی به ظهور حضرت ندارد؛ مانند وقوع گرمای شدید یا روایات رایات سود که به بنی عباس اشاره دارد.