آنچه به عنوان شر از آن یاد می شود در عالم مجردات وجود ندارد، و این بحث به عالم ماده مربوط می شود. در تحلیل معنای خیر و شر چنین گفته اند: خیر چیزی است که هر شیئی بر حسب طبیعت خود آن را طلب می کند و آن را دوست دارد و هر گاه بین چند چیز مردد شود، بهترین آنها را بر می گزیند و شر در برابر خیر است.
اشیا از جهت خیر و شر بودن بر پنج قسم هستند که دو قسم آن تحقق خارجی دارند و آن دو قسم عبارت اند از: خیر محض که وجود خداوند متعال است و خیر غالب. و آنچه که توأم با شر مورد تعلق کلمه ایجاد اراده الاهى قرار مىگیرد و قضاى الاهى هم بالذات شامل آن مىشود، آن مقدارى است که وجود به خود گرفته است، به بیان دیگر، استعداد و قابلیت گرفتن وجود را داشته است، و به عبارت روشن تر خدا خلق کرده، اراده الاهى ایجادش نموده و قضاى الاهى بر آن رانده شده است. اما عدم هایى (شرهایی) که همراه آن است مستند به خدا نیست، بلکه مستند به نداشتن قابلیت بیشتر خود او و قصور استعداد او است.