اولا تصمیم امام حسین ـ علیه السّلام ـ مبنی بر رفتن به سوی کوفه و انتخاب آن و نرفتن به جاهای دیگر با توجّه به شرایط و مقتضیات زمانی آن هنگام صورت گرفته که ارزیابی آنها با خود امامی که عالم و معصوم است بوده است .ثانیا دشمن دنبال بیعت گرفتن از امام است به هر قیمتی که از او دست بر نمی دارند غیر از اینکه معلوم نبود یمنی ها که به امام نامه ی دعوت هم نفرستاده بودند از امام حسین ـ علیه السّلام ـ استقبال خوبی به عمل آورند.ثالثا علت اصلی حرکت امام حسین ـ علیه السّلام ـ به سوی کوفه و انتخاب آن و نرفتن به جایی دیگر دعوتهای مکرّر و بی امان مردم کوفه از آن حضرت بود به طوری که حدود دوازده هزار نامه برای آن حضرت ارسال نمودند و این ها تنها ظرف پنج روز برای امام ارسال گردید. از افراد شاخص و سرشناسی که برای امام حسین ـ علیه السّلام ـ نامه نوشتند می توان از حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، سلیمان بن صُرَد، رفاعه بن شدّاد، مسیب بن نجبه، شیث بن ربعی، حجّاربن ابجر و دیگر بزرگان کوفه یاد کرد، که مضمون نامه های ارسالی آنها در چند نکته ی اساسی خلاصه می شد:
الف- اظهار شادی از در گذشت معاویه .
ب- عدم لیاقت وصلاحیت یزید برای امر خلافت و حکومت.
ج ـ دعوت از امام ـ علیه السّلام ـ برای رفتن به کوفه.
د ـ تعهّد اهالی کوفه به فداکاری و جانبازی در راه امام ـ علیه السّلام ـ
امام ـ علیه السّلام ـ نیز در پاسخ این نامه مرقوم فرمودند:
«از آنچه شما ذکر کردید با خبر شدم و اینکه نوشته بودید، ما امام و رهبر نداریم، به سوی ما شتاب کن تا خداوند ما را به وسیله ی تو هدایت نماید. من برادر و پسرعمویم ( مسلم بن عقیل ) را که مورد اعتماد من است به سوی شما فرستادم، اگر او برای من بنویسد که اهل فضل و خردمند کوفه نوشته ها و اظهارت فرستادگان شما را تأیید میکنند، به زودی به سوی شما حرکت خواهم کرد. به جان خود سوگند که امام، کسی نیست مگر آن که به کتاب خدا حکم کند و عدل و داد را برپا دارد، دین حق را پذیرفته و خود را وقف رضای خدا کند.»
آنچه از این نامه ی امام ـ علیه السّلام ـ بر می آید این است که او حجّت را بر خود تمام شده می دیده و فقط برای رضای خدا به سوی کوفه رفته است و مردم هیچ شهر یا کشوری در آن زمان چنین استقبالی را از امام حسین ـ علیه السّلام ـ به عمل نیاوردند که در غیر این صورت در تاریخ نقل می شد.
شاید مهم ترین عامل که می توان برای حرکت امام حسین(ع) بسوی کوفه بر شمرد درسی است که آن حضرت به بشریت دادند درسی که در طول ۱۴۰۰ سال همواره در گوش همه انسان های جهان زمزمه می گردد که آری شهادت نیز می تواند هدف باشد و می توان با خون خود بزرگترین هدایت را که وظیفه امام است به نحو احسن به انجام رساند و حسین عالمانه می رفت تا این وظیفه را به انجام رساند.
الف- اظهار شادی از در گذشت معاویه .
ب- عدم لیاقت وصلاحیت یزید برای امر خلافت و حکومت.
ج ـ دعوت از امام ـ علیه السّلام ـ برای رفتن به کوفه.
د ـ تعهّد اهالی کوفه به فداکاری و جانبازی در راه امام ـ علیه السّلام ـ
امام ـ علیه السّلام ـ نیز در پاسخ این نامه مرقوم فرمودند:
«از آنچه شما ذکر کردید با خبر شدم و اینکه نوشته بودید، ما امام و رهبر نداریم، به سوی ما شتاب کن تا خداوند ما را به وسیله ی تو هدایت نماید. من برادر و پسرعمویم ( مسلم بن عقیل ) را که مورد اعتماد من است به سوی شما فرستادم، اگر او برای من بنویسد که اهل فضل و خردمند کوفه نوشته ها و اظهارت فرستادگان شما را تأیید میکنند، به زودی به سوی شما حرکت خواهم کرد. به جان خود سوگند که امام، کسی نیست مگر آن که به کتاب خدا حکم کند و عدل و داد را برپا دارد، دین حق را پذیرفته و خود را وقف رضای خدا کند.»
آنچه از این نامه ی امام ـ علیه السّلام ـ بر می آید این است که او حجّت را بر خود تمام شده می دیده و فقط برای رضای خدا به سوی کوفه رفته است و مردم هیچ شهر یا کشوری در آن زمان چنین استقبالی را از امام حسین ـ علیه السّلام ـ به عمل نیاوردند که در غیر این صورت در تاریخ نقل می شد.
شاید مهم ترین عامل که می توان برای حرکت امام حسین(ع) بسوی کوفه بر شمرد درسی است که آن حضرت به بشریت دادند درسی که در طول ۱۴۰۰ سال همواره در گوش همه انسان های جهان زمزمه می گردد که آری شهادت نیز می تواند هدف باشد و می توان با خون خود بزرگترین هدایت را که وظیفه امام است به نحو احسن به انجام رساند و حسین عالمانه می رفت تا این وظیفه را به انجام رساند.