۱۳۹۲/۰۵/۰۶
–
۲۲۷۹ بازدید
علل انجام گناه و روشهای ترک آن.
فرایندی که باعث می شود انسان گناه را ترک کند
و به انجام عبادات و اعمال نیک دینی و اخلاقی رو بیاورد و آن را با انگیزه و شوق انجام دهد چند چیز است که عبارت اند از:
1- خود را بشناسد و بداند که حقیقت او روح و قلب معنوی او است و نه بدن و جنبه های
طبیعی.
2- بداند که تمامی عوامل و عناصر دیدنی و شنیدنی و گفتارها و رفتارهایی که انجام
می دهد مانند نهرهایی که به حوض واحدی می ریزند، به قلب انسان وارد می شوند و در
آن تاثیر مثبت یا منفی ایجاد می کنند و شخصیت انسان حاصل تاثیر تمامی عوامل تربیتی
و محیطی است.
3- تاثیر منفی گناه و همچنین آثار مثبت عمل صالح را در روح و قلب خود مورد مطالعه
قرار بدهد و بداند که گناه و معصیت، چه مقدار در روح او تاریکی و کدورت ایجاد می
کند و به عکس، عبادات و اعمال صالح چقدر به او توانایی معنوی و نورانیت می بخشد.
4- نیاز خود در دنیا و آخرت به عمل صالح برخواسته از ایمان را خوب بداند و درک کند
که بعد از مرگ همین اعمال نیک یا بد او هستند که تجسم پیدا می کنند و سعادت و
شقاوت و لذت و یا رنج او را رقم خواهند زد. اگر این گونه خودشناسی برای انسان پیدا
بشود، آنگاه انگیزه بسیار قویای برای ترک گناهان و عمل و عبادت خواهد داشت و
البته در این صورت خداوند نیز به انسان توفیق عمل خواهد داد.
به صورت خلاصه می توان گفت: گناه و تبعیت از شیطان ریشه در عوامل فراوانی دارد که
برخی از این عوامل عبارتند از:
1. ضعف در خداشناسی و سستی در ایمان به خدا و پیامبر و عدم رعایت دستورات دینی.
به یقین کسی که خدای بزرگ را همواره حاضر و ناظر رفتارهای خودش ببیند، هرگز به خود
اجازه نمی دهد، که در محضر او، دست به سوی گناه دراز کند. کسی که قیامت و حسابرسی
اخروی را باور دارد،هیچگاه خود را گرفتار شهوترانی و شهوت پرستی نخواهد کرد.
2. ضعف در خودشناسی و نداشتن درک درست از خویشتن و فروکاستن ارزش انسانی خود تا
سرحد حیوانات.
کسی که به گوهر عظیم و گرانقدر خود واقف باشد و عظمت وجود انسانی را درک کند، هرگز
حاضر نیست که وجود خود را با دنباله روی از شهوات و خواهشهای نفسانی تا سرحد
حیواناتی چون خوک و خروس پایین آورد. بدون تردید، هیچ یک از کسانی که دنبال
شهوترانی و ارضای خواهشهای پست حیوانی خود هستند، تصور درستی از وجود انسانی و
فلسفه ی آفرینش خویشتن ندارند.
به راستی اگر یک دختر جوان، ارزش وجودی خود و هدف از آفرینش خویشتن را بداند، آیا
هرگز به ذهنش خطور می کند که خود را به شکل یک عروسک در آورده و همچون نمایشگاه
سیاری از رنگ و لعاب خود را در معرض نگاههای آلوده و مسموم دیگران قرار دهد؟ و اگر
یک پسر جوان قدر و قیمت انسانی خود را بداند آیا هرگز اجازه چشم چرانی و امثال آن
را به خود می دهد؟
3. ضعف در شناخت حقایق امور و عدم شناخت پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی تبعیت از
هوای نفس.
پیروی از خواهشهای نفسانی، آثار زیانبار روحی و جسمی و اجتماعی فراوانی را در پی
دارد که اگر انسان اندکی به آنها توجه کند، هرگز به دنبال شهوترانی نخواهد رفت.
عامل اصلی مشکلات عصبی و بهداشتی و ناامنیهای اجتماعی و جنسی فراوانی که دامن گیر
بشریت شده است، همین شهوترانی و عنان گسیختگی عده ای از انسان نمایان است، که
البته نخستین قربانی این افزونطلبیها خود آنان و خانواده شان هستند.
( برای مطالعه بیشتر در این مورد می توانید به کتاب آیین زندگی (اخلاق کاربردی)
نوشته ی احمد حسین شریفی ، مراجعه فرمایید.)
4. جهل، غفلت و شهوت.
کسى که به خدا و فرامین او آگاه نیست یا از روز جزا و کیفر گناه بى خبر است گناه
مى کند؛ همین طور کسى که به این امور آگاه است ولى دچار غفلت مى شود. انسان جاهل و
غافل، عوامل بازدارنده از گناه را از دست مى دهد و مرتکب گناه مى شود. شهوت عاملى
است که گناه را در دل و ذهن انسان زینت مى دهد و موجب فراموشى و غفلت مى گردد.
کسى که در اثر شهوت، انگیزه اى قوى براى ارتکاب گناه یافته باشد، معرفت خود به خدا
و قیامت و احکام الهى را مزاحم اطفاء شهوت خویش مى یابد و به طور ناخودآگاه آن
معرفت را از ذهن خویش دور مى کند و ترجیح مى دهد به آن اندیشه نکند. رفته رفته
حالت غفلت بر او عارض مى شود و به کمک توجیهات شیطانى، گناه بودن معاصى را انکار
یا فراموش مى کند و رو به گناه مى آورد.
امیرمؤمنان على (علیه السلام) فرمودند:« لا تکن ممن… ان عرضت له شهوة اسلف
المعصیه و سوف التوبه، ان عرفه محنة انفرج عن شرایط الملة––– از آنان مباش… که
چون شهوتى پیش آید گناه را مقدم مى دارد و توبه را به آینده وا مى گذارد و چون
رنجى بدو رسد از راه شرع بیرون مى شود. » ( نهجالبلاغه، کلمات قصار، 150 ). این سخن امام على نشان مى دهد که حداقل برخى از
گناهکاران به سبب ناشکیبایى در برابر خواسته هاى نفسانى به گناه مبتلا مى شوند و
کسى که تاب مقاومت در برابر شهوات راندارد، تاب رنج هاى دیندارى و تبعیت از شرع را
نیز ندارد.
5. وجود رذایل اخلاقی: رذایل اخلاقى هر یک منشأ گناه یا گناهانى هستند. امام
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند:« الحرص و الکبر و الحسد دواع الى التقحم
فى الذنوب–––– حرص و خودبینى و حسد، انگیزه هایى براى در افتادن به گناهان است. »
(نهج البلاغه، کلمات قصار، 371)
رذائلى از این دست خود ریشه در دنیا پرستى و سوءظن به خدا دارند. کسى که مى خواهد
به گناه مبتلا نشود باید با ریشه هاى آن مبارزه کند، یعنى ملکات ناپسند را از نفس
خود بزداید، و مبارزه با ملکات نفسانى در سایه عقاید صحیح و ایمان حقیقى به خداوند
و صفات نیکوى او امکان پذیر است. از سویى نادرستى رابطه معرفتى انسان با خدا منشأ
رذایل مى شود و از سوى دیگر رذایل نفسانى موجب گناه مى شود و به رابطه انسان و خدا
آسیب مى رساند. این رذایل بزرگ ترین اثر سوء را بر رابطه انسان با خدا مى گذارند.
این تأثیر سوء، ناشى از همین رابطه دو سویه است. رذایل نفسانى روابط دیگر انسان را
نیز تضعیف مى کنند که درباره آنها سخن خواهیم گفت.
6. کوچک شمردن گناه: یکى از عومل بسیار مهم روى آوردن به گناه، کوچک شمردن آن است.
کسى که گناهى را کوچک مى شمارد، بر انجام آن گناه جرأت مى یابد و به هنگام ارتکاب
آن گناه دچار احساس گناه نمى شود. در نتیجه به انجام آن گناه عادت مى کند و هر بار
که آن را مرتکب شود، آخرت خویش را تباه تر مى سازد. از این روست که سخت ترین گناه
آن است که گناهکار آن را کوچک شمارد: اشد الذنوب ما استهان به صاحبه (همان، کلمات
قصار، 348) و بر گناه خرد خود ایمن مباش شاید که تو را بر آن عذاب کنند. کسى که
گناهى را کوچک مى شمارد علاوه بر آن که احتمال تکرار آن را افزایش مى دهد، بى دلیل
خود را از کیفر آن گناه در امان دانسته است و این با خوف مثبت و سازنده در تنافى
است.
7. حب دنیا: رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) فرموه اند: حُبُّ الدُّنیا رَأس
کَلِّ خَطِیئَه؛ دنیا ریشه هر گناه است.
شریعت، مطلقاً کسی را از حصول ثروت منع نکرده است؛ بلکه فقط در فکر ترقی دنیا بودن
ودنیا را مقصود بالذات قرار دادن ممنوع است.
برای فرق حب دنیا و کسب دنیا، معیاری هست وآن این است که وقتی که مقابله دین و
دنیا می آید، انسان کدامیک را ترجیح می دهد؟ اگر دین را پشت سر انداخته، دنیا را
ترجیح داد، معلوم است که این حب ّ دنیا است. مثلاً وقت نماز رسیده، ولی دکان باز
است و در این موقع مشتری هم زیاد است، پس خیال محب دنیا به طرف نماز نمی رود و
وقتی که از کارهای دنیا فارغ شد بعد می گوید: پس نمازی بخوانیم، خواه وقت نماز
گذشته یا تنگ شده باشد.
ولی اگر بعد آمدن حکم شریعت تمام کارهای دنیا را رها کرده، حکم الله تعالی را بجا
آورد پس این حبّ دنیا نیست.
امروزه ما طوری در دنیا و در حصول دنیا مصروف هستیم که گویا برای همیشه در دنیا
ماندگاریم و قناعت پسندی، زهد وتوکل برای ما بی معنی شده اند؛ حال آنکه رسول اکرم
(صلی الله علیه و اله) می فرماید: مَالِی وَ لِلدُّنیا؟ مرا با دنیا چه تعلقی است
وفرمود: إِنَّما أَنا کَرَاکِبٌ إَستَظِلَّ تَحتَ الشَّجَرَة ثُمَّ رَاحَ
وَتَرَکَهَا
مثال من مانند مسافری است که برای مدت کوتاهی زیر سایه درختی آرام گرفته و بعد آن
را رها کرده به راه خود ادامه می دهد.
8. عادت های مذموم.
گاهی برخی عادت ها کار انسان را سخت می کنند و زمینه ساز گناه هستند. چشم چرانی از
این عادت ها است. چشم چران کسی است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفی خیره
می شود و چه بسا نگهداری چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است که
ترک آن مشکل به نظر می آید.
چشم چرانی قبل از این که برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد کند، برای خود شخص
مضرّ است و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بی حالی و رخوت نسبت به
معنویات، مخصوصاً نماز می گردد. خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانی نهی نموده
است. آن جا که فرموده است:
«قُل للمؤمنینَ یغُضّوا مِن ابصارِهِم… و قُل لِلمُؤمِناتِ یغضُضنَ مِن
اَبصارِهنَّ…––– به مردان بگو دیدگان خود را فرو خوابانند و.. . به زنان مؤمنه
بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند».(نور : 30 و 31 )
کسی که معتاد به چشم چرانی شد، فکر و خیال و قلبش مشغول دیده می شود و روحش آشفته
و ذهنش مشوّش میگردد و هنگام عبادت، قوه خیالش با این آشفتگی به پرواز در می آید
و به شاخه هایی پرواز می کند که با چشم خود مشاهده کرده است.
می توان گفت: سر چشمه همه گناهان، یکی از این صفات چهار گانه است ….
یا تشبه به خدا
یا تشبه به شیطان
یا تشبه به حیوانات
و یا تشبه به درندگان است.
بنابراین علل گناهان یکی از این صفات چهار گانه است = یا صفت ربوبیت، یا صفت
شیطانیت، یا صفت بهیمیت و یا صفت سبعیت.
1- گناهانی که مربوط به صفت ربوبیت و آقایی است؛ مثل تکبر و تفاخر و تجبر و بزرگی
و حب مدح و ثناء وحب عزت و بقاء.
2- گناهانی که مربوط به صفت شیطانی است؛ مثل ظلم و حسد و حیله گری و خدعه گری و غش
و نزاع و جدال و أمر به فساد و منکرات و بدعتها و گمراهی ها.
3- گناهانی که مربوط به صفت بهیمیت و حیوانیت است؛ مثل زنا و لواط و سرقت و
حرامخواری و حرص و مانند اینها.
4- گناهانی که مربوط به صفت سبعیت و درندگی است؛ مثل قتل و غضب و مانند اینها.
اینها ریشه گناهان و منبع آنها است که بعضی از آنها مربوط به قلب میشود و برخی
مربوط به اعضاء و جوارح و عمده گناهان مربوط به زبان و گوش و چشم و دست و پاها
است.
دستور العمل کلی ترک گناه و زمینه های آن:
1- ترک زمینه گناه؛ این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
کنترل چشم: دقیقاً باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که
شهوت انگیز است، نگاه شود. امام صادق (علیه السلام) فرمود: نظر دوختن، تیرى مسموم
از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را در دل به ارث بگذارد». تا
حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
کنترل گوش؛ باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام
هستند پرهیز شود. مانند موسیقى حرام، صداى شهوت انگیز نامحرم و ترک مصاحبت با
دوستان ناباب.
2- ترک فکر گناه؛ ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد. ازاین رو هر
چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود، فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این
فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق اراده ى عمل سپس خود
گناه محقق مى شود. مسلماً تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن
کار نمى گردد.
سعی نمایید فکر گناه را به یاد خدای تبدیل نمایید؛ زیرا یاد خدا عامل گناه زدایی
از ذهن، ضمیر و عمل انسان خواهد شد و جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی برای
انسان است. یاد خدا در واقع دفع دشمن شیطان و نفس از همان خاکریز اول است. قرآن
مجید در وصف پارسایان می فرماید: «پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم
متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند».
3- اشتغال به برنامه شبانه روزى؛ حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح
و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس، شما
را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او
را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند. امیرالمؤمنین على (علیه السلام)
فرمود: براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند در
نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان
مى کشاند».
4- روزه گرفتن؛ روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى کند. اگر قواى
شهوانى ضعیف گشت، قهرا فکر گناه هم کم رنگ مى شود. امام جعفر صادق (علیه السلام)
فرمودند: هرگاه شکم پر شود طغیان مى کند. مفهومش این است اگر شکم پر نشود طغیان
نمى کند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد
وگرنه شرعا حرام است. ثانیاً: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثاً: اگر نه مضر
بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج شنبه باشد نه بیشتر. ولى در هر صورت اگر براى
روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.
5- ورزش؛ هر روز ورزش لازم است؛ البته آن ورزش هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد
مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى
هست زمان ورزشى دوبرابر شود؛ مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
6- یاد مرگ و قیامت؛ یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مى سازد و انسان را از
گناه و فکر گناه باز مى دارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولاً این فکر هر
روز و مستدام باشد. ثانیاً در مکان خلوتى باشد؛ مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط
قبرستان باشد. مثلاً یکى از کیفیت هاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مى فرمود:
تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به
خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى گذرد لحظات جان
دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مى سازد و از تمام تلخ و شیرینى ها وداع
مى کند و… همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگرید.
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) فرمود: یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و
تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایى ها را».
7- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت.
8- بر خورداری از روابط سالم انسانی.
9- پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش.
نکته پایانی این بحث: هر گناهی راهکار خاص خود را دارد لذا لازم است که با رعایت
تمام نکات ریز و دقیق و کلی ترک گناه، ابتدا به شکل کلی زمینه های ترک گناهان و
معاصی را از بین ببرید و در مرحله بعد هر گناه را به طور مجزا و جدا شناخته و با
شناخت راه مبارزه و ترک آن گناه، برای رهایی و دوری از معصیت برنامه ریزی کرده و
تلاش کنید.
یاد و حضور خدا در زندگی:
یاد خداوند دو معنا دارد، عام و خاص. بهترین و روشن ترین راهکار یاد دائمی خداوند،
قرار گرفتن در ظرف عبودیت حق تعالی و انجام وظایف واجب دینی و فرامین الهی و ترک
گناه است. تا زمانی که بنده در مسیر قرب الهی قرار دارد به سوی خداوند حرکت می
کند، به یاد خدا است و این همان معنای عام ذکر و یاد خدا است و بهترین مصادیق خاص
یاد خدا عبارت است از:
– نماز
نماز علاوه بر ذکر زبانی بودنش، مصداق اطاعت از حضرت حق نیز میباشد. چنانچه
خداوند پس از مبعوث شدن حضرت موسی به پیامبری در سوره طه آیه 14 میفرماید: که
نماز را برای یاد من به پا دار! (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری ) چون بر اساس
آیه152 سوره بقره نتیجه یاد خدا را یاد شدن خودمان از طرف خداوند دانسته است؛
(فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ)
در اکثر آیات قرآن پس از ذکر خدا، نماز را به عنوان بهترین مصداق ذکر میشمارد در
آیه 37 سوره نور خوانیم که: (رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ
ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ
فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار) « مردانی که نه تجارت و نه معاملهای آنان را از
یاد خدا و بر پا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند.»
– قران
اگر مومن ادعای محبت خدا را دارد, می بایست به دستور العملهای خدا نیز اهمیت بدهد.
خداوند مهربان کلیات اوامر ونواهی خود را در قران کریمش آورده است؛ تا آنهایی که
طالب رسیدن به قرب او هستند با خواندن قران و عمل کردن به آن, پیوسته در یاد خدا
باشند.
– ائمه معصومین (علیه السلام)
از ویژگیهای بارز معصومین (علیهم السلام) که در زیات جامعه کبیره بیان شده اهل ذکر
بودن ایشان است. به این معنا که آنها هیچگاه از یاد خداوند غافل نبوده اند و هیچ
عملی خلاف امر الهی انجام نداده اند. لذا آنها بهترین و کاملترین الگوهای یاد حضرت
حق هستند و بر هر مومنی فرض و واجب است که از آنها پیروی کند.
پس با توجه مطالب گفته شده نتیجه می گیریم:
شما دوست عزیز که طالب یاد و ذکر دائمی خدا و دوری از هوسها هستید, باید به
دستورات قرآن، پیامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) توجه کامل نمایید؛ چرا که
مصداق یاد خدا، قرآن و پیامبر و نماز میباشد؛ بنابراین باید اهل قرآن، عمل کننده
به سیره پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و اهل نماز خواندن
باشید.
دوست عزیز!
عمل به توصیه های زیر به شما کمک بیشتری می کند:
1. با دوستان پاک و با تقوا رفاقت کنید.
2. از دوستانى که حریم حدود الاهى را مى شکنند به شدت بپرهیزید.
3. در مجالس دعا و محافل موعظه و نماز جماعت شرکت کنید.
4. از پرخورى و نیز غذاهاى چرب و پرانرژى و تحریک کننده پرهیز کنید.
5. از مشاهده صحنه هاى مهیج و تحریک کننده دورى گزینید و حتى بدان نیاندیشید.
6. برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهید و بکوشید فرصت هاى خود را با تفکر و
مطالعه مناسب پر کنید.