علل پیروزی ضعف درونی امپراتوری بود که برخی از آنها در ذیل شمارش شده است :
امپراتوری روم شرقی (بیزانس) یکی از دو قدرت مهم در دوره پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است. (ایران نیز از قدرتهای مهم این زمان بوده است. ) این کشور وارث امپراتوری روم غربی بود که در سال ۴۷۶ میلادی سقوط کرده بود و مرکز آن قسطنطنیه (استانبول فعلی) بود. [۱]سال ۴۷۶م به دنبال شورش بردگان از داخل و هجوم بربرها که از خارج آمده بودند و در رم ساکن شده بودند امپراتوری روم غربی سقوط کرد. [۲]مناطق بسیاری از اروپا که در واقع جزء قلمرو این امپراتوری بود، تحت سلطه امپراتوری روم شرقی (بیزانس) قرار گرفت.
با این وجود عواملی دست به دست هم داده و موجبات ضعف و سقوط آن را فراهم کرد. امپراتوری روم شرقی سرزمین وسیعی از جمله جنوب اروپا، بالکان، آناتولی، شمال سوریه، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا را شامل میشد. [۳]ژوستینین که در سال ۵۲۷م قدرت را در بیزانس به دست گرفته بود، با پیوند دین به حکومتش به قدرتمندی مستبد تبدیل شد. او خود را وجودی مقدس میشمرد و به نام خدا فرمان صادر میکرد. [۴]منتسکیو مینویسد: «اسراف و تبذیر و حرص و ولع، ژوستینین را به ساخت بناها (کلیسای معروف «سنت صوفی» در قسطنطنیه از بناهای برجسته هنر و معماری است که توسط او ساخته شده است.) [۵] واداشت.
به نظر میرسد به منظور بررسی اوضاع این امپراطوری در دوره پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید کمی به عقبتر بازگردیم و به دورهای اشاره کنیم که ژوستینین (۵۲۷تا ۵۶۵م) در قسطنطنیه قدرت را در دست داشته است. مسائل پیش آمدهِ این دوره در حوادث بعد از آن کاملا تاثیرگزار بوده است. در همین دوره حکومت بیزانس گرفتار هرج و مرج شد. قانونهای خشن و ماموران مالیاتی چپاولگر، ملت روم را ناراضی کرد. خرابیهای ناشی از جنگهای دوره ژوستینین نارضایتی مردم و اسباب ضعف امپراتوری را فراهم کرد.
منابع یکی دیگر از علتهای ضعف امپراتوری بیزانس را در این زمان رقابت دو گروه ورزشی سبز پوشان و آبی پوشان دانستهاند. رقابتهایی که سالیان متمادی تداوم داشت. اختلاف شدید این دو گروه و حامیان آنها موجبات ویرانیهای بسیاری شده است. ادواردگیبون مینویسد: «رقابت سبز پوشان و ازرق پوشان مدت طولانی تداوم یافت. این دو گروه به شدت مخالف یکدیگر بودند، به گونهای که سبز پوشان در دوره سلطنت آناستازیوس سه هزار نفر از دشمنان ازرق پوش خود را کشتند. این فتنه به سراسر شهرهای متصرفات مشرق رخنه کرد. … از تفاوت رنگ لباس دو دسته ورزشی دو حزب نیرومند و آشتی ناپذیر به وجود آمد که مبانی حکومت ضعیف امپراتوری را متزلزل کرد. » [6]موضوع مهم دیگری که لطمات زیادی به اساس دولت روم شرقی وارد نمود و تاثیرات سوء زیادی داشته، تعصب بیجایی بود که میخواستند مردم را به یک عقیده به خصوص و مذهب خاصی سوق دهند.
«مسلمانان سال ۱۳ هجری وارد شام شدند. هرقل (هراکلیوس) امپراتور روم با تمام قوایی که در آسیای صغیر داشت به مقابله آنها شتافت؛ ولی نتوانست کاری از پیش ببرد و سرانجام در یرموک شکست خورد و به قسطنطنیه مراجعت کرد. » [7]از این رو ابوعبیده جراح به سهولت شهرهای شام و فلسطین را یکی پس از دیگری به تصرف در آورد. البته امپراتوری روم شرقی به طور کامل توسط اعراب مسلمان فتح نشد تنها بخشهایی از قلمرو آنها یعنی شامات، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا به تصرف مسلمانان در آمد.
سرانجام امپراطوری
امپراتوری روم شرقی (بیزانس) تا سال ۱۴۵۳میلادی تداوم یافت و سپس به دست اسلاوها، اعراب و سرانجام توسط ترکان سلجوقی فتح شد. [8]برگرفته از پایگاه ویکی فقه
پی نوشت:
۱. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵، ج۱، ص۳۱۰.
۲. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۱۳۰.
۳. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۲۷۴.
۴. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۴۵۸.
۵. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۴۵۸.
6. ادوارد گیبون، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ترجمه فرنگیس شادمان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۲، ج۲، ص۲۲۹- ۲۳۰.
7. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، اول، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۸۵۹.
8. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۱۳۱.
امپراتوری روم شرقی (بیزانس) یکی از دو قدرت مهم در دوره پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است. (ایران نیز از قدرتهای مهم این زمان بوده است. ) این کشور وارث امپراتوری روم غربی بود که در سال ۴۷۶ میلادی سقوط کرده بود و مرکز آن قسطنطنیه (استانبول فعلی) بود. [۱]سال ۴۷۶م به دنبال شورش بردگان از داخل و هجوم بربرها که از خارج آمده بودند و در رم ساکن شده بودند امپراتوری روم غربی سقوط کرد. [۲]مناطق بسیاری از اروپا که در واقع جزء قلمرو این امپراتوری بود، تحت سلطه امپراتوری روم شرقی (بیزانس) قرار گرفت.
با این وجود عواملی دست به دست هم داده و موجبات ضعف و سقوط آن را فراهم کرد. امپراتوری روم شرقی سرزمین وسیعی از جمله جنوب اروپا، بالکان، آناتولی، شمال سوریه، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا را شامل میشد. [۳]ژوستینین که در سال ۵۲۷م قدرت را در بیزانس به دست گرفته بود، با پیوند دین به حکومتش به قدرتمندی مستبد تبدیل شد. او خود را وجودی مقدس میشمرد و به نام خدا فرمان صادر میکرد. [۴]منتسکیو مینویسد: «اسراف و تبذیر و حرص و ولع، ژوستینین را به ساخت بناها (کلیسای معروف «سنت صوفی» در قسطنطنیه از بناهای برجسته هنر و معماری است که توسط او ساخته شده است.) [۵] واداشت.
به نظر میرسد به منظور بررسی اوضاع این امپراطوری در دوره پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید کمی به عقبتر بازگردیم و به دورهای اشاره کنیم که ژوستینین (۵۲۷تا ۵۶۵م) در قسطنطنیه قدرت را در دست داشته است. مسائل پیش آمدهِ این دوره در حوادث بعد از آن کاملا تاثیرگزار بوده است. در همین دوره حکومت بیزانس گرفتار هرج و مرج شد. قانونهای خشن و ماموران مالیاتی چپاولگر، ملت روم را ناراضی کرد. خرابیهای ناشی از جنگهای دوره ژوستینین نارضایتی مردم و اسباب ضعف امپراتوری را فراهم کرد.
منابع یکی دیگر از علتهای ضعف امپراتوری بیزانس را در این زمان رقابت دو گروه ورزشی سبز پوشان و آبی پوشان دانستهاند. رقابتهایی که سالیان متمادی تداوم داشت. اختلاف شدید این دو گروه و حامیان آنها موجبات ویرانیهای بسیاری شده است. ادواردگیبون مینویسد: «رقابت سبز پوشان و ازرق پوشان مدت طولانی تداوم یافت. این دو گروه به شدت مخالف یکدیگر بودند، به گونهای که سبز پوشان در دوره سلطنت آناستازیوس سه هزار نفر از دشمنان ازرق پوش خود را کشتند. این فتنه به سراسر شهرهای متصرفات مشرق رخنه کرد. … از تفاوت رنگ لباس دو دسته ورزشی دو حزب نیرومند و آشتی ناپذیر به وجود آمد که مبانی حکومت ضعیف امپراتوری را متزلزل کرد. » [6]موضوع مهم دیگری که لطمات زیادی به اساس دولت روم شرقی وارد نمود و تاثیرات سوء زیادی داشته، تعصب بیجایی بود که میخواستند مردم را به یک عقیده به خصوص و مذهب خاصی سوق دهند.
«مسلمانان سال ۱۳ هجری وارد شام شدند. هرقل (هراکلیوس) امپراتور روم با تمام قوایی که در آسیای صغیر داشت به مقابله آنها شتافت؛ ولی نتوانست کاری از پیش ببرد و سرانجام در یرموک شکست خورد و به قسطنطنیه مراجعت کرد. » [7]از این رو ابوعبیده جراح به سهولت شهرهای شام و فلسطین را یکی پس از دیگری به تصرف در آورد. البته امپراتوری روم شرقی به طور کامل توسط اعراب مسلمان فتح نشد تنها بخشهایی از قلمرو آنها یعنی شامات، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا به تصرف مسلمانان در آمد.
سرانجام امپراطوری
امپراتوری روم شرقی (بیزانس) تا سال ۱۴۵۳میلادی تداوم یافت و سپس به دست اسلاوها، اعراب و سرانجام توسط ترکان سلجوقی فتح شد. [8]برگرفته از پایگاه ویکی فقه
پی نوشت:
۱. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵، ج۱، ص۳۱۰.
۲. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۱۳۰.
۳. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۲۷۴.
۴. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۴۵۸.
۵. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۴۵۸.
6. ادوارد گیبون، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ترجمه فرنگیس شادمان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۲، ج۲، ص۲۲۹- ۲۳۰.
7. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، اول، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۸۵۹.
8. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، توسعه، ۱۳۸۸، شانزدهم، ص۱۳۱.