خانه » همه » مذهبی » علل عدم پیروزی فلسطینیان؟

علل عدم پیروزی فلسطینیان؟


علل عدم پیروزی فلسطینیان؟

۱۳۹۳/۰۵/۰۱


۱۲۲ بازدید

دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، مردم فلسطین بی شک جزء مظلوم ترین مردمان عالم هستند که از سویی حق مسلمشان (یعنی سرزمین ، خانه و کاشانه که بدیهی ترین حق مسلم هر انسانی در جهان است و همه میثاق های جهانی حقوق بشری ، آن را تایید می کنند) غصب شده است و از سویی دیگر از میان دولت ها هیچ فریاد رسی که ندای مظلومیت آنها را شنیده و به یاریشان بشتابد جز چند کشور معدود که آنها هم به دلایل متعدد امکان یاری رساندن مستقیم ندارند ، برایشان وجود ندارد .

دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، مردم فلسطین بی شک جزء مظلوم ترین مردمان عالم هستند که از سویی حق مسلمشان (یعنی سرزمین ، خانه و کاشانه که بدیهی ترین حق مسلم هر انسانی در جهان است و همه میثاق های جهانی حقوق بشری ، آن را تایید می کنند) غصب شده است و از سویی دیگر از میان دولت ها هیچ فریاد رسی که ندای مظلومیت آنها را شنیده و به یاریشان بشتابد جز چند کشور معدود که آنها هم به دلایل متعدد امکان یاری رساندن مستقیم ندارند ، برایشان وجود ندارد . این کشور امروز بیش از 60 سال است که به صورت ظالمانه مورد غضب و تجاوز قرار گرفته است ، با این حال مساله ای که وجود دارد این است که از همان آغاز اشغال این سرزمین ، حرکت هایی در جهت آزادی این سرزمین چه از سوی برخی دولت های عربی و چه از سوی گروه های مقاومت فلسطینی شکل گرفت که متاسفانه ثمره این حرکات تا چند سال قبل جز شکست و عقب نشینی چیز دیگری نبود و نخستین پیروزی های مقاومت ، تنها در جریان جنگ 22 روزه غزه بود که نصیب فلسطینی ها شد ؛ پیروزی که ثمره اش صرفا پیروزی مقاومت و جلوگیری از اشغال کامل بود و نه اینکه به آزاد سازی سرزمین های اشغالی منجر شود .

در این میان عدم پیروزی فلسطینیان در طول بیش از 60 سال گذشته علل گوناگونی دارد که به نظر می رسد مهم ترین آنها عبارت باشند از :

1 – نقش ایدئولوژی : یکی از مشکلات مهم جنبش های مقاومت ضد صهیونیستی 65 سال گذشته که در نهایت منجر به شکست این جنبش ها و در نتیجه عدم توفیق فلسطینیان می شد بی اهمیتی ایدئولوژی دینی و در مقابل برجسته بودن ایدئولوژی هایی بود که اگر چه می توانست چند صباحی باعث تحریک احساسات گردد اما پس از مدتی با فروکش کردن شعله احساسات ، عملا فاقد هر گونه کارآیی می شد . در این میان ایدئولوژی ناسیونالیستی و ملی گرایی که عمدتا تحت تاثیر شعارهای ملی گرایانه دوران جنگ جهانی دوم در کشورهای عربی و به ویژه مقطع ریاست جمال عبدالناصر بر مصر قرار داشت ، چنان بر حرکت های ضد صهیونیستی دهه های پس از تشکیل رژیم صهیونیستی ، حاکم بود که به این مقاومت رنگ عربی و ملی می داد و گاه مانع از آن می شد که سایر جریان های اسلامی بتوانند به نقش تاریخی و دینی خود در دفاع از قبله اول مسلمانان عمل نمایند و در نتیجه ، هیچ کدام از جنبش های گذشته نتوانستند از پتانسیل عظیم وحدت جهان اسلام در دفاع از سرزمین اسلامی فلسطین بهره ببرند . در کنار این ایدئولوژی باید به ایدئولوژی های غیر اسلامی دیگری هم اشاره کرد که با داعیه های انقلابی گری توانسته بودند در کنار جنبش های آزادی بخش فلسطین قرار گیرند همچون کمونیسم و سوسیالیسم که طبیعتا با توجه به عدم سنخیت با فرهنگ دینی مردم فلسطین هرگز نتوانستند اقبال لازم را در میان مردم به دست آورند ، هر چند گروه هایی همچون جبهه خلق برای آزادی فلسطین به عنوان پیشتاز چنین تفکراتی همچنان در صف مبارزه قرار دارند که البته جریان اصلی مبارزه به شمار نمی آیند .

در مقابل این ایدئولوژی های ناکارآمد ، در صورتی که از همان ابتدا ، اسلام اساس و محور مبارزه با صهیونیسم قرار می گرفت مطمئنا نتایج بهتری نصیب فلسطینیان می شد ، چنانکه نخستین پیروزی های فلسطینیان و به طور کلی جریان مقاومت بر علیه صهیونیسم در جریان جنگ های 33 روزه و 22 روزه توسط کسانی به دست آمد که به جای ایدئولوژی های غیر دینی ، اسلام را محور مبارزه خویش قرار داده بودند و ایمان و اعتقاد رمز پایداری شان بود . شایان ذکر است در جریان پیروزی انقلاب اسلامی نیز ، محوریت اسلام در مقابل محوریت ملی گرایی (که در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت وجه بارزی داشت) و نیز پر رنگ بودن تفکرات شرق گرایانه و غرب گرایانه (که در جریان نهضت مشروطیت مشخص بود) یکی از دلایل عمده پیروزی انقلاب اسلامی بود .

2 – نقش رهبری :

متاسفانه مقاومت فلسطینی هرگز نتوانست رهبران قوی و باصلابت که در عین حال ثابت قدم و استوار باشند را تجربه نماید ، در این میان معدود رهبران فلسطینی انقلابی و پر نفوذ هم پس از مدتی ، دچار انحراف شده و باعث بروز انحراف در جریان مقاومت ضد صهیونیستی شدند به گونه ای که اصلی ترین جریانی که به عنوان رهبر فلسطینیان مطرح شده بود ، در نهایت تن به مذاکره داد و با امضای قرار داد هایی همچون قرارداد اسلو ، عملا حاکمیت رژیم صهیونیستی را بر حق مسلم مردم فلسطین ، به رسمیت شناخت و به این ترتیب از درون ، بر پیکر مقاومت مردم فلسطین ، ضربه وارد کرد ، سایر رهبران فلسطینی هم یا دچار چنین انحرافاتی شدند و یا اینکه توسط اشغالگران و جوخه های ترور یکی پس از دیگری از میان برداشته شدند . یکی دیگر از آفات سازشکاری رهبران فلسطینی با اشغالگران بروز اختلاف میان جریان های فلسطینی بود که تا حد درگیری های مسلحانه میان این نیروها کشیده شد و چند صباحی دشمن صهیونیستی را در خوشحالی فرو برد . امروزه نیز عدم وحدت رهبری باعث شده است تا از یک سو ، رژیم صهیونیستی با حمایت صریح آمریکا و اروپا ، در غزه جنایت ها صورت دهد ولی از سوی دیگر فردی که خود را رئیس فلسطینیان خطاب می کند یعنی محمود عباس ، در اظهاراتی مغایر با جریان مقاومت ، حماس را عامل حملات و تجاوزهای رژیم صهیونیستی به غزه عنوان نماید . از سویی دیگر به دلیل تجربه ترور رهبرانی همچون شیخ احمد یاسین و دکتر عبدالعزیز الرنتیسی که اصلی ترین رهبران جریان مقاومت ضد صهیونیستی و ضد جریان سازش دوران اخیر بودند و به دلیل ترس از تکرار تجربه مشابه ، عملا امکان اینکه جریان مقاومت بتواند فردی را به عنوان رهبر واحد خویش و فصل الخطاب معرفی نماید وجود ندارد و به همین دلیل از درون همین جریان ، گاه صداهای گوناگونی شنیده می شود که در برخی اوقات باعث بروز سوء تفاهماتی می شود چنانکه در جریان موضع گیری برخی از سران فلسطینی بر علیه سوریه و حتی ایران ، همین موضوع عملا به سوء تفاهم و در نتیجه تضعیف محور مقاومت منجر شد .

این در حالی است که در صورتی که بخواهیم تحولات فلسطین را با انقلاب اسلامی ایران مورد مقایسه قرار دهیم متوجه می شویم که در جریان انقلاب اسلامی ایران ، رهبری امام خمینی ، خود محور اتحاد همه نیروهای انقلابی و عامل حضور مردم در صحنه قیام و انقلاب و در نهایت پیروزی بود و این نقش به اندازه ای برجسته بود که حتی گروه های انقلابی که به لحاظ ایدئولوژی با خط مشی امام ، سازگار نبودند نیز مجبور بودند تا خود را ذیل رهبری انقلابی امام خمینی باز تعریف نمایند ، هر چند پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، این جریان ها نتوانستند ناسازگاری خط و مرام خود با جریان اسلامی امام را مخفی کرده و سرانجام به رویارویی علنی با انقلاب اسلامی مردم ایران روی آوردند .

3 – اتکاء به کشورهای مرتجع عرب منطقه که می توان گفت نقش عمده ای در خیانت به آرمان آزادی فلسطین را داشتند یکی از عمده ترین دلایل عدم توفیق مبارزات مردم فلسطین به شمار می آید . این اتکاء گاه جنبه ملی گرایانه داشته و ناشی از ملاحظات قوم گرایانه عربی بوده است و گاه از سر احساس نزدیکی مذهبی با این کشورها بوده است به ویژه در شرایطی که برخی از کشورهای عرب و مرتجع منطقه ، در جنگ روانی خود بر علیه مقاومت فلسطینی ، علت عدم همراهی با آنان را نزدیک شدن هر چه بیشتر مقاومت به ایران و حزب الله که شیعه می باشند عنوان می کردند و در نتیجه این فشارها و به منظور کاستن از بار بهانه ها ، شاهد گسترش ارتباطات جریان مقاومت با کشورهای مرتجع عربی بودیم . از طرفی وعده های فریبنده ای که از سوی این کشورها به برخی گروه های حامی جریان مقاومت داده می شد نیز مزید بر علت بود تا بخشی از این گروه ها به جای اتکاء به کشورهایی همچون سوریه و ایران که محور مقاومت هستند به سمت این کشورها بروند و حتی بر علیه سوریه که سال ها از آنها پذیرایی کرده بود موضع گیری نمایند. این در حالی است که همانگونه که تجربه نیز نشان داد این کشورها هرگز در وعده های خود صادق نبوده و صرفا در صدد به انحراف کشاندن جریان مقاومت به سمت سازش با صهیونیست ها هستند و به همین دلیل این گروهها پس از دیدن خلف وعده های این کشورها ، بار دیگر به سمت ایران گرایش پیدا کردند ، البته پدیده پشت کردن به محور مقاومت ایران و سوریه ، تنها بخشی از جریانات مقاومت ضد صهیونیستی را شامل می شود و پدیده ای فراگیر نبوده است و جریان هایی همچون جنبش جهاد اسلامی فلسطین و بخش اعظمی از حماس ، از این اتهامات مبرا هستند .

4 – کمبود منابع و امکانات :

همانگونه که مشهور است ارتش رژیم صهیونیستی چهارمین ارتش قوی دنیا را دارد و طبیعتا مجهز به نیروهای زمینی ، هوایی و دریایی و نیز پیشرفته ترین سلاح ها می باشد . از طرفی این رژیم به صورت صریح و مستقیم از سوی کشورهای غربی مورد حمایت قرار می گیرد به طوری که در جریان جنگ اخیر غزه ، رئیس جمهور آمریکا به طور متوسط هر دو روز یک بار با حضور در برابر دوربین ها ، صریحا از حملات اسرائیل به نوار غزه دفاع کرده و آن را حق این رژیم دانسته است . این در حالی است که جریان مقاومت فلسطینی اولا فاقد ارتشی منظم همچون رژیم صهیونیستی است و ثانیا مجهز به سلاح ها و موشک هایی است که در برابر سلاح های پیشرفته صهیونیست ها می توان آن را صفر نامید (هر چند همین سلاح های اندک و صفر به کابوس صهیونیست ها تبدیل شده است) و ثالثا همانگونه که اشاره شد این جریان حتی از سوی دولت های به ظاهر اسلامی و یا عربی نیز مورد حمایت قرار نمی گیرند و بالاتر اینکه در کمک به مردم مظلوم فلسطین از سوی برخی کشورهای به ظاهر اسلامی کارشکنی هایی نیز صورت می گیرد به طوری که در جریان جنگ سابق غزه از سوی رژیم مبارک و در جریان جنگ اخیر غزه از سوی دولت جدید مصر ، گذرگاه رفح که تنها راه ارتباط مردم غزه با جهان آزاد است بسته شده و همین مساله به خلق تراژدی انسانی غزه کمک نموده است و جالب اینجاست که بدانیم حتی دولت محمد مرسی نیز که ظاهرا دولتی انقلابی بود پس از روی کارآمدن ، دستور تخریب تونل های انتقال کمک به مردم مظلوم فلسطین را در این گذرگاه صادر کرد .

ضمن اینکه آنچه در زمینه منابع و امکانات نظامی فلسطینی ها گفته شد در طی سال های اخیر به دست آمده است و در طول 60 سال گذشته ، فلسطینیان حتی از این امکانات نیز بهره ای نداشتند و به همین دلیل پیروزی های به دست آمده در جنگ های اخیر غزه ،علیرغم عدم آزاد سازی ظاهری اراضی اشغالی از این جهت حائز اهمیت می شود که یک نیروی مردمی با دست خالی و در برابر چهارمین ارتش دنیا توانست مقاومت کرده و از اشغال بیشتر جلوگیری کند .

در مورد نقش مذهب در پیروزی و شکست فلسطینی ها نیز باید به واقعیت مهمی اشاره کنیم و آن اینکه مذهب شیعه یک مذهب انقلابی است که در آن آموزه هایی همچون ایثار و شهادت برجسته تر از مذهب اهل سنت است و الگوهایی همچون امام حسین و عاشورا در آن مطرح است که اهل سنت به آن معمولا عنایت کمتری دارند . همچنین متاسفانه در مذهب اهل سنت زمینه های مذهبی برای سازشکاری وجود دارد ، یکی از این زمینه ها مربوط به اعتقادات بخشی از اهل سنت است که به نام قدریه یا جبرگرایان شناخته می شوند که بر اساس آن معتقدند آنچه بر سر انسان می آید تقدیر و خواست خداوند است و متاسفانه همین اعتقاد یک مانع بزرگ بر سر راه هر گونه تحول ، حرکت و انقلابی می باشد . زمینه دیگری که وجود دارد مربوط به پذیرش هر گونه قدرت حاکم در اندیشه سیاسی اهل سنت و وجوب اطاعت از آنان به دلیل اعتقاد به «اولوالامر بودن» آنهاست . همین مساله باعث می شود تا هر قدرتی که زمام امور فلسطینیان را به دست بگیرد و لو اینکه این قدرت سازشکار و خیانت کار باشد ، مورد اطاعت قرار گیرد و در نتیجه مسیر فلسطینیان همواره در مسیر سازش و خیانت باشد و اسرائیلی ها هر بار جری تر از قبل به کشتار و غصب آنها بپردازند ، زمینه سوم که به زمینه دوم تا حدودی مربوط است مربوط به مرجعیت دینی اهل سنت می باشد که عمدتا وابسته به الازهر قاهره و یا سایر مراجع دینی هستند که با توجه به وابستگی این مراکز مذهبی به دولت ها و از طرفی سازشکار بودن خود دولت ها ، عملا مقاومت هر گونه پشتیبانی مذهبی خود را از دست می دهد .

این در حالی است که همانگونه که اشاره شد ، مذهب شیعه یک مذهب انقلابی و تحول آفرین است و به همین دلیل حزب الله لبنان که راس اصلی جریان مقاومت ضد صهیونیستی را رهبری می کند با بهره گیری از این آموزه ها توانست اولین پیروزی تاریخ مقاومت ضد صهیونیستی را به دشمن صهیونیستی وارد نماید و اثبات نماید که بهره گیری از این آموزه ها تنها راه پیروزی است . همچنین امروزه که گروه های مقاومت فلسطینی اعم از حماس و یا جهاد اسلامی در حال مبارزه با دشمن صهیونیستی در غزه هستند و در طی چندین نبرد ، پیروزی های مکرر را به دست آورده اند آنچه بیش از هر چیز دیگر در این نیروها متجلی است بیش از روحیات سنی گرانه ، روحیات شیعه گرانه است به گونه ای که حتی برخی مفتی های وهابی از شیعه بودن اهالی غزه و در نتیجه ممنوعیت کمک کردن به آنها سخن می گویند (در این زمینه رک : سایت آپارات ، http://www.aparat.com/v/xfzlH )

همچنین اساس شکل گیری برخی جریانات مقاومت همچون جنبش جهاد اسلامی فلسطین ، بر اساس آموزه های امام خمینی ره بوده است و فتحی شقاقی بنیانگذار این جنبش ، از پیروان مکتب امام خمینی ره بود و در دیدگاه هایش اعتقادات شیعی کاملا به چشم می خورد ، چنانکه در بخشی از کتاب خود باره امام حسین ع و نقش آن در قضایای فلسطین چنین می نویسد :«سرور جوانان اهل بهشت، حسین بن علی بن ابی طالب (علیهما السلام) در سپیده دم یک روز تاریخی، در صحرای کربلا، صحنه های درخشانی را به نمایش گذاشت که در حافظه تاریخ جاودانه مانده است و هرگز از یادها فراموش نخواهد شد. او با شهادت در راه حق و دادگری، نماد انسانیّت را به تمام معنا تجلی بخشید… در ادامه راه سرور شهیدان اهل بهشت، یکی از مردان حسینی تبار به نام «عزّالدین قسّام» در برابر تجاوزگران صلیبی، در برابر چهره زشت و نفرت آور استعمارگران انگلیسی و صهیونیسم وابسته به او ایستاد و مقاومت کرد و حسینی وار در کوهستان های فلسطین به شهادت رسید و به کالبد نیمه جان ملتمان روح تازه دمید و آتش خشم مقدسی افروخت… .»

بر این اساس حتی فلسطینی ها نیز معتقدند تنها راه نجات و رهایی قدس عزیز ، قیام حسینی وار است و امروزه با توجه به این آموزه ها ، پیروزی های عظیم برای فلسطینی ها حاصل شده است و تداوم آن نیز به میزان بهره گیری از این آموزه ها بستگی دارد ، چنانکه بهره گیری کامل از این آموزه ها باعث انقلابی عظیم در ایران اسلامی به رهبری امام خمینی ره شد که مسیر تاریخ بشریت را تغییر داد .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد