نفاق سه منشأ مهم دارد: اوّل ـ ناتوانی از دشمنی و مبارزه مستقیم دشمنانی که شکست می خورند و توانایی عرض اندام مستقیم را ندارند به لباس نفاق در می آیند و به دشمنی خود ادامه می دهند، دشمنان اسلام در ابتدای نبّوت پیامبر (ص) علناٌ دشمنی می کردند؛ امّا وقتی پیامبر گرامی اسلام(ص) پیروز شد و بر آنها مسلّط شد، آنها توانایی مبارزه با اسلام به صورت مستقیم را در خود ندیدند و به ظاهر مسلمان شدند، ولی در باطن کافر ماندند و بر ضدّ اسلام توطئه کردند.
دوّم ـ احساس حقارت درونی آدم های حقیر و بی شخصیّت که ترسو هستند و شجاعت ندارند، برای پنهان کردن ضعف و زبونی خود همیشه منافقانه عمل می کنند و چون جرأت اعتراض به دیگران را ندارند با همه هماهنگ و همرنگ می شوند شاعر از زبان این نوع منافقان می گوید :
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت روزی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو به آتش
یعنی منافق در مقابل مسلمانان اظهار اسلام می کند، در مقابل آتش پرستان اظهار تمایل به عقیده آنان و در مقابل بی دین ها اظهار بی دینی، زیرا که چنین شخص حقیر و زبونی، به واسطه حقارت درونی خود، جرأت ابراز عقیده واقعی خود را ندارد. (میزان الحکمه، باب 3929، حدیث 20258)
سوم ـ دنیاپرستی
نفاق های بین المللی و جهانی کنونی از این امر سرچشمه می گیرد.
(مثالهای زیبای قرآن ج 1، حضرت آیت الله مکارم شیرازی )
دوّم ـ احساس حقارت درونی آدم های حقیر و بی شخصیّت که ترسو هستند و شجاعت ندارند، برای پنهان کردن ضعف و زبونی خود همیشه منافقانه عمل می کنند و چون جرأت اعتراض به دیگران را ندارند با همه هماهنگ و همرنگ می شوند شاعر از زبان این نوع منافقان می گوید :
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت روزی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو به آتش
یعنی منافق در مقابل مسلمانان اظهار اسلام می کند، در مقابل آتش پرستان اظهار تمایل به عقیده آنان و در مقابل بی دین ها اظهار بی دینی، زیرا که چنین شخص حقیر و زبونی، به واسطه حقارت درونی خود، جرأت ابراز عقیده واقعی خود را ندارد. (میزان الحکمه، باب 3929، حدیث 20258)
سوم ـ دنیاپرستی
نفاق های بین المللی و جهانی کنونی از این امر سرچشمه می گیرد.
(مثالهای زیبای قرآن ج 1، حضرت آیت الله مکارم شیرازی )