علل گرایش به فرقهها (۱): آسیبپذیری فرد
۱۳۹۲/۱۱/۲۹
–
۳۲۵ بازدید
کشور ما گرچه بیش از صد سال شاهد فعالیت فرقههایی همچون بهاییت بوده است، هیچگاه به اندازه دو دهه اخیر با پیدایش و فعالیت چشمگیر فرقهها و آیینهایی نوظهور روبهرو نشده است. این در حالی است که این فرقهها آسیبهای جبرانناپذیری به دین، خانواده، اقتصاد و سیاست وارد میآوردند.
فرقهها به خاطر ماهیت انطباقپذیری بالا در هر موقعیتی که زمینه انحراف و سوءاستفاده در آن باشد، رشد میکنند و برای عضو گیری -که اصلیترین عامل بقا و استمرار فعالیت فرقه است- هیچ محدودیتی از جهت سن، شغل، طبقات اجتماعی، تحصیلات یا ملیت و مذهب برای اعضای خود قائل نیستند که این، یکی از عوامل موفقیت فرقهها در جذب اعضای جدید است و از طرفی مردم به هر فرقهای که معتبرتر، اسم و رسمدارتر باشد و دارای جذابیت در محتوا و پاسخگو به نیازهای روز معنوی باشد، بیشتر گرایش پیدا میکنند.
بررسی انگیزهها و روشهای جذب فرقهها و تمام اموری که باعث آسیبپذیری فرد در مقابل فرقهها میشود، امکانپذیر نیست. اما در خصوص علل گرایش به فرقهها تحقیقات 25 ساله دانشمندان به این نتیجه مهم رسیده است که «شستوشوی مغزی» نمیتواند مفهومی پایدار برای پیوستن مردم به فرقههای جدید باشد. بلکه «فریبکاریهای گروه» چه در بعد ارائه محتوی و چه شیوه عضوگیری و آسیبپذیری فردی، شخص را متقاعد میسازد که به گروه بپیوندد و در نهایت «سبک زندگی قبلی» خود را رها کند.
در پیوستن مردم به فرقهها سه عامل مهم نقش دارند که هرکدام از این عوامل، بهنوعی زمینه را برای پیوستن مردم به فرقهها فراهم میکنند: آسیبپذیری فرد، تامین نیازها و مهارتهای عضوگیری.
البته میزان ارزیابی شناختی فرد به هنگام عضویت در یک گروه، تابعی از نیازهای روانی فرد و فریبآمیزبودن محیط گروه است. در این مقاله عوامل مختلف آسیبپذیری فرد بررسی میشود و دو عامل دیگر در مقالهای جداگانه مورد بحث قرار خواهند گرفت.
مقدمه
هیچ گروه خاص و قابل شناسایی از مردم را نمیتوان برای عضویت در فرقه مشخص کرد. اعضای فرقهها شامل جوان، پیر، ثروتمند، فقیر، تحصیل کرده و بیسواد هستند. با این وجود تجربیات کلینیکی و بررسیها نشان میدهد که بخش عمدهای از کسانی که به فرقه میپیوندند تجربه یک استرس قابل توجه داشتهاند که معمولا مرتبط با بحرانهای طبیعی نوجوانی و جوانی میشود؛ همانند شکست عشقی، شکست در مدرسه و شکستهای شغلی که مربوط به پیش از عضویت فرد در فرقه میشود. از آنجا که شیوههای طبیعی آنها برای انطباقدادن خود با این شرایط موثر واقع نمیشود، این افراد زودتر در مقابل فرقهها -که راههایی برای شادی پیشنهاد میدهند- فریب میخورند. برخلاف این درک ناصحیح که اعضای فرقه دچار اختلالات روانی هستند، شواهد تحقیقاتی و کلینیکی بیان میکنند که بسیاری از اعضای فرقه نسبتاً افراد نرمالی میباشند.
1- ایدآلگرایی
کمالگرایی در واقع، باوری غیر منطقی است که اشخاص نسبت به خود و محیط اطراف خود دارند. افرادی که کمالگرا هستند، معتقدند که خود و محیط اطرافشان باید کامل بوده و هرگونه تلاش در زندگی باید بدون اشتباه و خطا باشد. کمال برای بسیار از افراد کسب ثروت و شهرت و برای برخی معنویت و امور ماورایی است. فرقهها با القای این تفکر که تنها راه رسیدن به کمال، فراگیری باورها و تبعیت کامل و بیچونوچرا از رهبر و شرکت در آموزشهای فرقه است، زمینه مناسبی را برای جذب جوانان کمالگرا فراهم میکنند.
2- کسب دانشهای ماورایی
افرادی که به دنبال کسب دانش خاص یا مهارتهای خاصی هستند که توسط مردم قابل دسترسی نیست، در موارد منفی که تاثیری در سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت انسان ندارد مانند: طلسمات، جادو، طالع بینی، ارتباط با جن و… و در موارد مثبت مانند: ارتباط با امام زمان (عج)، رسیدن به مقامات معنوی دینی، دستیابی به حالات عرفانی از قبیل مشاهدات و مکاشفات عرفانی در برابر فریب و حیلههای فرقهها آسیبپذیر بوده و تحت تاثیر واقع میشوند.
3- نیاز فرد به پاسخهای صریح
اشخاصی که برای به دست آوردن پاسخ، بیتابی میکنند و تحمل کمی نسبت به ابهام و پیچیدگی دارند، این افراد نیاز دارند پاسخهای صریح بشنوند و معمولا فرقهها در ارائه این نوع پاسخها از مهارت بالایی برخوردارند.
4- سرخوردگی فرهنگی
یعنی از خودبیگانگی و نارضایتی از وضعیت موجود و نپذیرفتن شیوه زندگی معمول جامعه امروز.
5- نیاز به یک علت یا ماموریت برای زندگی
6- تجربه سوء استفاده یا بیتوجهیهای شدید در کودکی
کودکآزاری در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد. در بسیاری از موارد آزار رسان، خویشاوند یا دوست خانوادگی است و ممکن است برای حفظ راز از رشوه دادن، تهدید و تلقین حس گناه استفاده کند. از مهمترین دلایل کودکآزاری، وجود فضایی مملو از خودکامگی، انزوا، مشکلات زناشویی، مشکلات مالی و نارسایی در روابط والدین و فرزندان است.
7- اختلافات شدید خانوادگی
نزاع، کشمکش و اختلافات پدر و مادر، امنیت و آسایش را از کودکان خانواده میگیرد و آنان را مضطرب و پریشان میسازد.
فرقه برای چنین افرادی محیطی امن از اختلاف و دعواهای بیدلیل فراهم میکند و به این افراد پیوستن به فرقه را تنها راه دستیابی به آرامش و دوری از تمامی مشکلات معرفی میکند. بیشک شخصی که در خانوادهای پرتنش قرار گرفته، به دنبال هر فرصتی است تا به گمشدهاش که زندگی بدون دعوا، مشاجرههای طولانی و بیحاصل، قهرهای طولانیمدت، فحش و در برخی موارد ضرب و شتم دست پیدا کند و غالبا برای این افراد رهایی از محیط پرتنش و رسیدن به محبت و توجه عاطفی برترین اولویت زندگی است که در محیط خانواده نتوانسته آن را بدست بیاورد، به همین خاطر این افراد با کمترین توجه عاطفی و محبت جذب میشوند.
8- روابط خانوادگی ناپایدار
برخوردهای همراه با افراط و تفریط خانوادهها در تامین نیاز نوجوانان باعث میشود که آنها به بیراهه کشیده شوند. به طور طلی میتوان نگرشهای والدین در این باره را به چهار دسته تقسیم کرد:
الف) نگرش ایستا و بازدارنده
ب) نگرش آزادمنشانه
ج) نگرش پویا و سازنده
د) نگرش متزلزل و تخریبی
9- عدم مهارت در نه گفتن
جرأت نداشتن؛ یعنی ناتوانی در نه گفتن و یا ابراز انتقاد یا شک. چنین افرادی به علت عدم مهارت در نه گفتن، تربیت ناصحیح خانواده و عدم اعتماد به نفس نمیتوانند در مقابل درخواست ها، دعوتهای نادرست و دردسر ساز دوستان، آشنایان و یا حتی افراد غریبه نه بگویند. خصوصا در فرقهها که با تکنیکهای بسیار پیچیده به سراغ افراد میآیند.
10- زودباوری
به ظرفیت کم برای پرسشهای انتقادی نسبت به چیزی که فرد میبیند و یا به وی گفته میشود.
11- ناتوانی در تصمیم گیری
برخی، چون نمیتوانند برای خودشان فکر کنند و تصمیم بگیرند به فرقهها میپیوندند تا رهبران فرقه به جای آنها فکر کنند و تصمیم بگیرند.
12- سادگی
انتظار اینکه دنیا یا پرستشگاه را بشود به طور ایدهآل ساخت.
13- نیاز به راهنما
پیدا کردن استاد حق کاری بسیار پیچیده و خطیر است. بسیار بودهاند کسانی که به جهت عدم تعبد کامل در برابر قرآن و اسلام و به جهت دخالت دادن آرا و انظار خود و دیگران به انحراف کشیده شده و در معرض خطرات این راه قرار گرفته و به لغزشها و ضلالتها افتاده اند. آنچه بیشتر از هر علت دیگری در به وجود آمدن بعضی از راه و روشها و مسلکها موثر بوده و در بنیان آنها نقش اصلی را داشته مشهودات و مکشوفاتی است که در حقیقت از القائات شیطانی بوده و به عنوان حقائق تلقی شده است.
14- وابستگی روحی و احساس تعلق
روانشناسان، تمایل به تحت مراقبت قرار گرفتن را وابستگی مینامند. این حالت در اویل بزرگسالی آغاز و در زمینههای گوناگون ظاهر میشوند. دلیل عضویت افراد بالغ نیاز به حمایتهای احساسی است. یعنی تاثیرپذیری و تاثیرگذاری که فرقهها این فرصت را در اختیار این افراد قرار میدهند.
15- مهاجرت
برخی از افراد معمولا هیچ دوست یا گروه اجتماعی ندارند؛ بنابراین بیشتر در معرض فرقهها هستند. افرادی که خانه خود را برای زندگی در شهر دیگری ترک میکنند میتوانند هدفهای محتمل برای فرقهها باشند.
16- از دست دادن شغل
بیکاری به عنوان یک معضل جدی در جوامع امروزی که تاثیر خود را بر تمامی بخشهای زندگی فردی و اجتماعی شخص بیکار میگذارد مطرح است. لذا کسانی که شغل خود را از دست دادهاند یا به هر دلیل بیکار هستند خاطر نیاز روحی که به واسطه بیکاری برای آنها ایجاد شده فرصت مناسبی را در اختیار فرقهها قرار میدهند تا با ارائه روشهایی برای درمان اضطراب و رسیدن به آرامش، راهی برای پولدار شدن، شغل بیدردسر و دهها وعده و وعید دیگر این افراد را جذب نمایند و نه تنها مشکلی از مشکلات این افراد را کم نکردند بلکه او را با دنیایی از آرزوها و خیالات برای رسیدن به ثروت کلان و شغلهای پول ساز بیدردسر به وادی مشکلات بزرگتر اجتماعی، اخلاقی و قانونی میکشانند.
17- اخراج از مدرسه
یکی دیگر از عوامل مهم در گرایش نوجوانان به فرقهها اخراج از محیطهای آموزشی است.
18- عدم احساس هویت
در صورتی که نوجوان نتواند نقشی را که جامعه از او انتظار دارد قبول کند دچار بحران هویت میشود. یعنی فردی که قادر به یافتن ارزشهای مثبت پایدار در فرهنگ، مذهب یا ایدئولوژی خود نیست، اید آلهای به هم میریزد. از آثار بحران هویت ناتوانی در تصمیم گیری است. در حقیقت عواملی که باید از درون خود انسان رشد نموده و روند هویت یابی او را تسهیل و تسریع کند به بیرون از وجود او انتقال یافته و از کنترل فرد در ظاهر خارج است. این افراد در انتظار به سر میبرند تا دیگران برای شان تصمیم گرفته و شخصیتی برای شان قائل شوند. به این مفهوم که:
الف. دیگران برای او الگوی رفتاری انتخاب میکنند.
ب. ارزشها و ضد ارزشها را آن گونه که دیگران به او تفهیم و تلقین میکنند، میپذیرد.
ج. مبانی ارزیابی فرد درباره شخصیت ش، اظهارات و واکنشهای دیگران است.
د. اهمیت قائل شدن برای داوری دیگران و احساس خود کم بینی و ضعف هویت زمینه را برای نفوذ فرهنگهای دیگر و آسیبپذیری فرد بیش از پیش مهیا میکند.
19- شکست عشقی
فرقهها برای افراد بریدهای که توان تحمل شکست در زندگی خصوصاً زندگی عاطفی را ندارند روشهای حیله گرانهای را برای جذب این افراد به کار میبرند. این گروهها با ترفندهای مختلف به جذب افرادی میپردازند که ارادهای متزلزل و آسیب خورده دارند. این افراد کسانی هستند که به دنبال پناهگاهی برای رهایی از آسیب عشق از دست رفته میگردند و ارادهای قوی برای که با تکیه بر آن زندگی جدیدی را شروع کنند و فرقهها با عرضه این فرصت به شخص، زمینه ورود به فرقه را برای شخص فراهم میکنند.
20- ترک مذهب
کسانی که مذهب خود را به دلایلی از قبیل ناکارآمدی مذهب در پاسخ به نیازهای فرد ترک میکنند یا با نگرش ناصحیح به مذهب انتظارات نامعقولی از مذهب دارند، یا به دنبال حقیقت و یافتن مذهب برتر هستند و یا برای کسب تجربههای معنوی و دهها دلیل دیگر؛ چنین افرادی سوژههای مناسبی برای گروههای فرقهای محسوب میشوند. چون از مذهب قبلی خویش بریدهاند یا تعلقی به مذهب قبلی ندارند یا اگر تعلقی هست بسیار اندک و به گونهای نیست که این افراد در مقابل اندیشههای دیگر دفاع کنند و از طرفی فرقهها چون عموما با پوشش ادیان اصیل و با طرفداری متعصبانه از گروهشان و جلوه دادن باورهای نادرست در قالبهایی زیبا و جذاب از قبیل راهی برای جاودانگی یا ما تنها گروه حق در عالم هستیم؛ یا با عمل به اصول و آداب ما از همه سختیها رها میشوید و به آرامش دست مییابید و دهها و صدها ترفند دیگر، این افراد را برای عضویت در گروه جذب میکنند. و از طرفی چون این افراد با معیارها و اصول دین آسمانی و حقیقی که توسط خداوند و به وسیله انبیا الهی بدون هیچ گونه تحریف به انسان رسیده آشنایی ندارند هر معیار و اصل ساختگی را حقیقت پنداشته و برای سیراب نمودن روح تشنه خود به دنبال هر سرابی شتابان حرکت میکنند. و متاسفانه این گونه افراد جزء قابل توجهی از اعضای گروههای فرقهای هستند.
21- شغلهای کسل کننده
درصورتیکه شغل شخص مورد علاقه و راضی کننده نباشد افراد به خاطر بیکار نشدن با شغل اجباری میسازند اما وجود نارضایتی از شغل زمینه مناسبی برای پیوستن به گروههای فرقهای است. زیرا شخص تلاش میکند تا از این موقعیت خارج شود و فرقهها بیشترین صیدشان از افرادی است که از شرایط موجود خود ناراضی هستند و به دنبال رضایت خاطر و آرامش میگردند. و این افراد شرایط لازم برای عضویت را دارا هستند.
22- بیگانگی با آموزش
23- نیاز به دوستیابی و کسانی که دوستانشان آنقدر گرفتار هستند که برای آنها وقت ندارند
ناتوانی در برقراری رابطه مطلوب میان همسالان، موجب طرد و عدم محبوبیت میشود. اعضای فرقهها برای کسانی که ناتوان در دوستیابی هستند و به میزان نیازشان نمیتوانند با دوستانشان ارتباط برقرار کنند در قالب دوست ظاهر میشوند و این نیاز موجود شخص را پوشش میدهند تا بتوانند عضو جدیدی را برای گروه صید کنند. فرقهها در این بخش، نقش گروه حمایت گر را به خوبی ایفا میکنند.
24- کسب قدرت
چون تعاملات درون گروهی، فرصتی برای تاثیرگذاری بر دیگران فراهم میآورد؛ از این رو، افرادی که نیاز شدیدی به قدرت دارند، به گروهها علاقه نشان میدهند.
25- جستوجوی معنای زندگی
انسان، موجودی است کمالگرا و هدفمند که از بیهودگی، بیمعنایی و بیهدفی سخت گریزان است. فرقهها برای انسانهایی که معنایی برای زندگی نیافتهاند ایجاد انگیزه میکنند و به زندگی این افراد هدف و معنایی میبخشند، اما معنایی در نهایت به تامین خواستهها و اهداف فرقه منجر خواهد شد.
26- بیعلاقگی به درس
افرادی که درس خواندنشان را بدون هدف میبینند.
27- عدم آگاهی از شیوههای فریب کاری فرقهها
فرقهها برای رسیدن به اهدافشان راهی جز متوسل شدن به فریب و نیرنگ ندارند. زیرا با افشای حقایق فرقه هیچ کس حاضر به ورود در فرقه نخواهد شد. زیرا فرقهها به اعضایشان چیزی جز دروغ، اغفال، دزدی، تجاوز، و دور نمودن آنها از راه صحیح خداپرستی و دینداری حقیقی نمیدهند. لذا بهترین طعمهها برای سازمانهای فرقهای کسانی هستند که از ساختار فرقه ها، شیوه عملکرد و انواع حقهها و شیادیها بیخبر هستند.
28- ایده آل گرایی میانسالان
برخی از افراد، هنگامی که به میانسالی میرند، تمایل دارند که برخوردی با جهان داشته باشند، نه اینکه تنها یک زندگی بیمعنا در آن داشته باشند. فرقهها میتوانند این افراد را فریب دهند. به این صورت که به آنها قول میدهند که چنین ا تفاقی خواهد افتاد.
29- ثروت و کسب جایگاه اجتماعی
برخی از افلراد فرقهها، به سادگی از مردم پول میگیرند. آنها در تکاپوی به دام انداختن افرادی هستند که پول و پرستیژ دارند. نظیر: ستارگان سینما- که برای فرقهها با ارزش هستند- زیرا آن ها، علاوه بر اینکه باعث پیشرفت فرقه میشوند، در عین حال به تامین منابع مالی فرقه کمک میکنند.
30- خروج از جریان اصلی حاکمیت
جنبشهای نوین دینی، به کسانی متوسل میشوند که از جریان اصلی حاکم بر جامعه احساس بیگانگی میکنند. بنا بر استدلال برخی از نویسندگان، رهیافت جمعی و اشتراکی فرقهها و کیشها میتواند ایجاد احساس تعلق و اطمینان قلبی به پیروان خود باشد.
نویسنده: حجتالاسلام شهبازنژاد، کارشناس و پژوهشگر فرقههای نوظهور
منبع: انجمن نجات از عرفان حلقه