۱۳۹۳/۰۲/۲۸
–
۶۱۶ بازدید
سلام علیکم چه علمی ما را به گناه می کشاند؟
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه سمنان آیت الله سید محمد شاهچراغی گفتند : علمی که خداوند و تقوا در آن نباشد مضر است. علم بدون در نظر گرفتن خداوند و تقوا نقش بر ایوان است، هیچ خاصیتی ندارد و دردی را درمان نمی کند.لازمه ی علم از نظر خدای ما تزکیه است.چون در قرآن ، در اکثر مواردی که درباره علم نافع صحبت شده تزکیه را بر آن مقدم کردهو یزکیهم و یعلمهم… تزکیه هم یعنی قلبمان را که ظرف علم است و علممان را که محتوای قلب است از زواید و آلودگیها پاک نگه داریم.
علم ابزاری است که می تواند به انسان شخصیت دهد و وسیله ای برای خدمت به مردم گردد. علم نباید ابزار فخرفروشی شود. علم ابزار خدمت است، نه ابزار تجارت. کسی که علم را در خدمت ثروث اندوزی به کار می برد، نه از علم خود سودی می برد نه از ثروتش، همانطور که قارون از هیچ کدام بهره ای نبرد. «قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی؛ قارون پس از دستیابی به ثروت فراوان گفت : « این ثروت را به وسیله ی دانشی که دارم، به دست آورده ام»سوره مبارکه قصص آیه 78
هر دانش و علمى مفید نیست.قرآن در آیه ى 101 سوره ى بقره در انتقاد از گروهى مى فرماید: آنها مطالبى را مى آموختند که برایشان مضر بود و سودى نداشت. «و یتعلّمون ما یضرّهم و لاینفعهم»
همچنین در قرآن از سؤال هایى که آگاهى بر جواب آن، آثار بدى را به دنبال دارد، نهى شده است. «لاتسئلوا عن أشیاء ان تبدلکم تسؤکم»(مائده، 101.)
دوست خوبم؛ علمی که برای انسان حجاب شود و انگیزه الهی در آن نباشد انسان را به سمت گناه سوق می دهد.
پاسخ تفصیلی:
پرسشگر عزیز؛ سوال شما در دو بخش بررسی میشود:
الف) چگونه کسب علم کنیم به گونه ای که حجاب نشود؟ ب) چگونه انگیزه صحیحی در یادگیری داشته باشیم؟
پاسخ اجمالی: از مهمترین نکاتی که در کسب فضایل از جمله یادگیری علم باید به آن توجه داشت این است که از همان ابتدا هیچ چیز را ازخود نبینیم و اگر به پیشرفتی دست پیدا کردیم همواره با خود زمزمه کنیم ( هذا من فضل ربی…الحمد لله رب العالمین و..).تقویت این بینش به ما کمک می کند تا علم برایمان حجاب نشود.
زمانی انسان می تواند انگیزه صحیحی از علم آموزی داشته باشد که هدفش رضای حق تعالی باشد ودر این راستا باید در تقویت اخلاص کوشا بود. باید با خود خلوت کرده و بیندیشیم که تنها با انگیزه الهی و برای رضای الهی کار کردن است که باقی است و سایر اهداف ازجمله شهرت، کسب پول و مقام موقتی است و هنگامی که این مسافر چند روزه، از این اقامتگاه کوچ کرد در آن سرای ابدی هیچ ندارد و با تضرع به ذات مقدس حق تعالی باید التماس کنیم که اعمالمان را خالص گرداند.
پاسخ تفصیلی:
الف) چگونه کسب علم کنیم به گونه ای که حجاب نشود؟ در متون اصلى دین، ما با طرح حقایقى چون: برتر بودن عالم از عابد، محبت خداوند به جویندگان علم، احترام به دانشمندان مساوى با احترام به پروردگار و… به جایگاه والاى دانشمندان اشاره شده است. باید دانست آن چه ذاتی علم است آگاهی و کشف حقیقت است. اما آن چه در پی علم, برای عالم حاصل می شود یا (خشوع و خشیت است) و یا (غرور و استکبار) چنان چه از یک سو در قرآن آمده است: «انما یخشی الله من عباده العلماء; از بندگان خدا تنها دانایانند که از او می ترسند», (فاطر, آیه 28) و ازطرف دیگر گفته شده است (العلم هو الحجاب الاکبر) راز این دوگانگی در آن نهفته است که برخی در پرتو علم« به حکمت استوار و عالم مطلق هستی توجه پیدا می کنند و در برابر او سر تعظیم فرو می آورند» و برخی در سایه علم« به مراتب علمی خود توجه می کنند و احساس بی نیازی نسبت به دیگران و حتی نسبت به خدا به آنها دست می دهد» که از آن به غرور علمی و حجاب اکبر یاد می شود و در این باره به طور تقریبی فرقی میان علم فیزیک و علم توحید نیست. چنان که امام خمینی فرموده اند: گاهی علم توحید نیز برای انسان حجاب می شود.
دانشى که در متون روایى از آن تمجید و تقدیر شده است دانشى است که در جهت رضای الهی بوده ودر خدمت جامعه قرار گیرد و فرق نمى کند در چه عرصه و ساحتى باشد، دینى باشد یا غیردینى، انسانى باشد یا طبیعى و… امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «هر کس که علم بیاموزد و به آن عمل کند و براى خدا آن را به دیگران تعلیم دهد، در ملکوت آسمان ها او را عظیم مى خوانند و مى گویند براى خدا آموخت براى خدا عمل کرد و براى خدا به دیگران تعلیم داد»، (الحیاة، ج 2، ص 336، ح 3). 9- اما اگر علم و دانش براى خدا نبود و رضاى حضرت حق در آن مقصود و منظور اصلى نباشد علمى است که حجاب اکبر خواهد بود و چنین علمى آدمى را به کمال نمى رساند ولو آن که علم دینى باشد.
پرسشگر گرامی؛ توجه به نکات ذیل سبب می شود تا کسب علم برایمان حجاب و مانعی نشود.
1. خود را هرگز مالک علم خویش ندانیم؛ علم زمانی برای انسان حجاب می شود که آن را از خود ببیند اگر یادگیری آن را لطف خدا بداند و با خویش بگوید: اگر خدای رحمان بستر مناسبی برایم فراهم نمی کرد هرگز نمی توانستم مؤفق باشم. مثلا اگر کند ذهن بودم و یا در خانواده ای بودم که امکان تحصیل علم نبودو…بنابراین حق تعالی ا سبابی فراهم کرد تا بتوانم در راه کسب علم قدم بردارم. اگر همواره این عبارات را همراه با باور قلبی در ذهن تکرار کنیم، به طورقطع و یقین علم نه تنها حجاب نمی شود بلکه هرچه سریعتر انسان را به سمت کمال سوق خواهد داد. حضرت امیر (علیه السلام) می فرمایند: « انا لا نملک مع الله شیئا ولا نملک الا ما ملکنا…؛ ما برابر خدا مالک چیزی نیستیم و مالک چیزی نمی شویم جز آنچه او با ما بخشیده.» (نهج البلاغه، حکت 404) در حدیث عنوان بصری می خوانیم (عبد برای خودش در آنچه خدا به وی سپرده ملکیتی نبیند …بنده برای خودش تدبیر و اندیشه ای ندارد.) در حالات برخی از علمای بزرگ دین آمده که برایشان پیش آمده حتی سوره توحید را فراموش کرده بودند و تا مدتی یادشان نمی آمد. لذا انسان باید به این باور برسد که از خود چیزی ندارد.
2. چه خوب است انسان این علم را موهبتی الهی بداند که در برابر آن تکلیف دارد. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «فمتی ملکنا ما هو املک به منا کلفنا …چون خدا چیزی به ما بخشید، وظایفی نیز به عهده ما گذاشته» (همان). مشکل ما این است که وقتی کسب علم کردیم حقی برای خود قائل هستیم، خیلی فرق است بین حق و تکلیف.حق یعنی استفاده و بهره و تکلیف یعنی وظیفه. عالم حق خود میداند که دیگران در برابرش تعظیم کنند، اینجاست که علم برایش چیزی جزحجاب نبوده، درصورتی که وی باید به این باور برسد که تعلیم و تعلم از وظایف او است.
3. مطالعه سیره اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)؛ در زیارت جامعه کبیره می خوانیم«السلام علیکم…خزان العلم» آنها با وجود اینکه مخزن وگنجینه های علم الهی بودند و عالم به تمامی علوم بودند چگونه زندگی نمودند که نه تنها علمشان حجابی نشد بلکه آنها را به اعلی درجه قرب رساند. با وجود اینکه در اوج علم وتقوا بودند، کسی در باب تواضع به گرد پای آنان نمی رسد. در حالات مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده: « در روزهای گرم می آمد بیرون دارالاماره و در سایه می نشست، مبادا مراجعه کننده ای بیاید و به او دسترسی پیدا نکند.» (مرتضی مطهری، بسیت گفتار، ص28)
4. تقویت تواضع در وجود خود؛ معمولا انسان هر چه بر علمش افزوده می شود باید بر تواضعش اضافه شود همانند درختی که هرچه پربارتر باشد شاخه هایش به زمین نزدیکتر می شود. حضرت رسول اکرم به روایت امیرمؤمنان مى فرماید: «هر که علم را براى رضاى خدا طلب کند به هیچ بابى از آن دست نمى یابد مگر آن که به سبب آن در نفس خود داراى فروتنیى افزون تر مى شود و در میان مردم بیشتر به تواضع مى پردازد و ترس او از خدا افزایش پیدا مى کند و کوشش او در کار دین بیشتر مى شود. این کس همان است که از علم سودمى برد و باید آن را بیاموزد ».( الحیاه، ج2، ص330، حدیث اول)
باید با خود بیندیشیدیم چه بسیار چیزهایی که نمی دانیم و دانسته های ما در برابر ندانسته ها قطره ای هم محسوب نمی شود. اگر تمام عمر را هم تلاش و مجاهده جد ی داشته باشیم به چند علم محدود بیشتر دست پیدا نمی کنیم و باز علوم بسیاری هست که ما از آنها هیچ نمی دانیم. بنابراین برای اینکه علممان حجاب نشود همواره باید ندانسته ها نصب العین ماباشد.
5. توجه به عیوب خویش؛ اگر انسان در عیبهای خود دقیق شود کمتر به غرور علمی که مانعی بزرگ است مبتلا می شود.
6.توسل قلبی به خدای رحمان و حضرات معصومین (علیهم السلام) قبل از مطالعه؛ حقیقتا اگر انسان در کسب علم ودانش از خدا غافل شود آن علم برای وی چیزی جز حجاب نبوده و خسارتی جدی به همراه خواهد داشت. (الهی لا تکلنی طرفة عین ابدا؛ پروردگارا ما را به اندازه چشم بر هم زدنی به خودمان وا مگذار.)
7. هر آنچه از علوم دینی فرا می گیریم به آن عمل کنیم. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «اوضع العلم ما وقف علی اللسان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح والارکان؛ بی ارزش ترین دانش، دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم، علمی است که در اعضا و جوارح آشکار است» (نهج البلاغه، حکمت92) و در حکمت 366 می خوانیم « العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل و العلم یهتف بالعمل فان اجابه و الا ارتحل عنه؛ علم و عمل پیوندی نزدیک دارند،کسی که دانست باید به آن عمل کند چرا که علم، عمل را فرا می خواند اگر پاسخش را داد، می ماند و گرنه کوچ می کند.»
اگر ما آنچه از معارف می خوانیم و می شنویم به آن عمل نکنیم به تدریج این خوانده ها و شنیده ها برایمان عادت شده و زمانی به خود می آییم که دیگر عمر رو به اتمام و و قت های طلایی ازدست رفته و دیگر قوای جسمی نیز به تحلیل رفته است و این علمی که ما را باید به قرب حق تعالی می رساند برایمان حجاب ومانعی شد که ثمره ا ی جز حسرت و خسارت ندارد .«آه من قلة الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم المورد؛آه از توشه اندک ودرازی راه و دوری منزل و عظمت قیامت» (همان، حکمت )77
8. در فرهنگ دینى علم باید براى فهمیدن باشد نه براى جدال کردن، فخرفروشى و فریب دادن دیگران.
ویژگى هاى ذیل را مى توان نشان هایى از علم فاسد و حجاب اکبر دانست:
1. براى دوستى دنیا و شیفته شدن آن، (الحیاة، ج 2، ص 343) رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) مى فرماید: «هر کس براى دنیا و مقام پیدا کردن در چشم مردمان و مورد توجه قدرت ها شدن به جستجوى علم برآید به بابى از آن نمى رسد مگر آن که عظمت و کبریایى او در نزد خودش افزون مى شود و زبان و دست درازى او بر مردمان افزایش پیدا مى کند و بى توجهى او به خدا و دورى او از دین بیشتر مى شود» (همان)
. 2- ادعا و خودبزرگ بینى، (همان، ص 344)
. 3- کتمان علم، (همان)
. 4 – گرفتن مزد و کار درست نکردن. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «عیسى بن مریم به یاران خود گفت: واى بر شما علماى بد، مزد مى گیرید و کار نمى کنید، نزدیک است که صاحب کار از شما خواستار کارش شود و شما نزدیک آنید که از دنیا بیرون روید و وارد تاریکى گور شوید»، (الحیاة، ج 2، ص 345، بخش «ه»)
. 5- ریاست طلبى، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اى اباذر هر کس علم را براى آن بخواهد که مردمان رو به سوى او کنند، بویى از بهشت به مشام او نخواهد رسید»، (همان، ص 347، حدیث اول).
ب) چطور می توان انگیزه صحیحی در یادگیری داشته باشیم؟
اگر بخواهیم در هر امری از جمله یادگیری علوم انگیزه صحیحی داشته باشیم باید در تقویت اخلاص کوشا باشیم. عمده پاسخ شما درباره این بخش سؤالتان، به این موضوع برمی گردد. در تعریف اخلاص از شیخ بهایی نقل شده:« اخلاص پاکیزه نمودن عمل است از اینکه از برای غیر خدا در آن نصیبی نباشد.» (حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)، چهل حدیث، ص328)
اولین مرحله، اخلاص در نیت است. در حقیقت کسب اخلاص در نیت و عمل، از دشوارترین گردنه های راه ایمان است. یکی از مراحل مهم اخلاص بیرون راندن تمام رذایل نفسانی، حب دنیا، لذت ها و آرزوهای دنیوی، از نهان خانه دل است. آن کس که بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، انگیزه اش در فراگیری علوم تنها رضای حق تعالی خواهد بود. درآن هنگام خداى سبحان- که صاحبخانه است- فضاى دل او را پر خواهد نمود. در حدیث قدسى آمده است که: قلب المؤمن عرش الرحمان ؛قلب مؤمن نشیمن گاه خدای سبحان است.
یکی از مهمترین عواملی که در انگیزه علم آموزی، خلل ایجاد می کند، ریا است که ضد اخلاص می باشد. مشکل اصلی ریا کار این است که ارزش خداوند و قرب الهی را نمی داند، از آن رو حاضر شده است جایگاه داشتن نزد خداوند و عشق الهی را با جایگاه داشتن پیش مردم ضعیف و عادی که حقیقتا تا خدا نخواهد کاری از آنان ساخته نیست، عوض کند.
ریشه یابی ریا:
ریشه هاى این رذیله اخلاقى عمدتا به بینش و معرفت و شناخت انحرافی و ناقص فرد از زندگی و هستی باز مى گردد. کسی که فکر می کند زندگی محدود به دنیا و منافع دنیوی است به ریا آلوده می گردد، پس در مبارزه با این مفسده و گناه بزرگ مى بایست ابتدا در ابعاد معرفتى کار شود. این نگرش باعث می شود که حب دنیا در دلش ریشه بدواند، بنابراین ریشه اصلی ریا در دوستى جاه و مقام، شهرت طلبى و کسب آوازه نزد مردم است که باید با این عوامل مبارزه کرد. رذیله ریا از خصال ناپسندی است که متأسفانه اهل علم بسیار گرفتار آن می شوند.
درمان ریشه ای ریا این است که انسان جهت زندگی خود را به طور کلی به سمت خدایی شدن و قرب الهی قرار دهد. در این صورت تمامی کارها و فعالیت ها و انگیزه های او الهی خواهد شد و از شر ریا و شیطان خلاص می شود. ریا برای کسی تحقق دارد که جهت زندگی او دنیا است و می خواهد با نمایش دروغین خدا گرایی به اهداف دنیوی خود برسد.
خلاصه کلام اینکه:
-علمی که توأم با نیت صحیح نباشد انسان را به سمت گناه می کشاند و جز خسران چیزی به همراه ندارد.
ـ اگر علمی باعث شناخت بیشتر نسبت به خالق و پروردگار عالم گردد قطعاً در جرگة علوم نافع به شمار می آید. چراکه فهم آن، نفع فردی و نشر آن، نفع اجتماعی دارد.
ـ آموختن علوم غریبه اگر مفسده ای برای انسان نداشته باشد و همچنین کشف رموز هستی، باعث درک بهتر خالق هستی گردد ایرادی ندارد. اما چه تضمینی وجود دارد که با فراگیری این علوم انسان برای سوءاستفاده از این قدرت و در نهایت ضرر رساندن به دین و دنیای خود و دیگران وسوسه نشود و در دام شیطان اسیر نگردد. به این جهت است که یادگیری این علوم جز برای افراد خاص و گزینش شده، حرام است. خصوصا به فرموده بزرگان؛ در این گونه علوم فایده ی اخروی چندانی نیست و پی گرفتن آنها اتلاف عمر می باشد. بخصوص که اکثر جویندگان آن ، یابنده نیستند
علم ابزاری است که می تواند به انسان شخصیت دهد و وسیله ای برای خدمت به مردم گردد. علم نباید ابزار فخرفروشی شود. علم ابزار خدمت است، نه ابزار تجارت. کسی که علم را در خدمت ثروث اندوزی به کار می برد، نه از علم خود سودی می برد نه از ثروتش، همانطور که قارون از هیچ کدام بهره ای نبرد. «قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی؛ قارون پس از دستیابی به ثروت فراوان گفت : « این ثروت را به وسیله ی دانشی که دارم، به دست آورده ام»سوره مبارکه قصص آیه 78
هر دانش و علمى مفید نیست.قرآن در آیه ى 101 سوره ى بقره در انتقاد از گروهى مى فرماید: آنها مطالبى را مى آموختند که برایشان مضر بود و سودى نداشت. «و یتعلّمون ما یضرّهم و لاینفعهم»
همچنین در قرآن از سؤال هایى که آگاهى بر جواب آن، آثار بدى را به دنبال دارد، نهى شده است. «لاتسئلوا عن أشیاء ان تبدلکم تسؤکم»(مائده، 101.)
دوست خوبم؛ علمی که برای انسان حجاب شود و انگیزه الهی در آن نباشد انسان را به سمت گناه سوق می دهد.
پاسخ تفصیلی:
پرسشگر عزیز؛ سوال شما در دو بخش بررسی میشود:
الف) چگونه کسب علم کنیم به گونه ای که حجاب نشود؟ ب) چگونه انگیزه صحیحی در یادگیری داشته باشیم؟
پاسخ اجمالی: از مهمترین نکاتی که در کسب فضایل از جمله یادگیری علم باید به آن توجه داشت این است که از همان ابتدا هیچ چیز را ازخود نبینیم و اگر به پیشرفتی دست پیدا کردیم همواره با خود زمزمه کنیم ( هذا من فضل ربی…الحمد لله رب العالمین و..).تقویت این بینش به ما کمک می کند تا علم برایمان حجاب نشود.
زمانی انسان می تواند انگیزه صحیحی از علم آموزی داشته باشد که هدفش رضای حق تعالی باشد ودر این راستا باید در تقویت اخلاص کوشا بود. باید با خود خلوت کرده و بیندیشیم که تنها با انگیزه الهی و برای رضای الهی کار کردن است که باقی است و سایر اهداف ازجمله شهرت، کسب پول و مقام موقتی است و هنگامی که این مسافر چند روزه، از این اقامتگاه کوچ کرد در آن سرای ابدی هیچ ندارد و با تضرع به ذات مقدس حق تعالی باید التماس کنیم که اعمالمان را خالص گرداند.
پاسخ تفصیلی:
الف) چگونه کسب علم کنیم به گونه ای که حجاب نشود؟ در متون اصلى دین، ما با طرح حقایقى چون: برتر بودن عالم از عابد، محبت خداوند به جویندگان علم، احترام به دانشمندان مساوى با احترام به پروردگار و… به جایگاه والاى دانشمندان اشاره شده است. باید دانست آن چه ذاتی علم است آگاهی و کشف حقیقت است. اما آن چه در پی علم, برای عالم حاصل می شود یا (خشوع و خشیت است) و یا (غرور و استکبار) چنان چه از یک سو در قرآن آمده است: «انما یخشی الله من عباده العلماء; از بندگان خدا تنها دانایانند که از او می ترسند», (فاطر, آیه 28) و ازطرف دیگر گفته شده است (العلم هو الحجاب الاکبر) راز این دوگانگی در آن نهفته است که برخی در پرتو علم« به حکمت استوار و عالم مطلق هستی توجه پیدا می کنند و در برابر او سر تعظیم فرو می آورند» و برخی در سایه علم« به مراتب علمی خود توجه می کنند و احساس بی نیازی نسبت به دیگران و حتی نسبت به خدا به آنها دست می دهد» که از آن به غرور علمی و حجاب اکبر یاد می شود و در این باره به طور تقریبی فرقی میان علم فیزیک و علم توحید نیست. چنان که امام خمینی فرموده اند: گاهی علم توحید نیز برای انسان حجاب می شود.
دانشى که در متون روایى از آن تمجید و تقدیر شده است دانشى است که در جهت رضای الهی بوده ودر خدمت جامعه قرار گیرد و فرق نمى کند در چه عرصه و ساحتى باشد، دینى باشد یا غیردینى، انسانى باشد یا طبیعى و… امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «هر کس که علم بیاموزد و به آن عمل کند و براى خدا آن را به دیگران تعلیم دهد، در ملکوت آسمان ها او را عظیم مى خوانند و مى گویند براى خدا آموخت براى خدا عمل کرد و براى خدا به دیگران تعلیم داد»، (الحیاة، ج 2، ص 336، ح 3). 9- اما اگر علم و دانش براى خدا نبود و رضاى حضرت حق در آن مقصود و منظور اصلى نباشد علمى است که حجاب اکبر خواهد بود و چنین علمى آدمى را به کمال نمى رساند ولو آن که علم دینى باشد.
پرسشگر گرامی؛ توجه به نکات ذیل سبب می شود تا کسب علم برایمان حجاب و مانعی نشود.
1. خود را هرگز مالک علم خویش ندانیم؛ علم زمانی برای انسان حجاب می شود که آن را از خود ببیند اگر یادگیری آن را لطف خدا بداند و با خویش بگوید: اگر خدای رحمان بستر مناسبی برایم فراهم نمی کرد هرگز نمی توانستم مؤفق باشم. مثلا اگر کند ذهن بودم و یا در خانواده ای بودم که امکان تحصیل علم نبودو…بنابراین حق تعالی ا سبابی فراهم کرد تا بتوانم در راه کسب علم قدم بردارم. اگر همواره این عبارات را همراه با باور قلبی در ذهن تکرار کنیم، به طورقطع و یقین علم نه تنها حجاب نمی شود بلکه هرچه سریعتر انسان را به سمت کمال سوق خواهد داد. حضرت امیر (علیه السلام) می فرمایند: « انا لا نملک مع الله شیئا ولا نملک الا ما ملکنا…؛ ما برابر خدا مالک چیزی نیستیم و مالک چیزی نمی شویم جز آنچه او با ما بخشیده.» (نهج البلاغه، حکت 404) در حدیث عنوان بصری می خوانیم (عبد برای خودش در آنچه خدا به وی سپرده ملکیتی نبیند …بنده برای خودش تدبیر و اندیشه ای ندارد.) در حالات برخی از علمای بزرگ دین آمده که برایشان پیش آمده حتی سوره توحید را فراموش کرده بودند و تا مدتی یادشان نمی آمد. لذا انسان باید به این باور برسد که از خود چیزی ندارد.
2. چه خوب است انسان این علم را موهبتی الهی بداند که در برابر آن تکلیف دارد. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «فمتی ملکنا ما هو املک به منا کلفنا …چون خدا چیزی به ما بخشید، وظایفی نیز به عهده ما گذاشته» (همان). مشکل ما این است که وقتی کسب علم کردیم حقی برای خود قائل هستیم، خیلی فرق است بین حق و تکلیف.حق یعنی استفاده و بهره و تکلیف یعنی وظیفه. عالم حق خود میداند که دیگران در برابرش تعظیم کنند، اینجاست که علم برایش چیزی جزحجاب نبوده، درصورتی که وی باید به این باور برسد که تعلیم و تعلم از وظایف او است.
3. مطالعه سیره اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)؛ در زیارت جامعه کبیره می خوانیم«السلام علیکم…خزان العلم» آنها با وجود اینکه مخزن وگنجینه های علم الهی بودند و عالم به تمامی علوم بودند چگونه زندگی نمودند که نه تنها علمشان حجابی نشد بلکه آنها را به اعلی درجه قرب رساند. با وجود اینکه در اوج علم وتقوا بودند، کسی در باب تواضع به گرد پای آنان نمی رسد. در حالات مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده: « در روزهای گرم می آمد بیرون دارالاماره و در سایه می نشست، مبادا مراجعه کننده ای بیاید و به او دسترسی پیدا نکند.» (مرتضی مطهری، بسیت گفتار، ص28)
4. تقویت تواضع در وجود خود؛ معمولا انسان هر چه بر علمش افزوده می شود باید بر تواضعش اضافه شود همانند درختی که هرچه پربارتر باشد شاخه هایش به زمین نزدیکتر می شود. حضرت رسول اکرم به روایت امیرمؤمنان مى فرماید: «هر که علم را براى رضاى خدا طلب کند به هیچ بابى از آن دست نمى یابد مگر آن که به سبب آن در نفس خود داراى فروتنیى افزون تر مى شود و در میان مردم بیشتر به تواضع مى پردازد و ترس او از خدا افزایش پیدا مى کند و کوشش او در کار دین بیشتر مى شود. این کس همان است که از علم سودمى برد و باید آن را بیاموزد ».( الحیاه، ج2، ص330، حدیث اول)
باید با خود بیندیشیدیم چه بسیار چیزهایی که نمی دانیم و دانسته های ما در برابر ندانسته ها قطره ای هم محسوب نمی شود. اگر تمام عمر را هم تلاش و مجاهده جد ی داشته باشیم به چند علم محدود بیشتر دست پیدا نمی کنیم و باز علوم بسیاری هست که ما از آنها هیچ نمی دانیم. بنابراین برای اینکه علممان حجاب نشود همواره باید ندانسته ها نصب العین ماباشد.
5. توجه به عیوب خویش؛ اگر انسان در عیبهای خود دقیق شود کمتر به غرور علمی که مانعی بزرگ است مبتلا می شود.
6.توسل قلبی به خدای رحمان و حضرات معصومین (علیهم السلام) قبل از مطالعه؛ حقیقتا اگر انسان در کسب علم ودانش از خدا غافل شود آن علم برای وی چیزی جز حجاب نبوده و خسارتی جدی به همراه خواهد داشت. (الهی لا تکلنی طرفة عین ابدا؛ پروردگارا ما را به اندازه چشم بر هم زدنی به خودمان وا مگذار.)
7. هر آنچه از علوم دینی فرا می گیریم به آن عمل کنیم. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «اوضع العلم ما وقف علی اللسان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح والارکان؛ بی ارزش ترین دانش، دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم، علمی است که در اعضا و جوارح آشکار است» (نهج البلاغه، حکمت92) و در حکمت 366 می خوانیم « العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل و العلم یهتف بالعمل فان اجابه و الا ارتحل عنه؛ علم و عمل پیوندی نزدیک دارند،کسی که دانست باید به آن عمل کند چرا که علم، عمل را فرا می خواند اگر پاسخش را داد، می ماند و گرنه کوچ می کند.»
اگر ما آنچه از معارف می خوانیم و می شنویم به آن عمل نکنیم به تدریج این خوانده ها و شنیده ها برایمان عادت شده و زمانی به خود می آییم که دیگر عمر رو به اتمام و و قت های طلایی ازدست رفته و دیگر قوای جسمی نیز به تحلیل رفته است و این علمی که ما را باید به قرب حق تعالی می رساند برایمان حجاب ومانعی شد که ثمره ا ی جز حسرت و خسارت ندارد .«آه من قلة الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم المورد؛آه از توشه اندک ودرازی راه و دوری منزل و عظمت قیامت» (همان، حکمت )77
8. در فرهنگ دینى علم باید براى فهمیدن باشد نه براى جدال کردن، فخرفروشى و فریب دادن دیگران.
ویژگى هاى ذیل را مى توان نشان هایى از علم فاسد و حجاب اکبر دانست:
1. براى دوستى دنیا و شیفته شدن آن، (الحیاة، ج 2، ص 343) رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) مى فرماید: «هر کس براى دنیا و مقام پیدا کردن در چشم مردمان و مورد توجه قدرت ها شدن به جستجوى علم برآید به بابى از آن نمى رسد مگر آن که عظمت و کبریایى او در نزد خودش افزون مى شود و زبان و دست درازى او بر مردمان افزایش پیدا مى کند و بى توجهى او به خدا و دورى او از دین بیشتر مى شود» (همان)
. 2- ادعا و خودبزرگ بینى، (همان، ص 344)
. 3- کتمان علم، (همان)
. 4 – گرفتن مزد و کار درست نکردن. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «عیسى بن مریم به یاران خود گفت: واى بر شما علماى بد، مزد مى گیرید و کار نمى کنید، نزدیک است که صاحب کار از شما خواستار کارش شود و شما نزدیک آنید که از دنیا بیرون روید و وارد تاریکى گور شوید»، (الحیاة، ج 2، ص 345، بخش «ه»)
. 5- ریاست طلبى، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اى اباذر هر کس علم را براى آن بخواهد که مردمان رو به سوى او کنند، بویى از بهشت به مشام او نخواهد رسید»، (همان، ص 347، حدیث اول).
ب) چطور می توان انگیزه صحیحی در یادگیری داشته باشیم؟
اگر بخواهیم در هر امری از جمله یادگیری علوم انگیزه صحیحی داشته باشیم باید در تقویت اخلاص کوشا باشیم. عمده پاسخ شما درباره این بخش سؤالتان، به این موضوع برمی گردد. در تعریف اخلاص از شیخ بهایی نقل شده:« اخلاص پاکیزه نمودن عمل است از اینکه از برای غیر خدا در آن نصیبی نباشد.» (حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)، چهل حدیث، ص328)
اولین مرحله، اخلاص در نیت است. در حقیقت کسب اخلاص در نیت و عمل، از دشوارترین گردنه های راه ایمان است. یکی از مراحل مهم اخلاص بیرون راندن تمام رذایل نفسانی، حب دنیا، لذت ها و آرزوهای دنیوی، از نهان خانه دل است. آن کس که بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، انگیزه اش در فراگیری علوم تنها رضای حق تعالی خواهد بود. درآن هنگام خداى سبحان- که صاحبخانه است- فضاى دل او را پر خواهد نمود. در حدیث قدسى آمده است که: قلب المؤمن عرش الرحمان ؛قلب مؤمن نشیمن گاه خدای سبحان است.
یکی از مهمترین عواملی که در انگیزه علم آموزی، خلل ایجاد می کند، ریا است که ضد اخلاص می باشد. مشکل اصلی ریا کار این است که ارزش خداوند و قرب الهی را نمی داند، از آن رو حاضر شده است جایگاه داشتن نزد خداوند و عشق الهی را با جایگاه داشتن پیش مردم ضعیف و عادی که حقیقتا تا خدا نخواهد کاری از آنان ساخته نیست، عوض کند.
ریشه یابی ریا:
ریشه هاى این رذیله اخلاقى عمدتا به بینش و معرفت و شناخت انحرافی و ناقص فرد از زندگی و هستی باز مى گردد. کسی که فکر می کند زندگی محدود به دنیا و منافع دنیوی است به ریا آلوده می گردد، پس در مبارزه با این مفسده و گناه بزرگ مى بایست ابتدا در ابعاد معرفتى کار شود. این نگرش باعث می شود که حب دنیا در دلش ریشه بدواند، بنابراین ریشه اصلی ریا در دوستى جاه و مقام، شهرت طلبى و کسب آوازه نزد مردم است که باید با این عوامل مبارزه کرد. رذیله ریا از خصال ناپسندی است که متأسفانه اهل علم بسیار گرفتار آن می شوند.
درمان ریشه ای ریا این است که انسان جهت زندگی خود را به طور کلی به سمت خدایی شدن و قرب الهی قرار دهد. در این صورت تمامی کارها و فعالیت ها و انگیزه های او الهی خواهد شد و از شر ریا و شیطان خلاص می شود. ریا برای کسی تحقق دارد که جهت زندگی او دنیا است و می خواهد با نمایش دروغین خدا گرایی به اهداف دنیوی خود برسد.
خلاصه کلام اینکه:
-علمی که توأم با نیت صحیح نباشد انسان را به سمت گناه می کشاند و جز خسران چیزی به همراه ندارد.
ـ اگر علمی باعث شناخت بیشتر نسبت به خالق و پروردگار عالم گردد قطعاً در جرگة علوم نافع به شمار می آید. چراکه فهم آن، نفع فردی و نشر آن، نفع اجتماعی دارد.
ـ آموختن علوم غریبه اگر مفسده ای برای انسان نداشته باشد و همچنین کشف رموز هستی، باعث درک بهتر خالق هستی گردد ایرادی ندارد. اما چه تضمینی وجود دارد که با فراگیری این علوم انسان برای سوءاستفاده از این قدرت و در نهایت ضرر رساندن به دین و دنیای خود و دیگران وسوسه نشود و در دام شیطان اسیر نگردد. به این جهت است که یادگیری این علوم جز برای افراد خاص و گزینش شده، حرام است. خصوصا به فرموده بزرگان؛ در این گونه علوم فایده ی اخروی چندانی نیست و پی گرفتن آنها اتلاف عمر می باشد. بخصوص که اکثر جویندگان آن ، یابنده نیستند