علم غیب انبیاء و اولیاء به زمان و مکان مرگ خود و تعارض آن با آیه ۳۴ سوره لقمان
۱۳۹۳/۱۱/۱۱
–
۱۱۰ بازدید
علم غیب استقلالی فقط برای خداست؛ لکن اگر خدا به کسی خبر از غیب دهد، او نیز به اذن خدا عالم به غیب می شود. لذا اگر خداوند متعال به مثلا امام حسین(علیه السلام) یا دیگر انبیاء و اولیاء علیهم السلام خبر نداده بود، ایشان هم نمی توانستند از زمان و مکان شهادتشان به صورت قطعی خبردار شوند.
توضیح اینکه :
علم غیب استقلالی فقط برای خداست؛ لکن اگر خدا به کسی خبر از غیب دهد، او نیز به اذن خدا عالم به غیب می شود. لذا اگر خداوند متعال به مثلا امام حسین(علیه السلام) یا دیگر انبیاء و اولیاء علیهم السلام خبر نداده بود، ایشان هم نمی توانستند از زمان و مکان شهادتشان به صورت قطعی خبردار شوند.
توضیح اینکه :
علم غیب در اصل فقط از آن خداست ؛ و تنها خداست که از اعمال پنهان بندگانش آگاه است ؛ لذا خداوند متعال به پیامبر (ص) فرمود: « قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ »(الأنعام / 50)( بگو: «من نمى گویم خزاین خدا نزد من است؛ و من، از غیب آگاه نیستم! و به شما نمى گویم من فرشته ام؛ تنها از آنچه به من وحى مى شود پیروى مى کنم.» بگو: «آیا نابینا و بینا مساویند؟! پس آیا تفکر نمی کنید.) وباز فرمود : « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُو »(الأنعام / 59 ) (کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسى آنها را نمى داند. ) از این آیات استفاده می شود که علم غیب اصالتاً فقط از آن خداست ؛ و کسی جز خدا به پنهانیهای عالم آگاه نیست ؛ اما چنین نیست که دیگرا ن نیز به طور کلی از علم غیب محروم باشند ؛ آیات دیگری نیز وجود دارند که اثبات می کنند انبیاء و ائمه (ع) نیز به اذن و اراده خدا از امور غیبی آگاهند؛ یعنی علم غیب آنها استقلالی نیست بلکه به اذن و اراده خداست ؛ خداوند متعال می فرماید: « عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً ــ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً » (جنّ/26 و 27 ) (داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد، مگر رسولانى که آنان را برگزیده و مراقبینى از پیش رو و پشت سر براى آنها قرار مى دهد. ) و فرمود : « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ »( التوبة / 105 ) (بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى بینند! و بزودى، بسوى داناى نهان و آشکار، بازگردانده مى شوید؛ و شما را به آنچه عمل مى کردید، خبر مى دهد! )
از این دو آیه شریفه به وضوح استفاده می شود که پیامبران و به خصوص پیامبر اکرم (ص) و مؤمنین از امور پنهانی عالم آگاه و ناظر به اعمال مردمند. و با توجه به روایات اهل بیت (ع) مراد از مومنین در آیه (التوبة / 105) ائمه اطهار (ع) هستند ؛ اما این که خدا به انبیاء و ائمه (ع) اجازه مشاهده اعمال مردم را می دهد به این علت است که این بزرگواران با چشم الهی نظاره می کنند و دیدن آنها عین دیدن خداست ؛ اینها مظهر اسماء خدا و خلیفه خدا هستند ؛ لذا آنها با چشم الهی اعمال بندگان را نظاره می کنند نه با چشم بشری . « أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (ع) یَقُولُ : أَنَا عَیْنُ اللَّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ وَ أَنَا بَابُ اللَّه » بحار الأنوار؛ ج 24 ؛ص194 ) ( امیرالمومنین (ع) می فرمود : منم چشم خدا و منم جنب الله و منم دست خدا و منم باب الله. )
« عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ـ عَلَیْهِ السَّلَامُ ـ قَالَ : أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِی وَ لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَیْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ » (بحار الأنوار؛ ج24 ؛ ص198) ( امام صادق (ع) فرمود : همانا امیرالمومنین (ع) فرمودند: منم علم خدا و منم آن قلب الهی که جا دار است ؛ و منم زبان گویای خدا و چشم بینای خدا و منم جنب الله و منم دست خدا.)
بنا براین در برخی آیات و روایات که علم غیب منحصر به خدا گشته است ، مراد این است که علم غیب استقلالی و ذاتی از آن خداست ؛ و در آیات و روایاتی که علم غیب را برای انبیاء و ائمه (ع) نیز اثبات شده است ، مراد این است که این بزرگواران نیز به اذن و اراده خدا عالم به غیبند ؛ ولی علم غیب آنها استقلالی نبوده، بلکه تجلّی علم خداست.
توضیح اینکه :
علم غیب در اصل فقط از آن خداست ؛ و تنها خداست که از اعمال پنهان بندگانش آگاه است ؛ لذا خداوند متعال به پیامبر (ص) فرمود: « قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ »(الأنعام / 50)( بگو: «من نمى گویم خزاین خدا نزد من است؛ و من، از غیب آگاه نیستم! و به شما نمى گویم من فرشته ام؛ تنها از آنچه به من وحى مى شود پیروى مى کنم.» بگو: «آیا نابینا و بینا مساویند؟! پس آیا تفکر نمی کنید.) وباز فرمود : « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُو »(الأنعام / 59 ) (کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسى آنها را نمى داند. ) از این آیات استفاده می شود که علم غیب اصالتاً فقط از آن خداست ؛ و کسی جز خدا به پنهانیهای عالم آگاه نیست ؛ اما چنین نیست که دیگرا ن نیز به طور کلی از علم غیب محروم باشند ؛ آیات دیگری نیز وجود دارند که اثبات می کنند انبیاء و ائمه (ع) نیز به اذن و اراده خدا از امور غیبی آگاهند؛ یعنی علم غیب آنها استقلالی نیست بلکه به اذن و اراده خداست ؛ خداوند متعال می فرماید: « عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً ــ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً » (جنّ/26 و 27 ) (داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد، مگر رسولانى که آنان را برگزیده و مراقبینى از پیش رو و پشت سر براى آنها قرار مى دهد. ) و فرمود : « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ »( التوبة / 105 ) (بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى بینند! و بزودى، بسوى داناى نهان و آشکار، بازگردانده مى شوید؛ و شما را به آنچه عمل مى کردید، خبر مى دهد! )
از این دو آیه شریفه به وضوح استفاده می شود که پیامبران و به خصوص پیامبر اکرم (ص) و مؤمنین از امور پنهانی عالم آگاه و ناظر به اعمال مردمند. و با توجه به روایات اهل بیت (ع) مراد از مومنین در آیه (التوبة / 105) ائمه اطهار (ع) هستند ؛ اما این که خدا به انبیاء و ائمه (ع) اجازه مشاهده اعمال مردم را می دهد به این علت است که این بزرگواران با چشم الهی نظاره می کنند و دیدن آنها عین دیدن خداست ؛ اینها مظهر اسماء خدا و خلیفه خدا هستند ؛ لذا آنها با چشم الهی اعمال بندگان را نظاره می کنند نه با چشم بشری . « أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (ع) یَقُولُ : أَنَا عَیْنُ اللَّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ وَ أَنَا بَابُ اللَّه » بحار الأنوار؛ ج 24 ؛ص194 ) ( امیرالمومنین (ع) می فرمود : منم چشم خدا و منم جنب الله و منم دست خدا و منم باب الله. )
« عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ـ عَلَیْهِ السَّلَامُ ـ قَالَ : أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِی وَ لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَیْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ » (بحار الأنوار؛ ج24 ؛ ص198) ( امام صادق (ع) فرمود : همانا امیرالمومنین (ع) فرمودند: منم علم خدا و منم آن قلب الهی که جا دار است ؛ و منم زبان گویای خدا و چشم بینای خدا و منم جنب الله و منم دست خدا.)
بنا براین در برخی آیات و روایات که علم غیب منحصر به خدا گشته است ، مراد این است که علم غیب استقلالی و ذاتی از آن خداست ؛ و در آیات و روایاتی که علم غیب را برای انبیاء و ائمه (ع) نیز اثبات شده است ، مراد این است که این بزرگواران نیز به اذن و اراده خدا عالم به غیبند ؛ ولی علم غیب آنها استقلالی نبوده، بلکه تجلّی علم خداست.