بیشتر دانسته هاى ما ناقص، غیر یقینى و از سنخ دانش حصولى هستند. علم حصولى، ظنّى و مدرسه اى به تنهایى نمى تواند چنان عزم و نیرویى بدهد که شخص با استوارى کامل در برابر آلودگى ها مقاومت کند. علم حصولى انسان را توانمند مى کند، اما نه آنسان که در همه موارد از کمین گاه شیطان بگریزد و اراده گناه در او ایجاد نشود.
عالِم واقعى کسى است که در همه احوال خود را در محضر خدا و خدا را ناظر خود ببیند و حیا کند از این که مبادا عملى را مرتکب شود که او نهى کرده است. این علم از سنخ دانش حصولى و مفهومى نیست، بلکه در پرتو دانش شهودى و حضورى شخص خود را در محضر خدا مى بیند و مى یابد.
آیةاللَّه جوادى آملى در این باره مى نویسد: «عصمت، شهود خاصى است که انسان را از گناه باز مى دارد. اصل شهود مربوط به عقل نظرى است و پرهیز از گناه راجع به عقل علمى است. عصمت کامل بدون شهود، امکان ندارد و آن مقام اخلاص علمى و شهودى است که حدوثاً و بقاءً مصونیت دارد». تفسیر موضوعى قرآن، جوادى آملى، ج 9، ص 15 (سیره رسول اکرم«صلى الله علیه و آله» در قرآن)، مرکز نشر اسراء.
از طرف دیگر انسان در علم حضورى و شهودى حقیقت و ملکوت گناه را مى بیند که عین عذاب، آتش، سوزانندگى، جلوه گاه غضب الهى و دورى از رحمت ربّ العالمین است. هیچ یک از ما حاضر نیست گوشت انسان مرده اى را بخورد. پس آنکه با علم حضورى و یقینى مى بیند که حقیقت غیبت مؤمن، خوردن گوشت برادر مرده خویش و خوردن مال گریزان است و هرگز حاضر به انجام آنها نیست. پس مهم کسب این علم است و آن هم زحمت مجاهده با نفس و ریاضت هاى شرعى مى خواهد.
تفاوت انسان معصوم با دیگر انسان هاى مؤمن و متّقى این است که او داراى شهود دائمى است و همواره خود را در محضر حق مى بیند، اما مؤمن عادى گاه داراى علم حضورى و گاه حصولى است که غفلت بر آن چیره مى شود و او را به گناه و خطا وا مى دارد. کسى که در حد نازلى اهل تقوا است، گاهى شدّت توجّهش به شهوات باعث مى شود که تقوا در او ضعیف شود و میل به حرام در او ایجاد گردد. اما انسان معصوم داراى علمى است که هیچگاه مغلوب علل و اسباب دیگر نمى شود، زیرا علم او معمولى و حصولى نیست که از راه اکتساب و تصوّر و تصدیق حاصل شده باشد. محل این علم قلب معصوم است. تفسیر المیزان، ج 5، ص 80 – 78، ذیل آیه 113 سوره نساء.
عالِم واقعى کسى است که در همه احوال خود را در محضر خدا و خدا را ناظر خود ببیند و حیا کند از این که مبادا عملى را مرتکب شود که او نهى کرده است. این علم از سنخ دانش حصولى و مفهومى نیست، بلکه در پرتو دانش شهودى و حضورى شخص خود را در محضر خدا مى بیند و مى یابد.
آیةاللَّه جوادى آملى در این باره مى نویسد: «عصمت، شهود خاصى است که انسان را از گناه باز مى دارد. اصل شهود مربوط به عقل نظرى است و پرهیز از گناه راجع به عقل علمى است. عصمت کامل بدون شهود، امکان ندارد و آن مقام اخلاص علمى و شهودى است که حدوثاً و بقاءً مصونیت دارد». تفسیر موضوعى قرآن، جوادى آملى، ج 9، ص 15 (سیره رسول اکرم«صلى الله علیه و آله» در قرآن)، مرکز نشر اسراء.
از طرف دیگر انسان در علم حضورى و شهودى حقیقت و ملکوت گناه را مى بیند که عین عذاب، آتش، سوزانندگى، جلوه گاه غضب الهى و دورى از رحمت ربّ العالمین است. هیچ یک از ما حاضر نیست گوشت انسان مرده اى را بخورد. پس آنکه با علم حضورى و یقینى مى بیند که حقیقت غیبت مؤمن، خوردن گوشت برادر مرده خویش و خوردن مال گریزان است و هرگز حاضر به انجام آنها نیست. پس مهم کسب این علم است و آن هم زحمت مجاهده با نفس و ریاضت هاى شرعى مى خواهد.
تفاوت انسان معصوم با دیگر انسان هاى مؤمن و متّقى این است که او داراى شهود دائمى است و همواره خود را در محضر حق مى بیند، اما مؤمن عادى گاه داراى علم حضورى و گاه حصولى است که غفلت بر آن چیره مى شود و او را به گناه و خطا وا مى دارد. کسى که در حد نازلى اهل تقوا است، گاهى شدّت توجّهش به شهوات باعث مى شود که تقوا در او ضعیف شود و میل به حرام در او ایجاد گردد. اما انسان معصوم داراى علمى است که هیچگاه مغلوب علل و اسباب دیگر نمى شود، زیرا علم او معمولى و حصولى نیست که از راه اکتساب و تصوّر و تصدیق حاصل شده باشد. محل این علم قلب معصوم است. تفسیر المیزان، ج 5، ص 80 – 78، ذیل آیه 113 سوره نساء.