علی(ع) برترین فرد عالم پس از خاتم الانبیا(ص)
۱۳۹۴/۰۴/۱۳
–
۳۱۵ بازدید
چرا علی(علیه السلام) را برتر و افضل از بقیه انبیا (به جز خاتم الانبیا) می دانید؟
در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد: عقلى نقلى و حسى.
(1) دلایل عقلى در رابطه با امور کلى مى باشند و در چنین موردى که مقایسه دو امر جزئى است نباید در جست وجوى آن بود. زیرا خارج از قلمرو براهین عقلى است.
(2) دلیل حسى نیز وجود ندارد زیرا اولا ما نظاره گر تمام اعمال و حرکات آنها نیستیم تا با مقایسه شهودى از طریق کنش آنها حکم به برترى یکى بر دیگرى نماییم. ثانیا اصلا فضایل و مقامات تجربه پذیر نیستند مگر آن که خواصى از طریق تجربه باطنى حقایقى را دریافت دارند.
(3) تنها مى ماند دلیل نقلى. این گونه ادله نیز چند دسته اند: روایات خاص و صریح) دسته اول روایاتى است که به صراحت بر فضیلت امیرالمومنین(ع) دلالت دارد .دسته دوم روایات که بطور عام و غیر صریح دلالت دارد. الف
روایات که صراحت دارد .
در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام علی(علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن(علیه السلام) فرمود: به شیعیانی که جلو درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. امام علی(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: «قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سؤالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.»
یکی از سؤال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایات او حتی در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علمای فریقین می باشد. او از امام پرسید «شما فضیلت بیشتری دارید یا حضرت آدم؟» حضرت فرمود: «خوب نیست که کسی از خودش تعریف نماید»( الامام علی(علیه السلام)، ص369 ; اللمعة البیضاء، ص220 ; شبهای پیشاور، ص474 «تزکیة المرء لنفسه قبیح».) لکن از این جهت که خداوند فرموده است: «نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید: } وَأَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ{( ضحی (93): 11) باید بگویم: «من از حضرت آدم افضل ام». صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام علی(علیه السلام) چنین است: «برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن گندم منع نشده ام، و چون دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام». منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقوای آن ها است. هر کسی از دنیا اعراض بیشتری داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است. کمال زهد و تقوی هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند.
سپس صعصعه پرسید «شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود: «نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت به من رسیده است، هرگز آنان را نفرین نکرده و کاملاً صبر پیشه کردم».
ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف می کند: «در حالی صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود.»( الغدیر، ج 10، ص124 ; شبهای پیشاور، ص474 «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا».) منظور امام این است که هر کس که بر بلاها و سختی ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
آنگاه صعصعه پرسید: «شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟» ایشان پاسخ داد: «من از ابراهیم افضل می باشم» و دلیلش را در قرآن، از زبان ابراهیم(علیه السلام) چنین می فرماید: } رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی{; پروردگارا چگونگی زنده کردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد».( بقره (2): 260) اما من گفتم: «اگر کشف حجاب گردد و پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد».( شرح الاسماء الحسنی، ج 1، ص190 ; شبهای پیشاور، ص475 «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً».) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین گردد.
در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: «وقتی که خداوند او را ماموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: } رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ وَأَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ{; «خداوندا من از آنان یک نفر را کشته ام و می ترسم که آنان مرا به قتل
برسانند. برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید; زیرا می ترسم آن ها رسالتم را تکذیب نمایند».( قصص (2): 33
) اما موقعی که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم ـ با آن که در آنجا کمتر کسی را می توان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشدـ هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.»
این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است; چون هر کس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیتشری دارد و موسی کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود.
همچنین امام علی(علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتی جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به مریم وحی شد که: «از خانه بیت المقدس بیرون آی ، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه.»( الامام علی(علیه السلام) ص369 ; اللمعة البیضاء، ص221 ; شبهای پیشاور، صص476 و 814 «اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العبادة لا بیت الولادة».) به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی مادر من ـ فاطمه بنت اسد ـ درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق این خانه کعبه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت، من در همان خانه کعبه متولد شدم. بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و مریم از زادن عیسی در بیت المقدس ـ مکانی پائین تر از مکه ـ نهی شد; ولی مادر علی(علیه السلام)، برای زادن او به درون کعبه ـ مکانی برتر از بیت المقدس ـ دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسی پاکیزه تر است.
بالاخره کسانی چون ابن ابی الحدید، امام حنبل، امام فخر رازی، شیخ سلیمان بلخی حنفی و بسیاری دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نقل نموده اند که فرمود: «هر کس می خواهد به علم آدم نظر کند، به علم علی توجه کند. هر کس می خواهد حقیقت تقوای نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند پس به سوی علی بن ابی طالب(علیه السلام) نظر کند».( کفایة الطالب، باب 33 ; مسند احمد بن حنبل ; فخر رازی در تفسیر آیه مباهله ; محی الدین عربی 172 ; یواقیت و جواهر ص121، فصول المهمه، باب 40 ، ینابیع المودّة و…
«من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه و إلی نوح فی تقواه و إلی إبراهیم فی حلمه و إلی موسی فی هیبته و إلی عیسی فی عبادته فلینظر إلی علی بن أبی طالب(علیه السلام) ».
) بالاخره میرسید علی همدانی شافعی در پایان این حدیث می افزاید: «نود خصلت از خصلت های انبیا در حضرت علی(علیه السلام) جمع می باشد که در کس دیگر نمی باشد».( ینابیع المودة لذوی القربی، ج 2، صص307 و 80 ; الامام علی(علیه السلام)، ص301 ; شبهای پیشاور، ص477 «فإنّ فیه تسعین خصلة من خصال الأنبیاء جمعها الله فیه و لم یجمعها فی أحد غیره».) البته تشبیه نمودن علی(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید می فرماید: } وعَلَّمَ آدَمَ الأسْماء کُلَّها{; «خداوند همه اسماء را به آدم آموخت»( بقره (2): 31) و تشبیه نمودن حلم علی(علیه السلام)به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود: } إنَّ إبْراهِیمَ لأوَّاهٌ حَلیمٌ{; به درستی که ابراهیم بردبار و حلیم بود».( توبه (9): 114
)
بنابراین چنانچه کسی در ویژگی بارز هر یک از انبیا با آن نبی مساوی شد می توان نتیجه گرفت که تمام ویژگی های همه انبیا را دارد و لذا برتری او بر آن ها اثبات می گردد.
بلخی حنفی و گنجی شافعی در کفایة الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابی طالب(علیه السلام) آمده برای هیچ یک از صحابه نیامده است.( ینابیع المودّة باب 40 ـ مناقب خوارزمی، کفایة الطالب، باب 2صفحه 130
حدیث قدسیِ مرسله ای که در آن خداوند به پیامبر (ص) فرموده است:»اگر تو نبودی جهان رانمی آفریدم و اگر علی نبود تو رانمی آفریدم و اگر فاطمه نبود هیچ یک را«.
روایات غیر صریح :
. دسته دوم – روایاتی است که لفظا و صراحتا فضیلت بر برتری حکم نمی رانند. بلکه برتری پنج تن از دیگر مخلوقات از آنها استنباط و کشف می شود:
ازجمله در جلد 11 بحارالانوار، ص 139 باب 2، ج6 آمده است:قال رسول الله (ص):ان الله فضل انبیائهالمرسلین علی ملائکه المقربین و فضلنی علی جمیع النبیین والمرسلین والفضل بعدی لک یا علی و للملائکه من بعدک. این مضمون در جلد26 ص 335 نیز آمده است.
1 – احادیثی که نشان می دهد حضرت آدم (ع) نور پنج تن را درعرش الهی مشاهده کرد.
2 – احادیثی که پیرامون توسل انبیای گذشته به اهل بیت وجود دارد.
(ونیز یکی از ادله برتری امام علی(ع) بر همه ابناء بشر جز حضرت رسول اکرم(ص) آیه مباهله است (إفَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ، هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم)[i]زیرا خداوند او را نفس پیامبر خوانده است و مراد از انفسناء در آیه شریفه حضرت علی(ع) بوده است. و چون پیامبر(ص) به اجماع بر همه انبیاء برتری دارد پس حضرت امیر(ع) هم که نفس پیامبر(ص) است بر همه انبیاء برتری دارد. در یک روایت پیامبر(ص) می فرماید: هر که می خواهد به علم آدم، طاعت نوح، حلم ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی بنگرد باید به علی بن ابیطالب(ع) بنگرد[ii]. یعنی برجسته ترین صفت هر پیامبر اولی العزم به تنهایی در امام علی(ع) گنجانیده شده است. و علی مستجمع جمیع خصال و فضایل بر جسته انبیاء اولی العزم است، در حالی که هیچ کدام از انبیاء اولی العزم صفات بر جسته همه انبیاء اولی العزم را یک جا در بر نداشتند)
(1) دلایل عقلى در رابطه با امور کلى مى باشند و در چنین موردى که مقایسه دو امر جزئى است نباید در جست وجوى آن بود. زیرا خارج از قلمرو براهین عقلى است.
(2) دلیل حسى نیز وجود ندارد زیرا اولا ما نظاره گر تمام اعمال و حرکات آنها نیستیم تا با مقایسه شهودى از طریق کنش آنها حکم به برترى یکى بر دیگرى نماییم. ثانیا اصلا فضایل و مقامات تجربه پذیر نیستند مگر آن که خواصى از طریق تجربه باطنى حقایقى را دریافت دارند.
(3) تنها مى ماند دلیل نقلى. این گونه ادله نیز چند دسته اند: روایات خاص و صریح) دسته اول روایاتى است که به صراحت بر فضیلت امیرالمومنین(ع) دلالت دارد .دسته دوم روایات که بطور عام و غیر صریح دلالت دارد. الف
روایات که صراحت دارد .
در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام علی(علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن(علیه السلام) فرمود: به شیعیانی که جلو درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. امام علی(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: «قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سؤالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.»
یکی از سؤال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایات او حتی در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علمای فریقین می باشد. او از امام پرسید «شما فضیلت بیشتری دارید یا حضرت آدم؟» حضرت فرمود: «خوب نیست که کسی از خودش تعریف نماید»( الامام علی(علیه السلام)، ص369 ; اللمعة البیضاء، ص220 ; شبهای پیشاور، ص474 «تزکیة المرء لنفسه قبیح».) لکن از این جهت که خداوند فرموده است: «نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید: } وَأَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ{( ضحی (93): 11) باید بگویم: «من از حضرت آدم افضل ام». صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام علی(علیه السلام) چنین است: «برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن گندم منع نشده ام، و چون دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام». منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقوای آن ها است. هر کسی از دنیا اعراض بیشتری داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است. کمال زهد و تقوی هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند.
سپس صعصعه پرسید «شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود: «نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت به من رسیده است، هرگز آنان را نفرین نکرده و کاملاً صبر پیشه کردم».
ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف می کند: «در حالی صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود.»( الغدیر، ج 10، ص124 ; شبهای پیشاور، ص474 «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا».) منظور امام این است که هر کس که بر بلاها و سختی ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
آنگاه صعصعه پرسید: «شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟» ایشان پاسخ داد: «من از ابراهیم افضل می باشم» و دلیلش را در قرآن، از زبان ابراهیم(علیه السلام) چنین می فرماید: } رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی{; پروردگارا چگونگی زنده کردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد».( بقره (2): 260) اما من گفتم: «اگر کشف حجاب گردد و پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد».( شرح الاسماء الحسنی، ج 1، ص190 ; شبهای پیشاور، ص475 «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً».) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین گردد.
در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: «وقتی که خداوند او را ماموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: } رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ وَأَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ{; «خداوندا من از آنان یک نفر را کشته ام و می ترسم که آنان مرا به قتل
برسانند. برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید; زیرا می ترسم آن ها رسالتم را تکذیب نمایند».( قصص (2): 33
) اما موقعی که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم ـ با آن که در آنجا کمتر کسی را می توان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشدـ هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.»
این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است; چون هر کس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیتشری دارد و موسی کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود.
همچنین امام علی(علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتی جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به مریم وحی شد که: «از خانه بیت المقدس بیرون آی ، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه.»( الامام علی(علیه السلام) ص369 ; اللمعة البیضاء، ص221 ; شبهای پیشاور، صص476 و 814 «اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العبادة لا بیت الولادة».) به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی مادر من ـ فاطمه بنت اسد ـ درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق این خانه کعبه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت، من در همان خانه کعبه متولد شدم. بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و مریم از زادن عیسی در بیت المقدس ـ مکانی پائین تر از مکه ـ نهی شد; ولی مادر علی(علیه السلام)، برای زادن او به درون کعبه ـ مکانی برتر از بیت المقدس ـ دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسی پاکیزه تر است.
بالاخره کسانی چون ابن ابی الحدید، امام حنبل، امام فخر رازی، شیخ سلیمان بلخی حنفی و بسیاری دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نقل نموده اند که فرمود: «هر کس می خواهد به علم آدم نظر کند، به علم علی توجه کند. هر کس می خواهد حقیقت تقوای نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند پس به سوی علی بن ابی طالب(علیه السلام) نظر کند».( کفایة الطالب، باب 33 ; مسند احمد بن حنبل ; فخر رازی در تفسیر آیه مباهله ; محی الدین عربی 172 ; یواقیت و جواهر ص121، فصول المهمه، باب 40 ، ینابیع المودّة و…
«من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه و إلی نوح فی تقواه و إلی إبراهیم فی حلمه و إلی موسی فی هیبته و إلی عیسی فی عبادته فلینظر إلی علی بن أبی طالب(علیه السلام) ».
) بالاخره میرسید علی همدانی شافعی در پایان این حدیث می افزاید: «نود خصلت از خصلت های انبیا در حضرت علی(علیه السلام) جمع می باشد که در کس دیگر نمی باشد».( ینابیع المودة لذوی القربی، ج 2، صص307 و 80 ; الامام علی(علیه السلام)، ص301 ; شبهای پیشاور، ص477 «فإنّ فیه تسعین خصلة من خصال الأنبیاء جمعها الله فیه و لم یجمعها فی أحد غیره».) البته تشبیه نمودن علی(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید می فرماید: } وعَلَّمَ آدَمَ الأسْماء کُلَّها{; «خداوند همه اسماء را به آدم آموخت»( بقره (2): 31) و تشبیه نمودن حلم علی(علیه السلام)به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود: } إنَّ إبْراهِیمَ لأوَّاهٌ حَلیمٌ{; به درستی که ابراهیم بردبار و حلیم بود».( توبه (9): 114
)
بنابراین چنانچه کسی در ویژگی بارز هر یک از انبیا با آن نبی مساوی شد می توان نتیجه گرفت که تمام ویژگی های همه انبیا را دارد و لذا برتری او بر آن ها اثبات می گردد.
بلخی حنفی و گنجی شافعی در کفایة الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابی طالب(علیه السلام) آمده برای هیچ یک از صحابه نیامده است.( ینابیع المودّة باب 40 ـ مناقب خوارزمی، کفایة الطالب، باب 2صفحه 130
حدیث قدسیِ مرسله ای که در آن خداوند به پیامبر (ص) فرموده است:»اگر تو نبودی جهان رانمی آفریدم و اگر علی نبود تو رانمی آفریدم و اگر فاطمه نبود هیچ یک را«.
روایات غیر صریح :
. دسته دوم – روایاتی است که لفظا و صراحتا فضیلت بر برتری حکم نمی رانند. بلکه برتری پنج تن از دیگر مخلوقات از آنها استنباط و کشف می شود:
ازجمله در جلد 11 بحارالانوار، ص 139 باب 2، ج6 آمده است:قال رسول الله (ص):ان الله فضل انبیائهالمرسلین علی ملائکه المقربین و فضلنی علی جمیع النبیین والمرسلین والفضل بعدی لک یا علی و للملائکه من بعدک. این مضمون در جلد26 ص 335 نیز آمده است.
1 – احادیثی که نشان می دهد حضرت آدم (ع) نور پنج تن را درعرش الهی مشاهده کرد.
2 – احادیثی که پیرامون توسل انبیای گذشته به اهل بیت وجود دارد.
(ونیز یکی از ادله برتری امام علی(ع) بر همه ابناء بشر جز حضرت رسول اکرم(ص) آیه مباهله است (إفَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ، هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم)[i]زیرا خداوند او را نفس پیامبر خوانده است و مراد از انفسناء در آیه شریفه حضرت علی(ع) بوده است. و چون پیامبر(ص) به اجماع بر همه انبیاء برتری دارد پس حضرت امیر(ع) هم که نفس پیامبر(ص) است بر همه انبیاء برتری دارد. در یک روایت پیامبر(ص) می فرماید: هر که می خواهد به علم آدم، طاعت نوح، حلم ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی بنگرد باید به علی بن ابیطالب(ع) بنگرد[ii]. یعنی برجسته ترین صفت هر پیامبر اولی العزم به تنهایی در امام علی(ع) گنجانیده شده است. و علی مستجمع جمیع خصال و فضایل بر جسته انبیاء اولی العزم است، در حالی که هیچ کدام از انبیاء اولی العزم صفات بر جسته همه انبیاء اولی العزم را یک جا در بر نداشتند)