خانه » همه » مذهبی » عهد و پیمان الهی با بنی آدم

عهد و پیمان الهی با بنی آدم


عهد و پیمان الهی با بنی آدم

۱۳۹۲/۰۳/۲۱


۱۱۱۶ بازدید

آیه ی ۶۰ سوره ی یس.
ای فرزندان آدم آیا با شما پیمان نبستیم که شیطان را نپرستید زیرا دشمن آشکار شماست ؟

سوال : خداوند چه وقت پیمان گرفت ؟ لطفا توضیح دهید.

آیه 60 سوره مبارکه یس به ملامتها و سرزنشهاى پر معنى خداوند نسبت به مجرمان در روز قیامت اشاره کرده، چنین مى گوید: آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را پرستش و اطاعت مکنید که او دشمن آشکار شماست؟ (أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ).
این عهد و پیمان الهى از طرق مختلف از انسان گرفته شده، و بارها این معنى را به او گوشزد کرده است:
نخست آن روز که فرزندان آدم در زمین نشو و نما کردند این خطاب به آنها شد:
یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ: اى فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد همانگونه که پدرتان را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان خارج ساخت تا عورتشان را براى آنها آشکار کند! چه اینکه او و پیروانش شما را مى بینند و شما آنها را نمى بینید، (بدانید) ما شیاطین را اولیاى کسانى قرار دادیم که ایمان نمى آورند (اعراف- 27).
سپس همین اخطار به طور مکرر بر زبان رسولان الهى جارى شد، چنان که در آیه 62 سوره زخرف مى خوانیم وَ لا یَصُدَّنَّکُمُ الشَّیْطانُ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ: شیطان شما را از راه حق باز ندارد که او دشمن آشکار شماست.
و در آیه 168- بقره مى خوانیم: وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ: از گامهاى شیطان پیروى نکنید که او براى شما دشمن آشکارى است!
از سوى دیگر این پیمان در عالم تکوین به زبان اعطاى عقل به انسان نیز گرفته شده است، چرا که دلائل عقلى به روشنى گواهى مى دهد انسان نباید فرمان کسى را اطاعت کند که از روز نخست کمر به دشمنى او بسته او را از بهشت بیرون کرده و سوگند به اغواى فرزندانش خورده است.  
  از سوى سوم با سرشت و فطرت الهى همه انسانها بر توحید، و انحصار اطاعت براى ذات پاک پروردگار، نیز این پیمان از انسان گرفته شده است، و به این ترتیب نه با یک زبان که با چندین زبان این توصیه الهى تحقق یافته و این عهد و پیمان سرنوشت ساز امضا شده است.
این نکته نیز قابل توجه است که عبادت در جمله لا تعبدوا الشیطان به معنى اطاعت است، زیرا عبادت همیشه به معنى پرستش و رکوع و سجود نمى آید، بلکه یکى از اشکال آن همان اطاعت کردن است، چنان که در آیه 47 سوره مؤمنون مى خوانیم که فرعون و اطرافیانش بعد از مبعوث شدن موسى (ع) و هارون (ع) گفتند: (أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ). آیا ما به دو انسانى که همانند ما هستند ایمان بیاوریم، در حالى که قوم آنها عبادت و اطاعت ما مى کردند؟! و در آیه 31 سوره توبه مى خوانیم: خداوند در باره یهود و نصارى مى فرماید: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً: آنها دانشمندان و راهبان خود را معبودانى در برابر خدا قرار دادند، همچنین مسیح فرزند مریم را، در حالى که جز به عبادت خداوند یگانه که هیچ معبودى جز او نیست دستور نداشتند.
جالب اینکه در روایتى از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) که در ذیل این آیه آمده چنین مى خوانیم: اما و اللَّه ما دعوهم الى عبادة انفسهم، و لو دعوهم ما اجابوهم و لکن احلوا لهم حراما و حرموا علیهم حلالا فعبدوهم من حیث لا یشعرون!: به خدا سوگند آنها (دانشمندان و راهبان) یهود و نصارى را به عبادت خویشتن دعوت نکردند، و اگر دعوت مى کردند هرگز یهود و نصارى دعوتشان را اجابت نمى نمودند، ولى آنها حرامى را براى ایشان حلال و حلالى را حرام کردند (و آنها پذیرا شدند) و به این ترتیب بدون توجه آنان را پرستش کردند.
نظیر همین معنى با تفاوت مختصرى در روایات دیگر نیز وارد شده است:
از جمله در روایتى از امام صادق ع مى خوانیم: من اطاع رجلا فى معصیة فقد عبده: کسى که انسانى را در معصیت پروردگار اطاعت کند او را پرستش کرده!
و در حدیث دیگرى از امام باقر ع آمده است: من اصغى الى ناطق فقد عبده، فان کان الناطق یؤدى عن اللَّه فقد عبد اللَّه، و ان کان الناطق یؤدى عن الشیطان فقد عبد الشیطان: کسى که به سخنگویى گوش فرا دهد (و سخنش را بپذیرد) او را پرستش کرده! اگر ناطق حکم خدا را مى گوید: پرستش خدا کرده، و اگر از سوى شیطان سخن مى گوید پرستش شیطان کرده است! در آیه بعد براى تاکید بیشتر و بیان آنچه وظیفه فرزندان آدم است مى فرماید: آیا من به شما عهد نکردم که مرا بپرستید و از من اطاعت کنید که راه مستقیم همین است (وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ).
از یک سو پیمان گرفته که اطاعت شیطان نکنند، چرا که او دشمنى و عداوت خود را از روز نخست آشکار ساخته، کدام عاقل به فرمان دشمن دیرینه و آشکارش ترتیب اثر مى دهد؟
و در مقابل پیمان گرفته که از او اطاعت کنند، و دلیلش را این قرار مى دهد که صراط مستقیم همین است و این در حقیقت بهترین محرک انسانها است، چرا که فى المثل هر کس در وسط بیابان خشک و سوزانى گرفتار شود و جان خود و همسر و فرزند و اموالش را در خطر دزدان و گرگان ببیند، مهمترین چیزى که به آن مى اندیشد پیدا کردن راه مستقیم به سوى مقصد است، راهى که سریعتر و آسانتر او را به سر منزل نجات برساند.
ضمنا از این تعبیر استفاده مى شود که این جهان سراى اقامت نیست، چرا که راه را به کسى ارائه مى دهند که از گذرگاهى عبور مى کند و مقصدى در پیش دارد.
باز براى شناسایى هر چه بیشتر این دشمن قدیمى خطرناک مى افزاید:
او افراد زیادى از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟! (وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلًّا کَثِیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ).
آیا نمى بینید چه بدبختیهایى شیطان بر سر پیروان خود آورده؟ آیا تاریخ پیشینیان را مطالعه نکردید تا ببینید بندگان او به چه سرنوشت شوم و دردناکى گرفتار شدند؟ ویرانه هاى شهرهاى بلا دیده آنها در برابر چشم شماست، و عاقبت غم انگیز آنها براى هر کس کمترین تعقل و اندیشه اى داشته باشد روشن است.
پس چرا دشمنى را که امتحان عداوت خود را بارها و بارها داده است جدى نمى گیرید؟ باز با او طرح دوستى مى ریزید، و حتى او را رهبر و ولى و راهنماى خویش انتخاب مى کنید.
جبل (به کسر ج و ب و تشدید لام) چنان که راغب در مفردات گوید به معنى جماعت و گروه است که از نظر عظمت تشبیه به جبل (بر وزن عمل) به معنى کوه شده است، و تعبیر کثیرا براى تاکید بیشتر در مورد پیروان شیطان است که در هر جامعه اى قشر عظیمى را تشکیل مى دهند.
بعضى عدد جبل را ده هزار نفر یا بیشتر نوشته اند، و براى کمتر از آن این تعبیر را مناسب ندانسته اند ولى بعضى این اعداد را لازم نمى دانند .
به هر حال عقل سلیم ایجاب مى کند که انسان از چنین دشمن خطرناکى که به هیچ انسانى رحم نمى کند و قربانیانش در هر گوشه و کنارى بر خاک هلاکت افتاده اند سخت بر حذر باشد، و آنى به خود اجازه غفلت ندهد چنان که امیر مؤمنان على ع آن پیشواى آگاه و بیدار در یکى از خطبه هایش براى توجه به این حقیقت، مردم را مخاطب ساخته مى گوید:
فاحذروا عباد اللَّه! عدو اللَّه، ان یعدیکم بدائم، و ان یستفزکم بندائه، و ان یجلب علیکم بخیله و رجله، فلعمرى لقد فوق لکم سهم الوعید، و اغرق الیکم بالنزع الشدید، و رماکم من مکان قریب، فقال رب بما اغویتنى لازینن لهم فى الارض و لاغوینهم اجمعین: اى بندگان خدا! از این دشمن خدا بر حذر باشید، مبادا شما را به بیمارى خویش (کبر و غرور) مبتلا سازد، و با نداى خود شما را به حرکت در آورد، و به وسیله لشکریان سواره و پیاده اش شما را جلب کند، به جان خودم سوگند او تیرى خطرناک براى شکار کردن شما به چله کمان گذاشته، و آن را با قدرت و شدت تا سرحد توانایى کشیده، و از نزدیکترین مکان شما را هدف قرار داده!، هم او گفته است: پروردگارا به سبب آنکه مرا اغوا کرده اى زرق و برق زندگى را در چشم آنها جلوه مى دهم، و همه آنها را اغوا خواهم کرد (در حالى که خداوند سبب گمراهیش نبود بلکه هواى نفسش او را گمراه ساخته).
و راستى عجیب است که چنین دشمنى را به دوستى برگزینیم، و به گفته شاعر:
بر سر آیم از این عار و ننگ /  که با او به صلحیم و با حق به جنگ؟
جهت اطلاع بیشتر ر. ک: تفسیر نمونه، ج 18، ص422- 428.
           

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد