۱۳۹۳/۰۱/۱۶
–
۴۱۵۳ بازدید
چگونه از غفلت یاد خدا دوری کنیم ؟
در خصوص بخش اول سوالتان ابتدا این نکته را باید یادآورى نمائیم که غفلت یعنى اینکه چیزى حاضر باشد ولى انسان به آن توجه نکند و آنرا فراموش کند . ( قاموس قرآن ، ج 5 ، ص : 112 ) از همین رو باید به این نکته توجه داشت که غافل نبودن از یاد خدا منحصر در ذکر اصطلاحى و یا آوردن مفهوم خدا در ذهن و تفکر در وجود او ، خلاصه نمى شود . مقصود اصلى از غافل نبودن از یاد خدا این است که انسان در ظرف بندگى خالق هستى واقع شود ، تا زمانى که انسان احساس مى کند که در حال اطاعت پروردگار است ، به یاد او است و به محض اینکه وارد منطقه گناه مى شود،از جرگه بندگى و ایمان خارج گردیده و دچار غفلت از خدا مى شود . برادر ارجمند ! براى نجات از ورطه غفلت انسان ها نیاز به چند عنصر کلیدى دارند که در این نوشتار به معرفى و شرح آنها مى پردازیم : * عنصر اول : شناخت عوامل ایجاد کننده غفلت . گام اول در رهایى از غفلت , شناخت عواملى است که انسان را به این سمت و سو مى کشاند تا با این شناخت بتواند هر چه بهتر نسبت به رفع اینگونه موانع قدم بردارد . مهمترین عامل غفلت خداناشناسى است که باعث خدافراموشى مى شود . زیرا غافل کسى است که چون معرفت ندارد , خدا را فراموش کرده است , اما عوامل دیگرى نیز دارد که بیان مى شود . مهمترین عوامل ایجاد کننده غفلت که در آیات و روایات بدان تصریح شده به شرح ذیل مى باشد . 1 – هوا پرستى : روح آدمى را یا خدا پر مىکند ، و یا هواى نفس ، چرا که جمع میان این دو ممکن نیست . هوا پرستى انسان را در خویشتن فرو مىبرد . و از همه حقایق جهان دور مىسازد ! یک انسان هوا پرست جز به اشباع شهوت و دنیا طلبى خویش نمىاندیشد . آگاهى ، گذشت ، ایثار ، فداکارى و معنویت براى او مفهومى ندارد . خداوند متعال در خصوص رابطه هواپرستى و غفلت مى فرماید : « وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا » ( الکهف ( 18 ) , 28 ) « و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن ! همانها که از هواى نفس پیروى کردند ، و کارهایشان افراطى است . ( تفسیر آسان ، ج 10 ، ص : 282 )
2 – سطحىنگرى در قرآن کریم سطحىنگرى نسبت به زندگى دنیا بدون در نظر داشتن واقعیت پس از آن , یکى دیگر از سبب هاى غفلت نام برده شده : « یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ » ( روم ( 30 ) 7 ) « آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند ، و از آخرت ( و پایان کار ) غافلند ! » 3
– آرزوهاى دراز عامل بزرگ غفلت از خدا بدون شک امید و آرزو و یا به تعبیر عرب امل عامل حرکت چرخهاى زندگى انسانها است ، که حتى اگر یک روز از دلهاى مردم جهان برداشته شود ، نظام زندگى به هم مىریزد ، و کمتر کسى دلیلى بر فعالیت و تلاش و جنب و جوش خود پیدا مىکند . حدیث معروفى که از پیامبر ص نقل شد : الامل رحمه لامتى و لو لا الامل ما رضعت والده ولدها و لا غرس غارس شجرا : امید مایه رحمت امت من است ، اگر نور امید نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمىداد ، و هیچ باغبانى نهالى نمىکاشت « سفینه البحار جلد اول صفحه 30 ( ماده امل ) . » اشاره به همین واقعیت است . ولى همین عامل حیات و حرکت اگر از حد بگذرد و به صورت آرزوى دور و دراز در آید بدترین عامل انحراف و بدبختى است ، و درست همانند آب باران است که مایه حیات است اما این آب اگر از حد گذشت مایه غرق شدن و نابودى خواهد شد .
حدیث معرفى که در نهج البلاغه از على ع نقل شده نیز بیان گویایى براى این واقعیت است : ایها الناس ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان : اتباع الهوى و طول الامل ، اما اتباع الهوى فیصد عن الحق ، و اما طول الامل فینسى الآخره : اى مردم مخوفترین چیزى که بر شما از آن مىترسم دو چیز است : پیروى از هوا و هوسها ، و آرزوهاى دراز ، چرا که پیروى از هوسها شما را از حق باز مىدارد ، و آرزوى دراز آخرت را بدست فراموشى مىسپارد « نهج البلاغه خطبه . 42 » . ( تفسیر نمونه ، ج 11 ، ص : 11 ) * عنصر دوم : شناخت پیامدهاى منفى غفلت یکى از مهمترین عواملى که موجب مى شود تا انسان به دنبال چاره اندیشى براى نجات هر چه سریعتر از ورطه غفلت بیفتد , شناخت پیامدهاى منفیى است که به موجب غفلت دامنگیر انسان مى گردد . در روایات متعددى به اینگونه پیامدها تصریح شده است که تعدادى از آنها را براى شما ذکر مى کنیم : 1 – غفلت ، جهل مى آورد . ( . ک غررالحکم ، 873 )
2 – کسى که غفلت بر او غلبه کند قلبش مى میرد . ( . ک غررالحکم ، 5765 ) 3 – باعث تباهى و فساد اعمال مى گردد . ( . ک غررالحکم ، 5760 ) 4 – بصیرت را از انسان مى گیرد . ( . ک غررالحکم ، 5762 ) 5 – باعث گمراهى مى شود . ( . ک غررالحکم ، 5763 ) 6 – انسان غافل را اشتباه و فراموشى مى گیرد . ( منتخب میزان الحکمه ، بحث غفلت )
7 – انسان غافل دنبال سرگرمى و از واقعیت گریختن است . ( منتخب میزان الحکمه ، بحث غفلت ) * عنصر سوم : شناخت راههاى مبارزه با غفلت و به کار بستن آنها انسان غافل در خواب است همانگونه که پیامبر مى فرماید : « الناس ینام فاذا ماتوا انتبهوا نوع مردم در خوابند بعد از مردن بیدار مى شوند » .
تا هنگامی که انسان در ظرف عبودیت حق تعالی بسر می برد، در حقیقت به یاد خدا اشتغال دارد. یاد خدا منحصر در ذکر اصطلاحی و یا آوردن مفهوم خدا در ذهن و تفکر در وجود او، خلاصه نمی شود. مقصود اصلی از یاد خداوند این است که انسان در ظرف بندگی خالق هستی واقع شود؛ تا زمانی که انسان احساس می کند که در حال اطاعت پروردگار است، به یاد او است و به محض اینکه وارد منطقه گناه می شود، از جرگه بندگی خارج می گردد و دچار خدا فراموشی می شود.
باید دانست غفلت و فراموشی از ذات الهی به دور است و خداوند هرگز بندگان خود را فراموش نمی کند. این انسان است که گاهی خداوند را فراموش می کند و گرفتار خودخواهی و نفس پرستی می گردد.
البته گاهی غفلت و فراموشی به طور ناخواسته از انسان سر می زند؛ به گونه ای که پس از هوشیاری و آگاهی نسبت به فرصت از دست رفته و خطایی که انجام پذیرفته، احساس پشیمانی به او دست می دهد. چنین فراموشی و غفلتی مورد مؤاخذه نخواهد بود.
اما گاهی عامل غفلت و فراموشی، سستی و بی تفاوتی است. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
قرآن کریم می فرماید: َ «لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیرًا مِنَ الْجِنّ ِ وَ اْلإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛ و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده ایم [چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى بینند و گوشهایى دارند که با آنها نمى شنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند [آرى] آنها همان غافل ماندگانند.» (اعراف، 179)
این افراد، چشم دارند اما با آنها چهره ی حقایق را نمی نگرند و هم چون نابینایان از کنار آنها می گذرند. با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمی شنوند و هم چون کران خود را از شنیدن حرف حق محروم می سازند. اینها در حقیقت هم چون چهارپایانند بلکه آنها از چهارپایان گمراه تر و پست تر می باشند؛ آنها غافلان هستند.
علت اینکه قرآن کریم این دسته از افراد را بدتر از چهارپایان می داند این است که، چهارپایان دارای این استعدادها نیستند ولی آنها با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا امکان همه گونه ترقی و تکامل را دارند؛ اما بر اثر هواپرستی و گرایش به پستی ها این استعدادها را بلااستفاده می گذارند و بد بختی بزرگ آنان از همین جا آغاز می گردد.
به فرمایش علی (علیه السلام) اینها همانند حیوانات پرواری هستند که تنها به علف می اندیشند و یا حیوانات دیگری که در چراگاهها رها شده اند و از این طرف و آن طرف خرده علفی بر می گیرد و در نتیجه خود را تا سر حد چهارپایان بلکه پایین تر سقوط می دهند.
– چه کنیم تا از این دسته از افراد نباشیم؟
راه حلی که قرآن ارائه می دهد یکی «مراقبت از خود» و دیگری «یاد خدا» است. انسان باید مواظب جلسات، خواندنی ها، شنیدنی ها، خوردنی ها و پوشیدنی های خود باشد؛ مواظب باشد چه سخنی را می شنود و چه می گوید؛ دقت کند که در کنار سفره غذای حلال می نشیند یا حرام؟ اگر انسان مواظب خود باشد به تدریج به یاد خدا دل می بندد. لذا قرآن کریم دستور میدهد که زیاد به یاد خدا باشید و ذکر خدا بگوئید؛ زیرا ذکر خدا سبب زدودون غفلت ها می شود.
آن ها که در تهذیب روح کوشش کرده اند می گویند: اولین قدم، «یقظه» و بیداری است انسان خوابیده، نه می ایستد و نه می رود؛ انسان بیدار است که خطر را حس می کند و از آن می رهد.
در حقیقت انسان غافل همیشه در خواب است. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «الناس ینام فاذا ماتوا انتبهوا؛ مردم در خوابند بعد از مردن بیدار می شوند.»
راه غفلت زدائی «ذکر» است کتاب و سنت برای غفلت زدائی از انسان، اذکاری را به عنوان ادعیه و عبادات، مشخص کرده اند تا انسان، هنگام صبح، ظهر، شام، قبل و بعد از خواب، هنگام خوردن غذا و پس از آن، هنگام مشاهده مرده یا بیمار یا بعد از بهبودی از بیماری و در روزهای هفته و در ساعات روز و در اعیاد دینی و مانند آن، ذکری مناسب بگوید.
نمازهای پنجگانه ی شبانه روز، از بهترین مصادیق ذکر است. پس از نماز هم تسبیحات حضرت زهرا (علیها السلام) و تعقیبات نمازها وارد شده است.
اگر انسان مراقب خود نباشد؛ هر چه خواست انجام دهد؛ در هر جلسه ای که خواست شرکت کند؛ هر غذائی را که دلش خواست بخورد؛ هر حرفی را بزند و هر سخنی را بشنود؛ کم کم حالت غفلت و بی توجهی و خواب بر او مستولی می شود و ذکرهای زبانی هم در او مؤثر واقع نمی شود.
عوامل دیگر غفلت زا عبارتند از:
1- جهل و بی خبری، ضعف آگاهی و تعقل نسبت به امور اساسی زندگی.
2- رزایل اخلاقی و صفات باطنی مذموم.
3- اسارت انسان نسبت به عادتها – دلبستگی ها- وابستگی ها- راحت طلبی ها- لذت جویی های افراطی و دنیوی- و حب دنیای مذموم.
در نتیجه: برای این منظور چاره ای جز تهذیب و تخلیه نفس از عوامل غفلت زا، کسب آگاهی و بیداری و تقویت ظرف عبودیت و بندگی خداوند نیست. اگرانسان بتواند این موقعیت رابرای خودش سامان دهد، تمام زندگی اش در ذکر و یاد خدای تعالی سپری خواهد شد.
برای آن که همواره به یاد خدا باشید، رعایت امور دیگری هم لازم است که به برخی از آنها اشاره می شود:
1- مراقبه و محاسبه: در آغاز هر کارى کمى مکث کنید؛ اگر واجب است حتما انجام دهید اگر حرام است حتما ترک کنید و اگر نه حرام است نه واجب در انجام و ترک آن مختارید. این سه چیز را قبل از انجام هر کارى مشخص کنید سپس انجام دهید. اصل این توجه و مراقبه حداقل دو فایده دارد:
اولاً: انسان به حرام نمى افتد و نیز واجبى از او ترک نمى شود.
ثانیا: انسان را از غفلت شبانه روزى باز می دارد.
سپس شب به محاسبه بنشینید که آیا مراقبه ی طول روز را خوب انجام داده اید یا نه؟ اگر خوب انجام داده اید، شکر خداى را هر چند زبانى به جا آورید و اگر خوب انجام نداده اید، علت یابى کنید تا به مرور، نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کنید؛ تا بعد از سال ها به جایى برسید که حتى یک گناه از شما صادر نشود و خلاصه این که مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترک محرمات مى باشد.
حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ همانا این نفس پیوسته به بدى و زشتى امر مى کند پس هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد (ولى او انسان را رها نمى کند و) او انسان را به سمت گناهان مى کشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سر الاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 305، روایت 20
2- نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید؛ چرا که نماز اول وقت، از بهترین اذکاری است که انسان را از غفلت، باز می دارد. روایات و بزرگان نیز نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند.
امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: «لکل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من علة و انما جعل آخرالوقت للمریض والمعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفوالله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را دربردارد ولى آخر وقت عفو خدا را» (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390(
3- مستحبات نشاط آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… آنهایى را که براى شما نشاط آور است انجام دهید و به هر عمل مستحبى که قلب شما بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود، بپردازید.
4- توسل به ائمه معصومین(علیهم السلام): برای دوری از غفلت، توسل و یاد اهل بیت (علیهم السلام)، بسیار نافع و گره گشا است؛ زیرا آنها بهترین وسیله برای اجتناب از غفلت و یاد خداوند هستند.
5- دائم الوضوء: سعى کنید همیشه وضودار باشید واگر براى شب، قبل از خواب وضو بگیرید کافى است.
6- یاد مرگ: تشرف به اماکن متبرکه مثل امامزاده ها و قبرستان ها و تفکر در باره ی مرگ و سرای آخرت، در غفلت زدایی تأثیری عجیب دارد. هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و اگر وقت خلوتى را انتخاب کنید تا تأمل بیشترى کنید و گذرا بودن دنیا بیشتر در دلتان جا افتد، خیلى بهتر است. هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد .
7- هم نشینی با اهل طاعت: حضور در مساجد و محافل مذهبی به خصوص نماز جماعت از عوامل دیگر تقویت یاد خداوند و زدودن غفلت است.
8- تلاوت آیات قرآن کریم: یکی از نام های قرآن «ذکر» است. لذا سعی کنید به قدر توان و مجال و فرصت، از خواندن قرآن غفلت نشود.
9- پرهیز از حب دنیا: بشدت از دوستی دنیا بپرهیزید؛ زیرا «حب الدنیا رأس کل خطیئة» دوستی دنیا رأس تمام گناهان است. ما باید از دنیا به اندازه ی رفع نیازهایمان، بهره ببریم و از دلبستگی و حرص و طمع نسبت به دنیا اجتناب کنیم. محال است دو دشمن، در یک جا جمع شوند. حب دنیا و یاد خدا دشمن یکدیگرند؛ لذا دلی که به دنیا مشغول گردد، از خدا غافل می شود.
دوست عزیز! هر یک از راههایی که در متن اشاره شد، می تواند انسان را غفلت برهاند؛ ولی برای اینکه پاسخ شما را مختصر و مفید داده باشیم، از بیانات گهر بار عالم و زاهد و ذاکر سفر کرده، آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) بهره می بریم. ایشان در پاسخ به سؤالی شبیه به پرسش شما می فرمایند: «بالاترین ذکر، ذکر عملی است؛ یعنی ترک معصیت در اعتقاد و در عمل». (به سوی محبوب، صفحه ی 76)
در واقع ذکر به معنی «یاد خدا» است و بهترین راه یاد خدا، پرهیز از مخالفت با خداوند است. گناه کردن، مصداق بارز مخالفت با امر خداست و انسان تا وقتی اهل گناه است، نمی تواند ذاکر حقیقی باشد.
در اینجا ذکر دو نکته می تواند مفید باشد:
-اگر به ذکر شریف «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» توأم با توجه، مداومت داشته باشید، در غفلت زدایی بسیار مفید است. «امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این ذکر فرمودند: آنجا که قدرتی را به جا صرف کرده و خدا را اطاعت کرده اید، این قدرت بر اطاعت، از ناحیه ی خدا است و آن جا که معصیت نکرده اید، در حقیقت عنایت الهی بین شما و آن معصیت حائل شده است.» (تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج11، ص40)
– اوقاتی که توجه به خدا دارید را مغتنم شمارید. در اینگونه موارد با خواندن دعاهای وارد شده در مفاتیح الجنان، از خداوند تقاضای دوام در ذکر و یادش را بخواهید. خواندن مناجات خمسةعشر و مناجات امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مسجد کوفه و هر دعای معتبر دیگری –بویژه اگر همراه با اشک و سوز باشد- رحمت خداوند را بجوش آورده به بنده ی خود نظر خواهد کرد. انشاءالله
با آرزوی موفقیت برای شما
جهت مطالعه بیشتر ر.ک:
1. استاد جوادی آملی، مراحل اخلاق در قرآن، مرکز نشر اسراء، ص 23 تا 48.
2. استاد محمد شجاعی، مقالات، طریق عملی تزکیه (1)، ص 23 به بعد، یقظه و انتباه؛ تفسیر نمونه، ج 7، ص 19.
2 – سطحىنگرى در قرآن کریم سطحىنگرى نسبت به زندگى دنیا بدون در نظر داشتن واقعیت پس از آن , یکى دیگر از سبب هاى غفلت نام برده شده : « یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ » ( روم ( 30 ) 7 ) « آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند ، و از آخرت ( و پایان کار ) غافلند ! » 3
– آرزوهاى دراز عامل بزرگ غفلت از خدا بدون شک امید و آرزو و یا به تعبیر عرب امل عامل حرکت چرخهاى زندگى انسانها است ، که حتى اگر یک روز از دلهاى مردم جهان برداشته شود ، نظام زندگى به هم مىریزد ، و کمتر کسى دلیلى بر فعالیت و تلاش و جنب و جوش خود پیدا مىکند . حدیث معروفى که از پیامبر ص نقل شد : الامل رحمه لامتى و لو لا الامل ما رضعت والده ولدها و لا غرس غارس شجرا : امید مایه رحمت امت من است ، اگر نور امید نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمىداد ، و هیچ باغبانى نهالى نمىکاشت « سفینه البحار جلد اول صفحه 30 ( ماده امل ) . » اشاره به همین واقعیت است . ولى همین عامل حیات و حرکت اگر از حد بگذرد و به صورت آرزوى دور و دراز در آید بدترین عامل انحراف و بدبختى است ، و درست همانند آب باران است که مایه حیات است اما این آب اگر از حد گذشت مایه غرق شدن و نابودى خواهد شد .
حدیث معرفى که در نهج البلاغه از على ع نقل شده نیز بیان گویایى براى این واقعیت است : ایها الناس ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان : اتباع الهوى و طول الامل ، اما اتباع الهوى فیصد عن الحق ، و اما طول الامل فینسى الآخره : اى مردم مخوفترین چیزى که بر شما از آن مىترسم دو چیز است : پیروى از هوا و هوسها ، و آرزوهاى دراز ، چرا که پیروى از هوسها شما را از حق باز مىدارد ، و آرزوى دراز آخرت را بدست فراموشى مىسپارد « نهج البلاغه خطبه . 42 » . ( تفسیر نمونه ، ج 11 ، ص : 11 ) * عنصر دوم : شناخت پیامدهاى منفى غفلت یکى از مهمترین عواملى که موجب مى شود تا انسان به دنبال چاره اندیشى براى نجات هر چه سریعتر از ورطه غفلت بیفتد , شناخت پیامدهاى منفیى است که به موجب غفلت دامنگیر انسان مى گردد . در روایات متعددى به اینگونه پیامدها تصریح شده است که تعدادى از آنها را براى شما ذکر مى کنیم : 1 – غفلت ، جهل مى آورد . ( . ک غررالحکم ، 873 )
2 – کسى که غفلت بر او غلبه کند قلبش مى میرد . ( . ک غررالحکم ، 5765 ) 3 – باعث تباهى و فساد اعمال مى گردد . ( . ک غررالحکم ، 5760 ) 4 – بصیرت را از انسان مى گیرد . ( . ک غررالحکم ، 5762 ) 5 – باعث گمراهى مى شود . ( . ک غررالحکم ، 5763 ) 6 – انسان غافل را اشتباه و فراموشى مى گیرد . ( منتخب میزان الحکمه ، بحث غفلت )
7 – انسان غافل دنبال سرگرمى و از واقعیت گریختن است . ( منتخب میزان الحکمه ، بحث غفلت ) * عنصر سوم : شناخت راههاى مبارزه با غفلت و به کار بستن آنها انسان غافل در خواب است همانگونه که پیامبر مى فرماید : « الناس ینام فاذا ماتوا انتبهوا نوع مردم در خوابند بعد از مردن بیدار مى شوند » .
تا هنگامی که انسان در ظرف عبودیت حق تعالی بسر می برد، در حقیقت به یاد خدا اشتغال دارد. یاد خدا منحصر در ذکر اصطلاحی و یا آوردن مفهوم خدا در ذهن و تفکر در وجود او، خلاصه نمی شود. مقصود اصلی از یاد خداوند این است که انسان در ظرف بندگی خالق هستی واقع شود؛ تا زمانی که انسان احساس می کند که در حال اطاعت پروردگار است، به یاد او است و به محض اینکه وارد منطقه گناه می شود، از جرگه بندگی خارج می گردد و دچار خدا فراموشی می شود.
باید دانست غفلت و فراموشی از ذات الهی به دور است و خداوند هرگز بندگان خود را فراموش نمی کند. این انسان است که گاهی خداوند را فراموش می کند و گرفتار خودخواهی و نفس پرستی می گردد.
البته گاهی غفلت و فراموشی به طور ناخواسته از انسان سر می زند؛ به گونه ای که پس از هوشیاری و آگاهی نسبت به فرصت از دست رفته و خطایی که انجام پذیرفته، احساس پشیمانی به او دست می دهد. چنین فراموشی و غفلتی مورد مؤاخذه نخواهد بود.
اما گاهی عامل غفلت و فراموشی، سستی و بی تفاوتی است. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
قرآن کریم می فرماید: َ «لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیرًا مِنَ الْجِنّ ِ وَ اْلإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛ و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده ایم [چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى بینند و گوشهایى دارند که با آنها نمى شنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند [آرى] آنها همان غافل ماندگانند.» (اعراف، 179)
این افراد، چشم دارند اما با آنها چهره ی حقایق را نمی نگرند و هم چون نابینایان از کنار آنها می گذرند. با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمی شنوند و هم چون کران خود را از شنیدن حرف حق محروم می سازند. اینها در حقیقت هم چون چهارپایانند بلکه آنها از چهارپایان گمراه تر و پست تر می باشند؛ آنها غافلان هستند.
علت اینکه قرآن کریم این دسته از افراد را بدتر از چهارپایان می داند این است که، چهارپایان دارای این استعدادها نیستند ولی آنها با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا امکان همه گونه ترقی و تکامل را دارند؛ اما بر اثر هواپرستی و گرایش به پستی ها این استعدادها را بلااستفاده می گذارند و بد بختی بزرگ آنان از همین جا آغاز می گردد.
به فرمایش علی (علیه السلام) اینها همانند حیوانات پرواری هستند که تنها به علف می اندیشند و یا حیوانات دیگری که در چراگاهها رها شده اند و از این طرف و آن طرف خرده علفی بر می گیرد و در نتیجه خود را تا سر حد چهارپایان بلکه پایین تر سقوط می دهند.
– چه کنیم تا از این دسته از افراد نباشیم؟
راه حلی که قرآن ارائه می دهد یکی «مراقبت از خود» و دیگری «یاد خدا» است. انسان باید مواظب جلسات، خواندنی ها، شنیدنی ها، خوردنی ها و پوشیدنی های خود باشد؛ مواظب باشد چه سخنی را می شنود و چه می گوید؛ دقت کند که در کنار سفره غذای حلال می نشیند یا حرام؟ اگر انسان مواظب خود باشد به تدریج به یاد خدا دل می بندد. لذا قرآن کریم دستور میدهد که زیاد به یاد خدا باشید و ذکر خدا بگوئید؛ زیرا ذکر خدا سبب زدودون غفلت ها می شود.
آن ها که در تهذیب روح کوشش کرده اند می گویند: اولین قدم، «یقظه» و بیداری است انسان خوابیده، نه می ایستد و نه می رود؛ انسان بیدار است که خطر را حس می کند و از آن می رهد.
در حقیقت انسان غافل همیشه در خواب است. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «الناس ینام فاذا ماتوا انتبهوا؛ مردم در خوابند بعد از مردن بیدار می شوند.»
راه غفلت زدائی «ذکر» است کتاب و سنت برای غفلت زدائی از انسان، اذکاری را به عنوان ادعیه و عبادات، مشخص کرده اند تا انسان، هنگام صبح، ظهر، شام، قبل و بعد از خواب، هنگام خوردن غذا و پس از آن، هنگام مشاهده مرده یا بیمار یا بعد از بهبودی از بیماری و در روزهای هفته و در ساعات روز و در اعیاد دینی و مانند آن، ذکری مناسب بگوید.
نمازهای پنجگانه ی شبانه روز، از بهترین مصادیق ذکر است. پس از نماز هم تسبیحات حضرت زهرا (علیها السلام) و تعقیبات نمازها وارد شده است.
اگر انسان مراقب خود نباشد؛ هر چه خواست انجام دهد؛ در هر جلسه ای که خواست شرکت کند؛ هر غذائی را که دلش خواست بخورد؛ هر حرفی را بزند و هر سخنی را بشنود؛ کم کم حالت غفلت و بی توجهی و خواب بر او مستولی می شود و ذکرهای زبانی هم در او مؤثر واقع نمی شود.
عوامل دیگر غفلت زا عبارتند از:
1- جهل و بی خبری، ضعف آگاهی و تعقل نسبت به امور اساسی زندگی.
2- رزایل اخلاقی و صفات باطنی مذموم.
3- اسارت انسان نسبت به عادتها – دلبستگی ها- وابستگی ها- راحت طلبی ها- لذت جویی های افراطی و دنیوی- و حب دنیای مذموم.
در نتیجه: برای این منظور چاره ای جز تهذیب و تخلیه نفس از عوامل غفلت زا، کسب آگاهی و بیداری و تقویت ظرف عبودیت و بندگی خداوند نیست. اگرانسان بتواند این موقعیت رابرای خودش سامان دهد، تمام زندگی اش در ذکر و یاد خدای تعالی سپری خواهد شد.
برای آن که همواره به یاد خدا باشید، رعایت امور دیگری هم لازم است که به برخی از آنها اشاره می شود:
1- مراقبه و محاسبه: در آغاز هر کارى کمى مکث کنید؛ اگر واجب است حتما انجام دهید اگر حرام است حتما ترک کنید و اگر نه حرام است نه واجب در انجام و ترک آن مختارید. این سه چیز را قبل از انجام هر کارى مشخص کنید سپس انجام دهید. اصل این توجه و مراقبه حداقل دو فایده دارد:
اولاً: انسان به حرام نمى افتد و نیز واجبى از او ترک نمى شود.
ثانیا: انسان را از غفلت شبانه روزى باز می دارد.
سپس شب به محاسبه بنشینید که آیا مراقبه ی طول روز را خوب انجام داده اید یا نه؟ اگر خوب انجام داده اید، شکر خداى را هر چند زبانى به جا آورید و اگر خوب انجام نداده اید، علت یابى کنید تا به مرور، نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کنید؛ تا بعد از سال ها به جایى برسید که حتى یک گناه از شما صادر نشود و خلاصه این که مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترک محرمات مى باشد.
حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ همانا این نفس پیوسته به بدى و زشتى امر مى کند پس هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد (ولى او انسان را رها نمى کند و) او انسان را به سمت گناهان مى کشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سر الاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 305، روایت 20
2- نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید؛ چرا که نماز اول وقت، از بهترین اذکاری است که انسان را از غفلت، باز می دارد. روایات و بزرگان نیز نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند.
امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: «لکل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من علة و انما جعل آخرالوقت للمریض والمعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفوالله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را دربردارد ولى آخر وقت عفو خدا را» (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390(
3- مستحبات نشاط آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… آنهایى را که براى شما نشاط آور است انجام دهید و به هر عمل مستحبى که قلب شما بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود، بپردازید.
4- توسل به ائمه معصومین(علیهم السلام): برای دوری از غفلت، توسل و یاد اهل بیت (علیهم السلام)، بسیار نافع و گره گشا است؛ زیرا آنها بهترین وسیله برای اجتناب از غفلت و یاد خداوند هستند.
5- دائم الوضوء: سعى کنید همیشه وضودار باشید واگر براى شب، قبل از خواب وضو بگیرید کافى است.
6- یاد مرگ: تشرف به اماکن متبرکه مثل امامزاده ها و قبرستان ها و تفکر در باره ی مرگ و سرای آخرت، در غفلت زدایی تأثیری عجیب دارد. هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و اگر وقت خلوتى را انتخاب کنید تا تأمل بیشترى کنید و گذرا بودن دنیا بیشتر در دلتان جا افتد، خیلى بهتر است. هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد .
7- هم نشینی با اهل طاعت: حضور در مساجد و محافل مذهبی به خصوص نماز جماعت از عوامل دیگر تقویت یاد خداوند و زدودن غفلت است.
8- تلاوت آیات قرآن کریم: یکی از نام های قرآن «ذکر» است. لذا سعی کنید به قدر توان و مجال و فرصت، از خواندن قرآن غفلت نشود.
9- پرهیز از حب دنیا: بشدت از دوستی دنیا بپرهیزید؛ زیرا «حب الدنیا رأس کل خطیئة» دوستی دنیا رأس تمام گناهان است. ما باید از دنیا به اندازه ی رفع نیازهایمان، بهره ببریم و از دلبستگی و حرص و طمع نسبت به دنیا اجتناب کنیم. محال است دو دشمن، در یک جا جمع شوند. حب دنیا و یاد خدا دشمن یکدیگرند؛ لذا دلی که به دنیا مشغول گردد، از خدا غافل می شود.
دوست عزیز! هر یک از راههایی که در متن اشاره شد، می تواند انسان را غفلت برهاند؛ ولی برای اینکه پاسخ شما را مختصر و مفید داده باشیم، از بیانات گهر بار عالم و زاهد و ذاکر سفر کرده، آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) بهره می بریم. ایشان در پاسخ به سؤالی شبیه به پرسش شما می فرمایند: «بالاترین ذکر، ذکر عملی است؛ یعنی ترک معصیت در اعتقاد و در عمل». (به سوی محبوب، صفحه ی 76)
در واقع ذکر به معنی «یاد خدا» است و بهترین راه یاد خدا، پرهیز از مخالفت با خداوند است. گناه کردن، مصداق بارز مخالفت با امر خداست و انسان تا وقتی اهل گناه است، نمی تواند ذاکر حقیقی باشد.
در اینجا ذکر دو نکته می تواند مفید باشد:
-اگر به ذکر شریف «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» توأم با توجه، مداومت داشته باشید، در غفلت زدایی بسیار مفید است. «امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این ذکر فرمودند: آنجا که قدرتی را به جا صرف کرده و خدا را اطاعت کرده اید، این قدرت بر اطاعت، از ناحیه ی خدا است و آن جا که معصیت نکرده اید، در حقیقت عنایت الهی بین شما و آن معصیت حائل شده است.» (تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج11، ص40)
– اوقاتی که توجه به خدا دارید را مغتنم شمارید. در اینگونه موارد با خواندن دعاهای وارد شده در مفاتیح الجنان، از خداوند تقاضای دوام در ذکر و یادش را بخواهید. خواندن مناجات خمسةعشر و مناجات امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مسجد کوفه و هر دعای معتبر دیگری –بویژه اگر همراه با اشک و سوز باشد- رحمت خداوند را بجوش آورده به بنده ی خود نظر خواهد کرد. انشاءالله
با آرزوی موفقیت برای شما
جهت مطالعه بیشتر ر.ک:
1. استاد جوادی آملی، مراحل اخلاق در قرآن، مرکز نشر اسراء، ص 23 تا 48.
2. استاد محمد شجاعی، مقالات، طریق عملی تزکیه (1)، ص 23 به بعد، یقظه و انتباه؛ تفسیر نمونه، ج 7، ص 19.