غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) چگونه است؟
۱۳۹۵/۰۱/۱۹
–
۸۵ بازدید
غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) چگونه است؟
امام زمان
درباره مفهوم غیبت و چگونگی پنهان شدن حضرت مهدی (علیه السلام) از دیدگان مردم و در امان ماندن ایشان از شر خلایق، دو نظریه عمده مطرح است. یک نظریه معتقد است که حضرت مهدی (علیه السلام) در میان مردم حضور مییابد و در مسیرهای ایشان رفت و آمد میکند ولی کسی آن حضرت را رویت نمیکند. این نظریه را ذیل عنوان «ناپیدا بودن امام» بررسی میکنیم. نظریه دیگر این است که حضرت مهدی (علیه السلام) در میان مردم حضور مییابد و مردم نیز ایشان را میبینند ولی او را نمیشناسند. این دیدگاه را ذیل نام «ناشناس بودن امام» بررسی میکنیم.
ناپیدا بودن امام
امام زمان
درباره مفهوم غیبت و چگونگی پنهان شدن حضرت مهدی (علیه السلام) از دیدگان مردم و در امان ماندن ایشان از شر خلایق، دو نظریه عمده مطرح است. یک نظریه معتقد است که حضرت مهدی (علیه السلام) در میان مردم حضور مییابد و در مسیرهای ایشان رفت و آمد میکند ولی کسی آن حضرت را رویت نمیکند. این نظریه را ذیل عنوان «ناپیدا بودن امام» بررسی میکنیم. نظریه دیگر این است که حضرت مهدی (علیه السلام) در میان مردم حضور مییابد و مردم نیز ایشان را میبینند ولی او را نمیشناسند. این دیدگاه را ذیل نام «ناشناس بودن امام» بررسی میکنیم.
ناپیدا بودن امام
دیدگاهی که درباره غیبت امام عصر (علیه السلام) اغلب در میان عموم مردم رایج است این است که حضور ایشان بنا به خواست الهی از دید مردم پنهان است. به عبارت دیگر ممکن است که ایشان در مکانی در بین مردم حضور داشته باشد ولی مردم آن مکان را خالی از آن حضرت ببینند. این دیدگاه را برخی روایات تایید میکنند، در این جا روایات مزبور را میآوریم:
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «مردم امام شان را از دست خواهند داد و او در مواسم حجّ حاضر مى شود و آنان را مى بیند ولى آنان او را نمى بینند.»[1]
امام رضا (علیه السلام) همچنین درباره حضرت مهدی (علیه السلام) میفرماید: «جسم [آن حضرت] دیده نمی شود و به اسم نام برده نمی شود.»[2]
امیرالمۆمنین علی (علیه السلام) نیز در روایتی می فرماید: «حجت خدا بر روی زمین بر آن ایستاده است. در راه های آن حرکت می کند و در قصرها و خانه های آن داخل می شود. او شرق و غرب زمین را در می نوردد. سخنان مردم را می شنود و بر جماعت آنها سلام می کند. او مردم را می بیند، ولی کسی او را نمی بیند تا زمانی که وقت ظهور در رسد…»[3]
این روایات صراحت دارد در این که پنهان شدن حضرت مهدی (علیه السلام) به مفهوم دیده نشدن ایشان است و سخنی از ناشناس بودن آن حضرت، جهت پنهان شدن او نیست، برخی آیات قرآن نیز این نحو پنهان شدن را تایید میکند، خداوند در قرآن میفرماید:
(وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُون )[4]
و [ما] فراروى آنها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده اى بر [چشمان ] آنان فرو گسترده ایم، در نتیجه نمى توانند ببینند.
از این آیه فهمیده میشود که اگر خداوند اراده کند که شخصی را از دیدگان مردم پنهان کند، پردههایی را در پیش و پس و در مقابل چشمان ایشان قرار میدهد. به طوری که نمیتوانند او را ببینند، بنابراین چنین نظریه ای از منظر قرآنی قابل توجیه است.
چند نکته درباره این نظریه مطرح است[5]، که در ذیل میآوریم:
1. این نظریه مستلزم آن است که مخفی شدن حضرت مهدی (علیه السلام)، صورت معجزه به خود بگیرد و اگر قرار باشد که آن حضرت با شخص خاصی ملاقات کند، صورت معجزه بر هم بخورد و ملاقات در شرایطی عادی صورت گیرد، به عبارت دیگر گاهی پرده ها برای فردی برخلاف دیگران از مقابل چشمانش برداشته شود و واقعیت حضور ایشان را درک کند. از آن جایی که رسالت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام) بسیار مهم و تعیین کننده است، تعجبی ندارد اگر خداوند برای حفظ جان ایشان تا فرارسیدن زمان آن انقلاب جهانی از طریق معجزه وارد شود.
2. همچنین این نظریه ویژگی دیگرش این است که بر طبق آن کوچکترین خطری برای جان آن حضرت مطرح نمیباشد و مفهوم غیبت از این دیدگاه مستلزم تهدیدی برای جان ایشان نیست، چراکه هر جا لازم باشد ایشان به قدرت الهی از دیدگان مخفی میشود.
3. نقلهایی که درباره ملاقاتهای حضرت مهدی (علیه السلام) با اشخاص، تصریح میکند که ایشان بلافاصله پس از ملاقات مخفی شدند و معلوم نشده است به کجا تشریف برده اند، موید این نظریه است. ولی اگر ملاقاتها بهگونهای باشد که فرد تا مدتی پس از ملاقات حضرت مهدی (علیه السلام) را نشناخته باشد، ایشان به اندازه کافی فرصت داشتهاند که بدون جلب نظر از دیدگان آن فرد دور شود.
4. برخی اوقات غیبت آن حضرت به مرکب ایشان و یا شخصی که همراه ایشان است سرایت میکند و همه با هم مخفی میشوند، این نکته هم تاییدکننده نظریه حاضر است.
امام زمان
ناشناس بودن امام
از این دیدگاه امام مهدی (علیه السلام) در بین مردم رفت و آمد میکند و مردم نیز ایشان را میبینند ولی به هویت واقعی آن حضرت پی نمیبرند. به عبارت دیگر از آن جا که امام مهدی (علیه السلام) از بدو تولد زندگی مخفیانه داشتهاند و فقط اشخاص معدودی ایشان را دیده اند، چهره ایشان از دید مردم ناشناخته است. بنابراین این مساله ممکن است که آن حضرت در میان مردم زندگی کند و در مسیرهای ایشان رفت و آمد کند ولی شناسایی نشود و یک شخص عادی به نظر بیاید. برخی روایات این دیدگاه را تایید میکند:
از دومین نایب خاص حضرت مهدی (علیه السلام) نقل شده است: «به خدا سوگند، صاحب این امر هر سال در موسم [حج] حضور می یابد، در حالی که او مردم را می بیند و آنها را می شناسد، ولی مردم با این که او را می بینند، وی را نمی شناسند.»[6]
از امام صادق (علیه السلام) همچنین رسیده است:
«همانا در صاحب این امر شباهتى با یوسف وجود دارد، … برادران یوسف افرادى بودند عاقل و با اندیشه، فرزندان و زادگان پیامبران، آنان بر یوسف وارد شدند، با او سخن گفتند و گفتگو کردند، … و علاوه بر آن برادرانش بودند و او برادر ایشان بود با این همه او را نشناختند تا اینکه او خود خویشتن را به آنان معرّفى کرد و به ایشان گفت: «من یوسفم». … … صاحب این امر، میان آنان آمد و شد نماید، در بازارهایشان گام بردارد و قدم بر فرش هاى ایشان گذارد و آنان او را نشناسند، تا اینکه خداوند او را اجازه فرماید که خودش را معرّفى کند همان گونه که خداوند یوسف را اجازه فرمود. …»[7]
درباره این دیدگاه نیز چند نکته مطرح است[8]:
1. اساس نظریه حاضر این است که حضرت مهدی (علیه السلام) میتواند بدون کمک گرفتن از معجزه نیز در بین مردم زندگی کند و با توجه به این که از نظر چهره مشهور و شناخته شده نیست، هویت ایشان شناخته نشود. بنابراین از آن جایی که معجزه وقتی صورت میپذیرد که چاره ای جز آن نباشد، از این جهت نظریه حاضر در اولویت قرار میگیرد.
2. روایاتی که توصیه به پنهان ساختن نام حضرت مهدی (علیه السلام) میکند و میگوید مشهور ساختن اسم آن حضرت، دشمنان را به مکان ایشان راهنمایی میکند، در صورت پذیرش این نظریه قابلیت توجیه دارد. همان طور که درباره نظریه پیشین گفته شد، آن نظریه هیچ تهدیدی برای جان امام مهدی (علیه السلام) را توجیه نمیکند، چرا که هر خطری میتواند به طریق اعجاز برطرف شود ولی روایاتی که دربردارنده «نهی از بردن اسم آن حضرت» است، نشان دهنده آن است که ایشان به طور طبیعی مخفی میشوند و مشهور کردن نام شان میتواند دشمنان را به مکان ایشان راهنمایی کند.
3. حضرت مهدی (علیه السلام) در ملاقاتهایی که با مردم داشتهاند، در لباس افراد مختلف ظاهر شده اند مثلا گاهی در پوشش یک عرب معمولی، گاهی به صورت کشاورزی که داسی به همراه دارد و یا به شکل یک رهبر علوی و یا در لباس تجار و حاجیان با ایشان ملاقات کرده اند. این روش استتار و مخفی ماندن نیز موید نظریه «ناشناس بودن امام» است.
پس از بررسی مجزا درباره این دو دیدگاه، به نظر می رسد که مجموع دو نظریه به صورت ترکیبی، به واقعیت نزدیک تر است، نظریه ترکیبی از دو جهت مطرح است:
1. بدین ترتیب که بگوییم احادیثی که در تایید نظریه اول آوردیم به وسیله احادیث نظریه دوم توجیه و تشریح شده اند. مثلا درباره حدیثی که میگوید حضرت مهدی (علیه السلام) هرسال در مراسم حج حاضر میشود و مردم را میبیند ولی مردم او ر ا نمیبینند، حدیث مشابهی[9] در تایید نظریه دوم آمده است و حدیث پیشین را شرح میدهد. بدین ترتیب که میگوید مساله دیدن امام و ندیدن مردم از جهت «شناختن» و معرفت داشتن به هویت طرف مقابل مطرح است.
2. بدین ترتیب که بگوییم حضرت مهدی (علیه السلام) در بین مردم به طور عادی زندگی میکند و مردم نیز او را نمیشناسند ولی هرگاه خطر و اضطراری پیش آید که دفع آن صرفاً از طریق معجزه ممکن باشد، ایشان در دیدگان مردم «ناپیدا» میشود.
پی نوشت:
[1] . نعمانی، الغیبه، ص 175، ح14. [2] . همان، ح2. [3] . همان، ص144. [4] . سوره یس، آیه 9. [5] . ر.ک: صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، مترجم: دکتر سید حسن افتخارزاده، ص 47 تا ص50. [6] . طوسی، کتاب الغیبه، ص 364 [7] . نعمانی، الغیبه، ص 163و 164، ح4. [8] . برای مطاله بیشتر ر.ک: صدر، تاریخ غیبت کبری ، ص 50 تا ص61. [9] . ر.ک: همان، ص 364، ح 329.