۱۳۹۴/۱۱/۱۰
–
۳۹۲۸ بازدید
«اَلْاَدبُ کَمالُ الرَّجُل»[ عیون الحکم والمواعظ (لیثی)، ص 43.]؛ «ادب، کمال مرد است».
در روایت دیگری ادب را بهترین زینت انسان دانسته و بیان داشتهاند:
«لازِینَةَ کَاَلْاَدَبِ»[ غررالحکم و دررالکلم، ص 768.]؛ «زیوری همانند ادب نیست».
و یا ادب را بالاترین افتخارات دانسته و فرمودهاند:
«حُسنُ الأَدَبِ اَفضَلُ نَسَبٍ وَ اَشرَفُ سَبَبٍ»[ همان، ص 346.]؛ «ادب و تربیت خوب از هر بستگى نسبى و سببى شریفتر و افتخار آمیزتر است».
اما اینکه چه فوایدی در آداب معاشرت نهفته است تا موجب شود انسان در هر دورهای و با هر شرایطی به دنبال دانستن آداب معاشرت و پایبندی به آن باشد باید بگوییم که، در رعایت آداب معاشرت فواید و برکات فراوانی نهفته است که هم از لحاظ فردی و هم از لحاظ اجتماعی زندگی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره مینماییم؛
الف. کارکردهای فردی آداب معاشرت
نخستین کسانی که ثمرات شیرین رعایت آداب معاشرت اسلامی را درک میکنند، آنهایی هستند که به اصول آداب معاشرت پایبند بوده و آن را در زندگی خود پیاده مینمایند. برخی از برکات فردی رعایت آداب معاشرت اسلامی از قرار ذیل میباشد؛
1. فزونی عزت و شرافت انسانی
ادب، برای شخصیت انسان ارزش آفرین میباشد، ادب در هر که و هر کجا باشد، هالهای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید میآورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنی میکند. به همین دلیل نیز مؤدب بودن به هر یک از آداب معاشرت، انسان را به نوعی در نظر دیگران، زیبا و آراسته کرده و ارزش وجودی آدمی و شأن انسانی را افزایش میدهد.
امیرمؤمنان(علیه السلام) میفرماید:
«یَا مُؤْمِنُ إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِکَ فَاجْتَهِدْ فِی تَعَلُّمِهِمَا فَمَا یَزِیدُ مِنْ عِلْمِکَ وَ أَدَبِکَ یَزِیدُ فِی ثَمَنِکَ وَ قَدْرِکَ»[ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 135.]؛ «ای مؤمن! همانا این علم و ادب، جان بهای تو است؛ پس در یادگیری آنها بکوش که هر چه علم و ادبت افزودهتر شود، قدر و بهای تو بیشتر میگردد».
از سویی دیگر از آنجا که ادب، یک سرمایه محسوب میگردد و هر سرمایهای بدون آن بیبهاست. لذا شرافت انسانی، بدون داشتن ادب، آرایشی سطحی بر چهرهای زشت است. این سخن حضرت علی(علیه السلام) است که:
«لا شَرَفَ مَعَ سُوءِ الأدبِ»[ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 248.]؛ «با بیادبی، هیچ شرافتی نیست».
2. تزکیه کننده اخلاق
اخلاق شامل مجموع سجایا، خویها و عادتهای خوب و بد و زشت و زیبای انسانی است. آنچه موجب میشود اخلاق انسانی از پلیدیها و زشتیها پاک شود، «ادب» است.
امام علی(علیه السلام) در این باره میفرماید:
«سَبَبُ تَزْکیةِ الْاَخْلاقِ حُسْنُ الْاَدَب»[ غرر الحکم و دررالکلم، ص 396.]؛ «ادب نیکو سبب تزکیه و پاک سازی اخلاق است».
همچنین فرموده است:
«کسی که شیفته ادب باشد، بدیهایش اندک میشود»[ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 247.].
«بهترین آداب آن است که تو را از نارواها باز دارد»[ همان.].
پس رعایت آداب اسلامی میتواند انسان را از بدیها، پلیدیها و زشتیها بازدارد. به طور مسلّم، اگر هر فردی از افراد جامعه بخواهد آداب هر امری را رعایت کند یا در برابر بیادبیها خویشتندار باشد، الگویی خواهد شد برای دیگر افراد جامعه که نتیجه آن، کاهش پلیدیها و زشتیها در جامعه خواهد بود.
ناسزاگویی، زشت و بیادبانه است، ولی اگر مردم بخواهند در برابر ناسزاگویی دیگران، مقابله به مثل کنند، موجب گسترش این رفتار یا گفتار بیادبانه در جامعه خواهد شد در مقابل، اگر خویشتندار باشند یا شرط ادب را رعایت کنند، از گسترش پلیدی و زشتی در جامعه پیش گیری خواهند کرد.
3. مؤثر شدن تیزهوشی
زیرکی یا تیزهوشی از ویژگیهای خوب انسانی است که زمینه فهم و ادراک آسان را فراهم میکند. در آموزههای آسمانی اسلام، زیرکی از ویژگیهای مؤمن به شمار آمده است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«اَلمؤمِنَ کَیِّس»[ دعوات راوندی، ص 39.]؛ «مؤمن، زیرک است».
اما این تیزهوشی به تنهایی به نتیجه مطلوب نمیرسد بلکه رعایت ادب است که این تیز هوشی را نافذ میکند. چنان که امیر مؤمنان علی(علیه السلام) میفرماید:
«بالْاَدَب تُشْحَذُ الفطَن»[ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 247.]؛ «ادب سبب برندگی (تأثیرگذاری) تیزهوشی شود».
شاید بتوان گفت افراد تیزهوشی که در معاشرتهای اجتماعی شرط ادب را مراعات میکنند، علاوه بر اینکه با زیرکی به دنبال حل مشکل خود میباشند با اخلاق نیکو، دیگران را در رسیدن به مقصود با خود همراه ساخته و به آسانی هم دچار مخمصه نمیشوند.
4. بهترین یاور انسان
امام علی(علیه السلام) در گفتاری ارزشمند فرموده است:
«ُسنُ الاَدَب خَیرُ مُوازرٍ و اَفْضَلُ قَرین»[ همان.]؛ «ادب نیکو، بهترین یاور و بهترین همراه است».
این کلام یکی از زیباترین تعبیرهایی است که در مورد ادب به کار رفته است. شاید این تعبیر دل نشین بدان جهت باشد که فرد مؤدب با گفتار و رفتار پسندیده، در روح و قلب دیگران نفوذ میکند و موجب جذب محبت، صمیمیت، احترام و کمک دیگران به خود میشود، ولی بیادب با رفتار ناشایست و بیادبانه، زمینه رنجش خاطر دیگران را فراهم میکند و دیگران را از خود میراند.[ بافکار، حسین، آداب اجتماعی اسلام «مبانی، روشها و کارکردها»، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، ? 1389، اول.]
5. افزایش توانایی در برقراری ارتباط با دیگران
بسیارى مایلند در ارتباط با همنوعان خویش زندگى موفّقى داشته باشند، ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى آداب معاشرت و نیز عدم رعایت این آداب، توانایى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مى دهند و به ناچار منزوى مى شوند. بنابراین، شناخت این آداب در مرحله عمل و توانایى ایجاد ارتباط مناسب با قشرهاى مختلف جامعه بر اساس بینش مکتبى از اهمّیّت بسیارى برخوردار است.
ب. آثار اجتماعی آداب معاشرت
آداب معاشرت در سبک زندگی اسلامی از ارزشمندترین آموزههای دینی اسلام است که علاوه بر برکات فردی میتواند منشأ اثر اجتماعی فراوانی باشد از جمله؛
1. کاهش مشکلات اجتماعی
بیگمان، بسیاری از مشکلات اجتماعی – از جمله مشکلات مطرح شده در این پرسش – در عدم رعایت آداب معاشرت ریشه دارد به خصوص اینکه در پرتو آداب اجتماعی است که حقوق دیگران رعایت شده و با «مراعات» دیگران و حقوقشان، مشکلات اجتماعی سامان میپذیرد. مثلاً پدر و مادر نسبت به فرزندان و به عکس، وظایفی دارند. زن در برابر شوهر و شوهر در برابر زن، تعهداتی دارد. فرمانده و سرباز، نسبت به هم حقوق و وظایفی دارند. دو شریک با یکدیگر، کارفرما و کارگر، رئیس و مرئوس، استاد و دانشجو، همسایه با همسایه، مشاور و مشورت خواه، خویشاوندان و ارحام نسبت به هم، برادران و خواهران دینی نسبت به یکدیگر، مسلمان با مسلمان و… نمونههای دیگری از ارتباطهای اجتماعی، هر کدام نسبت به هم محدوده و مجموعهای از تکالیف را دارند که در آیین اسلام در قالب آداب معاشرت اسلامی، به انجام آنها توصیه شده است.
این وظایف و تکالیف و حقوق، اگر: 1. «شناخته» شود، 2. به آنها «عمل» شود، 3. عمل هم دو سویه و «متقابل» باشد؛ بسیاری از مشکلات، یا پیش نخواهد آمد، یا برطرف خواهد گشت.
شبیه این در قوانین راهنمایی و رانندگی وجود دارد و رانندگان اگر آن آییننامهها را بدانند و به آنها عمل کنند و عمل هم به صورت متقابل و از سوی همه رانندگان باشد، نه یکجانبه و ناقص، طبیعی است که بسیاری از تصادفات و حوادث و ضایعات رانندگی پیش نخواهد آمد.[ محدثی، جواد، اخلاق معاشرت، قم، موسسه بوستان کتاب، 1386ش، دوازدهم، ص 16.]
2. آسان سازی کارها
نقش برخی آداب اجتماعی، آسانسازی و رروانسازیی کارها است. نمونه این آداب اجتماعی، رعایت کردن نوبت (صف) در مراجعه به مکانهای عمومی، سازمانها، نهادها و ادارههاست. معمولاً افراد مؤدب هنگام مراجعه به این مکانها به نوبت خود پایبند هستند. کسانیکه زودتر به جایی مراجعه میکنند، به گونهای صاحب حق میشوند و رسیدگی به امورشان در اولویت قرار میگیرد و کارشان نیز سریع انجام میپذیرد.
برعکس، اگر فردی بخواهد به هر دلیل به این قاعده بیاحترامی کند، نه فقط واکنش مردم را در پی خواهد داشت، بلکه کار را بر خود و دیگران سخت میکند و موجب کُندی امور نیز خواهد شد.
3. دل پذیر ساختن دین و زندگی
از دیگر آثار آداب معاشرت اسلامی، دلپذیر کردن دین و زندگی اجتماعی است؛ زیرا آداب معاشرت، مجموعهای از رفتارهای زیباست و زیبایی را همگان میپسندند. انسانهای مؤدب هم با گفتار و رفتار زیبا، این زیباییها را دوچندان میکنند. کیست که ملایمت و مهربانی، خوشرویی و احترام را نپسندد؛ متانت در گفتار و وقار در رفتار را نخواهد یا به کسی که جانب انصاف و گذشت را رعایت میکند، روی خوش نشان ندهد؟
به یقین، وقتی افراد به زیبایی آداب پی برند، متوجه ریشه و منشأ آن خواهند شد. از آنجا که بیشتر آداب ارزشمند، ریشه در دین دارند، این کار موجب زیبایی و دلپذیری دین نیز خواهد شد. زیبایی آداب دینی به ایمان است که پایبندی به آن، دین و زندگی را شیرین و دلپذیر میکند.
4. حاکم شدن نظم و انضباط در جامعه
نظم و انضباط یکی از مفاهیم ارزشی است که میتواند هم برای فرد و هم برای جامعه، ارزش آفرین باشد. بهترین سازمانها و نظامهای اجتماعی، با زیر پا گذاشتن نظم و انضباط، یا به تباهی کشیده میشوند یا همه ویژگی های مثبت آنها بیارزش میشود. نظم و انضباط به اندازهای ارزشمند است که امام علی(علیه السلام) در آخرین لحظههای زندگی خود، فرزندان و دیگران را به آن سفارش کرد:
«شما و همه فرزندان و کسانم و آنکه را نامه من بدو رسد، سفارش میکنم به ترس از خدا و نظم در کارها»[ نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص 421.].
باید توجه داشت زمانی نظم و انضباط واقعی در هر سازمان یا نظام اجتماعی حاکم خواهد شد که آداب هر امری رعایت شود. به ویژه اگر در جامعهای، آداب دینی حاکم باشد، نظم و انضباط اجتماعی بیشتری هم در آن جامعه برقرار خواهد شد؛ چون ادب در دین و ایمان ریشه دارد.
در حقیقت، آداب دینی به انسان اجازه نمیدهد بدون برنامه باشد. در کار خود کوتاهی کند، به موقع سرکار خود حاضر نشود؛ بیموقع کار خود را ترک کند و نوبت یا حق کسی را به دیگری بدهد. به همین دلیل، آداب دینی، استوارکننده نظم و انضباط در جامعه است.
5. افزایش همبستگی اجتماعی
بیگمان، با حاکم شدن آداب اسلامی در جامعه، پلیدیها و زشتیها از بین خواهد رفت و جای خود را به نیکیها و زیباییها خواهد بخشید. به جای روابط بیادبانه، روابط عالی انسانی جانشین خواهد شد. هرکس جایگاه خود و دیگری و حد و اندازه آن را به خوبی خواهد شناخت. مردم با بزرگواری و احترام و ادب، از اشتباههای یکدیگر خواهند گذشت.
روشن است در چنین جامعهای با چنین رفتارهای مؤدبانه و زیبا، دلهای مردم هر چه بیشتر به هم نزدیک میشود و ضریب همبستگی اجتماعی (قومی، ملی، مذهبی) را بالا میبرد و بدینترتیب زمینه را برای استفاده از ظرفیتهای بالای جامعه هماهنگ و متحد، فراهم میآورد.
بر اساس آنچه گفته شد معلوم میشود که رعایت آداب معاشرت آنقدر فایده و برکات دارد که انسان در هر دوره و زمانهای با وجود گرفتاریهای متعدد زندگی در پی فراگیری آن باشد.