فرجام زندگی بشری در اندیشه واسوانی
۱۳۹۲/۰۴/۲۲
–
۴۲۱ بازدید
جی پی واسوانی، نویسنده و آموزگار مکتب سادهو واسوانی است. وی در هندوستان متولد شده و بعد از اتمام مراحل مقدماتی، تحصیلات عالی خود را در مسند کراچی به پایان رساند و پس از آن در مسیر زندگی به پیروی از استاد خود سادهو واسوانی که عمویش بود، پرداخت. وی از معلمان اندیشه های معنوی است.
تعالیم جی پی واسوانی بیش از آن که بر بسط نظریات و عقاید وی استوار باشد، مشتمل بر حکایت هایی است که منعکس کننده اعتقادات او می باشند. از این رو نظریات وی در باب معاد و فرجام شناسی را در آثار گوناگون وی، باید از خلال همین حکایت ها جست وجو کرد.
از این رو نمی توان انتظار داشت در این آثار تصویری دقیق از مسألة مورد بحث ارائه شده باشد، با توجه به این که وی در آثار خود به بسط این مطلب نپرداخته و حتی اشاراتی مختصر نیز به آن نمی کند.
لیکن در میان آثاری که از وی در دست داریم، تنها در کتاب چرا انسان های خوب رنج می بینند؟[1] بحث تقریباً مفصلی درخصوص این موضوع، صورت گرفته است.
در این جا جی پی واسوانی به روشنی قانون “کارما” که همان اعتقاد به تناسخ است، را مطرح می سازد. در این اثر وی به تفصیل و توضیح قانون کارما و پاسخ گویی به پرسش هایی که درخصوص آن مطرح می شود می پردازد.
در ابتدای بحث، جی پی واسوانی، در خلال بیان حکایتی کوتاه این عقیده را بیان می دارد که: “خداوند آن طور که ما اعتقاد داریم قادر مطلق نیست، خداوند قدرت محدودی دارد. با وجود این محدودیت ها خداوند می تواند اختیارات خود را اجرا کند. ولی نیروهایی وجود دارند که او اختیاری روی آنها ندارد. اگر آن نیروها عمل کنند، خداوند کاری برای کمک به کسی نمی تواند انجام دهد”.(ص 15)
این مطلب سرآغازی برای تبیین قانون کارما است. به مرور روشن می شود، نیرویی که خداوند نیز نمی تواند در برابر آن اختیار عملی داشته باشد، همان قانون کارما است. قانون کارما آن گونه که جی پی واسوانی می گوید: “قانون علت و معلول است”. (ص 17)
هر آن چه امروز برای انسان رخ می دهد، بی شک دلیلی در پی خود دارد و معلول علتی است، هرچند این علت، یک علت دور باشد. اگر فردی در این جهان خوشبخت نیست باید مطمئن باشد که بعضی از قوانین طبیعت را در این زندگی یا زندگی های قبلی خود شکسته است. (ص 46)
لذا وی قانون حاکم بر زندگی بشر (که به نظر می رسد بنابر عقاید وی از اراده الهی نیز بالاتر خواهد بود) قانون کارما است. وی عقیده دارد که این قانون یک قانون ابدی و کیهانی است. (ص 32) که به عقیده وی از دو قانون طبیعی تشکیل شده است: اول: هرچه فکر کنی همان می شوی، اگر انکار خالصانه داشته باشی خالص می شوی، اگر به بیماری فکر کنی بدنت بیمار خواهد شد،(ص 42) دوم: هرچه بکارید همان را درو خواهید کرد.(ص 43) این دوقانون باهم، قانون “کارما” نامیده می شود.
لذا جی پی واسوانی در تعالیم خود همواره تأکید بر این مطلب دارد که: همیشه فکرهای خوب داشته باشید، همیشه کردارتان خوب باشد، “قانون کارما به ما می گوید نباید دروغ بگوییم، نباید دزدی کنیم، … نباید به دیگران خیانت کنیم. وقتی به دیگران خیانت می کنیم در واقع به خودمان خیانت کرده ایم.” (ص 44) چراکه مطابق قانون کارما هرعمل ناپسندی که از انسان سربزند، زندگی بعدی وی در کالبد جدید زندگی سرشار از رنج و محنتی خواهد بود. از این رو براساس این دیدگاه رنجی که افراد در زندگی مبتلا به آن می شوند، معلول شری است که در زندگی های قبلی خود، انجام داده اند.
جی پی واسوانی می گوید: “هیچ کس را برای وضع فعلی خود سرزنش نکنید. این وضع را شما خودتان با افکار و خواست هایتان در گذشته ای دور یا نزدیک به وجود آورده اید.” (ص 48) “نیروهایی که در اطراف شما هستند قدرت مغناطیسی دارند، آن ها شکل هایی از طبیعت مورد علاقه را به خود جذب می کنند. اگر با شکل های فرشته وار احاطه شده باشیم، اهریمن های بیش تری به خود جذب خواهند کرد”. (ص 48)
در تعالیم جی پی واسوانی، رنج ها، وسیلة پالایش شرور روح آدمی هستند تا آن را خالص سازند و این قابلیت را به روح بدهند تا نور الهی را در این جهان مشاهده کند. قانون کارما نیز مجازات گر نیست، بلکه اصلاح کننده است. (ص 53)
کسی که در این زندگی، علی رغم عبادت و بندگی خدا، دچار رنج و محنت می شود، باید بداند مطابق قانون کارما در حال تزکیه شدن و رفع شرور نفس خود است تا روحش پاک و متعالی شود.
از این رو است که مفهوم “تسلیم” بودن در برابر خواست خدا، به صورت مکرر وارد تعالیم جی پی واسوانی می شود. او عقیده دارد، سالک طریق الهی باید تسلیم محض خواست خدا باشد.[2]بدین معنا که هرچه برای او پیش می آید، اعم از خوشی و ناخوشی، خواست خدا بداند و در پی تغییر آن نباشد و چنان چه به رنجی گرفتار شد آن را چون هدیه ای الهی عزیز شمرده و درپی درمان آن برنیاید. این گونه است که او به آرامش می رسد.[3]
چنین معنایی از “تسلیم” خدا بودن، تنها با توجه به اعتقاد جی پی واسوانی به عالم پس از مرگ و قانون کارما، قابل توجیه خواهد بود. مطابق با این اندیشه چنان چه فرد نخواهد تسلیم خواست الهی بوده و در کورة رنج ها آبدیده شود و خلوص یابد، لاجرم در زندگی بعدی خود به این جهان، مجدد گرفتار رنج خواهد شد.
چرا که مردم خوب در این دنیا رنج می برند تا درونشان تبدیل به خیر شود. (ص 45)
جی پی واسوانی در تعالیم خود مفهوم دیگری را نیز مکرر به کار می برد و آن، مفهوم “رها کردن” است. بدین معنی که انسان نسبت به چیزی در این جهان احساس تعلق نکند، چرا که به عقیدة وی، انسان در این نمایش همیشگی کیهان، تنها یک هنرپیشه و همچنین یک تماشاچی است. و مجبور است که این دو نقش را داشته باشد. (ص 51)
لذا بدون توجه به اینکه بقیه افراد چه می کنند باید وظیفه خود را انجام دهد، (ص 51) به همه حتی به کسی که بدی کرده، خوبی کند تا کارمای درست را ببیند. (ص 52)
وی مفهوم “خودکیهانی” را نیز به عنوان دلیل محکمی برای وجود قانون “کارما” وارد تعالیم خود می کند. جی پی واسوانی معتقد است انسان با تعمق در درون و سکوت می تواند معمای بی پایان ماجرای وجود خود را حل کند. (ص 17) با تمرکز و سکوت و ورود به عمق وجود خود، انسان می تواند به خودکیهانی برسد. این خودکیهانی شماره تجسم های قبلی ما را حفظ می کند. (ص 18)
اگر انسان در وجود خود نسبت به شرایط زندگی سؤالی داشته باشد، هنگامی که با ورود به عمق وجود خود، خودکیهانی خویش را جست، به اشتباهات گذشته و کردار زندگی های پیشین خود پی برده و علل رنج های حاصله در این زندگی را می فهمد.
جی پی واسوانی ادعا می کند که همه انسان ها به طور یکسان خلق شده اند و تفاوت هایی که امروزه میان افراد بشر دیده می شود از قبیل فقر و غنا، علم و جهل، خوبی و بدی، همه نشانه قانون کارما است. (ص 21) وی نتیجه می گیرد این عدم تساوی ها نتیجه قانون کارما بوده و عادلانه است. چرا که حیات امروز ما نتیجه افکار، احساس، آرزو و کردار ما در زندگی های قبلی مان است. (ص 22)
به عقیده جی پی واسوانی، زنجیره کارما از این رو برای ما آشکار نیست تا زندگی در این جهان برای ما سخت شود. (ص 23)
راه مقابله با رنج ها نیز، این است که توجه خود را به رنج بردن معطوف کنیم چراکه این کار رنج ها را به سوی خود جذب می کند، بلکه باید مواهب خود را بشماریم. (ص 27) باید در هر حالتی حتی در کوران مشکلات شکرگذار خداوند بوده و این گونه با آگاهی به اوج آرامش برسیم. (ص 28)
مطلب دیگری نیز درخصوص قانون کارما در گفته های وی بیان شده است مبنی بر اینکه: اگر قانون کارما دریابد که یک بشر خاص، در رفتن به سوی کمال، نیاز دارد که به جسم حیوانی درآید، ممکن است این کار انجام پذیرد. (ص 54)
در انتها باید گفت: جی پی واسوانی بر این باور است که اعتقاد به قانون کارما مانعی جهت بروز بی عدالتی های اجتماعی و سوء مدیریت ها خواهد بود.چرا که در نظر وی اعتقاد به این که قانون کارما افراد را به عواقب اعمالشان گرفتار می سازد، می تواند مانع خوبی برای ترک سوء رفتارها باشد. (ص 37)
در این جا اگر از ایرادات فلسفی که بر تناسخ وارد است بگذریم به نظر می رسد، ارائه تصویری محدود و مقید از قدرت الهی در این تعالیم بیش از آن که بتواند در توجیه رنج های آدمی کمکی بکند، در اصل سکون معنوی خلل ایجاد خواهد کرد. چراکه خدایی که در اوج کمال نیست و دچار نقص است چگونه می تواند هدف و نور انسان جویای کمال باشد.
به علاوه آن چه جی پی واسوانی از قانون کارما بیان می کند، تصویر روشنی از حیات پس از مرگ افرادی که به کمال رسیده و تمامی شرور وجودیشان پاک شده است ارائه نمی دهد.
مطلب دیگری که به نظر می رسد پاسخی برای آن ارائه نمی شود این است که قانون کارما در آن جاهایی که محنت و رنجی عظیم دامان تمامی مردم یک سرزمین یا حتی چند سرزمین را می گیرد، چگونه توجیه خواهند شد.
بررسی فرجام زندگی بشر: نسیمه رضایی.بهداشت معنوی
[1].ترجمة شهناز مجیدی، نشر محراب دانش. [2]. از آن سوها، ص 34. [3]. همان، ص 52.