۱۳۹۷/۰۹/۳۰
–
۱۴۲۳ بازدید
فرق بین ملایکه و روح چیست ثانیا اگر ملایکه در هر سال در شب قدر نازل میشوند بر چه کسی فرود می ایند ایا میتوان گفت نزول عمومی دارند؟
برای پژوهش به منابع زیر مراجعه فرمایید:
1-کتاب معارف قرآن (3-1)، بخش انسان شناسی، صفحات 458-443، اثر علامه محمد تقی مصباح یزدی. انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)
2-کتاب ملائکه، اثر محمد شجاعی.
3-کتاب مهرتابان / قسمت چهاردهم / خلقت ملائکه و روح و روح القدس، اثرعلامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی.
جهت استحضار :
– . روح از بزرگترین فرشتگان الهی است.
– . موضوع نزول روح و فرشتگان بر حجت الهی در هرزمان بر اساس هدایت های قرآنی و روایات است .
– . این مطلب از ایات سوره قدر به خوبی قابل استفاده است، با توضیح زیر :
«تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر کاری) فرود آیند.»
فعل مضارع «تنزل» دلالت بر تکرار و بقای شب قدر دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز میفرماید: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب، هر فرمانی، بر حسب حکمت صادر میشود.»
این آیه نیز دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیئت نحوی باب «تفعل» اگر دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در شبهای قدر آینده میدهد.
این امر که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است. هنگامی که کسی قرآن را به عنوان کلام خدا پذیرفت به این معنی است که همه سورهها و آیات آن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم کسی است که تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاما باید سوره قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن آن، آیه «تنزل الملائکه…» که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است که بپذیرد در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و این امر یک متولی و ولی میخواهد که متولی و ولی آن امر باشد. اینکه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان میفرماید:
«در آن شب هر فرمانی، بر حسب حکمت صادر میشود * فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بودهایم.»
دلالت بر تکرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به این معنا که آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائما نازل میشوند؛ پس باید بهطور مداوم شخصی به عنوان «ولی» این امر باشد که به سوی او نازل و ارسال میگردند که او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست که اطاعتش بر همگان واجب است.
به همین سبب، هر کس ادعا کرد که من ولی امر هستم، باید ثابت کند که این امر توسط فرشتگان و روح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ کس جز پیامبر و اوصیای معصومینش علیهم السلام نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساسا هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره کسی باشد که در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.
آیه مورد بحث، یکی از مستدلترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک ولیّ امر از جانب خداست که امین بر حفظ و اجراء و ادای امر الهی باشد، و آن همان امام معصوم سلام الله علیه است. و هر کس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد که اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولیّ امر را هم بپذیرد وگرنه کافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین کسی بنابر بیان خود قرآن کریم، کافر واقعی است.
1-کتاب معارف قرآن (3-1)، بخش انسان شناسی، صفحات 458-443، اثر علامه محمد تقی مصباح یزدی. انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)
2-کتاب ملائکه، اثر محمد شجاعی.
3-کتاب مهرتابان / قسمت چهاردهم / خلقت ملائکه و روح و روح القدس، اثرعلامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی.
جهت استحضار :
– . روح از بزرگترین فرشتگان الهی است.
– . موضوع نزول روح و فرشتگان بر حجت الهی در هرزمان بر اساس هدایت های قرآنی و روایات است .
– . این مطلب از ایات سوره قدر به خوبی قابل استفاده است، با توضیح زیر :
«تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر کاری) فرود آیند.»
فعل مضارع «تنزل» دلالت بر تکرار و بقای شب قدر دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز میفرماید: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب، هر فرمانی، بر حسب حکمت صادر میشود.»
این آیه نیز دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیئت نحوی باب «تفعل» اگر دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در شبهای قدر آینده میدهد.
این امر که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است. هنگامی که کسی قرآن را به عنوان کلام خدا پذیرفت به این معنی است که همه سورهها و آیات آن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم کسی است که تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاما باید سوره قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن آن، آیه «تنزل الملائکه…» که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است که بپذیرد در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و این امر یک متولی و ولی میخواهد که متولی و ولی آن امر باشد. اینکه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان میفرماید:
«در آن شب هر فرمانی، بر حسب حکمت صادر میشود * فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بودهایم.»
دلالت بر تکرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به این معنا که آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائما نازل میشوند؛ پس باید بهطور مداوم شخصی به عنوان «ولی» این امر باشد که به سوی او نازل و ارسال میگردند که او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست که اطاعتش بر همگان واجب است.
به همین سبب، هر کس ادعا کرد که من ولی امر هستم، باید ثابت کند که این امر توسط فرشتگان و روح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ کس جز پیامبر و اوصیای معصومینش علیهم السلام نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساسا هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره کسی باشد که در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.
آیه مورد بحث، یکی از مستدلترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک ولیّ امر از جانب خداست که امین بر حفظ و اجراء و ادای امر الهی باشد، و آن همان امام معصوم سلام الله علیه است. و هر کس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد که اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولیّ امر را هم بپذیرد وگرنه کافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین کسی بنابر بیان خود قرآن کریم، کافر واقعی است.