۱۳۹۴/۱۱/۰۵
–
۶۷۶۷ بازدید
دین و آیین و اعتقادات یزیدیان یا ایزدیان چیست آیا شیطان پرستند؟
ریشه ادبـی و وجـه تسمیـه یزیدیـه: یزیدیه به کردی Êzidî (تلفظ: إزدی) یا یزیدیان از ادیان باستانی رایج در کردستــان است. در زبان پهلوی اسم “یزته” در وهله ی اول به “یزت” تخفیف یافته، تا به دال تبدیل شده و بشکل یزد در آمده و جمع آن یزدان (یزتان) می باشد و سپس در دوران اسلامی تخفیف دیگری در آن داده شده و یه “یزدان” مبدل گردیده است و عربها چون معنی یزدان را نمی دانستند آنرا به یزید تعبیر کردند. لذا آنها را به یزید بن معاوبه نسبت داده و آنها را یزیدی نامیدند. بنابر روایات واژه یزیدی مشتق از کلمه “ایزد” یا “یزته” است که در پارسی باستان به معنای دین خدایی است. در باب وجه تسمیه نام ایشان اختلافاتی هست و بعضاً نام آن را منسوب به یزید بن معاویه یا یزید بن انیسه خارجی نیز دانستهاند، اما بنظر میرسد نام پارینه این کیش و اشارهاش به مفهوم” ایزد ” در دین زرتشت، صحیحتر باشد. یزیدیان از واژه داسنی نیز برای نامیدن خود استفاده میکنند.در باور یزیدی، شیطان دشمن اصلی بشریت نیست، بلکه مقربترین فرشته خداوند و نخستین آفریده اوست و ملک طاووس نام دارد.
تاریخچــه:
پیشینه این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشتهاند. تأثیراتی از دین یهود و فرقه «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شدهاند. در منابع مربوط به فرقههای اسلامی آن را فرقهای از جمله غلاة شیعه دانستهاند. اولین دانشمندی که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب «الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم» به این مساله اشاره میکند که از این قوم پیش از قرن ششم هجری قمری نامی در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی به میان آنها آمده و طریقه «عدویه» را در میان آنها بنیان نهاده است. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف شدهاست آنها را به همین نام خوانده است. محقق دیگر، «ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی» در کتاب الانساب مینویسد:
جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیههای آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» میخورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمیدارند و آن را با نان خمیر میکنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه میخورند و آن را «برات» نامند.
زبان و محل سکونت:
زبان اکثر یزیدیها کردی است، پس از گسترش اسلام در کشور ایران، ایزدیان ارتفاعات کوهستانی حلوان و شهروز را پناهگاه خود ساختند تا بتوانند به کیش باستانی خود باقی بمانند و دور از چشم مسلمین، به راه و روشهای آیینی خود سرگرم گردند، اما انتشار اسلام در ایران باعث شد که گروه کثیری از آنان اسلام بیاورند کردان ایزدی اکنون در اطراف موصل، حلب، هکاری، دیاربکر، وان، ارض روم، سنجار، شیخان، بغداد، قره باغ، لاچین و سرزمینهای بین آذربایجان شوروی و ارمنستان، و شمار نسبتاً زیادی نیز در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) زندگی می کنند.
شیـخ عـدی بـن مسافـر هکـاری:
برخی او را که نام کامل و کنیهاش «شرفالدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان» است را منصوب به مروان بن حکم میدانند و در امویت او اتفاق نظر دارند. او را مردی صالح و باتقوا دانستهاند که در بعلبک سوریه به دنیا آمدهاست از شام به منطقه سی جار آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید.بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و موصل سکنی گزیدهاست. در این زمان او به «شیخ عدی حکاری» موسوم میگردد.
آرامگاه شیخ عدی بن مسافر در روستای لالش در 36 کیلومتری موصل قبله گاه یزیدیان به شمار می رود.
یزیدیها او را به عنوان مرشد خود می پذیرند و تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود بیگانه می شوند. او بین سال ۵۵۵ تا ۵۵۸ هجری قمری در حالی که نزدیک به ۹۰ سال سن داشتهاست از دنیا میرود و وی را در زاویه خود در حکاری دفن میکنند.مقبره او در نزدیکی اربیل (هه ولیر) واقع است و بر روی سنگ قبر وی چنین نوشته شدهاست:
” بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری، شیخ یزیدیه. “
پس از وفات شیخ عدی و دفن او در کوه “لالش” واقع در شهرستان سی جار برادرزاده اش «ابوالبرکات بن صخر» جانشین وی گردید و بعد از او عدی بن بوالبرکات رئیس یزیدیها شد. او هم مرد مسلمانی بود. چون درگذشت پسرش «حسن ملقب به تاج العارفین» به ریاست یزیدیها انتخاب گردید. میگویند در زمان شیخ حسن در عقیدهی اسلامی یزیدیها شبهاتی حاصل شد و دوباره دین باستانی در میان آنها جان گرفت و به شیخ عدی بن مسافر مقام الوهیت دادند و گفتند خدا در وی حلول نموده است. در سلسله مراتب آنها مثل هر سلسله مراتب دیگرى شیخ یا پیر، فرا دست است و مرید، فرو دست.
کتابهـای مقـدس:
تا مدتها پیش داشتن سواد خواندن و نوشتن براى یزیدیان تابو محسوب میشد و یکى از دلائل کمبود چشمگیر اسناد در مورد این مذهب همین امر باید باشد. به هر حال دو کتاب را میتوان نام برد که به این آئین تعلق دارند کتاب« جلوه» منصوب به شیخ عدى و کتاب « سیاه» یا «مصحفه ره ش» منصوب به پسر اوکه هر دو به زبان منظوم کردی است که از سال ۱۸۹۵ میلادی به بعد در حدود سیزده بار با متن و ترجمهی آنها به زبانهای مختلف به چاپ رسیده است. ترجمه یکی از نیایشهای پس از نمازهای ششگانه ایزدیان چنین است:
«ای ایزد بزرگ! حقا که تو پادشاه جهانی، و یزدان مهر و ماهی روزی دهنده جن و آدمیزادی و خداوندگار جهان بالا، ای مزدا مردم کردستان را مژده یاری ده که دفتر ایمان را پخش نمایند و گمراهان را نابود کنند و شورشی در کردستان بر پا نمایند و عظمت ایران را پا بر جا و استوار نگهدارند و سرزمین کفر را نابود سازند.»
اعتقــادات:
بنا به کتابهای خطی ایزدی و نوشتههای برخی از مورخان، ایزدیان از بازماندگان آیین مانی هستند و ادیان دیگر ایرانی از قبیل آئین زرتشت و مزدک در مسلک آنان نفوذ پیدا کرده است. معتقد به خدایی هستند که آفریدگار جهان است ولی پس از خلق جهان کاری به کارجهان و جهانیان ندارد.
گویند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود. در اینجا عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از ذات باری به وجود خرد مقدس یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامینو گاهی جــزو امشاسپنـدان محسوب می شود و عده آنها به هفت می رسد و گاهی او را به اعتبار ا لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می شوند.
بنا بر رای مستشرقینی مثل “هورتن” کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود.
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خیــر محسوب می شود. و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود.یزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی پرستند بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی ۷۰۰۰ سال در آنجا بگریست چندانکه هفت خم از اشک دیدگانش پر شد و آنگاه خدا او را بخشید.یزیدیان هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد، خاک و آتش» ترکیب یافتهاست.
خداوند به ادعای خود، مشابه باور معمول ادیان سامی، انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد. از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ میخواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظیم کنند، ملک طاووس «شیطان» از این دستور ایزدی سر میپیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد، شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و یزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند میدانند و شیطان را لعن نمیکنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققین و متکلمین اسلامی آنها را بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند.یزیدیها به شیطان یا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در قرآن و دیگر کتابهای مذهبی به شیطان و ابلیس لعن شده، او را ملک طاوس می نامند که رئیس تمام ملائکه می باشد. در فرهنگ اعلام معین آمده است که چون در آن زمان ﴿یعنى در زمان زندگى شیخ عدى﴾ عادت لعن و سب شیوع داشت “شیخ عدى دستور داد لعن را مطلقا ترک کنند حتى لعن بر ابلیس را”.
علاوه بر یزیدیها بعضی از عرفای مشهور، یکتا پرستی ابلیس را ارج می نهند. بقول ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، (ج ۱ ص ۳۵) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی برادر ابو حامد محمد بن محمد غزالی روزی در بغداد بر بالای منبر گفت: اگر کسی توحید را از ابلیس یاد نگیرد زندیق است. زیرا او مامور شد که بغیر از خدا را سجده کند ولی نپذیرفت.
ایزدیان به تناسخ ارواح عقیده دارند و معتقدند انسان چنانچه در جهان نیکوکار و خیر باشد، هنگامیکه میمیرد روحش مجدداً به تن کودکی نیکوکار حلول میکند، اما اگر انسان بدکار و شریری باشد، هنگامیکه روحش آزاد میشود به بدن جانواران و حشرات موذی چون کژدم و مار راه مییابد.
به عقیده آنها ارواح دو قسمند:
اول – شریره که در حیوانات بد جنس حلول می کنند و همیشه در عذابند.
دوم – ارواح پاک که در فضا پرواز می نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
محرمـات:
خوردن کاهو، کلم، لوبیا و سبزیهائی که با کود انسانی تقویت شوند حرام می دانند و از گوشتها هم گوشت خوک، ماهی و آهو را حرام می شمارند.
برای شیوخ و پیشوایان آنها خوردن گوشت خروس هم حرام است زیرا “ملک طاوس” به شکل خروس است.
تراشیدن سبیل را هم حرام ولی سبک کردن آنرا مستحب می دانند.
اما قوالها و فقرا و پیشوایان روحانی نباید ریش را بتراشند.
یزیدی حق ندارد بیش از یکسال از محل خود دور شود و نباید در مجالس انس و طرب حاضر گردد، تا نفس خود را ذلیل نماید.
نگاه کردن به زن غیر یزیدی و شوخی کردن با او را حرام می دانند. به عقیده ی آنها چون در ماه نیسان دهه ی دوم وسوم فروردین و دهه اول اردیبهشت ملائکه با هم اتصال می نمایند نباید ازدواج کرد و تعمیر خانه را هم در این ماه نباید انجام داد.
یزیدی حق ندارد در داخل مسجد مسلمانان شده و نماز خواندن آنها را در یک جا ببیند. درکتاب مصحفه ره ش چنین آمده است:
نام شیطان یعنی ملک طاوس بر هیچ کس از ما جایز نیست ببریم، یا اسمی شبیه به آن مانند کلمه ی شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت یا فعل را هم نباید بر زبان بیاوریم.
یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاوس ملک است و نباید از اسب و مادیان برای بارکشی استفاده نماید ونباید لباس آبی بپوشد.
یزیدیها اطفال خود را ختنه می کنند. از کوزه و ظرف دسته دار آب نمی نوشند و نیم خورده ی مازاد شخصی غریب را نمی خورند.
درجات افـراد:
اول: امیر- فردی مصون و غیر مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئی از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعیت خود دارد زیرا او وکیل شیخ عدی است. امیر کنونی آنها سلیمان سور می باشد.
دوم: بابا شیخ – وظایف او منحصر به قضایای دینی است و ناظر ساختمان مرقد شیخ عدی و حفظ سجاده منسوب به شیخ می باشد و اوست که ایام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب زکات را تعیین می کند.
سوم: شیخ – او با سواد یزیدی هاست که باید از سه خانواده ی آدانیه، شمسانیه و قابانیه باشد، ازدواج افراد این سه طایفه با هم حرام است.
چهارم: پیر- اینها در مقام بعد از شیخ هستند که وظایف ارشاد مریدان را دارند. مریدان باید پنج درصد از عواید خود را به آنها بپردازند و انتظار شفاعت بیماران را از پیر دارند.
پنجم: فقیر- به زاهدان یزیدیه فقیر می گویند. فقرای یزیدیه خرقه ی پشمی سیاهی می پوشند که تا پاره نشود آن را از بدن بیرون نمی آورند. خرقه ی کهنه را در جایی می آویزند و آنرا به هنگام مرگ با صاحبش دفن می کنند. فقرا رشته طنابی را هم به گردن خود می بندند و کلاه نیز به سر می گذارند و این سه وصله موجب احترام است.
ششم: قوال- به کسانی گفته می شود که سرودهای دینی را در مراسم دینی یا در ایام عید می خوانند. غالبا قوالها شعرای محلی خوبی هستند که گویا شیخ عدی به آنها حق انشاء قصیده و مدیحه را داده است و به حفظ اسرار شریعت و حوادث تاریخ ماخوذ نموده و نیز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر داشته است.
قوالها مامور جمع آوری نذورات و جاروب کردن مقبره و لباس زائران نیز می باشند و این کارها را موروثی می دانند و به فرزندان خود رقص دینی و نواختن دف و نی و سرنا و قصاید و سرود می آموزند، آنها با غیر از سلسله خود ازدواج نمی کنند.
هفتم: کوچک ها- عده ی آنها زیاد است. لباسشان سفید و کمربند پشمی سیاه یا سرخی دارند که حلقه دار است.
وظایف دینی آنها غسل و کفن و دفن مردگان و انجام کارهای سختی در مقبره شیخ عدی از قبیل انتقال سگها و بریدن درختان می باشد.
چنانچه یزیدی به مقام کوچک ها رسید می تواند عاقبت مردم را پیش بینی کند و با ارواح مکاشفه داشته باشد و این اشخاص باید بر چهل منبر رفته و چهل چراغ زیارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شیخ عدی بن مسافر وفادار باشند و چهل روز روزه بگیرند.
هشتم: مرید- مریدهای یزیدیه که مردم عوام و گدایان این طایفه هستند، کورکورانه اوامر روسای روحانی خود را انجام می دهند. هر مرد یا زن یزیدی باید پیر و شیخ داشته باشد و صدقات و نذر و نیاز خود را به او بدهند و از وی تعلیم بگیرد.
اعیـاد:
عید اول سال- سال یزیدیه اول ماه نیسان شرقی برابر ۱۴ نیسان غربی می باشد که روز چهارشنبه را جشن می گیرند و اگر اتفاقا روز اول نیسان پنج شنبه باشد عید آنها به روز چهارشنبه هفتم ماه که بیستم نیسان غربی است موکول می شود که با اواخر فروردین مصادف است.
روزه – معتقدند که روزه ســه روز است و مسلمانــان اشتباهــا سـی روز را روزه می گیرند و روز جمعه را عید عمومی دانسته و آنرا عید روزه ی یزد می نامند.
مراسم و تشریفـات:
جشنهاى یزیدیان بر منباى تقویم زرتشتى/ میترائى استوار است و مهمترین آنها همان مراسم جامائیه یا جام است که هر ساله در اواسط تابستان در روستاى “لالش” در مرکز کردستان عراق برگزار میشود که با ایام جشن پاییزی مهرگان، نزدیکی عجیبی دارد این مراسم البته به مدت هفت روز ادامه دارد و در آن علاوه بر زیارت مرقد شیخ عدى و دیدار از دوزخ، مجسمه بزرگى از طاووس میسازند که سمبل ملک طاووس “شیطان” است.
باور این مردم از جهان ملغمه ایست از باور زرتشتى، میترائى و صوفى. در این باور “یزدان” در آغاز مرواریدى آفرید که پس از گذشت چهل هزار سال شکست و ملک طاووس، فرشته مقرب یزدان، از خرده ریز همین مروارید جهان مادى را خلق کرد. پس از آن بود که فرشتگان دیگر توسط یزدان خلق شدند. در این باور، شیطان نه دشمن خدا که شریک او در خلقت جهان است.
روایت “یزیدى” از خلقت انسان به روایت یهودى/ مسیحى از خلق آدم و حوا نزدیک است با این تفاوت که “شیطان” نه فرشته مغضوب وسوسه گر که آموزگارى خردمند براى انسان است. در این باور خدا پس از خلق انسان خودش را از ماجرا کنار کشیده و دخالتى در نیکى و بدى او ندارد. آنکه راه نیک و بد را نشان انسان میدهد همانا ملک طاووس است.
در این جشن، مراسم و نیایشهــای گوناگونی انجام میشود که تعدادی شرح داده می شود:
مراسم سما که توسط گروهی متشکل از بیست نفر در محوطه مقابل مقبره شیخ عدی بدور یک شمعدان بنام چقالته که در وسط حیاط قرار گرفته انجام میگیرد. بر بالای شمعدان یک ظرف پر از روغن زیتون دیده میشود که در اطراف آن هفت فتیله قرار دارد. در وسط ظرف فتیله دیگری که به فرم گل رز بزرگی ساخته شده جای دارد. مراسم با چرخش کند و آهسته بدور شمعدان در حال سوختن، هر چهار ساعت سه بار، در حالی که قوالها در جلوی درب مقبره و مشغول نوحه سرایی و نواختن دف و نای هستند، اجرا میشود.
مراسم قباغ ویژه پنجمین روز جشن است که در آن عدهای به قله کوه مقابل رفته با تفنگهای خود شروع به تیر اندازی میکنند و سپس در میان هلهله و شادی فراوان به مقبره شیخ باز میگردند که مردان و زنان همراه دف و نای دور آنها در حال رقص هستند در اینحال میر شیخان گاو بزرگی را آماده کرده و از آنان میخواهد تا آنرا در مقابل هر گونه آسیب محفوظ بدارند. جوانان مسلح گاو را تحویل گرفته و با خود به مقبره شیخ شمس مقبرهای دیگر از پارسیان در فاصلهای دورتر میبرند و تعهد میکنند که آنرا صحیح و سالم به مقبره شیخ عدی برگردانند. زمانی که آنها دعا و مناجات را که برای غیر ایزدیها نامعلوم مینماید تکرار میکنند دو نفر ایزدی، مخفیانه به داخل صف آنان نفوذ کرده و یکی از آنها با زرنگی خاص گاو را میدزدد، ناگهان صدای داد و فریاد از هر طرف بلند میشود و حاضرین بی آنکه اهمیت بدهند چه کسی دزد است شروع به جستجوی گاو میکنند و ایندر حالی است که وانمود میکنند که هم نام و هم حضور وی را فراموش کردهاند.
آنها سپس گاو را در میان احساسات شدید خود به مقبره شیخ عدی باز میگردانند.
افراد قبائل و عشایر در محلی بنام میدان جهاد گردهم جمع میشوند و سپس ده مرد شجاع و نترس قبیله جلوتر میآیند تا از گاو پاسداری کنند. اما در این موقع میر اعلام میکند که احتیاج به وجود آنها نیست چرا که گاو، فراری شده است این بدان علت است که دو مردی که قبلاً گاو را دزدیده بودند بداخل مقبره وارد شده و خود را بجای مردان میر که قصد پاسداری از گاو را داشتند جا زده بودند آنها سپس همراه با گاو به آرامگاه شیخ شمس فرار میکنند در آنجا یزیدیها با چوب و شلاق گاو را شدیداً میزنند و پس از چندی ذبح میکنند.
این مراسم یک سرگرمیمخصوص جشن نیست بلکه رد اصل یک آیین مذهبی است که ایزدیان به روش سنتی آنرا انجام میدهند تا برکت و فراوانی را نصیب کشاورزی خود بکنند این مراسم در واقع فرم خلاصه شدههای است از نحوه دستگیری گاو و ذبح آن توسط میترا از مراسم مهر پرستان.
مراسـم عـزاداری:
هنگامی که یک ایزدی به حال احتضار میافتد، همه اقوام و کسان او دورش جمع میشوند شیخ نیز میآید و کمی از خاک آرامگاه شیخ عدی که آن را برات مینامند، در آب ریخته حل میکند و قطره قطره در دهان وی میریزند و هنگامیکه جان بسپارد با زیباترین جامه او را میپوشانند و سپس کفنش میکنند و آنرا بر روی تختهای مینهند و تا سه روز در خانه نگاه میدارند سپس جنازه را به گورستان میبرند و خویشاوندان و کسان مرده برایش مویه میکنند و قوالان هم با نواهای حزین و اندوهناک و با آوای نی لبک همراه مردم به گورستان میروند تا متوفی را به خاک بسپارند.
مراسم عزاداری تا سه روز طول میکشد و زنان و دختران ، روزی دوبار بر سر آرامگاه در گذشته میروند و دف و نی میزنند و سرودهایی را زمزمه میکنند و به شیون و گریه میپردازند و پس از فرو نشستن آفتاب به خانههای خود باز میگردند. پس از سه روز عزاداری، غذا درست میکنند و روی آرامگاه میگذارند و بر این عقیدهاند که مرده احتیاج به غذا دارد.
روزهای هفتم و چهلم نیز دارای مراسم ویژهای است. ایزدیان روستانشین پس از مرگ هر کدام از عزیزانشان، اسب او را میآورند و لباسهای فاخر و کلاه و دستار و تپانچهاش را بر روی زمین میگذارند، اگر مرده پیر باشد پارچهای سیاه به گردن اسبش میگذارند و اگر جوان باشد پارچهای رنگین به گردن اسب مینهند و همراه با آوای نی و دف در میان مردم میگردانند و دلاوریها و جوانمردیها و بخشندگیها و اوصاف مرده را با شعر برای مردم بیان میکنند اینگونه اشعار را (لاواندنه وه) میگویند.
فشارهـایـی که بـر یزیدیــان وارد شـده است:
۱- خفه شدن شیخ حسن در موصل در سال ۶۴۴ هجری.
۲- بریده شدن سر صد نفر از یزیدیها و اعدام امیر آنها و نبش قبر شیخ عدی و سوزاندن استخانهایش توسط صاحب موصل در سال ۶۵۲ هجری، در این زمان به آنها عدویه می گفتند.
۳- قتل و غارت یزیدیها در سال ۸۱۷ به تحریک جلال الدین محمد بن غزالدین یوسف حلوانی که از شافعیه و از علما و فقهای ایران بود توسط حاکم جزیره ابن عمر و کردهای دیگر.
۴- در سال ۱۱۲۷ هجری توسط ملا حیدر کرد و ملک مظفر نام به یزیدیه حمله برده شد و زن و فرزندانشان اسیر گردید و اموالشان به یغما رفت. مهاجمان، زنان آنها را فروختند و کنیزان و دخترانشان را برای خود نگاه داشتند.
۵- در سال ۱۲۴۷ هجری برابر ۱۷۳۱ میلادی محمد پاشا معروف به میر کویر (کور) روانداز به قلمرو یزیدیها حمله برد و ۴/۳ آنها را نابود کرد.
۶- در سال ۱۳۰۸ ه . ق- دولت ترکیه عثمانی برای مطیع کردن یزیدیها جهت خدمت سربازی، بسر لشکر عمر وهبی دستور داد دست بکار شود. وی عده ای از یزیدیهای شیخان را بزور مسلمان کرد و به پسرش نایب اول عاصم بگ دستور داد به کشتار و غارت یزیدیها بپردازد. وی مجسمه های آنها را برد و گنبدهای قبور پیشوایان ایشان را خراب کرد و به مقبره ی شیخ عدی بی احترامی های فراوانی روا داشتند.
۷- در سال ۱۳۵۴ بعلت تمرد یزیدیها از خدمت سربازی، حکومت پادشاهی عراق آنها را متهم به سازش با مسیحیان و فعالیت برای فرانسویان مقیم سوریه نمود و به سرکوبی آنها پرداخت. در نتیجه صد نفر از آنها کشته و عده ای زندانی و تبعید و فراری شدند و عده ای هم به اعدام محکوم گردیدند.
تاریخچــه:
پیشینه این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشتهاند. تأثیراتی از دین یهود و فرقه «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شدهاند. در منابع مربوط به فرقههای اسلامی آن را فرقهای از جمله غلاة شیعه دانستهاند. اولین دانشمندی که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب «الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم» به این مساله اشاره میکند که از این قوم پیش از قرن ششم هجری قمری نامی در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی به میان آنها آمده و طریقه «عدویه» را در میان آنها بنیان نهاده است. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف شدهاست آنها را به همین نام خوانده است. محقق دیگر، «ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی» در کتاب الانساب مینویسد:
جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیههای آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» میخورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمیدارند و آن را با نان خمیر میکنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه میخورند و آن را «برات» نامند.
زبان و محل سکونت:
زبان اکثر یزیدیها کردی است، پس از گسترش اسلام در کشور ایران، ایزدیان ارتفاعات کوهستانی حلوان و شهروز را پناهگاه خود ساختند تا بتوانند به کیش باستانی خود باقی بمانند و دور از چشم مسلمین، به راه و روشهای آیینی خود سرگرم گردند، اما انتشار اسلام در ایران باعث شد که گروه کثیری از آنان اسلام بیاورند کردان ایزدی اکنون در اطراف موصل، حلب، هکاری، دیاربکر، وان، ارض روم، سنجار، شیخان، بغداد، قره باغ، لاچین و سرزمینهای بین آذربایجان شوروی و ارمنستان، و شمار نسبتاً زیادی نیز در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) زندگی می کنند.
شیـخ عـدی بـن مسافـر هکـاری:
برخی او را که نام کامل و کنیهاش «شرفالدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان» است را منصوب به مروان بن حکم میدانند و در امویت او اتفاق نظر دارند. او را مردی صالح و باتقوا دانستهاند که در بعلبک سوریه به دنیا آمدهاست از شام به منطقه سی جار آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید.بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و موصل سکنی گزیدهاست. در این زمان او به «شیخ عدی حکاری» موسوم میگردد.
آرامگاه شیخ عدی بن مسافر در روستای لالش در 36 کیلومتری موصل قبله گاه یزیدیان به شمار می رود.
یزیدیها او را به عنوان مرشد خود می پذیرند و تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود بیگانه می شوند. او بین سال ۵۵۵ تا ۵۵۸ هجری قمری در حالی که نزدیک به ۹۰ سال سن داشتهاست از دنیا میرود و وی را در زاویه خود در حکاری دفن میکنند.مقبره او در نزدیکی اربیل (هه ولیر) واقع است و بر روی سنگ قبر وی چنین نوشته شدهاست:
” بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری، شیخ یزیدیه. “
پس از وفات شیخ عدی و دفن او در کوه “لالش” واقع در شهرستان سی جار برادرزاده اش «ابوالبرکات بن صخر» جانشین وی گردید و بعد از او عدی بن بوالبرکات رئیس یزیدیها شد. او هم مرد مسلمانی بود. چون درگذشت پسرش «حسن ملقب به تاج العارفین» به ریاست یزیدیها انتخاب گردید. میگویند در زمان شیخ حسن در عقیدهی اسلامی یزیدیها شبهاتی حاصل شد و دوباره دین باستانی در میان آنها جان گرفت و به شیخ عدی بن مسافر مقام الوهیت دادند و گفتند خدا در وی حلول نموده است. در سلسله مراتب آنها مثل هر سلسله مراتب دیگرى شیخ یا پیر، فرا دست است و مرید، فرو دست.
کتابهـای مقـدس:
تا مدتها پیش داشتن سواد خواندن و نوشتن براى یزیدیان تابو محسوب میشد و یکى از دلائل کمبود چشمگیر اسناد در مورد این مذهب همین امر باید باشد. به هر حال دو کتاب را میتوان نام برد که به این آئین تعلق دارند کتاب« جلوه» منصوب به شیخ عدى و کتاب « سیاه» یا «مصحفه ره ش» منصوب به پسر اوکه هر دو به زبان منظوم کردی است که از سال ۱۸۹۵ میلادی به بعد در حدود سیزده بار با متن و ترجمهی آنها به زبانهای مختلف به چاپ رسیده است. ترجمه یکی از نیایشهای پس از نمازهای ششگانه ایزدیان چنین است:
«ای ایزد بزرگ! حقا که تو پادشاه جهانی، و یزدان مهر و ماهی روزی دهنده جن و آدمیزادی و خداوندگار جهان بالا، ای مزدا مردم کردستان را مژده یاری ده که دفتر ایمان را پخش نمایند و گمراهان را نابود کنند و شورشی در کردستان بر پا نمایند و عظمت ایران را پا بر جا و استوار نگهدارند و سرزمین کفر را نابود سازند.»
اعتقــادات:
بنا به کتابهای خطی ایزدی و نوشتههای برخی از مورخان، ایزدیان از بازماندگان آیین مانی هستند و ادیان دیگر ایرانی از قبیل آئین زرتشت و مزدک در مسلک آنان نفوذ پیدا کرده است. معتقد به خدایی هستند که آفریدگار جهان است ولی پس از خلق جهان کاری به کارجهان و جهانیان ندارد.
گویند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود. در اینجا عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از ذات باری به وجود خرد مقدس یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامینو گاهی جــزو امشاسپنـدان محسوب می شود و عده آنها به هفت می رسد و گاهی او را به اعتبار ا لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می شوند.
بنا بر رای مستشرقینی مثل “هورتن” کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود.
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خیــر محسوب می شود. و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود.یزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی پرستند بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی ۷۰۰۰ سال در آنجا بگریست چندانکه هفت خم از اشک دیدگانش پر شد و آنگاه خدا او را بخشید.یزیدیان هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد، خاک و آتش» ترکیب یافتهاست.
خداوند به ادعای خود، مشابه باور معمول ادیان سامی، انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد. از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ میخواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظیم کنند، ملک طاووس «شیطان» از این دستور ایزدی سر میپیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد، شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و یزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند میدانند و شیطان را لعن نمیکنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققین و متکلمین اسلامی آنها را بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند.یزیدیها به شیطان یا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در قرآن و دیگر کتابهای مذهبی به شیطان و ابلیس لعن شده، او را ملک طاوس می نامند که رئیس تمام ملائکه می باشد. در فرهنگ اعلام معین آمده است که چون در آن زمان ﴿یعنى در زمان زندگى شیخ عدى﴾ عادت لعن و سب شیوع داشت “شیخ عدى دستور داد لعن را مطلقا ترک کنند حتى لعن بر ابلیس را”.
علاوه بر یزیدیها بعضی از عرفای مشهور، یکتا پرستی ابلیس را ارج می نهند. بقول ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، (ج ۱ ص ۳۵) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی برادر ابو حامد محمد بن محمد غزالی روزی در بغداد بر بالای منبر گفت: اگر کسی توحید را از ابلیس یاد نگیرد زندیق است. زیرا او مامور شد که بغیر از خدا را سجده کند ولی نپذیرفت.
ایزدیان به تناسخ ارواح عقیده دارند و معتقدند انسان چنانچه در جهان نیکوکار و خیر باشد، هنگامیکه میمیرد روحش مجدداً به تن کودکی نیکوکار حلول میکند، اما اگر انسان بدکار و شریری باشد، هنگامیکه روحش آزاد میشود به بدن جانواران و حشرات موذی چون کژدم و مار راه مییابد.
به عقیده آنها ارواح دو قسمند:
اول – شریره که در حیوانات بد جنس حلول می کنند و همیشه در عذابند.
دوم – ارواح پاک که در فضا پرواز می نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
محرمـات:
خوردن کاهو، کلم، لوبیا و سبزیهائی که با کود انسانی تقویت شوند حرام می دانند و از گوشتها هم گوشت خوک، ماهی و آهو را حرام می شمارند.
برای شیوخ و پیشوایان آنها خوردن گوشت خروس هم حرام است زیرا “ملک طاوس” به شکل خروس است.
تراشیدن سبیل را هم حرام ولی سبک کردن آنرا مستحب می دانند.
اما قوالها و فقرا و پیشوایان روحانی نباید ریش را بتراشند.
یزیدی حق ندارد بیش از یکسال از محل خود دور شود و نباید در مجالس انس و طرب حاضر گردد، تا نفس خود را ذلیل نماید.
نگاه کردن به زن غیر یزیدی و شوخی کردن با او را حرام می دانند. به عقیده ی آنها چون در ماه نیسان دهه ی دوم وسوم فروردین و دهه اول اردیبهشت ملائکه با هم اتصال می نمایند نباید ازدواج کرد و تعمیر خانه را هم در این ماه نباید انجام داد.
یزیدی حق ندارد در داخل مسجد مسلمانان شده و نماز خواندن آنها را در یک جا ببیند. درکتاب مصحفه ره ش چنین آمده است:
نام شیطان یعنی ملک طاوس بر هیچ کس از ما جایز نیست ببریم، یا اسمی شبیه به آن مانند کلمه ی شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت یا فعل را هم نباید بر زبان بیاوریم.
یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاوس ملک است و نباید از اسب و مادیان برای بارکشی استفاده نماید ونباید لباس آبی بپوشد.
یزیدیها اطفال خود را ختنه می کنند. از کوزه و ظرف دسته دار آب نمی نوشند و نیم خورده ی مازاد شخصی غریب را نمی خورند.
درجات افـراد:
اول: امیر- فردی مصون و غیر مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئی از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعیت خود دارد زیرا او وکیل شیخ عدی است. امیر کنونی آنها سلیمان سور می باشد.
دوم: بابا شیخ – وظایف او منحصر به قضایای دینی است و ناظر ساختمان مرقد شیخ عدی و حفظ سجاده منسوب به شیخ می باشد و اوست که ایام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب زکات را تعیین می کند.
سوم: شیخ – او با سواد یزیدی هاست که باید از سه خانواده ی آدانیه، شمسانیه و قابانیه باشد، ازدواج افراد این سه طایفه با هم حرام است.
چهارم: پیر- اینها در مقام بعد از شیخ هستند که وظایف ارشاد مریدان را دارند. مریدان باید پنج درصد از عواید خود را به آنها بپردازند و انتظار شفاعت بیماران را از پیر دارند.
پنجم: فقیر- به زاهدان یزیدیه فقیر می گویند. فقرای یزیدیه خرقه ی پشمی سیاهی می پوشند که تا پاره نشود آن را از بدن بیرون نمی آورند. خرقه ی کهنه را در جایی می آویزند و آنرا به هنگام مرگ با صاحبش دفن می کنند. فقرا رشته طنابی را هم به گردن خود می بندند و کلاه نیز به سر می گذارند و این سه وصله موجب احترام است.
ششم: قوال- به کسانی گفته می شود که سرودهای دینی را در مراسم دینی یا در ایام عید می خوانند. غالبا قوالها شعرای محلی خوبی هستند که گویا شیخ عدی به آنها حق انشاء قصیده و مدیحه را داده است و به حفظ اسرار شریعت و حوادث تاریخ ماخوذ نموده و نیز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر داشته است.
قوالها مامور جمع آوری نذورات و جاروب کردن مقبره و لباس زائران نیز می باشند و این کارها را موروثی می دانند و به فرزندان خود رقص دینی و نواختن دف و نی و سرنا و قصاید و سرود می آموزند، آنها با غیر از سلسله خود ازدواج نمی کنند.
هفتم: کوچک ها- عده ی آنها زیاد است. لباسشان سفید و کمربند پشمی سیاه یا سرخی دارند که حلقه دار است.
وظایف دینی آنها غسل و کفن و دفن مردگان و انجام کارهای سختی در مقبره شیخ عدی از قبیل انتقال سگها و بریدن درختان می باشد.
چنانچه یزیدی به مقام کوچک ها رسید می تواند عاقبت مردم را پیش بینی کند و با ارواح مکاشفه داشته باشد و این اشخاص باید بر چهل منبر رفته و چهل چراغ زیارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شیخ عدی بن مسافر وفادار باشند و چهل روز روزه بگیرند.
هشتم: مرید- مریدهای یزیدیه که مردم عوام و گدایان این طایفه هستند، کورکورانه اوامر روسای روحانی خود را انجام می دهند. هر مرد یا زن یزیدی باید پیر و شیخ داشته باشد و صدقات و نذر و نیاز خود را به او بدهند و از وی تعلیم بگیرد.
اعیـاد:
عید اول سال- سال یزیدیه اول ماه نیسان شرقی برابر ۱۴ نیسان غربی می باشد که روز چهارشنبه را جشن می گیرند و اگر اتفاقا روز اول نیسان پنج شنبه باشد عید آنها به روز چهارشنبه هفتم ماه که بیستم نیسان غربی است موکول می شود که با اواخر فروردین مصادف است.
روزه – معتقدند که روزه ســه روز است و مسلمانــان اشتباهــا سـی روز را روزه می گیرند و روز جمعه را عید عمومی دانسته و آنرا عید روزه ی یزد می نامند.
مراسم و تشریفـات:
جشنهاى یزیدیان بر منباى تقویم زرتشتى/ میترائى استوار است و مهمترین آنها همان مراسم جامائیه یا جام است که هر ساله در اواسط تابستان در روستاى “لالش” در مرکز کردستان عراق برگزار میشود که با ایام جشن پاییزی مهرگان، نزدیکی عجیبی دارد این مراسم البته به مدت هفت روز ادامه دارد و در آن علاوه بر زیارت مرقد شیخ عدى و دیدار از دوزخ، مجسمه بزرگى از طاووس میسازند که سمبل ملک طاووس “شیطان” است.
باور این مردم از جهان ملغمه ایست از باور زرتشتى، میترائى و صوفى. در این باور “یزدان” در آغاز مرواریدى آفرید که پس از گذشت چهل هزار سال شکست و ملک طاووس، فرشته مقرب یزدان، از خرده ریز همین مروارید جهان مادى را خلق کرد. پس از آن بود که فرشتگان دیگر توسط یزدان خلق شدند. در این باور، شیطان نه دشمن خدا که شریک او در خلقت جهان است.
روایت “یزیدى” از خلقت انسان به روایت یهودى/ مسیحى از خلق آدم و حوا نزدیک است با این تفاوت که “شیطان” نه فرشته مغضوب وسوسه گر که آموزگارى خردمند براى انسان است. در این باور خدا پس از خلق انسان خودش را از ماجرا کنار کشیده و دخالتى در نیکى و بدى او ندارد. آنکه راه نیک و بد را نشان انسان میدهد همانا ملک طاووس است.
در این جشن، مراسم و نیایشهــای گوناگونی انجام میشود که تعدادی شرح داده می شود:
مراسم سما که توسط گروهی متشکل از بیست نفر در محوطه مقابل مقبره شیخ عدی بدور یک شمعدان بنام چقالته که در وسط حیاط قرار گرفته انجام میگیرد. بر بالای شمعدان یک ظرف پر از روغن زیتون دیده میشود که در اطراف آن هفت فتیله قرار دارد. در وسط ظرف فتیله دیگری که به فرم گل رز بزرگی ساخته شده جای دارد. مراسم با چرخش کند و آهسته بدور شمعدان در حال سوختن، هر چهار ساعت سه بار، در حالی که قوالها در جلوی درب مقبره و مشغول نوحه سرایی و نواختن دف و نای هستند، اجرا میشود.
مراسم قباغ ویژه پنجمین روز جشن است که در آن عدهای به قله کوه مقابل رفته با تفنگهای خود شروع به تیر اندازی میکنند و سپس در میان هلهله و شادی فراوان به مقبره شیخ باز میگردند که مردان و زنان همراه دف و نای دور آنها در حال رقص هستند در اینحال میر شیخان گاو بزرگی را آماده کرده و از آنان میخواهد تا آنرا در مقابل هر گونه آسیب محفوظ بدارند. جوانان مسلح گاو را تحویل گرفته و با خود به مقبره شیخ شمس مقبرهای دیگر از پارسیان در فاصلهای دورتر میبرند و تعهد میکنند که آنرا صحیح و سالم به مقبره شیخ عدی برگردانند. زمانی که آنها دعا و مناجات را که برای غیر ایزدیها نامعلوم مینماید تکرار میکنند دو نفر ایزدی، مخفیانه به داخل صف آنان نفوذ کرده و یکی از آنها با زرنگی خاص گاو را میدزدد، ناگهان صدای داد و فریاد از هر طرف بلند میشود و حاضرین بی آنکه اهمیت بدهند چه کسی دزد است شروع به جستجوی گاو میکنند و ایندر حالی است که وانمود میکنند که هم نام و هم حضور وی را فراموش کردهاند.
آنها سپس گاو را در میان احساسات شدید خود به مقبره شیخ عدی باز میگردانند.
افراد قبائل و عشایر در محلی بنام میدان جهاد گردهم جمع میشوند و سپس ده مرد شجاع و نترس قبیله جلوتر میآیند تا از گاو پاسداری کنند. اما در این موقع میر اعلام میکند که احتیاج به وجود آنها نیست چرا که گاو، فراری شده است این بدان علت است که دو مردی که قبلاً گاو را دزدیده بودند بداخل مقبره وارد شده و خود را بجای مردان میر که قصد پاسداری از گاو را داشتند جا زده بودند آنها سپس همراه با گاو به آرامگاه شیخ شمس فرار میکنند در آنجا یزیدیها با چوب و شلاق گاو را شدیداً میزنند و پس از چندی ذبح میکنند.
این مراسم یک سرگرمیمخصوص جشن نیست بلکه رد اصل یک آیین مذهبی است که ایزدیان به روش سنتی آنرا انجام میدهند تا برکت و فراوانی را نصیب کشاورزی خود بکنند این مراسم در واقع فرم خلاصه شدههای است از نحوه دستگیری گاو و ذبح آن توسط میترا از مراسم مهر پرستان.
مراسـم عـزاداری:
هنگامی که یک ایزدی به حال احتضار میافتد، همه اقوام و کسان او دورش جمع میشوند شیخ نیز میآید و کمی از خاک آرامگاه شیخ عدی که آن را برات مینامند، در آب ریخته حل میکند و قطره قطره در دهان وی میریزند و هنگامیکه جان بسپارد با زیباترین جامه او را میپوشانند و سپس کفنش میکنند و آنرا بر روی تختهای مینهند و تا سه روز در خانه نگاه میدارند سپس جنازه را به گورستان میبرند و خویشاوندان و کسان مرده برایش مویه میکنند و قوالان هم با نواهای حزین و اندوهناک و با آوای نی لبک همراه مردم به گورستان میروند تا متوفی را به خاک بسپارند.
مراسم عزاداری تا سه روز طول میکشد و زنان و دختران ، روزی دوبار بر سر آرامگاه در گذشته میروند و دف و نی میزنند و سرودهایی را زمزمه میکنند و به شیون و گریه میپردازند و پس از فرو نشستن آفتاب به خانههای خود باز میگردند. پس از سه روز عزاداری، غذا درست میکنند و روی آرامگاه میگذارند و بر این عقیدهاند که مرده احتیاج به غذا دارد.
روزهای هفتم و چهلم نیز دارای مراسم ویژهای است. ایزدیان روستانشین پس از مرگ هر کدام از عزیزانشان، اسب او را میآورند و لباسهای فاخر و کلاه و دستار و تپانچهاش را بر روی زمین میگذارند، اگر مرده پیر باشد پارچهای سیاه به گردن اسبش میگذارند و اگر جوان باشد پارچهای رنگین به گردن اسب مینهند و همراه با آوای نی و دف در میان مردم میگردانند و دلاوریها و جوانمردیها و بخشندگیها و اوصاف مرده را با شعر برای مردم بیان میکنند اینگونه اشعار را (لاواندنه وه) میگویند.
فشارهـایـی که بـر یزیدیــان وارد شـده است:
۱- خفه شدن شیخ حسن در موصل در سال ۶۴۴ هجری.
۲- بریده شدن سر صد نفر از یزیدیها و اعدام امیر آنها و نبش قبر شیخ عدی و سوزاندن استخانهایش توسط صاحب موصل در سال ۶۵۲ هجری، در این زمان به آنها عدویه می گفتند.
۳- قتل و غارت یزیدیها در سال ۸۱۷ به تحریک جلال الدین محمد بن غزالدین یوسف حلوانی که از شافعیه و از علما و فقهای ایران بود توسط حاکم جزیره ابن عمر و کردهای دیگر.
۴- در سال ۱۱۲۷ هجری توسط ملا حیدر کرد و ملک مظفر نام به یزیدیه حمله برده شد و زن و فرزندانشان اسیر گردید و اموالشان به یغما رفت. مهاجمان، زنان آنها را فروختند و کنیزان و دخترانشان را برای خود نگاه داشتند.
۵- در سال ۱۲۴۷ هجری برابر ۱۷۳۱ میلادی محمد پاشا معروف به میر کویر (کور) روانداز به قلمرو یزیدیها حمله برد و ۴/۳ آنها را نابود کرد.
۶- در سال ۱۳۰۸ ه . ق- دولت ترکیه عثمانی برای مطیع کردن یزیدیها جهت خدمت سربازی، بسر لشکر عمر وهبی دستور داد دست بکار شود. وی عده ای از یزیدیهای شیخان را بزور مسلمان کرد و به پسرش نایب اول عاصم بگ دستور داد به کشتار و غارت یزیدیها بپردازد. وی مجسمه های آنها را برد و گنبدهای قبور پیشوایان ایشان را خراب کرد و به مقبره ی شیخ عدی بی احترامی های فراوانی روا داشتند.
۷- در سال ۱۳۵۴ بعلت تمرد یزیدیها از خدمت سربازی، حکومت پادشاهی عراق آنها را متهم به سازش با مسیحیان و فعالیت برای فرانسویان مقیم سوریه نمود و به سرکوبی آنها پرداخت. در نتیجه صد نفر از آنها کشته و عده ای زندانی و تبعید و فراری شدند و عده ای هم به اعدام محکوم گردیدند.