خانه » همه » مذهبی » فرق اسلام و ایمان. مسلمان و مومن

فرق اسلام و ایمان. مسلمان و مومن


فرق اسلام و ایمان. مسلمان و مومن

۱۳۹۸/۱۲/۱۰


۲۷۷۱ بازدید

سلام ببخشید یه سوال داشتم اینکه فرق بین مسلمان و مومن چیست و ویژگی های هر کدام کدامند و درجه ی کدام بیشتر است و اگر امکان بود برای هر کدام چند تا مثال بفرمایید و ایا درجه ی بیشتری هم از ان دو(مسلمان و مومن)است ممنونم از بابت جواب هایی که در مقابل سوال های من میدهید متشکرم‌.

پاسخ: پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
در اصطلاح ایمان عبارت است از:
اعتقاد قلبی، اقرار زبانی و عمل کردن اعضاء به ارکان دین و قبول شریعت.
امیر المؤمنین علیه السلام در تبیین ایمان می فرماید: «الْإِیمَانُ تَصْدِیقٌ بِالْجَنَانِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان ؛ (1) ایمان تصدیق به قلب و اظهار و اعتراف به زبان و عمل به جوارح و اعضاست.
در سوره حجرات آیه 14 مى خوانیم: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ …».
(اعراب بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم، به آنها بگو: شما ایمان نیاورده اید، بگوئید اسلام آورده ایم، ولى هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است).
در اینجا این سؤال مطرح مى شود که تفاوت اسلام و ایمان چیست؟
طبق این آیه تفاوت «اسلام» و «ایمان»، در این است که «اسلام» شکل ظاهرى قانونى دارد، و هر کس شهادتین را بر زبان جارى کند، در سلک مسلمانان وارد مى شود، و احکام اسلام بر او جارى مى گردد.
ولى ایمان یک امر واقعى و باطنى است و جایگاه آن قلب آدمى است، نه زبان و ظاهر او.
مسلمان در صورتى مؤمن است که در باطن نیز مطیع باشد، و اگر تنها به زبان اظهار طاعت کرد مسلمان است نه مؤمن، لازمه ایمان اقرار قلبى با فروتنى، و تقرب آگاهانه است.
«اسلام» ممکن است انگیزه هاى مختلفى داشته باشد، حتى انگیزه هاى مادى و منافع شخصى، ولى «ایمان» حتماً از انگیزه هاى معنوى، از علم و آگاهى، سرچشمه مى گیرد، و همان است که میوه حیات بخش تقوى بر شاخسارش ظاهر مى شود.
این همان چیزى است که در عبارت گویائى از پیغمبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله آمده است: « الاسلام علانیة، و الایمان فى القلب؛ (2) اسلام امر آشکارى است، ولى جاى ایمان دل است».
و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «الاسلام یحقن به الدم و تؤدى به الامانة، و تستحل به الفروج، و الثواب على الایمان؛ (3) با اسلام خون انسان محفوظ، و اداى امانت او لازم، و ازدواج با او حلال مى شود، ولى ثواب بر ایمان است».
و نیز به همین دلیل است که در بعضى از روایات مفهوم «اسلام» منحصر به اقرار لفظى شمرده شده، در حالى که ایمان اقرار توأم با عمل معرفى شده است «الایمان اقرار و عمل، و الاسلام اقرار بلاعمل». (4)
همین معنى به تعبیر دیگرى در بحث «اسلام و ایمان» آمده است، «فضیل بن یسار» مى گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم فرمود: «ان الایمان یشارک الاسلام، و لا یشارکه الاسلام، ان الایمان ما وقر فى القلوب، و الاسلام ما علیه المناکح و المواریث و حقن الدماء؛ (5) ایمان با اسلام شریک است، اما اسلام با ایمان شریک نیست (و به تعبیر دیگر هر مؤمنى مسلمان است، ولى هر مسلمانى مؤمن نیست). «ایمان» آن است که در دل ساکن شود، اما «اسلام» چیزى است که قوانین نکاح و ارث و حفظ خون بر طبق آن جارى مى شود».
ولى این تفاوت مفهومى در صورتى است که این دو واژه در برابر هم قرار گیرند، اما هر گاه جدا از هم ذکر شوند، ممکن است اسلام بر همان چیزى اطلاق شود که ایمان بر آن اطلاق مى شود، یعنى هر دو واژه در یک معنى استعمال گردد. (6)
راه شناخت مومن هم عمل است اگر کسی اهل عمل شد و گناه را ترک کرد و به واجبات خود عمل نمود، معلوم می شود که ا یمان در قلب او نفوذ کرده است.
مومن کیست ؟
حضرت نوح (ع) آن زمان که به سوی قوم خود آمد تا فرمان خداوند را به گوش آنان برساند و ازعذاب بیمشان دهد نتیجه چندانی نگرفت چرا که قومش بربودن درگمراهی و ضلالت اصرارداشتند و همه راهها با برروی خود بسته بودند. نوح (ع) هرچه کوشید نتوانست قوم خود را راضی کند تا ازمتابعت ازشیطان دست بردارند و به سوی خدا بازگردند الا عده قلیلی که به نوح گرویده و خود را نجات دادند. این عده کم که ایمان آورده بودند با نوح سوارکشتی شدند آنگاه نوح درباره ایشان دعا کرد و آنان را مومن خواند آنجا که خداوند این داستان را درسوره نوح بیان می کند و درآیه بیست و هشتم به این دعا اشاره می کند.
به راستی آن کشتی نوح همیشه هست و دنبال مسافرمی گردد و شرط سوارشدن به کشتی ایمان راسخ است و آدمی باید مومن باشد تا بلیط سوارشدن به کشتی نجات به نامش صادر شود و مومن دراحادیث اینگونه معرفی شده است که :
1- مومن متجاوز به حقوق دیگران نیست.
پیامبر(ص)‌ : آیا می خواهید شما را خبرکنم که چرا مومن، مومن نامیده می شود چرا که مردم نسبت به مال و ناموسشان ازاو درامان هستند.
من شنیده ام زپیردانشمند تو هم ازمن به یاد داراین پند
آنچه برنفس خویش نپسندی نیزبرنفس دیگری مپسند(سعدی(
2- مومن تابلوی همه خوبیها
حضرت علی (ع)‌: مومن نشاطش درچهره ، غمش دردل، سینه گشاده و متواضع ترینها است. ازبالا نشینی فراری، ازتعریف دیگران بیزار، همیشه به فکردیگران و آرزوهایش کم است.
بیشترساکت است تا اینکه مدام حرف بزند، وقتش همیشه پراست (بیکارو بیهوده نیست ) شکورو صبور است متفکراست وبرخود مغرور نیست. و …
3- مومن ورزیده و آماده دربرابرشیطان
حضرت علی (ع)‌: مومن کسی است که درسختی و گرفتاری وقارخود را حفظ می کند، درمشکلات ثبات خود را ازدست نمی دهد،‌ اگربلایی دید صبرمی کند و اگردرفراخی و وسعت بود شکرگزار است،‌ هرچه خدا روزیش کند به آن قانع است با دشمنان مدارا می کند و درحقشان ظلم نمی کند و با دوستان ستم نمی ورزد( آسایش دوگیتی تفسیراین دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا )‌ مردم با او احساس آرامش می کنند اما نفسش ازدست او درعذاب است.
4- عظمت مومن
پیامبر(ص)‌: مومن درآسمانها آنچنان معروف است که دربین اهل و ایالش و کرامت و بزرگواریش درنزد خداوند همانند ملائکه مقرب درگاه الهی است و بلکه بالا ترازآن.
5- مومن دوست جانی خدا
خداوند درحدیثی قدسی می فرماید به عزت و جلالم قسم که خلق نکردم ازمخلوقاتم مخلوقی را دوست داشتنی ترازعبد مومنم.
6- حرمت مومن
امام صادق (ع): مومن ازحیث حرمت و عظمت ازکعبه هم حرمتش بیشتراست.
مؤمن واقعی کسی است که به همه دستورهای اسلام عمل نماید، واجبات را انجام دهد و محرّمات را ترک نماید یعنی ایمان واقعی همراه عمل است و عملش باید مطابق با ایمانش باشد.
در بعضی آیات آمده است: “مومنان کسانی اند که چون یاد خدا شود، دلهاشان ترسان می شود و چون آیات الهی برایشان خوانده شود، ایمانشان افزون می شود و بر پروردگار خود توکّل می کنند. آنان که نماز را بر پا می دارند و از آنچه روزیشان داده ایم، انفاق می کنند. آنان مؤمنان واقعی هستند”.
خداوند در این آیات وصف مؤمنان واقعی را بیان کرده، در آیات دیگر مانند آیات اوّل سوره مؤمنون نیز اوصاف مؤمنان واقعی را بیان فرموده است.
مومن از دیدگاه قرآن:
1. اهمیت دادن به نماز است؛
الف.مؤمن اهل اقامه نماز است. «الذین یقیمون الصلوة» »( سوره بقره، آیه،2)
ب. نسبت به نمازهایش مراقبت دارد. «و الذین هم على صلواتهم یحافظون»(سوره مؤمنون، آیه ،9)
2.خشوع وخضوع در برابر پروردگار
« مردم مؤمن کسانى هستند که چون یاد خدا شود ، از جلال و بزرگى حق دلشان ترسان و لرزان گردد و چون آیات الهى را بشنوند بر ایمانشان افزوده گشته و در هر کارى بر خداى خویش تکیه کنند . نماز را با حضور قلب به پا دارند و از آنچه روزى آنان شده انفاق نمایند . به راستى چنین مردمى اهل ایمانند و مصداق حقیقى مؤمن ، و اینان نزد خداوند از مرتبه ى بلند و آمرزش و رحمت و روزى نیکو برخوردارند .»( انفال :2 ـ 4 )
3. تقوی‌؛ (انفاق‌،29)
4. هجرت‌، جهاد و شهادت‌؛ (آل‌عمران‌،195)
5. توبه و استغفار؛ (تحریم‌،8)
6. انفاق و بخشش‌؛ (بقره‌،271)
7. دادن قرض الحسنه‌؛ (تغابن‌،17)
8. دوری از گناه و آلودگی‌؛ (نسأ،31)
– مومن از دیدگاه روایات:
امام رضا ( علیه السلام ) فرمود: « شِیعَتُنا الْمُسَلِّمُونَ لِأمْرِنا الْآخِذُونَ بِقَولِنا، الْمُخالِفُونَ لِأعْدائِنا فَمَنْ لَمْ یَکنْ کذالِک فَلَیْسَ مِنّا—شیعیان ما کسانی هستند که در برابر «امر» ما تسلیم اند به «قول» ما گردن می نهند و با دشمنان ما مخالف هستند، پس کسی که این چنین نباشد، او از ما نیست») وسائل الشیعه، ج 18، ص 83(
سه ویژگی برجسته مومن:
1.«لایکـون المـومـن مـومنـا حتـى تکـون فیه ثلاث خصـال:1ـ سنه من ربه. 2ـ وسنه من نبیه.
3ـ و سنه من ولیه. فـاما السنه مـن ربه فکتمان سـره. و امـا السنه من نبیه فمـداراه الناس . و امـا السنه مـن ولیه فـاصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء—مـومـن , مـومـن واقعى نیست, مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــد:سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش. اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پیغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.» ( اصـول کـافـى, ج 3,ص 339 و تحف العقـــول, ص 442)
2.حضرت رضا (علیه السلام) فرمود :« خویشتندار باشید و به پاکدامنى روى آورید ، از کوشش در راه حق بازنایستید ، امانت مردم را به مردم بازگردانید ، راستگو باشید ، و با همسایگان خوش رفتارى کنید ، اینها برنامه هایى است که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به خاطر آن مبعوث به رسالت شد .
در قبیله ى خود نماز بخوانید تا الگوى آنان شوید ، به اقوام رسیدگى کنید ، از مریض عیادت نمایید ، از تشییع جنازه غفلت نورزید ، براى ما در میان مردم آبرو باشید ، از این که با دیدن شما نسبت به ما بدبین شوند بپرهیزید ، ما را در جامعه با عمل خود محبوب جلوه دهید و از این که با دیدن شما با ما دشمن شوند دورى کنید ، عشق و علاقه ى جامعه را متوجه ما سازید و نارواییها را از ما دفع کنید . آنچه خوبى درباره ى ما بگویند اهل آنیم و هر چه بدى نقل نمایند از آن مبرّا و پاک هستیم . شکر مخصوص خداى جهانیان است »(بحارالانوار : 87 / 348 )
3.امام صادق (ع) به ابن جندب می فرماید: «مومنان کسانی اند که خوف الهی در دل دارند»
4.به امام صادق علیه السلام عرض شد، نشانه های مومن چیست؟ فرمودند:« چهار چیز است، 1-خواب او مانند خواب غریق 2-غذا خوردنش مانند آدم بیمار 3-گریه او مانند گریه شخص مادر مرده 4-نشستن او مانند نشستن مردم هراسان است که از جای خود می جهند.
5. امام حسن عسکری علیه السلام : پنج چیز از علامت های انسان مومن است : 1- پنجاه و یک رکعت نماز در طول شبانه روز (هفده رکعت نماز واجب و سی و چهار رکعت نماز مستحب)2- انگشتر در دست راست کردن 3- بر روی خاک سجده کردن 4- بسم الله الرحمن الرحیم نماز رابلندگفتن 5- زیـــــارت اربـــــعــــــیـــــن ســــیــــد الــشــهـــداء علیه السلام
6.امام باقر (ع):«به خدا سوگند٬ شیعه ما نیست مگر آن کس که از خدای پروا کند و از وی فرمان برد٬ و اینان شناخته نمی شوند مگر به تواضع٬ خشوع٬ ادای امانت٬ زیادی یاد خدا٬ روزه٬ نماز٬ نیکی به پدر و مادر و رسیدگی به همسایگان مستمند٬ زمین گیر٬ و بدهکاران و یتیمان٬ و نیز راستگویی در سخن٬ تلاوت قرآن و باز داشتن زبان از مردم جز نیکی.» ( تحف العقول، ٣٣٨)
7.امام باقر ( علیه السّلام )می فرمایند:نصیحت و خیر خواهی مومن٬ بر مومن واجب است.
(اصول کافی،ج٢،ص٢٢٠)
8.امام باقر (ع) می فرمایند: «یَجِبُ لِلمُومنِ عَلَی المُومنِ اَن یَستُرَ علیهِ سبعینَ کبیرةً —بر هر موٴمنی واجب است٬ هفتاد گناه کبیره را در برادر مومن خود بپوشاند.»( اصول کافی٬ج٢،ص٢٠٧ ٬حدیث٨)
در نتیجه رعایت و به کار گیری توصیه ها ی فردی و اجتماعی، که در قرآن وروایات معصومین (علیه السلام ) آمده است ؛برای مومن لازم و واجب است. و اجبات فقهی موجود در این دو منبع به صورت چکیده در رساله ها ی عملی مراجع عظام تقلید آمده است که هر انسان مومن وظیفه دارد با مراجعه به رساله ی عملی مرجع تقلید خود از واجبات الهی آگاه گشته و به آن عمل کند .
موفق باشید.
پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج66، ص74، اسلامیه ، تهران ، مکرر.
2. همان، ج65، ص239.
3. شیخ کلینی، اصول کافی، ج2، ص24، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش.
4. همان.
5. همان، ج2، ص26.
6. مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، ص210، دار الکتب الإسلامیة، تهران،1374 ش.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد