خانه » همه » مذهبی » فرق توکل و توسل

فرق توکل و توسل


فرق توکل و توسل

۱۳۹۲/۰۴/۰۹


۶۴۰۹ بازدید

در ابتدا به معنای توکل توجه شود، سپس به تعریف توسل خواهیم پرداخت:

معنای توکل:

توکل از ماده وکالت به معنای سپردن کارها به خداوند و اعتماد بر لطف او است. مرحوم راغب اصفهانی در مفردات می گوید: «توکل» اگر با حرف «علی» بیاید به معنای اعتماد کردن می باشد. (راغب اصفهانی، مفردات، ماده وکل).

در ابتدا به معنای توکل توجه شود، سپس به تعریف توسل خواهیم پرداخت:

معنای توکل:

توکل از ماده وکالت به معنای سپردن کارها به خداوند و اعتماد بر لطف او است. مرحوم راغب اصفهانی در مفردات می گوید: «توکل» اگر با حرف «علی» بیاید به معنای اعتماد کردن می باشد. (راغب اصفهانی، مفردات، ماده وکل).

مرحوم سید عبدالله شبر، از علمای بزرگ اخلاق در تفسیر توکل می گوید: «توکل منزلی از منزلگاه های دین و مقامی از مقامات اهل یقین بلکه از درجات مقربین است. حقیقت توکل همان اعتماد قلبی در همه کارها بر خداوند و صرف نظر کردن از غیر او است و این منافاتی با تحصیل اسباب ندارد مشروط بر این که اسباب را در سرنوشت خود، اصل اساسی نشمرد. پس توکل به معنای ترک فعالیت و کوشش جسمانی و تدبیر عقلانی نیست، چون این کار در شریعت مقدس حرام و قبیح است و در شرع مقدس اسلام، تلاش در اموری مانند صنعت و زراعت و سایر راه های به دست آوردن رزق و روزی و تأمین معاش، امری محبوب و مورد تأکید است. (اخلاق شبر، ص 275، با تلخیص و تصرف).

پس توکل مفهوم ظریف و دقیقی دارد که در عین توجه داشتن به عالم اسباب، انسان را از غرق شدن در آن و دل بستن به غیر خدا و آلودگی به شرک باز می دارد. انسان باید با کمال قدرت و قوت از هر گونه وسیله شروع برای پیروز شدن بر مشکلات بهره گیرد و موانع را از سر راه خود بردارد و با این حال متکی به لطف پروردگار و قدرت بی پایان او باشد و پیروزی را از او بداند نه از غیر او.
در حدیثی رسول گرامی اسلام(ص) از جبرئیل(ع) می پرسد: توکل بر خداوند متعال چیست؟ جبرئیل(ع) در پاسخ می گوید: «العلم بان المخلوق لایضر و لا ینفع ولا یعطی و لا یمنع و استعمال الیأس من الخلق؛ حقیقت توکل علم و آگاهی به این است که مخلوق نمی تواند زیانی برساند و نه سودی و نه چیزی ببخشد و نه از آن باز دارد، و نیز توکل مأیوس شدن از خلق است (یعنی همه چیز را از خدا و به فرمان او بداند) (بحار، ج 68، ص 138، ح 23)

در حدیث دیگری می خوانیم که معصوم(ع) در پاسخ پرسش درباره توکل فرمود: «لا تخاف سواه» توکل این است که از غیر خدا نترسی. (بحار، ج 68، ص 143 ، ح 42).

از این تعبیرات به خوبی استفاده می شود که روح و حقیقت توکل، بریدن از مخلوق و پیوستن به خالق است. در عین حال در روایات اسلامی شدیدا این معنا نفی شده است که مفهوم توکل، ترک استفاده از اسباب و وسایل عادی است. در حدیث معروفی آمده است: مرد عربی در حضور پیامبر(ص) شتر خود را رها کرد و گفت: «توکلت علی الله».
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اعقلها و توکل» شتر را پایبند بزن و سپس توکل بر خدا کن (با توکل زانوی اشتر ببند) (المحجه البیضاء، ج 7، ص 426).

اصولا مشیت خداوند بر این قرار گرفته که مردم در این عالم برای رسیدن به مقصود از اسباب وسایل موجود کمک بگیرند. در حدیث معروف از امام صادق(ع) آمده است: «ابی الله ان یجری الاشیاء الا بأسباب فجعل لکل شیء سببا؛ اراده الهی بر این قرار گرفته که همه چیز مطابق اسباب جریان یابد، به همین جهت برای هر چیزی سببی قرار داده است. (اصول کافی، ج 1، ص 183، ح 7).

بنابراین بی اعتنایی به عالم اسباب نه تنها توکل نیست، بلکه به معنای بی توجهی به سنت های الهی است و این با روح توکل ناسازگار است.
پس به طور خلاصه، توکل بر خداوند یعنی اعتماد کردن به او و واگذار کردن کار به او و تسلیم اراده او بودن و استقلال ندادن به اسباب و توجه کامل به مسبب الاسباب یعنی خداوند متعال. یعنی در عین استفاده از اسباب توجه داشته باشیم که اسباب از خود چیزی ندارند و در تأثیر مستقل نمی باشند بلکه تکیه گاه آنها نیز خداوند متعال است. (با استفاده از المیزان، ج 5، ص 239).

در پایان به برخی آثار و ثمرات توکل بر خداوند اشاره می شود:
1. قوت قلب: امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «اصل قوه القلب التوکل علی الله ؛ ریشه و اصل قوت قلب، توکل بر خدا است». (میزان الحکمه، ج 1، ص 318، ح 1348).
2. رام شدن دشواری ها و آسان گشتن اسباب: امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «من توکل علی الله ذلت له الصفات و تسهل علیه الاسباب؛ هر کس بر خدا توکل کند، سختی ها در برابرش رام و اسباب و وسایل برای او آسان و هموار می گردد». (غرر الحکم، شماره 9028).
3. شکست ناپذیر شدن: حضرت باقر(ع) می فرماید: «من توکل علی الله لا یغلب و من اعتصم بالله لا یهزم؛ هر کس بر خداوند توکل و اعتماد کند، شکست نمی خورد و هر کس به دامن او چنگ زند، مغلوب نمی گردد». (میزان الحکمه، ج 4، 22547).

معنای توسل

توسل در لغت به معنای مدد جستن از وسیله برای نیل به مقصود است، انسان برای رسیدن به مراد خویش، باید به اسباب و واسطه های فیض متوسل شود. مقصود از توسل در اصطلاح مسلمانان، تمسک جستن به اولیای الهی درگاه خداوند، به منظور بر آمدن نیازها است. پرسش و پاسخ شماره 14، سید محمد کاظم روحانی، دفتر نشر معارف، 1383، ص 49

توسل انواعی دارد:
1. گاهی در توسل حاجت را از خدا می خواهیم و هنگامی دعا او را به حق اولیایش قسم می دهیم که حاجت ما را برآورده سازد. این روش را پیامبر اکرم(ص) تعلیم داد و هم به آن عمل کرد.
2. خداوند را حاجت دهنده می دانیم و از اولیای الهی می خواهیم برآمدن حاجت ما را از درگاه الهی در خواست کنند درخواست دعا نه تنها مؤثر دانستن غیر خدا نیست بلکه اعتراف به این مطلب است که تنها حاجت دهنده و مؤثر در عالم هستی او است.
3. در نوع سوم، توسل به طور مستقیم حاجت خود را از اولیای الهی طلب می کنیم و تأثیرگذاری آنها نیز به صورت غیر استقلالی و وابسته به اراه و قدرت الهی و اولیای الهی در واقع واسطه های فیض الهی هستند. همان، با تلخیص، صص 66-67

با توجه به معنای توکل و توسل باید گفت نه ما، هر مسلمانی هم باید توکل را قبول داشته باشد و هم توسل را و این دو هرگز با هم تنافی ندارند، غالبا توسل استفاده از اسباب و واسطه های فیض الهی برای رسیدن به خداوند و بهره مندی از قدرت و فیض او است، در حالی که توکل اعتماد و تکیه مستقیم به قدرت خداوند است که به انسان آرامش روانی و قلبی می دهد، همچنان که استفاده از اسباب و وسائل مادی برای رسیدن به مقاصد دنیوی یا دینی منافاتی با توکل ندارد. بهره برداری از اسباب و وسائل معنوی همچون دعا و توسل به امامان و معصومان نیز منافاتی باتوکل ندارد، بلکه به امر الهی است که به دعا و امامان متوسل می شویم.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد