مراد از عقل مورد نظر فقه
خلیل رضا المنصوری در كتاب «نظریه العرف و
دورها فی عملیه الاستنباط» به این تفاوت توجه داده است. این كتاب كه برای
تبیین جایگاه و نقش عرف در استنباط احكام شرعی نوشته شده، به جدال ریشه
داری پرداخته كه از گذشته میان اصولیون و فقیهان اسلامی مطرح بوده است.
دورها فی عملیه الاستنباط» به این تفاوت توجه داده است. این كتاب كه برای
تبیین جایگاه و نقش عرف در استنباط احكام شرعی نوشته شده، به جدال ریشه
داری پرداخته كه از گذشته میان اصولیون و فقیهان اسلامی مطرح بوده است.
در میان اصولیون و فقیهان اسلامی، مسئله
منابع فقهی یكی از پایه ترین مباحث و مسائل است. براساس مكتب اهل بیت(ع)
منابع فقهی چهار عنصر كتاب (قرآن)، سنت، عقل و اجماع است. پرسش اساسی این
جاست كه مراد از عقلی كه یكی از منابع فقه اسلام شمرده شده، چیست؟
منابع فقهی یكی از پایه ترین مباحث و مسائل است. براساس مكتب اهل بیت(ع)
منابع فقهی چهار عنصر كتاب (قرآن)، سنت، عقل و اجماع است. پرسش اساسی این
جاست كه مراد از عقلی كه یكی از منابع فقه اسلام شمرده شده، چیست؟
در كتب اصولی و فقهی عبارت معروفی هست كه
گویای تساوی حكم عقل و شرع میباشد. شاید شما هم بارها در كتب دینی و
تعلیمات اسلامی دیده باشید كه این جمله در آن بیان میشود: كل ما حكم به
العقل، حكم به الشرع؛ و كل ما حكم به الشرع، حكم به العقل. به این معنا كه
هر آن چه عقل بدان حكم میكند، شریعت نیاز به همان حكم میكند و هر آن چه
را كه شریعت به آن حكم میكند، عقل نیز به همان حكم میكند. این بدان معنا
خواهدبود كه هرگز عقل و شریعت از هم جدایی ندارد.
گویای تساوی حكم عقل و شرع میباشد. شاید شما هم بارها در كتب دینی و
تعلیمات اسلامی دیده باشید كه این جمله در آن بیان میشود: كل ما حكم به
العقل، حكم به الشرع؛ و كل ما حكم به الشرع، حكم به العقل. به این معنا كه
هر آن چه عقل بدان حكم میكند، شریعت نیاز به همان حكم میكند و هر آن چه
را كه شریعت به آن حكم میكند، عقل نیز به همان حكم میكند. این بدان معنا
خواهدبود كه هرگز عقل و شریعت از هم جدایی ندارد.
در كتب و روایات معتبر شیعی از جمله كتاب
اصول كافی در كتاب عقل و جهل، این معنا بسیار تكرار میشود كه عقل هر جایی
باشد، در آن جا دین و حیا نیز حضور دارد. از نظر تفكر مكتب اهل بیت(ع)،
اصولا عقل است كه بنیاد دین بر آن نهاده میشود و اصول دین تنها به حكم عقل
اثبات و پذیرفته میشود و این كه تكالیف، مبتنی بر وجود عناصری همچون بلوغ
و عقل است.
اصول كافی در كتاب عقل و جهل، این معنا بسیار تكرار میشود كه عقل هر جایی
باشد، در آن جا دین و حیا نیز حضور دارد. از نظر تفكر مكتب اهل بیت(ع)،
اصولا عقل است كه بنیاد دین بر آن نهاده میشود و اصول دین تنها به حكم عقل
اثبات و پذیرفته میشود و این كه تكالیف، مبتنی بر وجود عناصری همچون بلوغ
و عقل است.
اما در همین منابع دینی، بارها دیده شده
كه حكم خرد جمعی، یا سیره عقلایی، یا حكم عقلاء و یا عرف عقلایی تخطئه شده
است. اكنون این پرسش مطرح میشود كه چرا چنین چیزی ممكن است؟ پاسخ این پرسش
را میبایست در تفاوت حكم العقل و حكم العقلاء یافت.
كه حكم خرد جمعی، یا سیره عقلایی، یا حكم عقلاء و یا عرف عقلایی تخطئه شده
است. اكنون این پرسش مطرح میشود كه چرا چنین چیزی ممكن است؟ پاسخ این پرسش
را میبایست در تفاوت حكم العقل و حكم العقلاء یافت.
خلیل رضا المنصوری مینویسد: ما الفرق بین عرف العقلاء و حكم العقل؟ یختلف عرف العقلاء و بنائهم عن حكم العقل فی جهات:
الف: بناء العقلاء عمل خارجی و حكم العقل استنتاج عقلی و ان لم یعمل بعد؛
ب: بناء العقلاء و عرفهم یتكوّن بتكرار العمل و هذه من اهم عناصر تكوّنه و حكم العقل غیر مرتبط بالعمل فی حصوله و تكوّنه؛
ج: عرف العقلاء لو لم یكن فطریا مسبوق
بالمصلحه و ملاحظتها؛ و اما حكم العقل فیمكن ان یكون مجردا عن تلك الملاحظه
فی المصلحه كتوافق الایجاب و القبول. (نظریه العرف و دورها فی عملیه
الاستنباط؛ خلیل رضا المنصوری، مكتب الاعلام الاسلامی، قم، ص 451) یعنی سه
تفاوت اساسی میان حكم عقل و حكم عقلاوجود دارد. نخست آنكه حكم خردمندان
ارتباط با عمل خارجی دارد، درحالی كه حكم عقل تنها یك استنتاج عقلانی و كلی
است. دوم آنكه در تحقق حكم عقلاء تكرار عمل نقش دارد، درحالی كه حكم عقل،
ارتباطی با عمل یا تكرار آن ندارد. سوم آن كه حكم عقل، ارتباطی با مصلحت
ندارد، درحالی كه حكم خردمندان در ارتباط با مصالح صادر میشود.
بالمصلحه و ملاحظتها؛ و اما حكم العقل فیمكن ان یكون مجردا عن تلك الملاحظه
فی المصلحه كتوافق الایجاب و القبول. (نظریه العرف و دورها فی عملیه
الاستنباط؛ خلیل رضا المنصوری، مكتب الاعلام الاسلامی، قم، ص 451) یعنی سه
تفاوت اساسی میان حكم عقل و حكم عقلاوجود دارد. نخست آنكه حكم خردمندان
ارتباط با عمل خارجی دارد، درحالی كه حكم عقل تنها یك استنتاج عقلانی و كلی
است. دوم آنكه در تحقق حكم عقلاء تكرار عمل نقش دارد، درحالی كه حكم عقل،
ارتباطی با عمل یا تكرار آن ندارد. سوم آن كه حكم عقل، ارتباطی با مصلحت
ندارد، درحالی كه حكم خردمندان در ارتباط با مصالح صادر میشود.
حجیت مطلق حكم عقلانی و حجیت مشروط حكم عقلایی
دراصول فقه برای عقل به این سبب اعتبار
باز میشود كه حجیت آن مطلق و كامل و تمام است و چون و چرا برنمی دارد. از
این رو بخش مستقلات عقلانی یا عقلی بخشی از اصول فقه اسلامی است كه حاكم بر
اصول دیگر میباشد. از جمله احكام عقلانی و عقلی میتوان به حسن عدل و قبح
ظلم اشاره كرد. این حكم، مطلق و تمام است و مختص به مصلحتی نیست و در همه
جا عدالت نیك و خوب و پسندیده است و درهمه جا ظلم و ستم، زشت و بد و ناپسند
است.
باز میشود كه حجیت آن مطلق و كامل و تمام است و چون و چرا برنمی دارد. از
این رو بخش مستقلات عقلانی یا عقلی بخشی از اصول فقه اسلامی است كه حاكم بر
اصول دیگر میباشد. از جمله احكام عقلانی و عقلی میتوان به حسن عدل و قبح
ظلم اشاره كرد. این حكم، مطلق و تمام است و مختص به مصلحتی نیست و در همه
جا عدالت نیك و خوب و پسندیده است و درهمه جا ظلم و ستم، زشت و بد و ناپسند
است.
اما حكم عقلایی كه گاه از آن به حكم عرف
یا سیره عقلایی یا خرد جمعی تعبیر میشود؛ با ملاحظاتی در شریعت اسلام مورد
تایید قرار گرفته است. نویسنده نظریه العرف براین باور است كه برای تعیین
شرایط حجیت عرف عقلاء و احكام عقلایی لازم است تا مواردی مورد توجه قرار
گیرد. وی دراین كتاب، شرایط و حدود حجیت عرف عقلایی و احكام عقلایی را
تبیین كرده است.
یا سیره عقلایی یا خرد جمعی تعبیر میشود؛ با ملاحظاتی در شریعت اسلام مورد
تایید قرار گرفته است. نویسنده نظریه العرف براین باور است كه برای تعیین
شرایط حجیت عرف عقلاء و احكام عقلایی لازم است تا مواردی مورد توجه قرار
گیرد. وی دراین كتاب، شرایط و حدود حجیت عرف عقلایی و احكام عقلایی را
تبیین كرده است.
به هرحال، از نظر مكتب اهل بیت(ع) حجیت
احكام عقلانی یا همان احكام عقلی، حجیت و اعتباری بی شرط و شروط است. اما
حجیت احكام عقلایی و عرف عقلایی مشروط میباشد، لذا در بسیاری موارد دیده
میشود كه شریعت، احكام عقلایی را تخطئه میكند، درحالی كه این كار را نسبت
به احكام عقلانی انجام نمیدهد؛ چون انكار احكام مستقل عقلی به معنای نفی
دین و شریعت است؛ چرا كه پایهها و بنیاد دین بر عقل است و اصول دین مانند
توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد با عقل اثبات میشود و اگر این گونه نباشد،
آن دین، تقلیدی و غیر مقبول خواهد بود.
احكام عقلانی یا همان احكام عقلی، حجیت و اعتباری بی شرط و شروط است. اما
حجیت احكام عقلایی و عرف عقلایی مشروط میباشد، لذا در بسیاری موارد دیده
میشود كه شریعت، احكام عقلایی را تخطئه میكند، درحالی كه این كار را نسبت
به احكام عقلانی انجام نمیدهد؛ چون انكار احكام مستقل عقلی به معنای نفی
دین و شریعت است؛ چرا كه پایهها و بنیاد دین بر عقل است و اصول دین مانند
توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد با عقل اثبات میشود و اگر این گونه نباشد،
آن دین، تقلیدی و غیر مقبول خواهد بود.
اما بارها دیده شده كه شریعت اسلامی، حكم
خرد جمعی و عرف عقلایی و احكام آن را تخطئه كرده است. از جمله این موارد
میتوان به احكام عقلایی در حوزه معاملات مانند بیع ربوی و نزول خواری
اشاره كرد كه از نظر خرد جمعی و عرف عقلایی همانند دیگر معاملات میباشد،
ولی اسلام آن حكم عقلایی را تخطئه میكند و بیع ربوی را مانند دیگر بیعها و
خرید و فروها مقبول نمیداند.
خرد جمعی و عرف عقلایی و احكام آن را تخطئه كرده است. از جمله این موارد
میتوان به احكام عقلایی در حوزه معاملات مانند بیع ربوی و نزول خواری
اشاره كرد كه از نظر خرد جمعی و عرف عقلایی همانند دیگر معاملات میباشد،
ولی اسلام آن حكم عقلایی را تخطئه میكند و بیع ربوی را مانند دیگر بیعها و
خرید و فروها مقبول نمیداند.
در شریعت اسلامی، احكام عقلایی زمانی
حجیت مییابد كه متصل به عصر شارع بوده و شارع آن را تخطئه نكرده باشد و یا
نسبت به آن سكوت داشته باشد. بحث منطقه الفراغ و مباحث دیگر در این باره
میتواند برای فهم احكام عقلایی مفید باشد.
حجیت مییابد كه متصل به عصر شارع بوده و شارع آن را تخطئه نكرده باشد و یا
نسبت به آن سكوت داشته باشد. بحث منطقه الفراغ و مباحث دیگر در این باره
میتواند برای فهم احكام عقلایی مفید باشد.
به هرحال، تفاوت های ماهوی میان احكام
عقلانی (عقلی) با احكام عقلایی وجود دارد. توجه به این نكات و ظرایف
میتواند درك درستی از احكام و قوانین شریعت اسلامی به دست دهد. بنابراین،
هر عرف و حكم عقلایی نمیتواند مبنایی برای حجیت همانند حكم عقلانی و شریعت
باشد.
عقلانی (عقلی) با احكام عقلایی وجود دارد. توجه به این نكات و ظرایف
میتواند درك درستی از احكام و قوانین شریعت اسلامی به دست دهد. بنابراین،
هر عرف و حكم عقلایی نمیتواند مبنایی برای حجیت همانند حكم عقلانی و شریعت
باشد.