این تفکر ناشى از عدم شناخت مسئولیت انسانى و دینى و برداشت غلط از موضوع ظهور است؛ زیرا: اولاً؛ هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و… مشروط به چنین شرطى نیست؛ یعنى، تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند و عمل به آنها الزامى است؛ چه موجب تسریع در ظهور شود یا تأخیر آن. ثانیاً؛ آیا معقول است که ما در سراسر عمر خود که چه بسا به ظهور منجر نگردد، دست روى دست بگذاریم و همه آیات و روایات را به کنارى بگذاریم؛ به این بهانه که ما مى خواهیم در ظهور تعجیل گردد! آیا این عذرى خداپسندانه است؟! ثالثاً؛ در احادیثى که وظایف منتظران مشخص شده، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، دورى از گناه و قرب به خداوند است. چنان که امام صادق«ع» مى فرماید: «هر کس خشنود مى شود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالى که منتظر است. اگر چنین شخصى، پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسى است که زمان ظهور را درک کرده است. «پس (در جهت نیکى ها) بکوشید و منتظر باشد. (این انتظار)، گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده» بحارالانوار، ج 52، ص 140.. علماى ما درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتاب هاى مستقلى نوشته یا فصل هاى از کتاب خود را بدان اختصاص داده اند (مانند نجم الثاقب، مکیال المکارم و…). در این کتاب ها و مشابه آنها – که تنها براساس روایات معصومین نوشته شده – هیچ گاه پر کردن جهان از فساد و تباهى به عنوان وظیفه منتظران در زمان غیبت، یاد نشده است. از همه اینها گذشته، ما باید موضع و وموقعیت خود را در زمینه قیام امام مهدى(عج) مشخص کنیم. بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانى خواهیم بود که انقلاب مهدى، براى درهم کوبیدن و حذف آنان صورت مى گیرد!! اگر در صدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانى خواهیم بود که در زمره اصحاب فداکار عضویت خواهند داشت. بنابراین به فرض این که با ساکت بودن و به نظاره نشستن و یا کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت را پیش بیندازیم، وضع خود را به طور قطع به خطر انداخته ایم. مگر نه این است که حضرت بقیة اللَّه براى کوتاه کردن دست فاسدان و برچیدن بساط محرمات الهى و فسادگرى و اصلاح انسان ها و جوامع، قیام مى کند. پس چگونه مى توانیم از قیام آن بزرگوار بهره مند شویم. گفتنى است که بیان وضعیت فساد آلود و معصیت بار جهان در آخرالزمان، هم هشدار به جوامع انسانى است و هم علامتى خبر دهنده از نزدیکى قیام و ظهور امام زمان(عج) مى باشد. این هشدارها و پیش گویى ها وظیفه ما را سنگین مى کند و ما را نسبت به عواقب شوم فساد و تباهى آگاه مى سازد. محمد بن مسلم مى گوید: به امام باقر«ع» عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ فرمود: «هنگامى که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان، شبیه مردان شوند، آن گاه مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان!!» کمال الدین، ج 1، ص 331.. استاد مطهرى در این زمینه مى نویسد: «برداشت قشرى از مردم درباره مهدویت و قیام انقلاب مهدى موعود(عج)، این است که صرفاً ماهیت انفجارى دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشى ها و تباهى ناشى مى شود؛ نوعى سامان یافتن است که معلول پریشانى ها است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت، هیچ طرفدارى نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروى باطل نیرویى حکومت نکند و فرد صالحى در جهان یافت نشود، این انفجار رخ مى دهد و دست غیب براى نجات حقیقت از آستین بیرون مى آید. از این رو هر اصلاحى محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنى است، دست غیب ظاهر نمى شود؛ به عکس هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشى و هر پلیدى به حکم این که مقدمه اصلاح کلى است و انفجار را قریب الوقوع مى کند و رواست، و هدف ها، وسیله هاى نامشروع را مشروع مى کنند! پس بهترین کمک به تسریع در ظهور، ترویج و اشاعه فساد است! اینجاست که گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کام جویى است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایى. این گروه به طور طبیعى به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعى بغض و عداوت مى نگرند، زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدى موعود مى شمارند. در حالى که آیات قرآن کریم در جهت عکس برداشت بالا است؛ ظهور مهدى موعود، حلقه اى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مى شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد اهل ایمان و عمل صالح باشد. ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعده اى است که خداوند متعال از قدیم ترین زمان ها در کتاب هاى آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد» قیام و انقلاب مهدى موعود، ص 56-54.. ایشان در فراز دیگرى مى نویسد: «حدیث معروف که مى فرماید: «یملاء اللَّه به الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً»؛ الستجاد من الارشاد (المجموعه)، علامه حسن بن مطهر الحلى، ص 263. نیز شاهد مدعاى ما است، نه بر مدعاى آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روى ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و مى رساند که قیام مهدى(عج) براى حمایت از مظلومانى است که استحقاق حمایت دارند… . شیخ صدوق روایتى از امام صادق«ع» نقل مى کند مبنى بر این که این امر تحقق نمى پذیرد مگر این که هر یک از شقى و سعید، به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا، هر کدام به نهایت کار خود برسند. در روایات اسلامى، سخن از گروهى زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق مى شوند. بدیهى است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمى شوند. معلوم مى شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه هایى عالى وجود دارد که چنین گروه زبده اى را پرورش مى دهد. این خود مى رساند نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه اگر به فرض اصل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترینِ اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء» همان، ص 56 و 57..