۱۳۹۴/۰۹/۰۲
–
۱۰۵۷ بازدید
1) منظور از قبر، در بحث وحشت قبر و فشار قبر و سوال قبر و عذاب قبر و امثال آن، مدفن خاکی که بدن مادّی مرده را در آن دفن می کنند نیست. در فرهنگ اهل بیت (ع) ، قبر نام عالمی است که مردگان بعد مرگ وارد آن می شوند و تا روز قیامت در آن خواهند بود تا قیامت برپا شود. به عبارت دیگر ، مقصود از قبر همان عالم برزخ است. در عالم قبر (برزخ) انسان هم دارای روح است هم دارای بدن ؛ لکن بدنی غیر مادّی دارد که از جهاتی شبیه آن بدنهایی هستند که در خواب می بینیم. شب اوّل قبر یا سوال قبر یا فشار قبر و امثال این امور نیز همگی مربوط به وجود برزخی شخص می شوند و ربطی به بدن مادّی او ندارند.
« عَنْ عَمْرِو بْنِ یَزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی سَمِعْتُکَ وَ أَنْتَ تَقُولُ کُلُّ شِیعَتِنَا فِی الْجَنَّةِ عَلَى مَا کَانَ فِیهِمْ قَالَ صَدَقْتُکَ کُلُّهُمْ وَ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ الذُّنُوبَ کَثِیرَةٌ کِبَارٌ فَقَالَ أَمَّا فِی الْقِیَامَةِ فَکُلُّکُمْ فِی الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِیِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِیِّ النَّبِیِّ وَ لَکِنِّی وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فِی الْبَرْزَخِ قُلْتُ وَ مَا الْبَرْزَخُ قَالَ الْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ : عمرو بن یزید گوید: به امام صادق (ع) گفتم: من از شما شنیدم که می فرمودید: همه ی شیعیان ما به خاطر آنچه دارند ( عقیده ولایت) در بهشت هستند. امام فرمودند: راست گفتی ؛ به خدا سوگند همگی در بهشت می باشند. عمرو گوید: گفتم: فدایت شوم ! گناهان زیادند و بزرگ. امام فرمودند: امّا در قیامت ، همه ی آنها در بهشت می باشند ؛ به سبب شفاعت پیامبر مطاع یا وصّی پیامبر ؛ ولی به خدا سوگند من بر شما درباره ی برزخ می ترسم. گفتم: برزخ چیست؟ فرمود: برزخ همان قبر است از زمان مرگ شخص تا روز قیامت » (الکافی ، ج3 ، ص242)
همچنین فرمودند: « الْبَرْزَخُ الْقَبْرُ وَ هُوَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ بَیْنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة : برزخ همان قبر است ؛ و آن ثواب و عقاب بین دنیا و آخرت می باشد» (بحارالأنوار ،ج6 ،ص218)
2) بین فشار قبر یا وحشت قبر و سوال قبر و شب اوّل قبر خلط نکنیم. اینها هر کدام حکم مخصوص خود را دارند.
فشار یا وحشت قبر برای برخی انسانهای خالص در ایمان، اصلاً وجود ندارد، در حالی که شب اوّل قبر و سوال قبر برای همه ی انسانها مطرح است جز برای کسانی که ذاتاً معصومند یا با عمل به دین، به مقام عصمت رسیده اند. سوال نکیر و منکر(ع) نیز ربطی به شب اوّل قبر ندارد. آن دو بزرگوار وقتی برای مؤمنان خالص مبعوث می شوند، سوال کردنشان لختی بیش نخواهد بود، که ممکن است در شب برزخی باشد یا در روز برزخی. امّا سوال از غیر مؤمنان خالص، ممکن است سالها هم به طول انجامد. چون سوال ایشان، تا آن زمانی طول می کشد که شخص بتواند به سوالات مطرح شده پاسخ صحیح بدهد. لذا اگر تا قیامت هم نتواند پاسخ صحیح بدهد، آن دو بزرگوار تا پای قیامت، ول کن قضیّه نیستند. می پرسند و اگر جواب نشنیدند فرمان عذاب می دهند؛ و در حال عذاب، مدام می پرسند؛ بلا تشبیه مثل بازجویی که در حال شلاق زدن و شکنجه دادن مدام از فرد مورد شکنجه سوال می کند و تا جواب نشنود، دست از شکنجه نمی کشد. البته این تشبیه صرفاً از یک جهت بود نه از هر جهت. چون غرض عذاب قبر با شکنجه یکسان نیست. عذاب قبر برای کافران، فقط عذاب است؛ امّا برای مؤمنان گناهکار، عذابی است که می تواند موجب تزکیه شود؛ و در اثر تزکیه و زدوده شدن آثار تکوینی گناهان، فطرت و اعتقادات مدفون شده در زیر آلودگی گناهان ظهور می یابند. لذا هر گاه در ضمن عذاب، پاسخ صحیح را از متوفی شنیدند، عذاب را از او بر می دارند. حتّی چه بسا فرد مقبور، کلّ جواب را ندارد ولی جزئی از آن را به یاد می آورد، که با ارائه ی آن مقدار، تخفیف عذاب می یابد. مثلاً خدا را به خاطر دارد، امّا نام رسول الله(ص) را در وجودش نمی یابد. در این حالت، آن دو بزرگوار، از سوال توحید می گذرند و مدام سوال از نبوّت می کنند؛ تا آنجا که شخص یادش می آید که پیامبرش شخصی عرب بود. به همین مقدار، تخفیف عذاب می یابد. بعد از برهه ای یادش می آید که آن شخص عرب، از قریش بود. باز تخفیف عذاب می یابد؛ و همینطور با زدوده شدن آثار گناهان، اندک اندک اعتقادات دنیایی شخص ظهور می یابند. این روند ادامه می یابد تا شخص کاملاً از عهده ی سوالات آن دو بزرگوار برآید و از جهنّم برزخی خلاص شود.
پس سوال قبر (سوال برزخ) لحظه ای نیست؛ بلکه برای برخی ها لحظه ای و برای برخی ها ساعتی و برای برخی ها به مدّت یک یا چند روز و برای برخی بیشتر و برای برخی تا پایان دنیا و برزخ و برپایی قیامت است و وصل می شود به سوال و حساب آخرت.
امّا فشار و وحشت قبر، فقط ناشی از سوال قبر نیست؛ بلکه سوال قبر، تنها یکی از عوامل فشار و وحشت قبر می باشد. اگر کسی در همین دنیا نیز وارد محیطی نا آشنا و در عین حال خطرناک شود، و در همان حال از طرف عدّه ای مورد بازخواست هم قرار گیرد، روشن است که دچار وحشت می شود و احساس فشار می کند؛ و اگر این وقایع، در شبی تاریک برایش رخ دهند، بدیهی است که وحشت و فشاری که حسّ می کند، مضاعف خواهد شد. در برزخ نیز همین عوامل و دهها عوامل دیگر هستند که موجب وحشت و فشار می شوند. لذا این وحشت و فشار، حتّی قبل از تشریف فرمایی نکیرین(ع) نیز بر شخص مستولی می شود؛ بلکه این فشار و وحشت، از لحظه ی جان دادن آغاز می شود؛ و در شب اوّل برزخ، به صورت ناگهانی چندین برابر می شود. چون اوّلین بار است که شب برزخ را تجربه می کند. حال متوفّی در شب اوّل قبر، حال آن کودکی است که از زمان تولّد در روشنایی بوده است و تا بیدار بوده تاریکی را ندیده است، ولی ناگهان او را در شبی تاریک وسط بیابانی رها می کنند و در همان حال، افرادی با قیافه های وحشناک جلویش ظاهر گشته او را سوال پیچ می کنند. البته شدّت و مدّت این امور، بستگی به ایمان فرد دارد؛ و برای همه ی اموات یکسان نیست.
خلاصه آنکه:
بین دنیا و برزخ، ارتباطی تکوینی وجود دارد. لذا بین شب و روز دنیا و شب و روز برزخ نیز ارتباطی تکوینی است. بنا بر این، برای آنکه فرد برزخی از شب اوّل برزخ ـ که به نحوی هماهنگ با شب دنیایی است ـ نهراسد، ما را امر نموده اند که برایش نماز بخوانیم. چون صورت ملکوتی نماز، چهره ای درخشان دارد؛ لذا وقتی این نمازها به شخص برزخی عرضه می شوند، شب تارش، چون روز روشن می شود. البته این نمازها، فقط وحشت تاریکی برزخ را علاج می کنند نه وحشت سوال نکیرین و برخی عوامل دیگر را؛ گر چه در کاهش آن وحشتها نیز بی تأثیر نیستند. چون وقتی صورت ملکوتی این نمازها به شخص عرضه می شوند او را در جواب به سوال نکیرین(ع) هم یاری می کنند. چرا که نماز هم توحید را در خود دارد، هم نبوّت را، هم کتاب آسمانی را، هم ولایت را، هم معاد را.
بر این اساس، باید دانست که نماز برای متوفی، فقط همان نماز شب اوّل قبر نیست؛ بلکه آن نمازی است ویژه برای کارکردی خاصّ در همان شب؛ امّا چه بسیار مؤمنان که با این مقدار، مشکلشان حلّ نمی شود. پس هر زمان دیگر نیز باید برایش خیرات هدیه نمود. اگر نماز و روزه و حجّ و خمس و زکاتش را اداء نکرده باید برایش قضاء نمود، و مضاف بر اینها برایش نماز مستحبّی و روزه مستحبّی و سایر خیرات را هدیه نمود. چرا که خیرات، همواره با توحید و نبوّت و ولایت و کتاب الله در ارتباطند و اگر کسی در این امور گرفتار نکیرین(ع) است، این گونه خیرات، به دادش می رسند. و البته اگر کسی از سوال رها گشته، همینها برایش شدّت رحمت و مراتب بالاتر بهشت برزخی را به ارمغان می آورند.
حاصل مطلب آنکه:
آدمی از لحظه ی احتضار در فشار است و هر چه پیش می رود، این فشار افزایش می یابد و در شب اوّل قبر (شب اوّل برزخ)، بسیار شدیدتر می شود. لذا اهل بیت(ع) از زمان احتضار تا شب اوّل قبر و بلکه برای همیشه سفارشاتی به زندگان دارد. در زمان احتضار باید برای شخص در حال احتضار قرآن خواند و از او خواست که شهادتین را بر زبان آورد. بعد از مرگ نیز باید برایش قرآن خواند و از خدای تعالی برایش طلب امرزش و رحمت کرد؛ و غسل و کفنش نمود، و برایش نماز میّت خواند؛ که همه ی اینها کمک به متوفی می باشد. آنگاه او را تشییع می کنند و در ضمن تشییع جنازه، مدام اذکار توحید و رسالت و ولایت را ذکر می کنند تا روح متوفّی از آن بهره گیرد و به این حقایق انس گیرد، که پاسخ سوالات نکیرین(ع) می باشند. باز در هنگام دفن، همین حقایق را به او تلقین می کنند. و شبّ اوّل تدفین برایش نماز لیلة الدفن می خوانند؛ و پس از آن نیز برایش خیرات می کنند.