۱۳۹۷/۰۳/۱۲
–
۱۲۶ بازدید
با توجه به آیه ۴۷ سوره بقره با توجه به اینکه این آیه در زمان پیامبرنازل شد و با صیغه مخاطب آمده بنظر می رسد که فقط شامل بنی اسراییل زمان موسی نباشدآیا هست نیست و چرا؟
لطفا به مطالب زیر توجه کنید:مسأله برتری بنی اسرائیل علاوه بر آیه 47 در آیه 122 سوره بقره هم عینا مطرح شده است: « یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ؛ اى فرزندان اسرائیل، نعمتم را، که بر شما ارزانى داشتم، و اینکه شما را بر جهانیان برترى دادم، یاد کنید».البته تعبیر تفضیل بنی اسرائیل بر عالمیان در آیات دیگری هم آمده مانند آیه 140 سوره اعراف: «قالَ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغیکُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَى الْعالَمینَ؛ آیا غیر از خدا معبودى براى شما بجویم، با اینکه او شما را بر جهانیان برترى داده است؟». و آیه 16 سوره جاثیه: «وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنی إِسْرائیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمینَ؛ و به یقین، فرزندان اسرائیل را کتاب [تورات ] و حکم و پیامبرى دادیم و از چیزهاى پاکیزه روزیشان کردیم و آنان را بر مردم روزگار برترى دادیم.» در وجه فضیلت بنى اسراییل بر عالمین، با این که مسلم است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله افضل انبیا و اوصیا و کتاب و دین او افضل کتاب ها و ادیان و امت او، افضل امت ها مى باشد، چند وجه زیر گفته شده است:1. بعضى گفته اند که مقصود عالمین زمان خودشان مى باشد؛ نه همه زمان ها؛ زیرا «الف» و «لام» در «العالمین»، براى عموم عرفى است و نه عموم حقیقى. از این رو، مقصود، برترى آنها نسبت به افراد عصر خودشان است و نه تمام اعصار. (ر.ک: طبرسى، مجمع البیان، ج 1، ص 198).2. برخى گفته اند که اطلاق افضلیت با یک فضیلت هم سازش دارد و بنى اسراییلى که در یک یا چند فضیلت از دیگران افضل بوده اند، اگر چه در بسیارى از فضایل، دیگران از آنها افضل بوده اند؛ خواه در زمان خود و خواه در تمام زمان ها و به این سبب نمى توان گفت که بنى اسراییل از تمام جهات برترى دارند (ر.ک: محمدجواد مغنیه، الکاشف، ج 1، ص 95). و روشن است که فضیلت داشتن در یک جهت، بر فضیلت اطلاقى و عمومى دلالت نمى کند.3. بعضى هم ذکر کرده اند که طبق مفاد آیه 137 سوره اعراف (ما این قوم مستضعف -بنى اسراییل- را وارث شرق و مغرب زمین کردیم)، روشن است که بنى اسراییل در آن زمان، وارث تمام جهان نشدند؛ پس مقصود این است که وارث شرق و غرب منطقه خودشان شدند. بنابراین، فضیلت آنها بر جهانیان نیز برترى نسبت به افراد همان محیط است. (ر.ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 221).4. برخى هم گفته اند که تفضیل بنى اسراییل، مقید به زمان استخلاف و اختیار آنان بود؛ اما بعد از این که از امر پروردگار سرپیچى کردند و بر پیامبرانشان عصیان نمودند و نعمت هاى خدا را انکار و از عهد و پیمان خود شانه خالى کردند، خداوند نسبت به آنها حکم لعن و غضب و ذلت و مسکنت را اعلان نمود. (ر. ک: سید قطب، فى ظلال القرآن، ج 1، ص 69).5. اما تحقیق این است که افضلیت به معناى دارا بودن فضایل اخلاقى، اعتقادى، عبادى، جاه و منزلت، قرب به مقام ربوبى و مانند اینها نیست؛ بلکه مراد اتمام حجت به وسیله ادله واضح و براهین متقن، معجزات باهره، نعمت هاى دنیوى (مال، ثروت، ریاست و سلطنت) و امثال اینهاست. (طیب، اطیب البیان، ج 1، ص 23).
نکته قابل توجه و با اهمیت در این جا، این است که بایستى مسئله تفضل الهى در ارائه نعمت ها را که خود نوعى آزمون الهى به حساب مى آید، از مسئله فضیلت نفسانى و شخصیتى جدا کنیم؛ زیرا به دنبال آن تفضل، اظهار لعن و نفرین خداوند بر آن قوم، در قرآن آمده است . مانند : مائده (5)، آیه 78 – 80.و این، دلیل روشنى بر بد طینتى و زشتى کردار ایشان مى باشد. افزون بر این، معناى برخى آیات با در نظر گرفتن آیات دیگر، روشن مى شود و براى فهم یک موضوع، باید همه آیات مربوط به آن موضوع مورد توجه و درایت قرار گیرند و خداوند خود در آیه 18 از سوره مائده، درباره نفى فضیلت یهود، تأکید کرده، به آنان مى گوید: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»، که مفهوم آن این است که اى جماعت یهود! اگر آن گونه که مى پندارید، شما بر توده بشر ارجحیت دارید، پس چگونه خداوند شما را به کیفر و عذاب هاى دردناکى که به آن دچار گشتید، مبتلا کرد و به علت عصیانى که دارید، شما را پراکنده ساخت و از نظر بد کردارى، ضرب المثل عالم بشریت شدید.قرآن اوصافى براى قوم یهود مى شمارد که نشان از افضل نبودن آنها است، مانند:
الف) دنیاپرستى (آیه 96 بقره و آیه 160 و 161 نساء).
ب) غرور یهود به برترى نژاد (آیه 18 مائده).
ج) داشتن آرزوهاى دور و دراز (آیه 168 و 169 اعراف و آیه 122 و 133 نساء).
د) بى دلى و ترسو بودن یهود (آیه 112 آل عمران).
ه) جنایات یهود (آیه 70 مائده و آیه 23 آل عمران و آیه 10 بقره).
و) تبهکاری در زمینى (آیه 64 مائده).
ز) جادوگرى و سحرانگیزى یهود (آیه 102 بقره).
ح) زشت کردارى یهود (آیه 78 تا 80 مائده).
ط) پیمان شکنى (آیه 12 و 13 مائده و آیه 154 نساء).
ى) سرپیچى از شریعت الهى (آیه 59 و 60 مائده).
ک) پنهان کردن تعالیم خدا (آیه 159 بقره).
ل) بى بهره بودن از هدایت الهى (آیه 5 جمعه).
م) قساوت و سنگدلى (آیه 76 بقره).
براى توضیح بیشتر ر.ک:
1- عفیف عبدالفتاح طباره، چهره یهود در قرآن، ترجمه سیدمهدى آیت اللهى، انتشارات جهان آرا، سال 552- سید محمد شیرازى، دنیا بازیچه یهود، ترجمه محمدهادى مدرسى، نشر سلسله، 1385.3- سیاست و حکومت رژیم صهیونیستى، ترجمه مرکز مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نو، گردآورنده و ناشر: مؤسسه مطالعات فلسطینى.4- آلفرد.م.لیلیانتال، ارتباط صهیونیستى، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى.5- اسدالله رضایى، بررسى سیر تحول دولت در سرزمین فلسطین، نشر گنج معرفت
نکته قابل توجه و با اهمیت در این جا، این است که بایستى مسئله تفضل الهى در ارائه نعمت ها را که خود نوعى آزمون الهى به حساب مى آید، از مسئله فضیلت نفسانى و شخصیتى جدا کنیم؛ زیرا به دنبال آن تفضل، اظهار لعن و نفرین خداوند بر آن قوم، در قرآن آمده است . مانند : مائده (5)، آیه 78 – 80.و این، دلیل روشنى بر بد طینتى و زشتى کردار ایشان مى باشد. افزون بر این، معناى برخى آیات با در نظر گرفتن آیات دیگر، روشن مى شود و براى فهم یک موضوع، باید همه آیات مربوط به آن موضوع مورد توجه و درایت قرار گیرند و خداوند خود در آیه 18 از سوره مائده، درباره نفى فضیلت یهود، تأکید کرده، به آنان مى گوید: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»، که مفهوم آن این است که اى جماعت یهود! اگر آن گونه که مى پندارید، شما بر توده بشر ارجحیت دارید، پس چگونه خداوند شما را به کیفر و عذاب هاى دردناکى که به آن دچار گشتید، مبتلا کرد و به علت عصیانى که دارید، شما را پراکنده ساخت و از نظر بد کردارى، ضرب المثل عالم بشریت شدید.قرآن اوصافى براى قوم یهود مى شمارد که نشان از افضل نبودن آنها است، مانند:
الف) دنیاپرستى (آیه 96 بقره و آیه 160 و 161 نساء).
ب) غرور یهود به برترى نژاد (آیه 18 مائده).
ج) داشتن آرزوهاى دور و دراز (آیه 168 و 169 اعراف و آیه 122 و 133 نساء).
د) بى دلى و ترسو بودن یهود (آیه 112 آل عمران).
ه) جنایات یهود (آیه 70 مائده و آیه 23 آل عمران و آیه 10 بقره).
و) تبهکاری در زمینى (آیه 64 مائده).
ز) جادوگرى و سحرانگیزى یهود (آیه 102 بقره).
ح) زشت کردارى یهود (آیه 78 تا 80 مائده).
ط) پیمان شکنى (آیه 12 و 13 مائده و آیه 154 نساء).
ى) سرپیچى از شریعت الهى (آیه 59 و 60 مائده).
ک) پنهان کردن تعالیم خدا (آیه 159 بقره).
ل) بى بهره بودن از هدایت الهى (آیه 5 جمعه).
م) قساوت و سنگدلى (آیه 76 بقره).
براى توضیح بیشتر ر.ک:
1- عفیف عبدالفتاح طباره، چهره یهود در قرآن، ترجمه سیدمهدى آیت اللهى، انتشارات جهان آرا، سال 552- سید محمد شیرازى، دنیا بازیچه یهود، ترجمه محمدهادى مدرسى، نشر سلسله، 1385.3- سیاست و حکومت رژیم صهیونیستى، ترجمه مرکز مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نو، گردآورنده و ناشر: مؤسسه مطالعات فلسطینى.4- آلفرد.م.لیلیانتال، ارتباط صهیونیستى، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى.5- اسدالله رضایى، بررسى سیر تحول دولت در سرزمین فلسطین، نشر گنج معرفت