۱۳۹۳/۱۰/۲۸
–
۱۳۶۰ بازدید
برای چه نباید گناه و نافرمانی کنیم؟ این شبهه را برایم حل کنید؟
برای اینکه بدانیم چرا نباید گناه و نافرمانی کنیم لازم است بدانیم گناه چیست و چه تاثیری بر ما دارد. گناه ترجمه کلمه (اثم )است به معنای نافرمانی و سرپیچی از دستور الزامی خداوند متعال. گناه و جرم را مخالفت با قانون تفسیر کرده اند و در تعریف جرم گفته اند: جرم عبارت خواهد بود از اینکه افراد جامعه از حدود مقررات و قوانینی که نشان دهنده قلمرو و فعالیت افراد و حافظ حقوق طبیعی و سعادت آنان است تجاوز کرده، رخنه ای در نظم اجتماع پدید آورند.
ژان مارکیزه در کتاب جنایت خود آورده است: کسی که از سرحد قانون تجاوز کند و این اصل را نادیده انگارد نظم اجتماع را مختل ساخته و عملش پیش قضات جرم است (بلاهای اجتماعی ص 10)
در قرآن کریم خروج از حدود الهی تحت عنوان گناه و معصیت مطرح شده است: تلک حدودُ الله و من یُطع اللّه و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم و من یعص اللّه و رسوله و یتعد حدوده یدخله ناراً خالداً فیها و له عذاب مبین (سوره نساء آیه 13و 14)
این مرزهای الهی است و هر کسی از خدا و پیامبر او اطاعت کند خداوند وی را به باغ هائی درآورد که همواره آب از زیر درختانش روان است جاودانه در آن می مانند و این پیروزی بزرگی است و هر کس نافرمانی خدا و پیامبر او را کند و از مرزهای او تجاوز کند وی را در آتشی درآورد که جاودانه در آن خواهد بود و برای او عذابی خوارکننده است.
از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان، خواه نیک، خواه بد، دارای پی آمد و نتیجه، در دنیا و آخرت می باشد، و همچون بذری است که در جهان کاشته می شود، اگر بذر گل بود، نتیجه اش گل و اگر خار بود، نتیجه اش خار است.
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
این حدود که در آیه شریفه آمده، همان قوانین راه خدا هستند، شما تصور کنید در جاده ای هستید و می خواهید به شهری سفر کنید و به سلامت به آن برسید. در این صورت حتما لازم است اولا هرگز راه اصلی خارج نشوید و به بیراهه نروید و ثانیا قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی را کاملا رعایت کنید تا با امنیت و سلامتی کامل به مقصد و شهر دلخواه برسید.
خوب اینجا یک راه معنوی هم وجود دارد که ما را به شهر خدا می رساند، قرآن کریم آنرا تحت عنوان صراط مستقیم مطرح کرده است. این راه هم قوانین و مقررات خود را دارد، شریعت و دین، قوانین و مقررات راه خدا است که اگر رعایت شود، امنیت و سلامتی قلب انسان برای رسیدن به خدا تامین می شود.
در مقابل، گناه و نافرمانی، یعنی خروج از مسیر بندگی و مخالفت با قوانین و مقررات راه خدا که همان اثر ترک راه اصلی و بی توجهی به مقررات راهنمایی در جاده های بین شهری را دارد، یعنی امنیت و سلامتی را از انسان سلب می کند.
در روایت سلسله الذهب از امام رضا (ع) نقل شده که خدای متعال فرمود: توحید حصن و پناهگاه امن من است، پس کسی که داخل آن شود از هر عذابی در امان خواهد بود. بندگی وارد شدن به حصن و پناهگاه امن الهی است و گناه خارج شدن از آن است.
وقتی کسی با فرمان الهی مخالفت می کند و وارد گناه می شود، دیگر هیچ پناهگاه امنی نخواهد داشت. گناه، امنیت و سلامت قلب و روح انسان را سلب می کند.
قلب سلیم و پاک کانون تولید کارهای نیک و حرم خدا است و به عکس قلب ناسالم و تاریک، کانون فساد و نفوذ شیطان می باشد، در اثر گناه گاهی قلب انسان آنقدر قسی و سخت می شود که هیچ سخن حقی در آن اثر نمی کند. قرآن کریم از آن به رین و زنگار یاد کرده است. کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون (سوره مطففین آیه 14) نه این حرف ها بهانه است، علت اصلی تکذیب شان این است که در اثر اعمال زشت شان دل هایشان زنگار بسته.
فضای معنویت و بندگی خدا، نورانی است و باعث نورانیت قلب و روح انسان می شود، اما فضای گناه که ریشه در دنیاپرستی و خودپرستی دارد، ظلمانی است و دل و روح انسان را تاریک می نماید.
در حدیثی از امام صادق(ع) مى خوانیم: اِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِى قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءٌ فَاِنْ تابَ اِنْمَحَتْ، وَاِنْ زادَ زادَتْ حَتّى تَغْلِبَ عَلى قَلْبِهِ فَلا یُفْلِحُ بَعْدَها أَبَدا – هنگامى که انسان گناه مى کند نقطه سیاهى در قلب او پیدا مى شود، اگر توبه کند محو مى گردد، و اگر بر گناه بیفزاید زیادتر مى شود تا تمام قلبش را فرا مى گیرد; و بعد از آن هرگز روى رستگارى را نخواهد دید! (تفسیر المیزان ذیل آیه 14 مطففین)
آثار گناه بسیار است و ما به همین مقدار بسنده می کنیم. برای پاسخ کامل لازم است به آثار بندگی هم رجوع کنید تا بدانید بندگی چه فوایدی برای انسان دارد، تمامی مقامات معنوی ریشه اش در بندگی خالصانه خدای متعال است و همچنین بدانید که خروج از بندگی و گناه چه عواقب بدی برای آدمی به ارمغان می آورد.
ژان مارکیزه در کتاب جنایت خود آورده است: کسی که از سرحد قانون تجاوز کند و این اصل را نادیده انگارد نظم اجتماع را مختل ساخته و عملش پیش قضات جرم است (بلاهای اجتماعی ص 10)
در قرآن کریم خروج از حدود الهی تحت عنوان گناه و معصیت مطرح شده است: تلک حدودُ الله و من یُطع اللّه و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم و من یعص اللّه و رسوله و یتعد حدوده یدخله ناراً خالداً فیها و له عذاب مبین (سوره نساء آیه 13و 14)
این مرزهای الهی است و هر کسی از خدا و پیامبر او اطاعت کند خداوند وی را به باغ هائی درآورد که همواره آب از زیر درختانش روان است جاودانه در آن می مانند و این پیروزی بزرگی است و هر کس نافرمانی خدا و پیامبر او را کند و از مرزهای او تجاوز کند وی را در آتشی درآورد که جاودانه در آن خواهد بود و برای او عذابی خوارکننده است.
از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان، خواه نیک، خواه بد، دارای پی آمد و نتیجه، در دنیا و آخرت می باشد، و همچون بذری است که در جهان کاشته می شود، اگر بذر گل بود، نتیجه اش گل و اگر خار بود، نتیجه اش خار است.
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
این حدود که در آیه شریفه آمده، همان قوانین راه خدا هستند، شما تصور کنید در جاده ای هستید و می خواهید به شهری سفر کنید و به سلامت به آن برسید. در این صورت حتما لازم است اولا هرگز راه اصلی خارج نشوید و به بیراهه نروید و ثانیا قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی را کاملا رعایت کنید تا با امنیت و سلامتی کامل به مقصد و شهر دلخواه برسید.
خوب اینجا یک راه معنوی هم وجود دارد که ما را به شهر خدا می رساند، قرآن کریم آنرا تحت عنوان صراط مستقیم مطرح کرده است. این راه هم قوانین و مقررات خود را دارد، شریعت و دین، قوانین و مقررات راه خدا است که اگر رعایت شود، امنیت و سلامتی قلب انسان برای رسیدن به خدا تامین می شود.
در مقابل، گناه و نافرمانی، یعنی خروج از مسیر بندگی و مخالفت با قوانین و مقررات راه خدا که همان اثر ترک راه اصلی و بی توجهی به مقررات راهنمایی در جاده های بین شهری را دارد، یعنی امنیت و سلامتی را از انسان سلب می کند.
در روایت سلسله الذهب از امام رضا (ع) نقل شده که خدای متعال فرمود: توحید حصن و پناهگاه امن من است، پس کسی که داخل آن شود از هر عذابی در امان خواهد بود. بندگی وارد شدن به حصن و پناهگاه امن الهی است و گناه خارج شدن از آن است.
وقتی کسی با فرمان الهی مخالفت می کند و وارد گناه می شود، دیگر هیچ پناهگاه امنی نخواهد داشت. گناه، امنیت و سلامت قلب و روح انسان را سلب می کند.
قلب سلیم و پاک کانون تولید کارهای نیک و حرم خدا است و به عکس قلب ناسالم و تاریک، کانون فساد و نفوذ شیطان می باشد، در اثر گناه گاهی قلب انسان آنقدر قسی و سخت می شود که هیچ سخن حقی در آن اثر نمی کند. قرآن کریم از آن به رین و زنگار یاد کرده است. کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون (سوره مطففین آیه 14) نه این حرف ها بهانه است، علت اصلی تکذیب شان این است که در اثر اعمال زشت شان دل هایشان زنگار بسته.
فضای معنویت و بندگی خدا، نورانی است و باعث نورانیت قلب و روح انسان می شود، اما فضای گناه که ریشه در دنیاپرستی و خودپرستی دارد، ظلمانی است و دل و روح انسان را تاریک می نماید.
در حدیثی از امام صادق(ع) مى خوانیم: اِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِى قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءٌ فَاِنْ تابَ اِنْمَحَتْ، وَاِنْ زادَ زادَتْ حَتّى تَغْلِبَ عَلى قَلْبِهِ فَلا یُفْلِحُ بَعْدَها أَبَدا – هنگامى که انسان گناه مى کند نقطه سیاهى در قلب او پیدا مى شود، اگر توبه کند محو مى گردد، و اگر بر گناه بیفزاید زیادتر مى شود تا تمام قلبش را فرا مى گیرد; و بعد از آن هرگز روى رستگارى را نخواهد دید! (تفسیر المیزان ذیل آیه 14 مطففین)
آثار گناه بسیار است و ما به همین مقدار بسنده می کنیم. برای پاسخ کامل لازم است به آثار بندگی هم رجوع کنید تا بدانید بندگی چه فوایدی برای انسان دارد، تمامی مقامات معنوی ریشه اش در بندگی خالصانه خدای متعال است و همچنین بدانید که خروج از بندگی و گناه چه عواقب بدی برای آدمی به ارمغان می آورد.