۱۳۹۴/۰۵/۲۱
–
۷۳۸ بازدید
۱- در بحث حجاب و اختصاصا نوع سخن گفتن زنان در قرآن بیان شده که رعایت کنید چراکه برخی مردان مریض دل هستند سوال بنده اینه یعنی در برابر بقیه مردان که مریض دل نیستند نیاز به رعایت نیست ممکنه بگین تشخیصش سخته ولی واقعا در اطراف همه ما آدم هایی هستند که مطمئنیم مریض نیستند و فقط نامحرم اند پس چرا باید رعایت کرد؟و ضمن اینکه این برداشت هم متصور است که زنان بدلیل مردانی مریض دل مجبور به رعایت و تحمل سختی هستند؟ ۲- در بحث عدم ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان عنوان می شود که چون زنان به دین مردانشان گرایش پیدا می کنند ولی در قرآن داریم که زنان و مردان در دین خود مستقل هستند این مسئله را لطفا توضیح دهید و همچنین در موارد زیادی هم مردان به دین زنان در عالم واقعیت روی می آورند.
درمکتب انسان ساز اسلام، پاکدامنی از ارزش های والای انسانی به حساب می آید ودر مقابل، بی عفّتی و بی بندوباری جنسی محکوم شده است. اسلام نخست با راهنمایی و هدایت،مسائل جنسی و شهوانی را کنترل و تعدیل می کند، مسلمانان را به عفاف و پاکدامنی فرا می خواند، سپس با تدابیر حکمت آمیز و اصولی زمینه های انحراف را از میان بر می دارد. هم به پیروان خویش دستورمی دهد، بی عفتی نکنند و هم از آنان می خواهد که اسباب لغزش و گناه دیگران را فراهم نسازند. قرآن کریم غض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه شرعی مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است. که مواظب چشمان خود باشند.این خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار را وظیفه ضروری و واجب مومنین شمرده شده است. چون گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی (چشم چرانی) و نگاه به نامحرم است. نگاههای آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا می کند.حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:اَلنَّظرَةُ بَعْدَ النًّظرَةِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَة.1چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.نگاه کردن به ناموس دیگران،خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است.شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ…»2.
نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است….
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:الْعُیونُ مَصائِدُ الشَّیطانَ3.چشمها، کیمنگاه های شیطان است.
پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:جوانی از انصار، در مدینه با زنی برخورد کرد. در آن زمان، مقنعه زن ها تا پشت گوششان را می پوشاند (گوشها، گردن و صورت حجاب نداشت) جوان به آن زن خیره شد و چشم از او بر نداشت تا عبور کرد. همین طور که با نگاه به پشت سرش آن زن را تعقیب می کرد، وارد کوچه تنگی شد در این هنگام صورتش به استخوانی که از دیوار بیرون زده بود برخورد و شکافت. وقتی آن زن رفت، جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است. با خود گفت: به خدا سوگند! نزد رسول خدا می روم و این ماجرا را با او در میان می گذارم.
جوان نزد پیامبر رفت. حضرت پرسید این چه وضعی است؟ او جریان را نقل کرد.در این هنگام جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد؛4.قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فُرٌجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ»5.به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند،این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است.
و پس از آن فرمود:وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَمِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنًّ…».6به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند.پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار ضروری و واجب شمرده شده است:نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است. 7هر یک از اعضای بدن مؤمن نسبت به عبادت پروردگار متعال وظیفه خاصی بر عهده دارد که اگر بدان وظیفه عمل کرد، ارزشمند است.حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود:لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ عَزَّ وَجَل8.چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد.رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ چشمان با ارزش را این گونه توصیف می کند:کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله»9.
همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد.
چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:
-1 دیدن شگفتیها: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ10
چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید.
-2 راحتی قلب: امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ11.
آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است.
-3 نیک خویی:همچنین آن حضرت فرمود:مَن غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ12.
کسی که نگهاههایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد.
-4پاداش الهی: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:مَنْ نَظَرَ اِلی امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العینِ13.هر کسی زنی را ببیند و (بلافاصله) دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد.
5 -چشیدن شیرینی ایمان: پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِ14.نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
قرآن کریم برای عبرت و راهنمایی مردم، داستانهای گوناگونی را نقل کرده که میان همه آنها از داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ به عنوان «احسن القصص» یا زیباترین داستان یاد شده است. در این داستان حضرت یوسف از زشت ترین عمل که «خیانت به ناموس دیگران»است پرهیز کرده، با فراهم بودن تمام مقدمات با توجه به حضور و قدرت الهی، شهوت خود را کنترل کرده و از نامحرم چشم پوشیده است و این کاری بزرگ است که تنها با کمک ایمان به پروردگار انجامپذیر است.
قرآن مجید حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ را به عنوان قهرمان میدان «عفاف» مطرح می کند تا جوانان مسلمان که در پی قهرمان یابی و الگوپذیری هستند، از یوسف ـ علیه السلام ـ که شجاعترین مرد روزگار بود پیروی کنند؛ چرا که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ»15.شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش نفسانی اش چیره شود.
نکته شایان توجه در داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ استمداد از خدای سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدی اوست که هیچ چیز جز ایمان به پروردگار نمی تواند جلوی نفس سرکش و غریزه نیرومند شهوت را بگیرد.
از امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ سؤال کردند:بما یستعان علی غمض بصر؟»به کمک چه چیزی می توان چشم از نامحرم پوشید؟پاسخ داد:بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلی سَتْرِکَ16.
با خاموش کردن آتش شهوت، زیر نظر قدرتمندی که بر مخفیگاهت آگاه است.
نکته ظریف دیگری که در مسأله «ناموس»نهفته است و روایات نیز آن را تأیید کرده اند این است که به هر دستی بدهی به همان دست پس می گیری، چنان که فرموده اند:کَما تُدینُ تُدانُ»17.آن طور که جزا دهی جزا بینی.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:در زمان حضرت موسی ـ علیه السلام ـ مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد، مردی را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد. در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس دیگران تجاوز کند به ناموسش تجاوز کنند. حضرت موسی به آن دو فرمود: با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند18.بنابراین، مؤمن با غیرت هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام نمی کند، چرا که نمی خواهد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشد.هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
شخصی از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید: آیا نگاه کردن به پشت سر زنهایی که عبور می کنند جایز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما این گونه نگاه کنند، خوشنود می شوید؟! آنگاه فرمود: برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید.19.
اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد در حالی که دیگری هم نتواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بیفتند، باید از آنجا بیرون بروند20.یکی دیگر از راههای پیشگیری از انحراف این است که مؤمن با نامحرم در جای خلوت اجتماع نکند، چرا که دور از چشم مردم، زمینه لغزش و انحراف فراوان است.
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ و الیَوْمِ الاخِرِ فَلا یَبیتَ فی مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَةٍ لَیْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ21
آن که به خدا و روز جزا ایمان دارد نباید در جایی بخوابد که صدای نفس زن نامحرم شنیده می شود.
پی نوشت ها:
1- روضة المتقین، ج 9،ص 434.
2-بحارالانوار، ج 104، ص 38.
3-. همان، ج 77، ص 294.
4- فروع کافی، ج 5، ص 521.
5-. نور / 30.
6-. نور /31.
7- رساله حضرت امام مسأله 2440،
8-. بحارالانوار، ج 101، ص 35.
9- بحارالانوار، ج 101، ص 35.
10-همان، ص 41.
11- شرح غررالحکم، آمدی،ج 5، ص 449.
12-میزان الحکمه، ج 10، ص 7.
13- بحارالانوار، ج 101، ص 37.
14- بحارالانوار، ج 101، ص 38.
15-نهج الفصاحه، پاینده، حدیث 299، ص 58.
16- بحارالانوار، ج 101، ص 411.
17- فروع کافی،ج 5، ص 553.
18- همان.
19-مستدرک الوسائل، ج 2، ص 555.
20- رساله امام (ره)، مسأله 2452.
21-بحارالانوار، ج 101، ص 50.
________________________________
از مسائلی که قرآن کریم در بحث روابط اجتماعی مسلمانان با اهل کتاب به آن پرداخته، مسئله ازدواج با اهل کتاب است.
ازدواج یکی از سنن آفرینش انسان و از خواسته های طبیعی و غریزی بشر می باشد و اسلام این واقعیت را برای اقلّیت های دینی متعهد به عنوان یک حق مشروع مسلّم، غیرقابل نقض تلقّی نموده است. از نظر حقوقی هم ازدواج هایی را که در میان مردان و زنان اقلّیت ها طبق مقررات متبوع صورت می گیرند قانونی و رسمی می شمارد، ولی در عین حال، در قانون ازدواج مسلمانان این حق و آزادی در چهارچوب افراد هم کیش محدود شده و به زنان مسلمان اجازه داده نشده است با مردان غیر مسلمان ازدواج نمایند.
اسلام برای آنکه ازدواج یک پیوند معنوی اصیل باشد و محیط زندگی مشترک زناشویی با هماهنگی فکری و روح تعاون و مسالمت و صفای معنوی همراه گردد، شرط کفو و برابر بودن زن و مرد را در تحقق ازدواج حقیقی، ضروری و غیر قابل اجتناب می شمارد.
اسلام کفو بودن زوجین و برابری آن دو را با مقیاس های مادی و صوری قابل سنجش نمی داند و به همین علت، ثروت، مقام، حسب و نسب، نژاد، موقعیت خانوادگی، شخصیت اجتماعی و نظایر آن هیچ کدام تعیین کننده برابری زوجین محسوب نمی گردند.
تنها مقیاسی که از نظر اسلام، برابری و کفویت زوجین را مشخص می سازد، ایمان و عقیده است و روی این اصل کلی، اسلام، مردی را کفو و برابر و شایسته همسری زن مسلمان می شمارد که با وی از نظر ایمان و عقیده، برابر و هم سطح باشد ـ که با توجه به آنچه گفته شد، این مسئله نمود بیشتری پیدا می کند.
این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که زن همواره در زندگانی زناشویی بر اساس یک سلسله علل روانی و اجتماعی تابع و مقهور اراده مرد می باشد و این واقعیت را اگر به عنوان یک قانون طبیعی عمومی نپذیریم، نمی توانیم صدق آن را در بیشتر ازدواج ها، در محیط ها و شرایط اجتماعی گوناگون انکار نماییم.
روشن است که اسلام نیز نمی تواند چنین واقعیتی را نادیده گرفته، در برابر آثار و نتایج آن بی تفاوت باشد؛ زیرا تجویز ازدواج زنان مسلمان با مردان غیرمسلمان به منزله آن است که نسبت به ایمان و عقیده زنان مسلمان، در برابر خطر مسلّمی که آنان را تهدید می کند، نه تنها ابراز بی تفاوتی گردد، بلکه راه انحراف برای گرایش زنان مسلمان به سوی کفر باز شده، بدین وسیله انبوهی از مسلمانان در معرض ارتداد قرار گیرند.
پرواضح است که این واقعیت تلخ با هدف های اصیل و ایده اسلامی کاملاً مغایر بوده، هرگز نمی تواند مورد تأیید آیینی که مدّعی رسالت جهانی است، قرار گیرد.
بررسی آیات: قرآن کریم در سوره بقره می فرماید: «وَ لاَ تَنْکِحُوا اْلْمُشرِکاتِ حَتَّی یُوءْمِنَّ وَ لاَءَمَةٌ مُّوءْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّنْ مُّشرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لاَ تُنْکِحُواْ اْلْمُشْرِکِینَ حَتَّی یُوءْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُّوءْمِنٌ خَیْرٌ مِّنْ مُّشرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَی اْلنَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُو إِلَی اْلْجَنَّةِ وَ اْلْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ ءَایاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.بقره/ 221
ازدواج پایه اصلی تکثیر نسل و پرورش و تربیت فرزندان و گسترش جامعه است، و محیط تربیتی خانواده در سرنوشت فرزندان، فوق العاده مؤثر می باشد؛ از یک سو، آثار قطعی وراثت، و از سوی دیگر، آثار قطعی تربیت در طفولیت (زیرا نوزادان پس از تولد، غالباً در دامان پدر و مادر پرورش می یابند و در سال هایی که سخت شکل پذیرند، زیر نظر آن ها هستند.) همچنین شرک، که خمیرمایه انواع انحرافات بوده و در واقع، آتشی سوزان در دنیا و آخرت است، می تواند دلیل روشنی بر این تحریم و حساسیت باشد. بنابراین، قرآن کریم اجازه نمی دهد مسلمانان، خود یا فرزندانشان را در این آتش بیفکنند. از این گذشته، مشرکان، که افرادی بیگانه از اسلام هستند، اگر از طریق ازدواج به خانه های مسلمانان راه یابند، جامعه اسلامی گرفتار هرج و مرج و دشمنان داخلی می شود. البته این تا زمانی است که آن ها بر مشرک بودن پافشاری می کنند. اما راه به روی آن ها باز است؛ می توانند ایمان بیاورند و در صفوف مسلمانان قرار گیرند و به اصطلاح، کفو آن ها در مسئله ازدواج شوند.
همانطوری مستحضرید.حفظ سیادت اسلام و جامعه اسلامی از جمله وظایف عمومی است که نقض آن از حدود اختیارات مسلمانان خارج بوده و بر اساس قاعده نفی سبیل» حتی تعهدات بین المللی نیز نمی توانند ناقض آن باشند. این اصل کلی تحت عنوان أَلإِسْلامُ یَعْلُو وَ لا یُعْلی عَلَیْهِ، به صورت یک قاعده حقوقی در فروع و موارد گوناگون حقوق اسلامی استفاده می شود.
بنابراین، دادن هر نوع امتیاز سیاسی، اقتصادی، نظامی، قضایی و اجتماعی به غیرمسلمانان، که به سیادت اسلام و جامعه مسلمانان لطمه وارد آورد، بی ارزش و بی اعتبار خواهد بود.قرآن کریم در این زمینه می فرماید: وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی اْلْمُؤْمِنینَ سَبِیْلاً. نساء/ 141-از سوی دیگر، به مسلمانان هشدار می دهد: «یا ایّها اْلَّذِینَ امَنُواْ لا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الاَیاتِ إِنْ کُنتُمْ تَعْقِلُونَ. آل عمران/ 118
وقتی دوست گرفتن افراد غیر مسلمان این چنین نتایج ناگوار به بار آورد و فرصتی به آنان دهد که در تباه نمودن کارها و افساد امور بکوشند و توطئه های خصمانه به راه اندازند، نتایج و آثار سیادت و تسلّط آنان بر مسلمانان و تصدّی مقامات دولتی و سیاسی و نظامی و اقتصادی از طرف غیرمسلمانان چگونه خواهد بود؟0 توجه به این نکته نیز ضروری است که ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، با توجه به تسلّطی که مرد بر خانواده دارد، به نحوی مسئله سیادت غیر مسلمان بر مسلمان را به دنبال خواهد داشت.موفق باشد.
نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است….
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:الْعُیونُ مَصائِدُ الشَّیطانَ3.چشمها، کیمنگاه های شیطان است.
پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:جوانی از انصار، در مدینه با زنی برخورد کرد. در آن زمان، مقنعه زن ها تا پشت گوششان را می پوشاند (گوشها، گردن و صورت حجاب نداشت) جوان به آن زن خیره شد و چشم از او بر نداشت تا عبور کرد. همین طور که با نگاه به پشت سرش آن زن را تعقیب می کرد، وارد کوچه تنگی شد در این هنگام صورتش به استخوانی که از دیوار بیرون زده بود برخورد و شکافت. وقتی آن زن رفت، جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است. با خود گفت: به خدا سوگند! نزد رسول خدا می روم و این ماجرا را با او در میان می گذارم.
جوان نزد پیامبر رفت. حضرت پرسید این چه وضعی است؟ او جریان را نقل کرد.در این هنگام جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد؛4.قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فُرٌجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ»5.به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند،این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است.
و پس از آن فرمود:وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَمِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنًّ…».6به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند.پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار ضروری و واجب شمرده شده است:نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است. 7هر یک از اعضای بدن مؤمن نسبت به عبادت پروردگار متعال وظیفه خاصی بر عهده دارد که اگر بدان وظیفه عمل کرد، ارزشمند است.حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود:لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ عَزَّ وَجَل8.چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد.رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ چشمان با ارزش را این گونه توصیف می کند:کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله»9.
همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد.
چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:
-1 دیدن شگفتیها: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ10
چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید.
-2 راحتی قلب: امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ11.
آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است.
-3 نیک خویی:همچنین آن حضرت فرمود:مَن غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ12.
کسی که نگهاههایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد.
-4پاداش الهی: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:مَنْ نَظَرَ اِلی امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العینِ13.هر کسی زنی را ببیند و (بلافاصله) دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد.
5 -چشیدن شیرینی ایمان: پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِ14.نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
قرآن کریم برای عبرت و راهنمایی مردم، داستانهای گوناگونی را نقل کرده که میان همه آنها از داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ به عنوان «احسن القصص» یا زیباترین داستان یاد شده است. در این داستان حضرت یوسف از زشت ترین عمل که «خیانت به ناموس دیگران»است پرهیز کرده، با فراهم بودن تمام مقدمات با توجه به حضور و قدرت الهی، شهوت خود را کنترل کرده و از نامحرم چشم پوشیده است و این کاری بزرگ است که تنها با کمک ایمان به پروردگار انجامپذیر است.
قرآن مجید حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ را به عنوان قهرمان میدان «عفاف» مطرح می کند تا جوانان مسلمان که در پی قهرمان یابی و الگوپذیری هستند، از یوسف ـ علیه السلام ـ که شجاعترین مرد روزگار بود پیروی کنند؛ چرا که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ»15.شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش نفسانی اش چیره شود.
نکته شایان توجه در داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ استمداد از خدای سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدی اوست که هیچ چیز جز ایمان به پروردگار نمی تواند جلوی نفس سرکش و غریزه نیرومند شهوت را بگیرد.
از امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ سؤال کردند:بما یستعان علی غمض بصر؟»به کمک چه چیزی می توان چشم از نامحرم پوشید؟پاسخ داد:بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلی سَتْرِکَ16.
با خاموش کردن آتش شهوت، زیر نظر قدرتمندی که بر مخفیگاهت آگاه است.
نکته ظریف دیگری که در مسأله «ناموس»نهفته است و روایات نیز آن را تأیید کرده اند این است که به هر دستی بدهی به همان دست پس می گیری، چنان که فرموده اند:کَما تُدینُ تُدانُ»17.آن طور که جزا دهی جزا بینی.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:در زمان حضرت موسی ـ علیه السلام ـ مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد، مردی را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد. در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس دیگران تجاوز کند به ناموسش تجاوز کنند. حضرت موسی به آن دو فرمود: با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند18.بنابراین، مؤمن با غیرت هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام نمی کند، چرا که نمی خواهد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشد.هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
شخصی از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید: آیا نگاه کردن به پشت سر زنهایی که عبور می کنند جایز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما این گونه نگاه کنند، خوشنود می شوید؟! آنگاه فرمود: برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید.19.
اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد در حالی که دیگری هم نتواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بیفتند، باید از آنجا بیرون بروند20.یکی دیگر از راههای پیشگیری از انحراف این است که مؤمن با نامحرم در جای خلوت اجتماع نکند، چرا که دور از چشم مردم، زمینه لغزش و انحراف فراوان است.
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ و الیَوْمِ الاخِرِ فَلا یَبیتَ فی مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَةٍ لَیْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ21
آن که به خدا و روز جزا ایمان دارد نباید در جایی بخوابد که صدای نفس زن نامحرم شنیده می شود.
پی نوشت ها:
1- روضة المتقین، ج 9،ص 434.
2-بحارالانوار، ج 104، ص 38.
3-. همان، ج 77، ص 294.
4- فروع کافی، ج 5، ص 521.
5-. نور / 30.
6-. نور /31.
7- رساله حضرت امام مسأله 2440،
8-. بحارالانوار، ج 101، ص 35.
9- بحارالانوار، ج 101، ص 35.
10-همان، ص 41.
11- شرح غررالحکم، آمدی،ج 5، ص 449.
12-میزان الحکمه، ج 10، ص 7.
13- بحارالانوار، ج 101، ص 37.
14- بحارالانوار، ج 101، ص 38.
15-نهج الفصاحه، پاینده، حدیث 299، ص 58.
16- بحارالانوار، ج 101، ص 411.
17- فروع کافی،ج 5، ص 553.
18- همان.
19-مستدرک الوسائل، ج 2، ص 555.
20- رساله امام (ره)، مسأله 2452.
21-بحارالانوار، ج 101، ص 50.
________________________________
از مسائلی که قرآن کریم در بحث روابط اجتماعی مسلمانان با اهل کتاب به آن پرداخته، مسئله ازدواج با اهل کتاب است.
ازدواج یکی از سنن آفرینش انسان و از خواسته های طبیعی و غریزی بشر می باشد و اسلام این واقعیت را برای اقلّیت های دینی متعهد به عنوان یک حق مشروع مسلّم، غیرقابل نقض تلقّی نموده است. از نظر حقوقی هم ازدواج هایی را که در میان مردان و زنان اقلّیت ها طبق مقررات متبوع صورت می گیرند قانونی و رسمی می شمارد، ولی در عین حال، در قانون ازدواج مسلمانان این حق و آزادی در چهارچوب افراد هم کیش محدود شده و به زنان مسلمان اجازه داده نشده است با مردان غیر مسلمان ازدواج نمایند.
اسلام برای آنکه ازدواج یک پیوند معنوی اصیل باشد و محیط زندگی مشترک زناشویی با هماهنگی فکری و روح تعاون و مسالمت و صفای معنوی همراه گردد، شرط کفو و برابر بودن زن و مرد را در تحقق ازدواج حقیقی، ضروری و غیر قابل اجتناب می شمارد.
اسلام کفو بودن زوجین و برابری آن دو را با مقیاس های مادی و صوری قابل سنجش نمی داند و به همین علت، ثروت، مقام، حسب و نسب، نژاد، موقعیت خانوادگی، شخصیت اجتماعی و نظایر آن هیچ کدام تعیین کننده برابری زوجین محسوب نمی گردند.
تنها مقیاسی که از نظر اسلام، برابری و کفویت زوجین را مشخص می سازد، ایمان و عقیده است و روی این اصل کلی، اسلام، مردی را کفو و برابر و شایسته همسری زن مسلمان می شمارد که با وی از نظر ایمان و عقیده، برابر و هم سطح باشد ـ که با توجه به آنچه گفته شد، این مسئله نمود بیشتری پیدا می کند.
این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که زن همواره در زندگانی زناشویی بر اساس یک سلسله علل روانی و اجتماعی تابع و مقهور اراده مرد می باشد و این واقعیت را اگر به عنوان یک قانون طبیعی عمومی نپذیریم، نمی توانیم صدق آن را در بیشتر ازدواج ها، در محیط ها و شرایط اجتماعی گوناگون انکار نماییم.
روشن است که اسلام نیز نمی تواند چنین واقعیتی را نادیده گرفته، در برابر آثار و نتایج آن بی تفاوت باشد؛ زیرا تجویز ازدواج زنان مسلمان با مردان غیرمسلمان به منزله آن است که نسبت به ایمان و عقیده زنان مسلمان، در برابر خطر مسلّمی که آنان را تهدید می کند، نه تنها ابراز بی تفاوتی گردد، بلکه راه انحراف برای گرایش زنان مسلمان به سوی کفر باز شده، بدین وسیله انبوهی از مسلمانان در معرض ارتداد قرار گیرند.
پرواضح است که این واقعیت تلخ با هدف های اصیل و ایده اسلامی کاملاً مغایر بوده، هرگز نمی تواند مورد تأیید آیینی که مدّعی رسالت جهانی است، قرار گیرد.
بررسی آیات: قرآن کریم در سوره بقره می فرماید: «وَ لاَ تَنْکِحُوا اْلْمُشرِکاتِ حَتَّی یُوءْمِنَّ وَ لاَءَمَةٌ مُّوءْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّنْ مُّشرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لاَ تُنْکِحُواْ اْلْمُشْرِکِینَ حَتَّی یُوءْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُّوءْمِنٌ خَیْرٌ مِّنْ مُّشرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَی اْلنَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُو إِلَی اْلْجَنَّةِ وَ اْلْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ ءَایاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.بقره/ 221
ازدواج پایه اصلی تکثیر نسل و پرورش و تربیت فرزندان و گسترش جامعه است، و محیط تربیتی خانواده در سرنوشت فرزندان، فوق العاده مؤثر می باشد؛ از یک سو، آثار قطعی وراثت، و از سوی دیگر، آثار قطعی تربیت در طفولیت (زیرا نوزادان پس از تولد، غالباً در دامان پدر و مادر پرورش می یابند و در سال هایی که سخت شکل پذیرند، زیر نظر آن ها هستند.) همچنین شرک، که خمیرمایه انواع انحرافات بوده و در واقع، آتشی سوزان در دنیا و آخرت است، می تواند دلیل روشنی بر این تحریم و حساسیت باشد. بنابراین، قرآن کریم اجازه نمی دهد مسلمانان، خود یا فرزندانشان را در این آتش بیفکنند. از این گذشته، مشرکان، که افرادی بیگانه از اسلام هستند، اگر از طریق ازدواج به خانه های مسلمانان راه یابند، جامعه اسلامی گرفتار هرج و مرج و دشمنان داخلی می شود. البته این تا زمانی است که آن ها بر مشرک بودن پافشاری می کنند. اما راه به روی آن ها باز است؛ می توانند ایمان بیاورند و در صفوف مسلمانان قرار گیرند و به اصطلاح، کفو آن ها در مسئله ازدواج شوند.
همانطوری مستحضرید.حفظ سیادت اسلام و جامعه اسلامی از جمله وظایف عمومی است که نقض آن از حدود اختیارات مسلمانان خارج بوده و بر اساس قاعده نفی سبیل» حتی تعهدات بین المللی نیز نمی توانند ناقض آن باشند. این اصل کلی تحت عنوان أَلإِسْلامُ یَعْلُو وَ لا یُعْلی عَلَیْهِ، به صورت یک قاعده حقوقی در فروع و موارد گوناگون حقوق اسلامی استفاده می شود.
بنابراین، دادن هر نوع امتیاز سیاسی، اقتصادی، نظامی، قضایی و اجتماعی به غیرمسلمانان، که به سیادت اسلام و جامعه مسلمانان لطمه وارد آورد، بی ارزش و بی اعتبار خواهد بود.قرآن کریم در این زمینه می فرماید: وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی اْلْمُؤْمِنینَ سَبِیْلاً. نساء/ 141-از سوی دیگر، به مسلمانان هشدار می دهد: «یا ایّها اْلَّذِینَ امَنُواْ لا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الاَیاتِ إِنْ کُنتُمْ تَعْقِلُونَ. آل عمران/ 118
وقتی دوست گرفتن افراد غیر مسلمان این چنین نتایج ناگوار به بار آورد و فرصتی به آنان دهد که در تباه نمودن کارها و افساد امور بکوشند و توطئه های خصمانه به راه اندازند، نتایج و آثار سیادت و تسلّط آنان بر مسلمانان و تصدّی مقامات دولتی و سیاسی و نظامی و اقتصادی از طرف غیرمسلمانان چگونه خواهد بود؟0 توجه به این نکته نیز ضروری است که ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، با توجه به تسلّطی که مرد بر خانواده دارد، به نحوی مسئله سیادت غیر مسلمان بر مسلمان را به دنبال خواهد داشت.موفق باشد.