۱۳۹۲/۰۵/۰۴
–
۱۱۲ بازدید
قرآن کریم مى فرماید: A« فولّ وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره…»{A؛ V}بقره (۲)، آیه ۱۴۴.{V«پس روى کن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمین نیز هر کجا باشید در نماز روى بدان جانب کنید»، و نیز مى فرماید: A}«و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام و حیث ماکنتم فولوا وجوهکم شطره…»{A؛ «و اى رسول از هر جا و به هر دیار بیرون شدى روى به جانب کعبه کن و شما مسلمین هم به هر کجا بودید روى بدان جانب کنید». V}همان، آیه ۱۵۰.{V با توجه به این آیات، مى توان برداشت هاى زیر را به دست آورد:
۱.
قرآن کریم مى فرماید: A« فولّ وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره…»؛ بقره (2)، آیه 144.«پس روى کن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمین نیز هر کجا باشید در نماز روى بدان جانب کنید»، و نیز مى فرماید: «و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام و حیث ماکنتم فولوا وجوهکم شطره…»؛ «و اى رسول از هر جا و به هر دیار بیرون شدى روى به جانب کعبه کن و شما مسلمین هم به هر کجا بودید روى بدان جانب کنید». همان، آیه 150. با توجه به این آیات، مى توان برداشت هاى زیر را به دست آورد:
1. همان خدایى که فرموده است به هر طرف رو کنید آنجا وجه خدا است و اینکه او از رگ گردن به انسان نزدیک تر است، همو دستور داده است که به هنگام نماز به طرف مسجدالحرام نماز بخوانید.
2. (شطر» در آیه شریفه (شطر المسجد الحرام) به معناى سمت و جانب است. البته ایستادن دقیق در محاذات خانه کعبه و حتى مسجدالحرام براى کسانى که از دور نماز مى خوانند بسیار مشکل است، اما ایستادن به سمت آن براى همه آسان است. همین دستور قرآنى به نوبه خود موجب پیشرفت علوم جغرافیا، هیئت، هندسه و ریاضى در بین مسلمین گردید؛ زیرا براى قبله یابى و تشخیص جهت آن، نیازمند این علوم بودند.
3. اینکه «خدا همه جا هست و به هر طرف که رو کنى روى او و سوى او است»؛ این نتیجه را نمى دهد که پس به هر طرف مى توان نماز خواند. در همه جا بودن خداوند یک مطلب است و جهت نماز مطلب دیگر. کما اینکه خدا همه زبان ها را مى داند ولى باید نماز را به زبان عربى خواند و یا اینکه خدا موجودى زمانى نیست ولى نماز باید در زمان خاص خودش خوانده شود. حق تعالى به علل گوناگون، دستور داده است که به طرف قبله واحد، به زبان واحد، و با شرایط مشترک دیگرى نماز گزارده شود و این دستور علاوه بر پیشرفت و پیشبرد علم و دانش بشرى، مایه وحدت و هماهنگى بین مسلمانان نیز مى باشد و تأثیرات و آموزش هاى فرهنگى دیگرى نیز به دنبال دارد. از طرف دیگر در هر یک از این دستورات اسرار عرفانى بزرگ نهفته است. ناگفته نماند براى راهیابى به «حقیقت» باید دو مرحله «شریعت و طریقت» طى شود. یکى از نمونه هاى پایبندى به احکام شریعت ایستادن رو به قبله است که پرورش روحیه عبودیت و نهادینه شدن یک رفتار دینى به طور همگانى را به ارمغان مى آورد. همچنین پایبندى به احکام شرعى از مؤثرترین روش ها براى فرهنگ سازى در جامعه است. در غیر این صورت پراکندگى و ناهماهنگى و حتى ناهنجارى هاى فراوان در جامعه پدید خواهد آمد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: امام خمینى، آداب الصلوه.
ب)کعبه کانون عبادت وبندگی است
قران کریم، همانطور که کعبه را اوّلین و با سابقه ترین خانة عبودیت و پرستش می داند، آن را برای همة جهانیان، محور بندگی نیز می شناسد و می فرماید: «إن أولَ بَیتٍ وُضِِعَ لِلناس لَلذی بِبَکةَ مُبارکا و هُدی لِلعالَمین» حج/29 یعنی اوّلین خانه ای که برای همة مردم وضع شده و هدایت جهانیان را تأمین می کند کعبه است و هیچ اختصاصی به گروه و نژاد خاصی ندارد و مردم اقلیم معینی، از افراد اقلیم دیگر به آن سزاوارتر نیستند و مرزهای جغرافیائی نیز در این امر همگانی نقش ندارد. از این رو ملل گوناگون جهان، اعمّ از هندی و فارس و کلدانی و یهودی و عرب آن را گرامی میداشتند. (المیزان3/258 ـ 363) خدای سبحان در این باره می فرماید: به یاد آور هنگامی که مکان کعبه را برای ابراهیم خلیل (ع ) معیّن کردیم تا مرجع عبادت پرستندگان را فراهم کند و به او گفتیم که: خانة مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران و راکعان و ساجدان پاکیزه نگه دار و در بین مردم دعوت حج را اعلان کن تا «از هر سو» و «به هر وضع و با هر وسیلة ممکن » از پیاده و سواره و از دوز و نزدیک، به ندای تو پاسخ دهند و به منظور انجام حج و زیارت کعبه گرد آیند: «وإذ بوَأنا لإبراهیم مکان البیت أن لا تشرِک بی شیئا و طَهِّر بَیتی لِلطّائفین و القائمین و الرُّکَعِِ السُجود و أَذِّن فی الناس بالحج یأتوک رِِجالاَ و علی کل ضامرٍ یأتین من کل فَجٍ عمیق»حج/26 ـ 27
شاهد دیگر بر مطلب مزبور اینکه فرمود: هنگامی که ما کعبه را مرجع همة مردم و جایگاه امان و آرامش قرار دادیم: «وإذا جعلنا البیت مَثابه للناس و أمنا» این تعبیر گرچه به حسب دلالت صریح، مردم اعصار پیشین را شامل نمی شود، ولی با توجه به ذیل آیه که فرمود:«و اتَخذوا مِن مَقام إبراهیم مُصلی و عهدنا إلی إبراهیم و إسماعیل أن طَهَرا بیتی لِلطّائفین و العاکِفین و الرُّکَع السُجود» بقره/125 روشن می شود که نه تنها مردم جهان بعد از نزول قرآن به زیارت کعبه فرا خوانده شده اند، بلکه همه افراد قرون گذشته نیز باید آهنگ کعبه می کردند و به زیارت آن می شتافتند؛ زیرا پیمان الهی نسبت به دو پیامبر بزرگوار و متعهد، یعنی ابراهیم و اسماعیل(ع) این بود که کعبه را برای زائران و طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده گزاران پاک و پاکیزه نگه دارند.
ج) کعبه نقش بنیادین در پایداری دین دارد
آنچه ما از تبار بنیانگذار بیت الله الحرام، حضرت ابراهیم(ع) به میراث بردهایم این است که عامل قیام مردم و مقاومت آنها در برابر جباران فرومایه، قوام کعبه و نمازبه سمت او و ادامة امر آن است. در این باره امام صادق(ع) فرمود: تا زمانی که کعبه برپاست، دین نیز پایدار است: «لایزال الدین قائما ماقامت الکعبة»؛(وسائل الشیعه 8/14).
از این رو امام زمان، قائم آل محمد(ع) نیز در آغاز قیام جهانی خود بر محور قیام و قوام جوامع انسانی، یعنی کعبه، تکیه زده، یاران آن حضرت به حضورش میشتابند. چنانکه امام باقر(ع) فرمود: «القائم منا منصور بالرعب، مؤید بالنصر… و ینزل روح الله عیسی بن مریم(ع) فیصلی خلفه… إذا تشبّه الرجال بالنساء و النساء بالرجال… و رکب ذوات الفروج السروج… وأکل الربا… فعند ذلک خروج قائمنا. فإذا خرج اسند ظهره إلی الکعبة و اجتمع إلیه ثلاث مائة و ثلاثة عشر رجلا، فأوّل ما ینطق به هذه الآیة: «بَقیتُ الله خَیرٌ لَکُم إِن کُنتم مُؤْمِنین»هود/86»؛(بحار 52/191 ـ 192).
بنابراین، حیات کعبه، حیات دین است و با حیات دین مردم زندهاند و با خراب شدن و انهدام و ترک کعبه، دین میمیرد و با مرگ دین، مردم نیز خواهند مُرد. مبنای همة این سخنان آیة شریفة «جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس» مائده/97 است؛ زیرا مفادش این است که رونق و عمران کعبه ـ با طواف برگرد ان و خواندن نماز به سمت آن و گزاردن حج با مناسک آن و قبله قرار دادن آن در امور عبادی و مانند آنها ـ عاملی مهم برای قیام مردم است. از طرفی بر این نکته نیز دلالت دارد که ویرانی و مهجور نهادن کعبه ـ با ترک طواف بر گرد ان و نخواندن نماز به سمت ان و ترک دیگر اموری که رو به قبله باید انجام پذیرد ـ موجب قعود مردم و ناتوانی آنها در دفع هواها و دشمنان است: «لِیَهلک مَن هَلک عَن بَینة و یَحیی مَن حَی عَن بینة»انفال/42.
کعبه برای دین خداوند به مثابة استخوان ستون فقرات انسان است که اگر راست و نیرومند و سالم باشد، مقاومت و ایستادن و رفتن و شتاب گرفتن در رسیدن به مغفرت و پیشی گرفتن در خیر و امور دیگری از این قبیل که حصول آنها متوقّف بر سلامت استخوان ستون فقرات است، امکان پذیر خواهد بود. اما اگر این استخوان ناتوان و سست باشد، ایستادن ناممکن و استقامت ناشدنی و سرعت و پیشی گرفتن و دیگر امور متوقف بر قیام، محال است؛ زیرا استخوان پشت، شکسته و ستون «فقرات» آن شکاف برداشته و «فقیر» شده است، در حالی که میتوانست با تکیه بر آن که تکیهگاه کسی است که تکیهگاهی ندارد و پناهنده شدن در پناه خداوند قائم رعد/33 و محیط نساء/126 و نگاهبان سبأ/21 که پناه کسی است که هیچ پناهی او را نیست، روی پای خود ایستاده و خود را از دیگری بینیاز سازد.
بر این اساس، اگر خانة خدا مهجور واقع شد وبا نماز نخواندن به سمت آن مورد غفلت قرار گیرد ؛ٰارتباط با مرکز اقتدار بریده میشود و با قطع این ارتباط، قیام به «قِسط» و مقاومت در برابر «قِسط» (ستم و بیداد) غیرممکن میگردد و در این صورت خیر دنیا و آخرت، حرام و بازداشته میشود؛ زیرا کعبه، به فرمودة امام صادق(ع)، عامل قیام مردم برای دین و معاششان است. (وسائل الشیعه 8/41) از همین رو رسول خدا(ص) فرمود: هر کس خواهان دنیا و آخرت است باید این خانه (کعبه) را قصد کند: «من أراد دنیا و آخرة فلیؤم هذا البیت»؛(همان/40).یعنی هر کس که میخواهد در دنیا و آخرت به حسنه برسد: «رَبنا اتِنا فِی الدُّنیا حَسَنة و فِی الاخِرة حَسَنَةً» بقره/201، و با پروردگارش چنین راز و نیاز میکند: «ربنا اتنا من لدنک رحمة وهیئ لنا من أمرنا رشدا» کهف/10 باید این خانه را قصد کند و او را امام و مقتدای خویش قرار داده، بدان اقتدا کند و مقصد خود قرارش دهد و در جستجویش روانه شود؛ زیرا خیر دنیا و آخرت در پرتو کعبه ـ که قیام آن، قیام دین است و قیام دین، مایة بهرهمندی در دنیا و آخرت است ـ خواهد بود.
1. همان خدایى که فرموده است به هر طرف رو کنید آنجا وجه خدا است و اینکه او از رگ گردن به انسان نزدیک تر است، همو دستور داده است که به هنگام نماز به طرف مسجدالحرام نماز بخوانید.
2. (شطر» در آیه شریفه (شطر المسجد الحرام) به معناى سمت و جانب است. البته ایستادن دقیق در محاذات خانه کعبه و حتى مسجدالحرام براى کسانى که از دور نماز مى خوانند بسیار مشکل است، اما ایستادن به سمت آن براى همه آسان است. همین دستور قرآنى به نوبه خود موجب پیشرفت علوم جغرافیا، هیئت، هندسه و ریاضى در بین مسلمین گردید؛ زیرا براى قبله یابى و تشخیص جهت آن، نیازمند این علوم بودند.
3. اینکه «خدا همه جا هست و به هر طرف که رو کنى روى او و سوى او است»؛ این نتیجه را نمى دهد که پس به هر طرف مى توان نماز خواند. در همه جا بودن خداوند یک مطلب است و جهت نماز مطلب دیگر. کما اینکه خدا همه زبان ها را مى داند ولى باید نماز را به زبان عربى خواند و یا اینکه خدا موجودى زمانى نیست ولى نماز باید در زمان خاص خودش خوانده شود. حق تعالى به علل گوناگون، دستور داده است که به طرف قبله واحد، به زبان واحد، و با شرایط مشترک دیگرى نماز گزارده شود و این دستور علاوه بر پیشرفت و پیشبرد علم و دانش بشرى، مایه وحدت و هماهنگى بین مسلمانان نیز مى باشد و تأثیرات و آموزش هاى فرهنگى دیگرى نیز به دنبال دارد. از طرف دیگر در هر یک از این دستورات اسرار عرفانى بزرگ نهفته است. ناگفته نماند براى راهیابى به «حقیقت» باید دو مرحله «شریعت و طریقت» طى شود. یکى از نمونه هاى پایبندى به احکام شریعت ایستادن رو به قبله است که پرورش روحیه عبودیت و نهادینه شدن یک رفتار دینى به طور همگانى را به ارمغان مى آورد. همچنین پایبندى به احکام شرعى از مؤثرترین روش ها براى فرهنگ سازى در جامعه است. در غیر این صورت پراکندگى و ناهماهنگى و حتى ناهنجارى هاى فراوان در جامعه پدید خواهد آمد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: امام خمینى، آداب الصلوه.
ب)کعبه کانون عبادت وبندگی است
قران کریم، همانطور که کعبه را اوّلین و با سابقه ترین خانة عبودیت و پرستش می داند، آن را برای همة جهانیان، محور بندگی نیز می شناسد و می فرماید: «إن أولَ بَیتٍ وُضِِعَ لِلناس لَلذی بِبَکةَ مُبارکا و هُدی لِلعالَمین» حج/29 یعنی اوّلین خانه ای که برای همة مردم وضع شده و هدایت جهانیان را تأمین می کند کعبه است و هیچ اختصاصی به گروه و نژاد خاصی ندارد و مردم اقلیم معینی، از افراد اقلیم دیگر به آن سزاوارتر نیستند و مرزهای جغرافیائی نیز در این امر همگانی نقش ندارد. از این رو ملل گوناگون جهان، اعمّ از هندی و فارس و کلدانی و یهودی و عرب آن را گرامی میداشتند. (المیزان3/258 ـ 363) خدای سبحان در این باره می فرماید: به یاد آور هنگامی که مکان کعبه را برای ابراهیم خلیل (ع ) معیّن کردیم تا مرجع عبادت پرستندگان را فراهم کند و به او گفتیم که: خانة مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران و راکعان و ساجدان پاکیزه نگه دار و در بین مردم دعوت حج را اعلان کن تا «از هر سو» و «به هر وضع و با هر وسیلة ممکن » از پیاده و سواره و از دوز و نزدیک، به ندای تو پاسخ دهند و به منظور انجام حج و زیارت کعبه گرد آیند: «وإذ بوَأنا لإبراهیم مکان البیت أن لا تشرِک بی شیئا و طَهِّر بَیتی لِلطّائفین و القائمین و الرُّکَعِِ السُجود و أَذِّن فی الناس بالحج یأتوک رِِجالاَ و علی کل ضامرٍ یأتین من کل فَجٍ عمیق»حج/26 ـ 27
شاهد دیگر بر مطلب مزبور اینکه فرمود: هنگامی که ما کعبه را مرجع همة مردم و جایگاه امان و آرامش قرار دادیم: «وإذا جعلنا البیت مَثابه للناس و أمنا» این تعبیر گرچه به حسب دلالت صریح، مردم اعصار پیشین را شامل نمی شود، ولی با توجه به ذیل آیه که فرمود:«و اتَخذوا مِن مَقام إبراهیم مُصلی و عهدنا إلی إبراهیم و إسماعیل أن طَهَرا بیتی لِلطّائفین و العاکِفین و الرُّکَع السُجود» بقره/125 روشن می شود که نه تنها مردم جهان بعد از نزول قرآن به زیارت کعبه فرا خوانده شده اند، بلکه همه افراد قرون گذشته نیز باید آهنگ کعبه می کردند و به زیارت آن می شتافتند؛ زیرا پیمان الهی نسبت به دو پیامبر بزرگوار و متعهد، یعنی ابراهیم و اسماعیل(ع) این بود که کعبه را برای زائران و طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده گزاران پاک و پاکیزه نگه دارند.
ج) کعبه نقش بنیادین در پایداری دین دارد
آنچه ما از تبار بنیانگذار بیت الله الحرام، حضرت ابراهیم(ع) به میراث بردهایم این است که عامل قیام مردم و مقاومت آنها در برابر جباران فرومایه، قوام کعبه و نمازبه سمت او و ادامة امر آن است. در این باره امام صادق(ع) فرمود: تا زمانی که کعبه برپاست، دین نیز پایدار است: «لایزال الدین قائما ماقامت الکعبة»؛(وسائل الشیعه 8/14).
از این رو امام زمان، قائم آل محمد(ع) نیز در آغاز قیام جهانی خود بر محور قیام و قوام جوامع انسانی، یعنی کعبه، تکیه زده، یاران آن حضرت به حضورش میشتابند. چنانکه امام باقر(ع) فرمود: «القائم منا منصور بالرعب، مؤید بالنصر… و ینزل روح الله عیسی بن مریم(ع) فیصلی خلفه… إذا تشبّه الرجال بالنساء و النساء بالرجال… و رکب ذوات الفروج السروج… وأکل الربا… فعند ذلک خروج قائمنا. فإذا خرج اسند ظهره إلی الکعبة و اجتمع إلیه ثلاث مائة و ثلاثة عشر رجلا، فأوّل ما ینطق به هذه الآیة: «بَقیتُ الله خَیرٌ لَکُم إِن کُنتم مُؤْمِنین»هود/86»؛(بحار 52/191 ـ 192).
بنابراین، حیات کعبه، حیات دین است و با حیات دین مردم زندهاند و با خراب شدن و انهدام و ترک کعبه، دین میمیرد و با مرگ دین، مردم نیز خواهند مُرد. مبنای همة این سخنان آیة شریفة «جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس» مائده/97 است؛ زیرا مفادش این است که رونق و عمران کعبه ـ با طواف برگرد ان و خواندن نماز به سمت آن و گزاردن حج با مناسک آن و قبله قرار دادن آن در امور عبادی و مانند آنها ـ عاملی مهم برای قیام مردم است. از طرفی بر این نکته نیز دلالت دارد که ویرانی و مهجور نهادن کعبه ـ با ترک طواف بر گرد ان و نخواندن نماز به سمت ان و ترک دیگر اموری که رو به قبله باید انجام پذیرد ـ موجب قعود مردم و ناتوانی آنها در دفع هواها و دشمنان است: «لِیَهلک مَن هَلک عَن بَینة و یَحیی مَن حَی عَن بینة»انفال/42.
کعبه برای دین خداوند به مثابة استخوان ستون فقرات انسان است که اگر راست و نیرومند و سالم باشد، مقاومت و ایستادن و رفتن و شتاب گرفتن در رسیدن به مغفرت و پیشی گرفتن در خیر و امور دیگری از این قبیل که حصول آنها متوقّف بر سلامت استخوان ستون فقرات است، امکان پذیر خواهد بود. اما اگر این استخوان ناتوان و سست باشد، ایستادن ناممکن و استقامت ناشدنی و سرعت و پیشی گرفتن و دیگر امور متوقف بر قیام، محال است؛ زیرا استخوان پشت، شکسته و ستون «فقرات» آن شکاف برداشته و «فقیر» شده است، در حالی که میتوانست با تکیه بر آن که تکیهگاه کسی است که تکیهگاهی ندارد و پناهنده شدن در پناه خداوند قائم رعد/33 و محیط نساء/126 و نگاهبان سبأ/21 که پناه کسی است که هیچ پناهی او را نیست، روی پای خود ایستاده و خود را از دیگری بینیاز سازد.
بر این اساس، اگر خانة خدا مهجور واقع شد وبا نماز نخواندن به سمت آن مورد غفلت قرار گیرد ؛ٰارتباط با مرکز اقتدار بریده میشود و با قطع این ارتباط، قیام به «قِسط» و مقاومت در برابر «قِسط» (ستم و بیداد) غیرممکن میگردد و در این صورت خیر دنیا و آخرت، حرام و بازداشته میشود؛ زیرا کعبه، به فرمودة امام صادق(ع)، عامل قیام مردم برای دین و معاششان است. (وسائل الشیعه 8/41) از همین رو رسول خدا(ص) فرمود: هر کس خواهان دنیا و آخرت است باید این خانه (کعبه) را قصد کند: «من أراد دنیا و آخرة فلیؤم هذا البیت»؛(همان/40).یعنی هر کس که میخواهد در دنیا و آخرت به حسنه برسد: «رَبنا اتِنا فِی الدُّنیا حَسَنة و فِی الاخِرة حَسَنَةً» بقره/201، و با پروردگارش چنین راز و نیاز میکند: «ربنا اتنا من لدنک رحمة وهیئ لنا من أمرنا رشدا» کهف/10 باید این خانه را قصد کند و او را امام و مقتدای خویش قرار داده، بدان اقتدا کند و مقصد خود قرارش دهد و در جستجویش روانه شود؛ زیرا خیر دنیا و آخرت در پرتو کعبه ـ که قیام آن، قیام دین است و قیام دین، مایة بهرهمندی در دنیا و آخرت است ـ خواهد بود.