طلسمات

خانه » همه » مذهبی » فلسفه مهدویت

فلسفه مهدویت

یکی از موضوعات بسیار مهم و اساسی در فرهنگ اسلامی و معارف بلند شیعی، موضوع مهدویت یا اعتقاد به ظهور منجی و به عبارت روشن تر، انتظار ظهور و قیام جهانی حضرت ولی عصر قائم آل محمد (ص) است. این باورداشت دارای ابعاد و زوایای مختلف و متعددی نیست که مثلا با خدشه در یکی ، بتوان سایر ابعاد را نادیده گرفت. برای فلسفه ظهور، ادله مختلفی می‌توان بیان کرد؛ از جمله:
در فطرت انسان‌ها، حق طلبی و عدالت خواهی نهفته و در درون جان و خمیر‌مایه آنان رشد و تعالی، مهر ورزی و نیک خواهی، آسایش و آرامش همگانی، بیزاری از ظلم و فریب کاری، نفرت از تباهی و آلودگی نهادینه شده است. انسان‌ها واقعاً زیبایی و رفاه را برای همه خواسته و از مشکلات و کاستی‌های دیگران رنج می‌برند و لذا در مواقع بروز بلاها به یاری یکدیگر برمی‌خیزند. طبیعی است انسانی که دارای حیات اجتماعی است، زمانی می‌تواند به امیال فطری خود پاسخ دهد که جامعه، تحت مدیریت صحیح قرار گیرد. آدمی وقتی می‌بیند مکتب‌های دست ساز بشر و حاکمیت انسان‌های بریده از خدا، نه تنها نتوانسته محیط مطلوب را فراهم آورد؛ بلکه با فراوانی ظلم و فساد، درد‌های بیشماری را بر او تحمیل کرده است؛ از درون جان آرزو می‌کند که روزی مرد آسمانی، عالم به نیاز‌ها و توانا بر رفع آنها بیاید و در سایه سار حکومتش، حقیقت زیبایی خویش را جلوه‌گر سازد. بنابراین ظهور امام مهدی(ع) امری است که فطرت آن را می‌طلبد و خداوند در پاسخ به این نیاز فطری، ظهور منجی را نوید داده است.
اگر از راه عقل بخواهیم به این مطلب بنگریم، می‌توانیم بگوییم: یکی از صفات زیبایی الهی، لطف است. هر کجا فیض الهی امکان داشته باشد، لطف او می‌طلبد این فیض را برساند و از این رو امامت ـ طبق تعریف شیعه ـ پس از رحلت پیامبر(ص) معنا پیدا می‌کند؛ چرا که وجود امام و راهبری او انسان را به خدا نزدیک‌تر و از معصیت دورتر می‌کند. حال اگر مردم به گونه‌ای آماده شدند که مدیریت و حاکم امام معصوم را پذیرا گردند تا در سایه حکومت او، به طرف تعالی و قرب الهی حرکت کنند، لطف خدا می‌طلبد که ظهور چنین فردی رقم بخورد.
بر این اساس امام زمان(ع) در هنگام ظهور اهداف و برنامه های مهمی را ارائه میدهد که جهت رعایت اختصار به برخی از آنها اشاره میشود:
1 – تشکیل حکومت جهانی.
یکی از استراتژیهای مهم امام(ع) تشکیل حکومت جهانی این است که در آن سعادت دنیاو آخرت بشر تأمین میشود. مورخان و سیره نگاران باور دارند که بعد از فراگیری ستم حکومتهای حاکم بر جهان، مردم آماده پذیرش حکومت عدالت گرا میشوند، گر چه برخی با تشکیل حکومت امام زمان(ع) مخالفت میکنند؛ ولی اکثر مردم آماده حکومت امام(ع) میشوند.
2 – مردمی کردن حکومت .
برای تشکیل حکومت جهانی و قانونی، نیاز به پایگاه مردمی است، از این رو امام زمان(ع) از مردم بیعت میگیرند:
مهدی(ع) سپاهیان خود را جهت گرفتن بیعت به اطراف جهان خواهد فرستاد. مردمان ظالم و ستمگر از بین خواهند رفت و اهل شهرها از برای مهدی تسلیم خواهند شد. البته برخی مردم با حکومت جهانی امام زمان(ع) مخالفت کرده و بیعت نمیکنند، ولی امام با قاطعیت با آنان برخورد میکند.
3 – مبارزه با دجال.
در برخی از روایات تصریح شده است که امام(ع) در هنگام ظهور با دجال میجنگند. در این که دجال چیست و حضرت چگونه با او جنگ میکند ،اختلاف نظر وجود دارد؛ ولی یکی از سیاستهای امام زمان(ع) مبارزه با دجال است. در کتاب الفتن از زُهری آمده است: اذا التقی السفیانی و المهدی(ع) القتال یومئذ یسمعون من السماء صوتا ألا إنّ اولیاء اللَّه من اصحاب فلان یعنی المهدی(ع).( منتخب الاثر، ص 1121.)
4 – آموزش و تعلیم قرآن.
واقعیت آن است که مسلمانان از معارف بلند قرآن فاصله گرفتهاند که در قرآن از آن به عنوان مهجوریت قرآن یاد شده است.(فرقان/30) یکی از برنامههای امام زمان(ع) در هنگام ظهور، آموزش قرآن است، تا هم قرآن از مهجوریت رهایی یافته و هم مردم با معارف بلند آن آشنا شوند. امام باقر (ع) فرمود:
هرگاه قائم آل محمد(ص) قیام کند، خیمههایی نصب میکند برای کسانی که قرآن را همان طور که نازل شده، به مردم تعلیم دهند.(مهدی موعود(ع)، ص 1121)
5 – مبارزه با خرافات و بدعت زدایی.
یکی از برنامههای مهم امام زمان(ع) مبارزه با خرافات و بدعتها است. این سیاست از آن جا نشأت میگیرد که قبل از ظهور امام(ع) دینی جدید تلقی میشود؛ از این رو برخی تصور میکنند امام دین جدید آورده است. امام باقر(ع) فرمود: آن چه از آثار بدعت و گمراهی قبل از وی بوده است، منهدم میکند چنان که پیغمبر(ص) اساس جاهلیت را منهدم کرد. آن گاه از نو اسلام را از سر میگیرد.(مهدی موعود(ع)، ص 1123)
6 – اجرای قوانین اسلام و حاکمیت دین بر جهان.
یکی از برنامههای مهم امام (ع) اجرای قوانین اسلام و حاکمیت دین بر جهان است. در قرآن تصریح شده است: لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون. مفسران و پژوهشگران قرآنی این آیه را در خصوص حاکمیت اسلام در زمان ظهور امامزمان(ع) دانستهاند، زیرا هنوز اسلام حاکمیت بر تمام جهان نداشته است.عیاشی در تفسیر خود از رفاعة بن موسی نقل کرده: از حضرت صادق(ع) شنیدم که در تفسیر آیه: و له أسلم من فی السموات و الارض طوعاً و کرهاً فرمود: هنگامی که قائم ما قیام کرد، جایی روی زمین باقی نمیماند، مگر این که در آن جا صدای أشهد ان لا اله الا اللَّه و أشهد ان محمدا رسول اللَّه بلند شود.(مهدی موعود(ع)، ص 1121 – 1122)
7 – گسترش عدالت و از بین بردن فساد.
یکی از ویژگیهای حکومت امام(ع) گسترش عدالت و از بین بردن ناهنجاریها و فساد است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: فیملأ الارض عدلا و قسطا کما ملئت جوراً و ظلماً؛(همان، ص 1125) امام زمان(ع) زمین راپر از عدل و داد کند، چنان که پر از جور و ستم شده باشد. امام زمان(ع) برنامههای دیگری مانند برخورد با دشمنان دین و آبادانی شهرها و روستاها دارد.
در بعضی از ادعیه و ززیارات هم به ابعاد مهم دیگر فلسفه ظهور پرداخته شده است. در قسمت‌هایی از دعای ندبه، به برخی از‌ این‌ اهداف، اشاره شده است‌. بدین‌ منظور، مروری کوتاه به دعای ندبه خواهیم داشت:
1. ستم‌سوزی: “أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ “؛کجا است مهیا شده برای ریشه کن کردن نسل ستمگران! یکی از آرمان‌های حضرت، ظلم‌ ستیزی‌ است. اصولاً، در روایات فراوانی، به عدالت گستری و ظلم ستیزی حضرت اشاره شده است: ” یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً ” (غیبة طوسی، ص ۵۲.) کسانی خواهند توانست همراه او برای قطع ریشه‌های‌ ظلم‌ و بی‌عدالتی‌، کمر همّت بسته و در این مسیر استوار بمانند که خود، از ظلم گریزان بوده و از جور و ستم‌ پیراسته باشند؛ چرا که حضرت مهدی(ع)، از ظالمان به عنوان‌ بازوی‌ خود‌، استفاده نخواهد کرد. ظلم، مصادیق فراوانی دارد؛ مانند ظلم به خویشتن (فروختن خویشتن به ارزان‌تر از لقای ‌‌حق‌ و جهت مادّی و حیوانی دادن به استعدادها و توان‌مندی‌های خود) و ظلم به خانواده، دوستان‌، جامعه‌ و…. هم‌ چنین احتکار، اسراف، سلب آسایش، اهمال در حقوق دیگران، و… همه از مصادیق ظلم است و مرتکبان‌ آن، بیرون از محفل یاران حضرت خواهند بود.
2. احیای سنن: ” أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ”؛ کجا است‌، آن‌ ذخیره‌ای که فریضه‌ها و سنّت‌ها را احیا می‌کند! از دیگر رسالت‌های حضرت، احیای فریضه‌ها و سنّت‌های الهی است. یاران او، در انجام دادن فرایض و سنّت‌های الهی اهتمام کامل خواهند داشت؛ زیرا نخستین قدم‌ برای انجام دادن این رسالت، رعایت آن از سوی احیا کنندگان آن است. از پیشوایان معصوم(ع) ما، سنت‌های نیکویی در رابطه با گفت و شنود، رفت و آمد‌، غذا‌ خوردن، لباس پوشیدن و… به جای مانده است؛ ولی متأسفانه بسیاری از آنها مهجور مانده است. آنان که رعایت شیوه‌ها و مدهای رایج جامعه را، بر خود فرض می‌دانند و سنّت‌ها و روش‌های پیشوایان‌ معصوم‌(ع) را فراموش کرده‌اند؛ در جمع یاران حضرت راهی نخواهند داشت.
3. احیای قرآن: ” أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ”؛ کجا است آن که آرزو می‌رود قرآن و حدودش را زنده‌ کند‌. حضرت خواهد آمد تا قرآن، را از غربت به در آورد و گردهای نشسته بر رخش را بزداید. آن را از کنج مساجد، به متن زندگی انسان‌ها بیاورد و دردهایشان را‌ با‌ آن‌ تسکین بخشد و نابسامانی‌ها را به‌ سامان‌ رساند‌. بیگانگان از قرآن – که هفته‌ها و ماه‌ها قرآن را نمی‌گشایند و انس و الفت‌شان با اشعار، آثار ادبی و رمان‌ها، از انس با قرآن‌ بیش‌تر‌ است‌ – در بزم با صفای یاران حضرت جایگاهی نخواهند‌ داشت‌. اما یاران حضرت، نه تنها اهل قرائت قرآن‌اند؛ بلکه آن را در اعماق جان شان جریان بخشیده و با‌ آن‌ زندگی‌ می‌کنند و روح شان، را صفا می‌بخشند. “تُجْلی بِالتَّنزیلِ بَصائِرَهُمْ وَ یَرْمِی بِالتَّفْسِیرِ مَسَامِعَهُمْ ” (بشارة الاسلام، ص ۲۹۷)؛ با قرآن، دیدگان‌شان نورانی می‌شود و تفسیر آن، در گوش جان‌شان، جای می‌گیرد.
4.عصیان ستیزی: ” أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ “؛ کجا است آن بنیان کن اصحاب فسق و عصیان‌ و طغیان‌! از دیگر برنامه‌های امام مهدی(ع)، مبارزه با اهل فسق و نافرمانی است و زندگی یارانش از‌ این‌ آلودگی‌ها‌ پاک است. آنان، هم چنان که با خدای خود عهد بسته‌اند که‌ از‌ اطاعت‌ او سرنپیچند؛ با ولی او نیز بیعت بسته‌اند که از محارم الهی چشم بپوشند‌”. امام‌ علی‌(ع) می‌فرماید: از اصحاب خود بیعت می‌گیرد که دزدی نکنند، دامن شان را به‌ آلودگی‌ نیالایند‌، مسلمانی را دشنام ندهند، کسی را به ناحق نکشند،… کسی را نزنند؛ مگر این که‌ مستحق‌ آن باشد،… مال یتیم را نخورند،… شراب ننوشند… ( منتخب الاثر، ص ۴۶۹.)؛
5. عزت دوستان: ” أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ”؛ کجا است عزت‌بخش دوستان و خوار کننده دشمنان! در طول تاریخ – به جز بعضی‌ از‌ زمان‌ها‌ – به سبب بهره مندی عده‌ای از زر و زور و به کاربردن حیله و تزویر‌، غلبه‌ و عزّت ظاهری برای جبهه باطل بوده است و مؤمنان و پارسایان واقعی، به ظاهر زبون و خوار و در چشمان‌ کوته‌ بین دنیا پرستان، کم ارزش و زبون بوده‌اند. و آن حضرت می‌آید تا به‌ این‌ ستم تاریخی پایان دهد و عزت واقعی مؤمنان‌ را‌ در‌ ظاهر نیز نمایان سازد و بی‌مایگی و بی‌‌پایگی‌ عزت ظاهری جبهه طاغوت را بر ملا کند. کسانی خواهند توانست با او‌ در‌ پیمودن این مسیر، همراه و هم‌ قدم‌ باشند که‌ به‌ عزت‌ واقعی پارسایان، با تمام وجود اعتقاد‌ داشته‌ باشند و باطل را – با تمام ظاهر فریبنده و پرهیاهوی خیره کننده‌اش – ذلیل و زبون‌ بدانند‌؛ نه این که در برابر اهل‌ دنیا و اربابان زر و زور‌، خاکسار‌ و فروتن باشند و در برابر مؤمنان‌ تهی‌ دست، متکبر و مغرور! امام علی(ع) در تفسیر ﴿…أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ…﴾ فرموده است: آنان، یاران‌ امام‌ قائم(ع) هستند‌ »( منتخب الاثر، ص ۴۷۵.)
در نهایت اینکه خداوند متعال وعده تحقق حکومت الهى را در تمامى کره زمین داده است که مى توان آن را نوعى پیشگویى نسبت به فراهم شدن زمینه پذیرش حق در سطح وسیعى از جامعه انسانى به حساب آورد که با استفاده از افراد و گروه هاى بسیار ممتاز و مددهاى غیبى الهى، موانع تشکیل حکومت جهانى از سر راه برداشته شده عدل و داد به نفع توده هاى ستمدیده مردم – که از بیداد ستمگران به ستوه آمده و از همه مکتب ها و رژیم ها ناامید شده اند – گسترش خواهد یافت. اما این شرایط نه در زمان رسول اکرم«ص» حاصل بود و نه در زمان ائمه دیگر و نه حتى اکنون. در عصر رسول اکرم، ایشان نهایت تلاش شان این بود که دین تازه را تبیین و ارکان آن را تقویم بخشند. علاوه بر آن که مخالفت مخالفان نگذاشت حتى الگوى مدینه النبى فراتر از این شهر رفته و عدالت حتى در جزیرةالعرب مستقر گردد، چه رسد به ممالک دیگر و همه کره زمین.بعد از رسول اکرم«ص» نیز علاوه بر آن که تلاش ایشان در بدنه حکومت تداوم نیافت تا شرایط تبلیغ اسلام در سرزمین هاى گسترده اى فراهم آید، بلکه حکومت از مجراى حق خود خارج گشت و نابسامانى هاى فراوانى در ممالک اسلامى پدیدار شد که نمى توان در این مجال اندک حتى آنها را شمارش کرد. حضرت على«ع» نیز که بالاجبار مسئولیت حکومت را پذیرفت، چنان با مشکلات داخلى و تحریفات و تبعیضات و انحرافات مواجه شد که در دوران حکومت چند ساله اندک خود نتوانست آن طور که خود مى خواست عدالت را در محدوده قلمرو مرکز حکومت خود محقق سازند، چه رسد به ممالک دیگر!! در واقع امام على«ع» پس از 25 سال با جامعه اى مواجه شد که در آن، عامه مردم مشتاق احیاى تمدن نبوى بوده و او را به مثابه رهنمایى مسیر بازگشت به دوران درخشان گذشته برگزیدند؛ اما طبقات نخبگان و هیئت ها و مسائل گوناگون، مسیرهاى متفاوت و گاهى بسیار منحرف را در پیش پاى عامه مردم مى گذاشتند. اهتمام به احیاى جامعه عدل در چنین وضعیتى، بدون برخوردارى از قدرت نظیر و قاطع وحى و همزیستى با مردمى که کورکورانه از رؤساى مزدور قبایل خود تبعیت مى کنند و در جست و جوى حق، به باطل دست مى یابند و در جهل مرکب غوطه ور مى گردند، براى امامى که جز هدایت مردم دغدغه اى براى حاکمیت ندارد، شرایطى طاقت فرسا ایجاد مى کند!! وضعیت در دوران سایر ائمه نیز روشن است و آنان در موقعیتى قرار گرفتند که جامعه پذیراى عدالت واقعى نبود. اما وضعیت در عصر ظهور مهدى بسیار متفاوت از گذشته خواهد بود و حکومت در دست صالحان و حق طلبان قرار خواهد گرفت و مردم همراهى لازم را با حکومت جهانى خواهند داشت.اما همان طور که گفتیم عدالت تنها یک وجه از وجوه و اقدامات امام زمان است . آن حضرت قبل از هر چیزی به رشد فکری و رساندن بشر به کمال می پردازد . در روایتی از امام باقر«ع» در کتاب الخرائج و الجرائح راوندى و بحارالانوار نقل شده است که : «اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم»؛ الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 841، ح 71؛ بحارالانوار، ج 52، ص 336، ح 71..براساس این روایت، عقول و افکار مردم متمرکز و شکوفا و اخلاق آنان کامل مى شود.در تبیین این کلام شگفت انگیز، باید گفت: «در زمان ظهور حضرت مهدى با آفت زدایى از درخت عقل و خرد و ایجاد بستر و زمینه مناسب براى رشد و شکوفاى عقول مردم، رحمت و نعمت خداوند بر مردم نازل مى شود و همه آنان هدایت مى یابند و به سر منزل مقصود (کمال) مى رسند.خداوند در قرآن کریم در مورد یکى از حکمت هاى نبوت مى فرماید:«الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ اعراف (7)، آیه 157.؛ «پیامبر، زنجیرها و مشقت ها (جهالت و هواپرستى) را از آنها (مردم) بر مى دارد».در این جا منظور از زنجیر و مشقت بندها و زنجیرهاى مادى نیست؛ بلکه مقصود زنجیرهاى نادانى و فساد است که پیامبر اکرم با هدایت ها و تلاش هاى فراوان فرهنگى، آن را از انسان ها برطرف ساخت. در عین حال از هدایت هاى تکوینى ویژه نیز استفاده کرد و در دل و جان مردم مشرک و فاسد نفوذ معنوى داشت و تأثیرات عمیقى بر آنان گذاشت.در عصر ظهور امام زمان نیز، تمام موانع و آفت هاى رشد و تعالى عقلانى انسان ها از بین مى رود و عقول آنان به حد بالایى از شکوفایى و رشد نایل مى گردد. در این جا حضرت مهدى ادامه دهنده راه پیامبران و تکمیل کننده برنامه هاى آنان – به خصوص پیامبر اسلام – است.این موضوع از مهم ترین برنامه ها و اقدام هاى امام«ع» است. او از حقایق گسترده و جهانى براى بشریت پرده بر مى دارد و مردمان را به دانش هاى یقینى و درست هدایت مى کند و شناخت هاى ناب و خالص به ارمغان مى آورد. در هر حال با ظهور حضرت مهدی (عج) مسیر تاریخ دگرگون شده و فصل نوینی در زندگی انسان ها گشوده می شود. آن روز اوج اقتدار مستضعفان مومن و خواری ستمگران است. با تحقق ظهور، صلح و صفا، امنیت و عدالت، رشد و شکوفایی، توحید و یکتاپرستی حاکم شده و جنگ و خون ریزی، ظلم و ستم و شرک و خرافه پرستی از بین می روند و ثمره تلاش تمام پیامبران، اولیا و اوصیا در آن روز آشکار می گردد. در واقع رکن اصلی و خمیر مایه بنیادین حرکت جهانی امام زمان(ع) گسترش همه جانبه و تقویت و توسعه توحید و یگانه پرستی و در کنار آن مبارزه فراگیر و مستمر با همه تفکرات و جریان‌های انحرافی والحادی است. در نهضت مهدوی، آموزه‌ها و تعالیم فراموش شده‌ی پیامبران الهی برپا می‌گردد و همه دستگاه‌های استبدادی، در نهاد حکومت و قدرت زایل می‌گردند و از بین می‌روند. در حکومت مهدوی، محرومان و مستضعفان و بندگان صالح و مؤمن خداوند، از جایگاه رفیعی برخوردارند. نظام فرهنگی، مرکب از ارزش‌ها و هنجار‌ها، عقاید و باور‌ها، آرمان‌ها و … بر اساس آموزه‌های قرآن کریم و سنت معصومان شکل می‌گیرد و همه اجزا و عناصر اجتماعی، متأثر از این نظام فرهنگی است.عدالت جویی و عدالت‌خواهی و تلاش برای برقراری عدالت و رفع همه مظاهر ظلم و بی عدالتی، از جمله ارکان حکومت امام زمان(ع) است. مبارزه همه جانبه و مستمر با منکرات و عوامل اجرایی و شیوع آن، از جمله برنامه‌ها و سیاست‌های اصولی در حکومت جهانی مهدوی است. رشد و توسعه همه جانبه و فراگیر، در همه ابعاد و شئون، اعم از اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و … بهره‌برداری از منابع طبیعی، توزیع عادلانه فرصت‌های اجتماعی و برقراری روابط صمیمانه و صلح آمیز، همراه با عظمت و شوکت جامعه‌ی اسلامی در سطح بین الملل، ایجاد روابط صمیمانه و دوستی متقابل در بین افراد و …. همه و همه، از جمله خصوصیات و ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی اسلام است و رکن اصلی همه متغیر‌ها و الگو‌ها، برآمده از دین و برای تحقق و تحکیم بنیان‌های دینی است که خصیصه‌ی اصلی جامعه‌ی مهدوی است.
در مورد گرفتن انتقام نیز گفتنی است :
قیام امام مهدی(عج) برای تامین سعادت انسان است و حکومت مهدوی، حکومت رحمت و هدایت است و با همین اخلاق کریمانه، امام همه را هدایت و سعادتمند می‌کند. اما بدیهی است که گروهی از انسان‌ها که ظالم و اهل فسادند، در مقابل هدایت گری امام مقاومت می‌کنند و بر ظلم و فساد و تباهی خود می‌افزایند.اینان ادامه دهندگان راه ستمگران و مفسدان تاریخ و دشمنان حق و حقیقت‌اند. بی‌شک حضرت مجبور به مباره با آنها می‌شود، چنان که از ابتدای بعثت پیامبران چنین بوده و گروهی ازظالمان، به مبارزه با پیامبران برخاسته‌اند و هر بار پیامبران و امامان را مظلومانه به شهادت رسانده‌اند. اما این بار خداوند اراده کرده که حق بر باطل و خیر بر شر پیروز گردد و ریشه جور و ستم برچیده شود.از این رو امام زمان(عج) بر ظالمان و متجاوزان حقوق مردم غلبه می‌کند و آنها را نابود می‌سازد.با نابودی اهل فساد و ظلم، انتقام مظلومان تاریخ از ظالمان و گردن‌کشان گرفته می‌شود و ستمگران شکست می‌خورند. پس یک معنای انتقام خون امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) و دیگر مظلومان، این است که ظالمان دورة ظهور امام مهدی(عج) کشته می‌شوند و زمین از لوث وجودشان پاک می‌گردد.معنای دیگر انتقام از قاتلان ائمه(ع) با رجعت تحقق می‌یابد. رجعت از عقاید مسلم شیعه است و آن به معنای زنده شدن بعضی از مردگان و بازگشتن به دنیا در دوران حکومت عدل الهی است. بنابراین عقیده، دو گروه از انسان‌ها به دنیا برمی‌گردند تا قبل از قیامت، در همین دنیا نیز نتیجه عمل خود را ببینند. دسته اول انسان‌های بسیار نیک و دسته دیگر انسان‌های بسیار بد هستند. طبق این عقیده ستم‌کنندگان به خاندان پیامبر(ص) زنده شده و از آنان انتقام گرفته می‌شود.یکی از القاب حضرت مهدی(ع) منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادی در سخنان اهل بیت(ع) وارد شده است. از جمله در روایتی که از امام محمّدباقر(ع) نقل شده، وقتی از آن حضرت سؤال می کنند که چرا فقط به آخرین حجّت الهی قائم گفته می شود؟ آن حضرت در پاسخ می فرمایند:چون در آن ساعتی که دشمنان، جدّم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتی در حالی که ناله سرداده بودند عرض کردند پروردگارا! آیا از کسانی که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در می گذری؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحی فرستاد که: ای فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدّت زمان زیادی. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام حسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکی از آنان که در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت.در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً…؛ هر کس مظلومانه کشته شود ما برای ولی او تسلطی بر ظالم قرار می دهیم»… از امام صادق (ع) روایت شده است که:مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین(ع) است که مظلوم کشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَلیِّه سلطانا» امام مهدی(ع) است.امام باقر(ع) نیز تصریح می کنند:ما اولیای دم امام حسین(ع) هستیم. هنگامی که قائم ماقیام کنند پی گیری خون امام حسین(ع) خواهد کرد.در دعای ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا.کجاست آن عزیزی که پس از ظهورش خون شهید مظلوم کربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت…همچنین روایت شده است که حضرت مهدی(ع) پس از ظهور بین رکن و مقام برای مردم خطبه خواهد خواند و در مهم ترین قسمت خطبه به صورت مکرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:ای مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهی که همه ستمگران را به سزای اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. ای اهل عالم! جدّم حسین بن علی(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روی خاکها رها کردند. دشمنان از روی کینه توزی جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند…در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین(ع) را به جهانیان خبر می دهد…البته خون خواهی حضرت مهدی (عج) از قاتلان امام حسین و دشمنان الهی است و انتقام محدود به بنی امیه نیست . سالار شهیدان به فرزندش امام سجاد علیه السلام فرمود: «سوگند به خدا که خون من از جوشش باز نمی ایستد تا این که خداوند، مهدی را برانگیزد. او به انتقام خون من، از منافقان فاسق و کافر، هفتاد هزار نفر را می کشد» .هروی می گوید: به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! نظرتان درباره این سخن امام صادق علیه السلام که می فرماید: «هرگاه قائم ما قیام کند، بازماندگان قاتلان امام حسین علیه السلام به کیفر کردار پدرانشان کشته می شوند» چیست؟ حضرت رضا علیه السلام فرمود: «این سخن صحیح است » . گفتم: پس این آیه قرآن «و لاتزر وازرة وزر اخری » چه معنایی دارد؟ فرمود «آنچه خداوند می فرماید صحیح است; ولی بازماندگان قاتلان امام حسین علیه السلام، به کردار پدرانشان خوشحال اند و به آن افتخار می کنند و هر کس از چیزی خشنود باشد، مانند آن است که آن کار را انجام داده است. اگر مردی در مشرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شریک گناه قاتل است. و این که قائم، فرزندان قاتلان امام حسین را هنگام ظهورش نابود می سازد، برای این است که آنان از کردار پدرانشان خشنودند» . از طرف دیگر آن حضرت برای پاکسازی جامعه انسانی و پس از آنکه هدایت گری های ایشان در عده ای موثر نشد و آنان بر فسادگری و ظلمت خود باقی ماندند، با آنها به مبارزه بر می خیزد و انتقام صالحان را از دشمنان خدا می گیرد.. آن حضرت حدود الهی را با جدیت اجرا می کند و مانع ظلم و فساد و تباهی مجدد عده ای از اشرار و مفسدان و ستمگران می شود. در این مبارزه و جهاد حتی طبیعت نیز به کمک ایشان می شتابد ، چه برسد به فرمان برداری یاران خاص و برگزیده . رسول خدا می فرماید: «… یهودیانی که با دجال هستند، می گریزند و پنهان می شوند، ولی درخت ها و سنگ ها فریاد بر می آورند: ای روح الله این یهودی است. حضرت نیز آنان را می کشد و کسی را بر جای نمی گذارد». (مستدرک، حاکم، ج 4 ، ص 503)امام صادق (ع) می فرماید: «هنگامی که حضرت قائم قیام می کند، نیازی ندارد که از شما درخواست یاری کند و نسبت به بسیاری از منافقان، حد خدا را جاری می کند.» (التهذیب، ج 6، ص 172)
برای مطالعه بیشتر ر.ک:1 ـ نشانه هایی از دولت موعود، نجم الدین طبسی2 ـ آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، رحیم کارگر

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد