۱۳۹۲/۰۹/۱۷
–
۹۱۵ بازدید
چرا در ادبیات گربه نماد عبادت کننده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و آرزوی موفقیت در زندگی
دوست گرامی برای این منظور لازم است بحث در دو بخش جداگانه بررسی شود اول آنکه گریه نماد چیست و دوم آنکه عبادت چیست و چگونه می شود که گریه کردن عبادت محسوب می شود
اما گریه کردن انسان یک حالت نفسانی است که از بر اثر فعل و انفعلات نفسانی در بدن به صورت اشک و ریخته شدن آب از ناحیه چشم پدیدار می شود مانند زردی چهره که بر اثر ترسیدن و یا سرخی آن ر اثر خجالت در فرد هویدا می شود
و تمامی حالتهای نفسانی دارای علت هستند و امکان ندارد که بدون علت چنین حالتهائی رخ دهد از این رو وقتی در بدن کسی دگرگونی های خاصی پیدا می شود خودش یا اطرافیانش در پی علت به وجود آمدن آن حالت می شوند و گریه هم از این قاعده مستثناء نیست و بدون علت نمی تواند باشد.
و علت گریه به دو گروه عمده تقسیم می شود: یا یه خاطر ترس و نگرانی است و یا به خاطر شوق و خوشحالی بیش از حداست.که در زندگی روزمره خود نیز این گریه ها را با نامهای اشک شوق و اشک غم و ناراحتی می شناسیم بنابر این کسی که گریه می کند یا به خاطر غلبه یک امر مهمی است که توان دفع و مقابله آن را ندارد و شخص را محزون و ناراحت می کند که در پی آن اشک جاری می شود و یا به خاطر رخ دادن یک امر غیر قابل تصور و دور از انتظاری است که فرد اصلا احتمال حادث شدن آن کار را نمی داد و در اثر غیر منتظره بودن آن، حالت شور و شعف خاصی در دل پیدا می شود که به صورت گریه نمودار می شود.
اما می توان کل علتهای گریه را در یک چیز دانست و آن دوری از محبوب است و هر چیزی که بین محب و محبوب فراق بیاندازد اشک عاشق را جاری کند و محبوب هر کسی به فراخور خودش فرق می کند و این در دو قسم اشک غم و اشک شوق صادق است چرا که در اشک غم فرد از دوری بین محبوب می گرید و در اشک شوق از شوق وصال مثلا در ا شک غم کسی که در تنگنا قرار گرفته و کل راهها برایش بن بست شده چون خلاصی از آن محبوبش است و از او فاصله گرفته ، گریه می کند. و این در تمامی گریه ها حتی در گریه بر حضرت امام حسین (علیه السلام) و آتش جهنم و گناهان و… صادق است بدین گونه که محبوب در آنها طرف سلبی و پیش نیامدن آن شرائط است مثلا در مورد امام حسین (علیه السلام) گریه به جهت قرار گرفتن حضرت در این شرائط اسف ناک است و ای کاش چنین نمی شد که این جنبه عاطفی عاشوراست ولی در جنبه ی حقیقی عاشورا هدف از گریه کردن برای آن حضرت، پیدا کردن وجهه و تقربی به سوی کمال و رسیدن به سعادت است که لذا دوری از این کمال موجب ریزش اشک چشم می گردد.از این روست که در زیارت عاشورا می گوئیم: « یا ابا عبد الله انی اتقرب الی الله…» و در جای دیگر: « انی سلم لمن سالکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم»
در نتیجه گریه که به خاطر دوری از محبوب است به دو حالت اتفاق می افتد گریه سلبی و گریه ایجابی گریه سلبی از برای دوری از شرائط محبوب و مواجه شدن با شرائط حاضر و در گریه ایجابی شوق و خوشحالی از برای به دست آوردن شرائط موجود. است
اما در معنای عبادت باید گفت که عبادت یعنی خضوع عملی و قولی برای موجودی با اعتقاد به الوهیّت او. و معنای الوهیّت، یعنی موجودی که در کار خود به طور مطلق مستقل باشد. بنابراین، خضوع و خشوع برای کسی یا چیزی بدون اعتقاد به الوهیّت وی عبادت نیست (استاد جوادی آملی توحید در قرآنْ – صفحه 524) و اوج این خضوع و خشوع در حالت گریه متبلور می شود.
حال پس اینکه گریه و عبادت معلوم شد باید گفت که و در مسیر بندگی و عبودیت اگر گریه به خاطر معبود حقیقی باشد و از در دوری آن اشک ریخته شود عبادت خواهد بود چرا که با توجه به معنای عبادت گریه کننده با زبان حال خود می گوید : ای معبود من هر آنچه من دارم از آن توست و همه را تو به من داده ای و هر وقت بخواهی می توانی از من بگیری و گریه در راه خدا دارای درجات مختلفی است گریه ای که بخاطر به دست آوردن نعم بهشت خداست ، یا گریه ای که به خاطر ترس از آتش جهنم است ، و یا به خاطر خود ذات خدا و رسیدن به جوار لایتناهی اوست و بالاترین درجه ی گریه قسم سوم است که انسانهای بزرگ و معصومین (علیه السلام) صاحب آن هستند. ولی گریه های ما اکثرا جزء گروه اول یا دوم است لذا استاد جوادی آملی می فرمایند:
اگر کسی با دشمن بیرونی میجنگد باید از آهن و آتش استفاده کند، ولی اگر با دشمن درونی میجنگد باید از «آه» استفاده کند نه از «آهن». در مبارزه با هوی و هوس باید از «آه» استفاده کرد، زیرا در آن جا از آهن کاری ساخته نیست. انسانی که روی تانک یا جنگنده آهنینپیکر دیگری نشسته است از او ساخته نیست که با هوس بجنگد، بلکه آن کس که در کنار نیایش و دعا و راز و نیاز به سر میبرد، در مقابل هوس مسلّح است. در دعای کمیل میفرماید : «وسلاحه البکاء» یعنی در جنگ با دشمن درونی و در جبهه جهاد اکبر، اسلحه انسان، آه است نه آهن، گریه است نه شمشیر، و اسلحه تیز و کارآمدِ جهاد اکبر، تهذیب نفس و ناله است که در اثر آن خلاصی از آتش جهنم و بدست آورن نعم بهشتی عاید انسان می شود.
کسی که شمشیری در دست دارد و آن را به سنگ میزند به کاری بیهوده روی آورده است، کسی هم که برای دنیا گریه میکند، گرچه رقیقالقلب و اهل ناله و لابه است، امّا بیجا مینالد. تعلیمات دین برای آن است که انسان این سلاح را بهجا بکار ببرد، به مردها میگوید اسلحه فراهم بکن و اسلحه را بهجا به کار ببر، و به زنها میگوید اسلحه را خدا به شما داده است منتها بهجا به کار ببرید، مرد باید دو زحمت بکشد و زن یک زحمت، مثل یک کشوری که در جنگ مسلّح نیست و به او میگویند خودکفا شو و اسلحه فراهم کن، بعد هم بهجا و مناسب به کار ببر، امّا به کشورهایی که در تولید سلاح به خودکفایی رسیدهاند نمیگویند مسلّح شو، بلکه میگویند سلاح داری ولی بهجا بکار ببند- زن در آینه جلال و جمال – صفحه 206
موفق و منصور باشید التماس دعا