۱۳۹۲/۰۷/۰۳
–
۸۲ بازدید
قبیله رنگ خدا
امام معصوم، صادق آل محمّد(ص)، ادّعانامه ویژه مستضعفان را در قالب «دعای شریف ندبه» تنظیم و در پیشگاه حضرت قاضی القضات، حکیم متعال و محضر نهاد بیدار انسانهای خردورز ارائه میکنند. در این ادّعانامه شریف، مصدر و محلّ جوشش آب شیرین، اهل ولایت و واجد صبغه الله و مصدر جریان ظلمانی؛ واجد لعنه الله اعلام و سیر و سفر دراز این دو جریان تا نفخ صدر و پرپایی قیامت کبری بیان و معرفی شده است.
از روز آغازین خلقت حضرت آدم(ع) و پس از آن در ذرّیه ایشان، دو جریان، دو زنجیره، یکی نورانی و دیگری ظلمانی در گستره زمین به راه افتاد. به قول جناب مولانا:
رگ رگست این آب شیرین آب شور
قبیله رنگ خدا
امام معصوم، صادق آل محمّد(ص)، ادّعانامه ویژه مستضعفان را در قالب «دعای شریف ندبه» تنظیم و در پیشگاه حضرت قاضی القضات، حکیم متعال و محضر نهاد بیدار انسانهای خردورز ارائه میکنند. در این ادّعانامه شریف، مصدر و محلّ جوشش آب شیرین، اهل ولایت و واجد صبغه الله و مصدر جریان ظلمانی؛ واجد لعنه الله اعلام و سیر و سفر دراز این دو جریان تا نفخ صدر و پرپایی قیامت کبری بیان و معرفی شده است.
از روز آغازین خلقت حضرت آدم(ع) و پس از آن در ذرّیه ایشان، دو جریان، دو زنجیره، یکی نورانی و دیگری ظلمانی در گستره زمین به راه افتاد. به قول جناب مولانا:
رگ رگست این آب شیرین آب شور
در خلایق میرود تا نفخ صور1
جمعی در جویبار و جریان نورانی و شیرین، طعم و صبغه الهی گرفته و از ظلمت رستند و جمعی در جویبار و جریانی ظلمانی، صبغه شیطانی گرفته و در گریز از ظلمت، به قبیله نور پیوستند.
جماعت اوّل، الله، جلّ و علا و دوّمی، طاغوت را ولیّ خویش شناختند:
«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون؛2
خداوند ولی و سرور کسانی است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در میبرد و کسانی که کفر ورزیدهاند؛ ولی و سرورشان طاغوتندکه آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در میبرد. آنان اهل آتشند که خود در آن جاویدانند.»
دو جریان، هدایت و ضلالت در طول تاریخ، چونان چشمهای از آب شیرین و شورند که از ابتدای خلقت تا وقت نفخ صور مردگان، پیش میروند. این دو، هرگز با هم نمیآمیزند و هر یک، حسب سنخیّت و تجانس، افراد و جریانات همسو را جذب میکند.
تازیان مر تازیان را جاذبند
نوریان مر نوریان را طالبند3
ساکنان قبیله نور و نیکی، از سرچشمه جویبار شیرین، سیراب گشته و میراثدار تعالیم و دریافت انبیای الهی و آیات نازله آسمانی شدند و در مقابل، ساکنان قبیله ظلمت و شرارت، از جویبار تلخ و شور گمراهی و ضلالت نوشیده و میراثدار ابلیس لعین و طاغوت شدند.
نیکوان را هست میراث از خوش آب
آنچه میراث است؟ اورثنا الکتاب4
امام معصوم، صادق آل محمّد(ص)، ادّعانامه ویژه مستضعفان را در قالب «دعای شریف ندبه» تنظیم و در پیشگاه حضرت قاضی القضات، حکیم متعال و محضر نهاد بیدار انسانهای خردورز ارائه میکنند. در این ادّعانامه شریف، مصدر و محلّ جوشش آب شیرین، اهل ولایت و واجد صبغه الله و مصدر جریان ظلمانی؛ واجد لعنه الله اعلام و سیر و سفر دراز این دو جریان تا نفخ صدر و پرپایی قیامت کبری بیان و معرفی شده است.
بنابر آنچه در روایات و تفاسیر آمده، منظور از صبغه الله در آیه مبارکه:
«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون5؛
این رنگ خداست و رنگ چه کسی از رنگ خدا بهتر است، ما پرستندگان او هستیم.»
دین اسلام میثاقی است که خداوند در عهد الست درباره ولایت علی(ع) از مردم گرفته است.
امام صادق(ع) در این باره میفرمایند: «مراد از رنگ خدایی، اسلام است.»6 آن حضرت در روایت دیگری فرمودند: «مراد، ولایت امام علی(ع) است که خداوند در عالم میثاق، که از آن تعبیر به عالم ذر میکنند، از مردم گرفت.»7
صبغه الله نام آن رنگ لطیف
لعنه الله بوی این رنگ کثیف8
حضرات معصومان(ع)، هماره پیروان خود را از شرّ هواهای نفسانی و وسوسههای رنگین شیطانی برحذر داشتهاند. دین الهی، در تفاسیر به صورت حبل الله، فطره الله و صبغه الله خوانده شده است. و مراد از صبغه، میتواند پاکی و بیرنگی فطرت آدمی باشد که به تدریج در اثر القائات و اعتقادات رنگارنگ پدر و مادر، رنگ و صبغه دیگر میگیرد.
رنگ باقی، صبغه الله است و بس
غیر آن بر بسته دان همچون جرس
رنگ صدق و رنگ تقوی و یقین
تا ابد باقی بود بر عابدین
قبیله رنگ خدایی (صبغه الله)
در دعای شریف ندبه، امام معصوم(ع)، پس از حمد و ثنای خداوند، خالق یکتا را به پاس رقم زدن طایفه صبغه الله و دارندگان رنگ خدایی، سپاس میگوید و نیز استقرار خاصّان و محبّان در صف برگزیدگان را سپاس گفته و میفرماید:
«اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا ما جَرَى بِهِ قضاوُکَ فی اَوْلِیائَک…؛
پروردگارا! تو را ستایش میکنم برای هرچه که جاری شد از حکم و قضایت درباره اولیائت؛
آنانکه، تنها برای خویش و دینت [ابلاغ دین] خالص گردانیدی، زیرا که؛
برگزیدی برای آنان، نعمتهای باارزش زوالناپذیر و ماندگار که نزد خود توست؛
پس از آنکه، زهد و کنارهگیری از مقامات، لذّتها، زیور و زینتهای دنیایی را شرط پذیرش قرار دادی؛
و آنان نیز، بر آن شرط متعهّد شدند؛ در حالی که میدانستی به عهد خود وفا خواهند کرد. پس
آنان را مقبول و مقرّب درگاه خود قرار دادی؛
و به آنان، علوّ ذکر و یاد بلندمرتبه و روشن را پیش آوردی؛
فرشتگان را بر آنها فرو فرستادی؛
با وحیات اکرامشان فرمودی؛
و با دانشت و علمت، آنها را عطا فرمودی؛
آنان را واسطه و وسیله دخول به بهشت رضوان و رحمت خودت قرار دادی.
جریان جاری صبغه الله از میان اولیا، در عهد خداوند رحمان و متعهّد به زهد از دنیا، در زمره مقرّبان درآمدند تا با نعمت بیزوال، فرشتگان نازل شونده، کتاب آسمانی و دانش وحیانی، بیهیچ خوف و تردید، به سوی بندگان خداوند حرکت کرده و دستگیر و بلد آنان برای رساندنشان به بهشت و چشمه رحمت و لطف پروردگار شدند.
اذن خداوندی، زهد از دنیا، توانایی، دانایی و مقام قرب الی الله، دارایی و دادههایی بودند که اولیاء را در هدایت و دستگیری مستضعفان طالب قرب یاری کردند. از همین رو، آنان واجد شرب مدام، وصل مدام و دریافت نعمت بیزوال قرب الی الله، نزد ملیکٍ مقتدر بودند.
آنچه از دریا، به دریا میرود
از همانجا کامد، آنجا میرود9
پی نوشتها:
1. دفتر اول مثنوی، حکایت پادشاه جهود.
2. سوره بقره (2) ، آیه 257.
3. دفتر دوم مثنوی، بیت 82
4. دفتر اول مثنوی، بیت 751
5. سوره بقره (2) آیه 138
6. کلینی ، کافی، ج 2، ص 14 ؛ دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365.
7. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج 1 ، ص 62، چاپخانه علمیه، تهران، 1380.
8. ابوالفتوح رازی، تفسیر، ج 2، ص 189
9. مثنوی، ج 3 ، ص 545
حسین علی محمدی