انسان عصر خويشتن بودن از آموزههاى فكرى مهمى است كه دين مبين اسلام، انسان را به آن توجه داده است. قرآن كريم على رغم اصالت بنيادينى كه دارد، از تازگى و طراوت هميشگى برخوردار است.
انسان معاصر به ويژه پيروان قرآن كريم، در عصرى زندگى مىكنند كه پديدههاى فكرى جديد آنها را احاطه كرده است و در بسيارى از زمينهها ايشان را دچار چالشهاى اقتصادى، سياسى و فرهنگى نموده است. از اين پديدههاى فرهنگى معاصر، پديده و فرآيند جهانى شدن و هويت مجازى كه از پيامدهاى عصر مدرنيته و پيشرفت رسانههاى ارتباطى است، از اهميت بسيارى برخوردار است.
اين مقاله كه روش توصيفى – تحليلى را دنبال مىكند در پى آن است تا فهم نگارنده را از برخى ايات قرآن كريم پيرامون دو پديده فوق الذكر ارائه دهد.
جهانى شدن يكى از جريانهاى فكرى عصر مدرنيته و نوآورى است كه در سه حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ، موجهاى پرتلاطمى را به راه انداخته است و بسيارى از بومهاى فكرى جوامع بشرى را به چالش كشانده است و بر اساس قانون ظرفهاى مرتبط اين جريان هم در كشورهاى پيشرفته و هم در كشورهاى در حال توسعه، به گونهاى تأثير گذار بوده است.
آنچه در اين نوشتار خواهد آمد، ديدگاه نويسنده آن در به تصوير كشيدن فهم خويش از برخى آيات قرآن كريم پيرامون چگونگى رويكرد انديشمندان معاصر، بلكه معتقدان به الهيات جهانى، در برابر پديدههاى جهانى شدن و هويت مجازى آنهم در حوزه فرهنگى آن به ويژه فرهنگى دينى است. برخى از محققان، تشكيل فرهنگ جهانى را از آرمانهاى ليبراليسم مىدانند كه امكان تحقق آن با پلوراليسم دينى بيشتر است.
كليد ورود به هزاره سوم
انديشمندان و نظريه پردازان معاصر معتقدند كه تفكر جهانى شدن از انديشههاى كليدى ورود انسان معاصر به هزاره سوم ميلادى است.(3)
جهانى شدن مشتمل بر امواجى است كه به نظر مىرسد نظم برآمده از عصر مدرنيته را دستخوش تغيير و دگرگونى نموده است. خيزش اين موج را به سالهاى 1980 و 1990 ميلادى مىرسانند كه موجب تغييرات بنيادين سياسى، اجتماعى و اقتصادى به ويژه پس از پايان جنگ سرد، شده است.(4)
نمودهاى اين جريان شتابان را در حوزههاى مختلف مىتوان آشكارا ديد. در سال 1380 شمسى كه در قالب هيأتى از مجمع تقريب مذاهب اسلامى به سنگال (شرق آفريقا سفرى داشتم، در كنار اقيانوس اطلس بناى يادبود ورود سنگال به هزاره سوم را مشاهده كردم. مردم قاره آفريقا نيز تلاش مىكنند تا براى خويش جايگاه در اين فرايند جهانى، به دست آورند و خويش را مطرح كنند.
به هم تنيدگى جهانى
پس از پيدايش انقلاب اطلاعات وارتباطات شاهد يك نوع به هم تنيدگى وارتباط تنگاتنگ جوامع بشرى در سه حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ است و پيامدهاى هر يك از اين حوزهها دربومهاى مختلف جغرافيايى، در جوامع ديگر اين دهكده جهانى موثر است.
نكته مهم اين است كه اگر با دقت فلسفى به مساله نگاه كنيم، اين به هم تنيدگى جهانى در دو حوزه اقتصاد و سياست نيز، بر اساس مبانى فرهنگى خاص هر يك از نظريه پردازان اقتصادى و تئوريسينهاى سياسى آن مىباشد. اين اهميت مبنايى فرهنگ را مىتوان در اصطلاحات توسعه و فرهنگ و ديپلماسى فرهنگى پيگيرى كرد.
اين هم به تنيدگى جهانى از يكسو، موجب افزايش معرفت بشرى و از ديگر سو، سبب تشديد روابط اجتماعى بينالملل و بروز درگيرىها و اصطكاك در حوزههاى مختلف اقتصادى، سياسى و فرهنگى شده است و برخى از نظريه پردازان را به ارائه تئورىهاى خشونت گرا كشانده است.(5)
صاحب نظران عرصه انديشه و تفكر معتقدند كه تضارب آرا و انديشههاى تقابل جهان بينىها و ايدئولوژىها كه امر مطلوبى است، نبايد به خشونت گرائيده شود، بلكه بايد با گفتگوى مسالمتآميز به زايش انديشههاى متعالى كمك كرد.(6) جهان معاصر ثابت كرده است كه به جاى برخورد تمدن ها گفتگوى تمدنها گزينه مناسبترى است.
جهانى شدن در نگاه دين
از اين نكته نبايد غفلت ورزيد كه ما مدعى نيستيم كه پديدههاى معاصر مانند جهانى شدن يا هويت مجازى و مانند آن با همين بار معنايى(7) و شبكه مفهومى آن در عصر حاضر در متون مقدسى مانند قرآن كريم آمده است، بلكه معتقديم كه پديدههاى فكرى هر عصرى، مبانى معرفتى خاص خود را دارند كه ناشى از جهان بينىها و ايدئولوژىهاى حاكم بر آنهاست. ما بر اين باوريم كه قرآن كريم مبادى فكرى و نظرى قوى، پخته و جامعى دارد كه اگر به زبان روز استخراج و تبيين شود، مىتواند چراغى فروزان فرا راه انسان معاصر باشد. البته كتب مقدس ديگر نيز مانند عهدين، ادعاى ارائه اين مبادى را دارند، اما مقايسه مبانى فكرى قرآن كريم با ديگر متون مقدس، برترى بى چون و چراى قرآن را ثابت مىكند.(8)
واژه جهانى از مؤلفههاى مبنايى زبان دينى متون مقدس است. تامل در اهداف غايى و تبيينى دين(9) ما را با جهان بودن اهداف دينى آشناتر مىكند. نياز انسان معاصر به دين نيز دلايلى دارد كه دقت در آن جهانى شدن او را مىرساند.
اين اهداف عبارتند از: نياز خرد به درك حقايق بزرگ هستى، نياز فطرت بشرى، نياز انسان به بهداشت روانى، نياز جامعه انسانى به انگيزهها و ضوابط اخلاقى.(10)
يك فكر، يك سراب
در دوره اقتدار كمونيسم اين تفكر دامن زده مىشد كه دين افيون تودههاى مردم است، ولى بطلان اين مطلب ثابت شد. اكنون نيز برخى اين سراب فكرى را دنبال مىكنند و معتقدند كه در عصر مدرنيته و انفجار اطلاعات و در هم آميختگى فرهنگها، دين به انزوا كشيده خواهد شد. اما بايد گفت كه در عصر مدرنيته نيز انفجار اطلاعات و ارتباطات ملى و بين المللى نه تنها دين را به حاشيه نرانده است، بلكه آن را در متن دغدغههاى روحى بشر معاصر قرار داده است(11) و انسان معاصر بيش از هر زمان ديگر به دين و آموزههاى دينى، احساس نياز مىكند.(12)
جورج ويگل، نظريه پرداز آمريكايى معتقد است كه ما امروز شاهد شكلگيرى نوعى حركت فراگير احياگرانه دينى، در تلاش براى سكولاريسم زدايى از جهان هستيم ما اك(13)نون در سايه يك واقعيت اجتماعى به سر مىبريم، واقعيتى كه در آن موانع سابقاً تأثير گذار در مسير ارتباطات ديگر وجود ندارد. حتى گسترش اخير وسايل ارتباطات، سبب گسترش انواع تشكلهاى مذهبى ملى وفراملى نيز شده است. دين چگونه به انزوا كشيده مىشود، حال آنكه همزاد بشر است؟
انسان و دين، دو همزادند و نهاد دين به قدمت حيات انسانى پيشينه دارد. تازهترين تحقيقات ميدانى بيش از 95 درصد مردمان را از شرق تا غرب عالم، مؤمن به خداوند نشان مىدهد. از همين رهگذر، دين و پيشينه دين باورى آدميان را نيز مىتوان به بلنداى عمر بشر برآورد كرد، بر پايه اين واقعيتهاى عينى و مفروض است كه تعريف انسان از موجود انديشه گر و يا سياست ورز به موجود دين ورز موجهتر مىنمايد و طرفداران بيشترى در ميان جامعه شناسان و انسان شناسان دارد.(14)
دين شيوه و مرام زندگى است(15)، به ويژه دين مبين اسلام كه در آيات مباركه قرآن كريم، دين را به معنى راه و روش كامل (16) زندگى انسان معرفى كرده است ان الدين عندالله الاسلام.(17)
حال اگر دين راه و روش زندگى آدمى است، آيا انسان مىتواند حتى يك لحظه بدون راه و روش زندگى كند؟ تنها اين نكته مىماند كه كدام دين را بپذيرد و چه طريقى بپويد؟
قرآن و جهانى شدن
قرآن كريم وحى نامه الهى است كه براى هدايت نظرى و عملى انسان در همه عصرها آمده است. در روايات اهل بيت عليهم السلام آمده است كه قرآن و معارف بلند آن در هر زمان نو و تازه است، همانند خورشيد و ماه كه هميشه و براى همه زمانها نورافشانى دارد.(18)
پيامبر گرامى حضرت محمد(صلى الله عليه و آله و سلم) پيام قرآنى خود را كه همان وحى الهى است، با ويژگى ابديت براى تمامى بشريت اعلام كرده است و از زبان قرآن فرموده است: «يا ايها الناس انى رسول الله اليكم جميعا»(19) اى مردم (اى جهانيان) همانا من فرستاده خدايم به سوى همه شما واژه «رسول و جميعا» نشان دهنده جهانى بودن آنگاه جهانى شدن قرآن كريم و معارف متعالى آن است. قبلا متذكر شديم كه اين سخن به معنى وجود پديده Globalization در قرآن نيست، بلكه به معنى جهانى بودن فرهنگ قرآنى در عصر جهانى شدن است چرا كه جهانى شدن در حوزه امروز، بيش از حوزههاى ديگر، جدى است
در آيات بسيارى از قرآن كريم، از واژههاى بين المللى(با تسامح در تعبير) استفاده شده است. يكى از اين واژهها عالمين است كه 72 بار در قرآن آمده است. مانند و «ما ارسلناك الا رحمه للعالمين».(20) جالب است كه بر اساس گزارش قرآن، پيامبر الهى در زمانه خويش، هر كدام، بر جهانى بودن رسالت خود تأكيد كردهاند، مثل: «ان الله اصطفى آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين»(21) مرحوم علامه طبرسى در تفسير آيه: «الحمدلله رب العالمين» مىگويد: اهل كل قرن من كل صنف سمى عا(22)لما مرحوم رشيد رضا نيز از شيخ محمد عبده نقل مىكند كه گفته است: «و يوثر عن جدنا الامام جعفر الصادق عليه الرضوان ان المراد به الناس فقط كما يدل على هذا(تآتون الذكران من العالمين».(23)
قرآن نداى توحيد، وحدت انسان و كثرت گرايى تمدنى و ربانى را در جهان سر مىدهد.(24) خداوند متعال مىفرمايد: «و من آياته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم» (روم – 14) و از نشانههاى (قدرت) او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست. قرآن كريم اين اين تكثر زبانى را كه برخى منشا تكثر تمدنها مىدانند سبب برخورد تمدن نمىداند، بلكه آن را راهى طبيعى براى افزايش معرفت بشرى (25) حاصل شدن سعادت و رفاه (26) جهانى مىداند.
قرص دين!
توماس هابز فيلسوف معروف انگليس، گفته است: دين قرصى است كه بهتر است بى آنكه بجوند، آن را ببلعند.(27) اين سخن براى دينى كه مايههاى فكرى قوى و جهانى نداشته باشد، صحيح است اما درباره دين مبين اسلام، هيچگونه صحتى ندارد. قرآن كريم به پيروان خويش بلكه به پيروان اديان، توصيه مىكند كه تا معارف دينى خود را كاملا نجويده و حلاجى نكردهاند، نپذيرند.
«ولاتقف ما ليس لك به علم»(28) و چيزى را كه به آن علم ندارى، دنبال مكن.
قرآن كريم توصيه مىكند تا خداوندگاران عرصه فكر و انديشه، دندانهاى عقل خويش را تيز كرده و انديشههاى قرآنى را كاملا هضم نمايند(29) و مطمئن باشندكه خوراك فكرى بهتر از قرآن نخواهند يافت.
«قل لئن اجتمعت الانس و الجن على أن يأتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا»(30)
قرآن و فرهنگ جهانى
مرحوم علامه طبرسى به هنگام بحث از ضرب الامثال قرآنى و بيان فلسفه آن مىگويد: «و ضرب الامثال، انما هو جعلها لتسير فى البلاد يقال ضربت القول مثلا و أرسلته مثلا»(31): ايشان معتقد است كه تاكيد بر سير و انتقال فرهنگ قرآنى بر سرزمينها و به عبارت امروزى، جهانى شدن آن است. خود قرآن نيز مىفرمايد: «ولقد ضربنا للناس فى هذا القرآن من كل مثل».(32)
در بيان اعجاز قرآن، ديدگاههاى متعددى ارائه شده است. يكى از اين نظرات كه نويسنده اين نوشتار به آن تمايل دارد، اعجاز قرآن در زمينه علوم ومعارف قرآن است(33)، البته شكى در اعجاز ساختارى و بيان قرآن نيست، اما آن جنبه از اعجاز قرآن كه قابل دفاعتر است، اعجاز معارف آن است و به نظر نويسنده در فرآيند پديده جهانى شدن در عرصه فرهنگ، فرهنگ قرآنى بسيار قابل طرح و نظريهپردازى است.
صاحب نظران معتقدند كه دين و فرهنگ دينى در جهان امروز به صورت مقولهاى كليدى براى شناخت جامعه جهانى درآمده است.(34)
قرآن و هويت مجازى
استفاده افراد از انواع ابزارهاى الكترونيكى نظير اينترنت، ماهواره و رايانه، باعث بسط و گسترش الگوهاى رفتارى مشابه در سطح جهانى شده است كه عموما از آن با عنوان هويت مجازى ياد مىشود.(35)
اين نكته قابل توجه است كه فرهنگ فعلى حاكم بر انواع ابزارهاى ارتباطى به ويژه اينترنت و ماهواره، براى كاربرانى كه بنيه فكرى قابل توجهى نداشته باشند، هويت زا است نه هويت ساز؛ چرا كه ارزشهاى زندگى كه دين مطرح مىكند بر آن حاكم نيست. هويت انسانى قربانى هويت ماشينى شده است. از طرف ديگر خود پديده جهانى شدن از يك سو دامى است كه بايد به آن توجه كرد.
پديده جهانى شدن در حوزه فرهنگ، عرصه مناسبى براى تبادل افكار افراد بشر فراهم آورده است. قرآن كريم به نوع انسان توصيه مىكند كه در عرصه تبادل افكار(استماع قول) از قبول كوركورانه آن پرهيز كنند و به سخنانى گوش هوش، فرا دارند كه نداهاى توحيدى داشته باشند و با تعقل و تفكر خود، گزينشى احسن از اين افكار را رقم بزنند. در اين آيه شريفه دقت فرماييد، «والذين اجتنبوا الطاغوت ان يعبدوها و انابوا الى الله لهم البشرى فبشر عبادالذين يستعمون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولواالالباب».(36) و آنان كه خود را از طاغوت (اقتصاد، سياسى و فرهنگى) به دور مىدارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشتهاند آنان را مژده باد، پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند، اينانند كه خدا ايشان را راه نموده و اينانند همان خردمندان. مرحوم شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى(د.46 ه) در تفسير اين آيه آورده است: بشارت(سعادت و رفاه) براى بندگانى است كه با تمام وجود به آيات قرآن (كتاب هدايت بشر) و نداهاى توحيدى گوش داده، از آموزههاى دينى (عقل و شرع) تبيعت كنند.(37) مرحوم علامه طباطبايى(د.1402 ه) نيز در تفسير يستمعون القول آن را به حق جويى و كمالطلبى انسان تفسير مىكند.(38)
بنابراين گرچه رسانههاى جمعى و فن آورىهاى ارتباطى و اطلاع رسانى، بشر امروز را با تودهاى شناور از افكار مختلف كه در بردارنده هويتهاى مجازى گوناگون است مواجه كرده است. اما توصيه قرآن كريم در مثل اين موارد تاكيد بر قدرت گزينشى انسان و پرهيز او را پذيرايى هويتهاى مجازى غير واقعى است كه با فطرت بشرى و علت غايى دين منافات دارد. درست است كه ما در عصر جهانى شدن و انفجار اطلاعات با واقعيتهاى بسيارى رودر رو هستيم اما بدون تبيين غايى اين واقعيتها با تودهاى انبوه از واقعيتهاى بى معنا مواجه هستيم.(39)
نتيجه
آنچه در اين نوشتار آمد، تلاشى فكرى براى الهام پذيرى از معارف قرآن كريم در چگونگى استخراج نكاتى پيرامون دو جريان فكرى معاصر جهانى شدن و هويت مجازى بود و اشاره شد كه اين كتاب آسمانى، انسان معاصر، بلكه همه انسانها را در طول تاريخ به دو مطلب آگاهى همه جانبه پيدا كردن و گزينش احسن رهنمون كرده است.
اين دو نكته، انسان معاصر را در برخورد با پديده جهانى شدن و هويت مجازى و كاربرد صحيح آن يارى مىرساند و به او حق حاكميت بر سرنوشت خويش در همه زمينههاى اقتصادى، سياسى و فرهنگى مىدهد.
نویسنده: سيدحسن عصمتى
دين پژوهان ، دوره سوم، بهمن و اسفند 1382، شماره 4 و 5