توجه

  1. توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

خانه » همه » مذهبی » قرآن، زندگي انسان بر زمين را به چند دوره تقسيم نموده است؟

قرآن، زندگي انسان بر زمين را به چند دوره تقسيم نموده است؟

قرآن زندگي انسان فرزند آدم، بر زمين را به سه دوره تقسيم كرده است:
1. دوران پرستاري و حضانت
2. دوران وحدت
3. دوران پراكندگي و اختلاف[1]  دوره اول زندگي انسان همان دوره اي است كه آدم عليه السلام بر زمين هبوط كرد و خداوند حضانت و پرستاري آدم و حوا را به عهده گرفت. اين دوران تا زمان رحلت حضرت آدم ادامه داشته است.
پس از رحلت آدم عليه السلام دوران دوم زندگي بشر كه دوران وحدت نوعي بشر است، آغاز مي شود. صريح آيات قرآني اشاره به وجود همين دوران كرده كه در آن مردم امت واحده‏ اي بوده‏ اند و اختلافي در آنان نبوده‏ است، سپس اختلاف كرده‏ اند و انبياء براي‏ رفع اين اختلاف مبعوث شده ‏اند.
در آيه 213 سوره بقره چنين آمده است:
«كاَنَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّنَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقّ‏ِ لِيَحْكُمَ بَينْ‏َ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ  وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ  فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقّ‏ِ بِإِذْنِهِ  وَ اللَّهُ يَهْدِى مَن يَشَاءُ إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم» مردم (در آغاز) يك دسته بودند (و تضادى در ميان آنها وجود نداشت. در اينحال) خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت مى‏ كرد، با آنها نازل نمود تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. تنها (گروهى از) كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، و نشانه‏ هاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند. خداوند، آنهايى را كه ايمان آورده بودند، به حقيقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبرى نمود. و خدا هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى ‏كند.
در آيه ديگر نيز به همين موضوع اشاره شده است:
«وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا»مردم در آغاز به جز يك امت نبودند، ولى بعدا اختلاف كردند.[2] از امام محمد باقر عليه السلام نيز روايت‏ شده است:«كان الناس قبل امة واحدة علي فطرة الله لا مهتدين و لا ضالين‏ فبعث الله النبيين»مردم قبل از نوح همه يك امت بوده، و هدايتشان همان هدايت فطرى بود، و از نظر دين‏دارى و بى دينى و اهتدا و ضلالت دو قسم نبودند، تا آنكه خدا انبيا را مبعوث كرد.[3] بر اساس اين آيات و روايت فاصله بين اتمام دوره پرستاري انسان (حدودا تا رحلت حضرت آدم عليه السلام) تا زمان حضرت نوح را دوران وحدت اوليه بشر ناميده و آنرا دوران گذار انسان ها به دوران تشريع و حاكميت دين يعني دوران سوم مي دانيم.[4] در اين دوره انسانها، علي‏رغم آغاز حيات انسان با تعليم‏ و تعلم،از علم محروم بوده و جز در اساسي ‏ترين نيازها اطلاعات محدودي‏ داشته ‏اند. بنابراين انسان ها در اين دوره با يكديگر هيچ اختلافي نداشتند و امت واحده بودند. و طبق روايت امام باقر عليه  السلام « لا مهتدين و لا ضالين» بوده اند. يعني شريعتي نداشتند كه به نسبت آن هدايت يا گمراه شوند. بلكه مطابق فطرت خداپرست زندگي مي كردند. در اين دوره به‏ دليل كثرت منابع و قلت انسانها، مشكلي‏ از جهت دسترسي به منابع وجود نداشته و مايه وحدت انسانها نوعيت آنها بوده، نه‏ چيز ديگر،تا سرانجام بر اثر افزايش افراد و گسترش طيف اختلاف احوال و آراء انسانها، اختلاف در معاش رخ داد. اين اختلاف آغاز دوره سوم حيات بشر است.[5]  اين اختلاف از زماني آغاز شد كه انسان براي رفع نيازهايش و براساس فطرتش، به تشكيل اجتماع پرداخت. آنگاه همان فطرت او را وادار كرد تا براي اختصاص دادن منافع به خود با يكديگر اختلاف كنند. از طرفي انسان با تشكيل اجتماع دريافت كه همانگونه كه او به خدمات ساير انسان ها نيازمند است ديگران نيز به خدمات او نياز دارند. در نتيجه حق و حقوق مطرح گرديد و نياز به عدالت اجتماعي احساس شد. هم چنين انسان ها گرچه از جهاتي با هم وحدت دارند، اما از جهاتي مانند احساسات، ادراكات و نيازها مختلفند. اختلاف در احساسات و ادراكات باعث مى‏ شود كه هدفها و آرزوها هم مختلف شود، و اختلاف در اهداف باعث اختلاف در افعال مى‏ گردد، و آن نيز باعث اختلال نظام اجتماع مى ‏شود.
 بنابراين اختلافاتي كه لازمه جامعه بشري است و راه گريزي از آن نيست، ميان انسان ها پديد آمد. و پيدايش همين اختلافات بود كه بشر را ناگزير از تشريع قوانين كرد. و به همين جهت خداى سبحان كه به نيازهاي بشر آگاه است شرايع و قوانينى براى آنان تاسيس كرد، و اساس آن شرايع را توحيد قرار داد، كه در نتيجه هم عقايد بشر را اصلاح مى ‏كند، و هم اخلاق آنان، و هم رفتارشان را، و به عبارتى ديگر اساس قوانين خود را اين قرار داد كه نخست به بشر بفهماند حقيقت امر او چيست؟از كجا آمده؟ و به كجا مى ‏رود؟ و اگر مى‏ رود بايد در اين منزلگاه موقت چه روشى اتخاذ كند؟ كه براى فردايش سودمند باشد؟[6] بنابراين دوران وحدت نوعي انسان دوران بين رحلت آدم تا بعثت نوح عليهماالسلام است و پايان دوران وحدت كه در آن اختلافات جامعه بشري آغاز مي شود با آغاز نبوت نوح(ع)مقارن بوده است‏ و در نتيجه كتاب او اولين كتاب آسماني است كه‏ متضمن شريعت بوده است.

پي نوشت:
[1] .  السنن التاريخية في القرآن، محمدباقر صدر، دار التعارف‏، دمشق،1409، ص: 160
[2] .يونس،19
[3] . الميزان في تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم،1417ق ،ج 2،ص‏ 142
[4] . البته برخي دوران وحدت را دوران اول زندگي انسان دانسته اند و آنرا فاصله بين خروج آدم از بهشت و هبوط به زمين و ظهور نوح عليهماالسلام دانسته اند و در واقع قائل به دوران پرستاري نبودند. تفسير نمونه، ج‏2، ص: 95
[5] .قرآن و دوران هاي زندگي انسان، محمدهادي موذن جامي،مجله كيهان انديشه،1369،ش34،ص11-16
[6] . ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم ،1374ش، ج‏2، ص: 180-176

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد