۱۳۹۴/۰۴/۰۵
–
۴۵۹ بازدید
در حالیکه به نظر میرسد مسیر آیندهی جمهوری اسلامی با توجه به «قرائت معتبر امام» روشن باشد اما برخی در نظر دارند در عرض ریل معتبر و اصلی انقلاب و اصول امام، ریلگذاری جدیدی بر مبنای سلایق شخصی خود ایجاد کنند تا بتوانند بیشترین نقش و تأثیر را در آیندهی مسیر انقلاب -بر طبق آنچه که خود صلاح میدانند- داشته باشند.
اگر بخواهیم سخنرانیهای رهبر انقلاب را در طول یک سال، سطحبندی کنیم، بیتردید سخنان ابتدای سال رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی و نیز سخنرانی روز ۱۴ خرداد به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی رحمهاللهعلیه در بالاترین درجه از اهمیت قرار دارند. با مروری به این سخنرانیها در طول سالیان گذشته، مشاهده میکنیم که مهمترین مسائل روز داخلی و خارجی در این سخنرانیها مطرح میشود؛ بهطوریکه تحلیلگران سخنرانی ابتدای سال ایشان را برنامهی جمهوری اسلامی برای یکسال پیشرو میدانند. اگرچه در سخنرانیهای ۱۴ خرداد وجه اندیشهای و مبنایی سخنرانیها به دلیل مباحث مربوط به اندیشه و شخصیت امام بیشتر است، اما باز هم مسائل مهم داخلی و خارجی مورد اشاره، تحلیل و تبیین رهبری قرار میگیرند.
۱۴ خرداد امسال اما در حالی که نزد افکار عمومی و رسانهها انتظار میرفت با توجه به رسیدن مذاکرات هستهای به مراحل حساس خود و نیز اوضاع نابهسامان، پیچیده و چندلایهی منطقه، حضرت آیتالله خامنهای مستقلا در اینباره صحبت کنند اما ایشان اکثر وقت سخنرانی را به مسألهی تبیین «اصول امام» و هشدار نسبت به «تحریف شخصیت امام» اختصاص دادند؛ چرا؟
در حالیکه به نظر میرسد مسیر آیندهی جمهوری اسلامی با توجه به «قرائت معتبر امام» روشن باشد اما برخی در نظر دارند در عرض ریل معتبر و اصلی انقلاب و اصول امام، ریلگذاری جدیدی بر مبنای سلایق شخصی خود ایجاد کنند تا بتوانند بیشترین نقش و تأثیر را در آیندهی مسیر انقلاب -بر طبق آنچه که خود صلاح میدانند- داشته باشند.
پاسخ به چرایی این پرسش به تصمیمات بزرگی برمیگردد که جمهوری اسلامی ایران در آیندهای نزدیک باید در چگونگی پایان دادن به مناقشهی هستهای، نحوهی تعامل با نظام بینالملل و تعیین جایگاه و نقش منطقهای خود اتخاذ کند. در حالیکه به نظر میرسد مسیر آیندهی جمهوری اسلامی با توجه به «قرائت معتبر امام» روشن باشد اما برخی در نظر دارند در عرض ریل معتبر و اصلی انقلاب و اصول امام، ریلگذاری جدیدی بر مبنای سلایق شخصی خود ایجاد کنند تا بتوانند بیشترین نقش و تأثیر را در آیندهی مسیر انقلاب -بر طبق آنچه که خود صلاح میدانند- داشته باشند. البته این نکته بدان معنا نیست که لزوماً هدف این افراد برای قدرتطلبی و یا تضعیف انقلاب است بلکه حتی برخی از سر دلسوزی و اعتقاد بهدرستی مسیر خود تلاش میکنند، اما به هر حال امروز در برخی مسائل نظیر استکبارستیزی، نحوهی تعامل با استکبار، شیوهی حکومتداری و کشورداری، استقلال، نحوهی زندگی و تعامل مدیران و کارگزاران نظام و… اختلاف دیدگاه با اصول اساسی امام خمینی دارند. به نظر میرسد این طیف بعد از رحلت امام و به مرور زمان به سمت عملگرایی صرف رفته و به دنبال انطباق هرچه بیشتر با نظام بینالملل در مسیر غربی هستند.
قرائتها، روایتها و رقابتها!
روزها و سالهای پیشرو (پیچ تاریخی) برای جمهوری اسلامی بسیار حیاتی است. نه تنها ایران بلکه همهی قدرتهای بینالمللی و منطقهای سعی میکنند تا با استفاده از ظرفیتهای خود، از این آشفتهبازار جهانی و منطقهای بیشترین امتیاز ممکن را برای تعیین جایگاه خود در نظم جدید بینالمللی بهدست آورند. برای مثال، راهبرد «گردش به شرق» آمریکا و تمرکز بیشتر در شرق جهان، ناشی از همین مسأله است. جمهوری اسلامی ایران نیز در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی با مسائل و موانعی روبهرو است و حل این مسائل بیش از هر زمان دیگری به آیندهی جمهوری اسلامی پیوند خورده است. از این رو نگاه تقلیلگرایانه و حتی سرزنشگرایانه نسبت به استکبارستیزی، بزک کردن آمریکا و تعامل با او نیز واکنشها نسبت به تحولات منطقه را نباید در سطح اختلاف دیدگاههای رایج و یا رقابتهای سیاسی دید. دغدغههای فوق، این طیف را بر آن داشته است تا هرچه بیشتر نظرات و تجویزات خود را برای ریلگذاری آیندهی انقلاب بیان کند.
اما چرا امام؟
از یاد نبردهایم که برخی در زمان نه چندان دور به دنبال حذف امام و اصول ایشان از ذهن و محاسبات مردم ایران بودند و عقیده داشتند که امام را باید به موزهها سپرد. حتی بعد از اینکه این طراحی، اثرگذاری مورد نظر آنها را درپی نداشت، آنها بر روی بازنمایی اندیشه و رفتار امام در قالب شخصیتی خشن برنامهریزی کردند که این طرح نتوانست آنها را به مطلوب برساند. بنابراین باید پرسید که برای مخدوش کردن چهرهی جمهوری اسلامی ایران، چرا امام مورد هدف قرار میگیرد؟ پاسخ آن است که در این راه، بهترین وسیله برای متقاعد کردن عموم مردم و نخبگان، استناد به اندیشه، شخصیت و رفتار امام خمینی رحمهاللهعلیه به عنوان نماد وحدت و حبلالمتین نظام جمهوری اسلامی و همچنین شاقول و شاخص انقلاب است. به همین جهت چند وقتی است که قرائتها و روایتهای مختلف و بعضاً شاذ از بنیانگذار جمهوری اسلامی از سوی برخی تریبونها و رسانهها مطرح میشود؛ از مطالبی دربارهی رابطه با آمریکا که با محکمات امام خمینی منافات دارد تا حتی تردید در مفهوم استقلال سیاسی و خودکفایی. با بررسی این سخنان درمییابیم طیفی به دنبال بازنمایی لیبرالی و دموکراتیک و حتی انعطافپذیر در برابر اصول از امام خمینی هستند که رهبر انقلاب در سخنان ۱۴ خرداد خود بدان اشاره کردند.
البته بحث رقابت و جنگ روایتها مختص به ایران نیست بلکه آمریکا نیز برای پیشبرد اهداف خود روی این مسأله سرمایهگذاری فراوانی کرده است. «از جمله مفاهیمی که توسط ارتش آمریکا توسعه یافت، جنگ روایتها بود. جنگهای اخیر نشان دادهاند که جنگهای نوین فراتر از عناصر فیزیکی میدان جنگ هستند. رسانهها مهمترین عامل برای جنگ در جهت بردن و پیروزی در بیان روایت هستند.»۱
چند وقتی است که قرائتها و روایتهای مختلف و بعضاً شاذ از بنیانگذار جمهوری اسلامی از سوی برخی تریبونها و رسانهها مطرح میشود؛ از مطالبی دربارهی رابطه با آمریکا که با محکمات امام خمینی منافات دارد تا حتی تردید در مفهوم استقلال سیاسی و خودکفایی.
جهتگیریها مهم است
در چند سال اخیر نیز این روایتها و قرائتها هرچه بیشتر شد تا جایی که رهبر انقلاب در تیرماه ۹۲ و در دیدار با کارگزارن نظام گفتند: «جهتگیریها مهم است. بنده در روز چهاردهم خردادِ امسال در سالگرد رحلت امام بزرگوار رضوان الله تعالی علیه در مرقد مطهر ایشان، جهتگیریهای انقلاب را بر اساس قرائت امام – که برای ما معتبر و حجت است – شرح دادم. جهتگیری در سیاست داخلی، جهتگیری در سیاستخارجی، جهتگیری در عرصهی فرهنگ، جهتگیری در عرصهی اقتصاد را مفصلاً گفتم… گاهی تفسیر غلط از امام میشود، تفسیر غلط از جهتگیری مورد نظر امام انجام میگیرد؛ که این هم چیز بدی است و خطرناک هم هست. خوشبختانه بیّنات امام جلوی چشم ما است؛ بیانات امام، صدای امام، نوشتهی امام، آثار امام، جلوی چشم ما است.»
با توجه به مطالب فوق، به نظر میرسد روایتها و قرائتهایی که بوی تحریف و انحراف از اصول امام را میدهند مسألهی جمهوری اسلامی نیستند بلکه فرامسأله هستند. چراکه اصول امام به عنوان شاخص حرکت و عملکرد بهشمار میآید و حال اگر این میزان، تحریف و یا منحرف شود، تصمیمگیری و سنجش عملکرد در مسائلی نظیر مذاکرات هستهای، تحولات منطقهای و مسائل فراوان دیگر مرتبط با جمهوری اسلامی چگونه قابل ارزیابی هستند؟
رهبر انقلاب اسلامی در سخنان ۱۴ خرداد گفتند: «ما اگر بخواهیم شخصیت امام را به معنای واقعی کلمه پیدا کنیم، این راه دارد؛ اگر ما این راه را رفتیم، مطلب حل خواهد شد والّا امروز کسانی میآیند طبق میل خود و سلیقهی خود یکجور امام را معرّفی میکنند، ممکن است در فرداها کسان دیگری بیایند و بر طبق سلایق دیگری، بر طبق حوادث دیگری که در دنیا پیش میآید، مصلحت بدانند که امام را جور دیگری معرّفی کنند… آن راهی که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانی اصول امام است.»
فرامسألهی جمهوری اسلامی، باید فرامسألهی حلقهی وفاداران به آن هم باشد. نباید با اصول امام شعاری برخورد کرد و سخنان رهبر انقلاب را در این زمینه طوطیوار تکرار کرد و بر سر این و آن کوبید. باید مکتب امام و اصول امام را فهمید و طبق آن رفتار کرد و با آن عملکرد دیگران را سنجید. ایشان در سخنرانی ۱۴ خرداد تذکر دادند: «هرکسی هر حرفی را که خودش میپسندد به امام نسبت ندهد. آنچه را به امام نسبت میدهیم، باید در منابع مربوط به امام موجود باشد، آن هم به شکل مکرّر، به شکل مستمر، مثل همین موارد هفتگانهای که ما گفتیم؛ اینها از اوّل بیانات امام تا آخر، همینطور که انسان مراجعه میکند، در طول سالهای متمادی، همهی این مطالب را انسان در بیانات امام میبیند، اینها میشوند اصول. دیگران هم بگردند با همین شیوه اصول را پیدا کنند.» بنابراین برای اینکه مقهور روایتهای منشوری نشویم، باید با روش صحیح به محکمات امام (بیانات امام، صدای امام، نوشتهی امام، آثار امام و وصیتنامه امام) مراجعه کنیم.
پینوشت:
۱. (کتاب واکاوی مدل رفتاری آمریکا علیه جمهوری اسلامی، قاسم فولادی، آیندهپژوهی علوم و فناوریهای دفاعی؛ ۱۳۹۰)
نویسنده: محمدحسین وزارتی
1394/04/02
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=30036