۱۳۹۳/۱۰/۲۰
–
۱۳۸ بازدید
بلوغ و رشد فکری اجتماعی بشر در ختم نبوّت نقش دارد و این نقش در چند جهت است:
۱. کتاب آسمانی اش را خالی از تحریف نگه داشته است.
۲. به مرحله ای رسیده که برنامة تکاملی خویش را نه منزل به منزل و مرحله به مرحله، بلکه یکجا تحویل بگیرد و استفاده نماید.
۳. بلوغ فکری و رشد اجتماعی اش به او اجازه می دهد که ترویج و تبلیغ و اقامة دین و امر به معروف و نهی از منکر را خود بر عهده بگیرد؛ نیاز به پیامبران تبلیغی که مروّج و مبلّغ شریعت پیامبران صاحب شریعت بوده اند، به این وسیله رفع شده است. این نیاز را علما و صلحای امّت رفع می کنند.
بلوغ و رشد فکری اجتماعی بشر در ختم نبوّت نقش دارد و این نقش در چند جهت است:
1. کتاب آسمانی اش را خالی از تحریف نگه داشته است.
2. به مرحله ای رسیده که برنامة تکاملی خویش را نه منزل به منزل و مرحله به مرحله، بلکه یکجا تحویل بگیرد و استفاده نماید.
3. بلوغ فکری و رشد اجتماعی اش به او اجازه می دهد که ترویج و تبلیغ و اقامة دین و امر به معروف و نهی از منکر را خود بر عهده بگیرد؛ نیاز به پیامبران تبلیغی که مروّج و مبلّغ شریعت پیامبران صاحب شریعت بوده اند، به این وسیله رفع شده است. این نیاز را علما و صلحای امّت رفع می کنند.
4. از نظر رشد فکری به جایی رسیده که می تواند در پرتو «اجتهاد» کلّیات وحی را تفسیر و توجیه نماید و در شرایط مختلف مکانی و متغیّر زمانی هر موردی را به اصل مربوط ارجاع دهد. این مهم را نیز علمای امّت انجام می دهند.
روشن گشت که معنی ختم نبوّت این نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و تبلیغاتی که از راه وحی رسیده رفع شده و چون بشر در اثر بلوغ و رشد فکری نیازی به این تعلیمات ندارد نبوّت پایان یافت؛ خیر، ابداً، نیاز به وحی جدید و تجدید نبوْتها رفع شده نه نیاز به دین و تعلیمات الهی.
مجموعه آثار شهید مطهری ج2 – وحی و نبوت، شهید مطهری
1. کتاب آسمانی اش را خالی از تحریف نگه داشته است.
2. به مرحله ای رسیده که برنامة تکاملی خویش را نه منزل به منزل و مرحله به مرحله، بلکه یکجا تحویل بگیرد و استفاده نماید.
3. بلوغ فکری و رشد اجتماعی اش به او اجازه می دهد که ترویج و تبلیغ و اقامة دین و امر به معروف و نهی از منکر را خود بر عهده بگیرد؛ نیاز به پیامبران تبلیغی که مروّج و مبلّغ شریعت پیامبران صاحب شریعت بوده اند، به این وسیله رفع شده است. این نیاز را علما و صلحای امّت رفع می کنند.
4. از نظر رشد فکری به جایی رسیده که می تواند در پرتو «اجتهاد» کلّیات وحی را تفسیر و توجیه نماید و در شرایط مختلف مکانی و متغیّر زمانی هر موردی را به اصل مربوط ارجاع دهد. این مهم را نیز علمای امّت انجام می دهند.
روشن گشت که معنی ختم نبوّت این نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و تبلیغاتی که از راه وحی رسیده رفع شده و چون بشر در اثر بلوغ و رشد فکری نیازی به این تعلیمات ندارد نبوّت پایان یافت؛ خیر، ابداً، نیاز به وحی جدید و تجدید نبوْتها رفع شده نه نیاز به دین و تعلیمات الهی.
مجموعه آثار شهید مطهری ج2 – وحی و نبوت، شهید مطهری