۱۳۹۴/۰۸/۲۱
–
۳۲۵۵ بازدید
برخی از فیزیکدانها، پاسخ این شبهه را داده اند.
مارگنو (Margenau) گفته است:«اکنون این سؤال مطرح میشود که منشأ قوانین طبیعت چیست؟ و من تنها جواب قانع کنندهای که مییابم این است که آن ها به وسیله خدا خلق شدهاند و خدا قادر و عالم مطلق است.» و نیز میگوید: «خدا هم جهان فیزیکی و هم قوانین حاکم بر آن را خلق کرد.»
مارگنو (Margenau) گفته است:«اکنون این سؤال مطرح میشود که منشأ قوانین طبیعت چیست؟ و من تنها جواب قانع کنندهای که مییابم این است که آن ها به وسیله خدا خلق شدهاند و خدا قادر و عالم مطلق است.» و نیز میگوید: «خدا هم جهان فیزیکی و هم قوانین حاکم بر آن را خلق کرد.»
دیویس گفته است: « آیا وجود جهان را میتوان بینیاز از خدا و تنها به وسیله علم توضیح داد؟ آیا میتوان جهان را نظام بستهای در نظر گرفت که علّت وجودیاش در آن نهفته باشد؟ پاسخ به معنایی بستگی دارد که با آن توضیح میدهیم. با فرض قوانین فیزیک، جهان میتواند خود مدار باشد و از جمله، خود را خلق کند. امّا قوانین فیزیکی از کجا میآیند؟» و نیز: «تا وقتی که منشأ قوانین طبیعت خداست، وجودی شگفتتر از مادهّ ــ که آن را نیز خدا آفریده است ــ نیست. امّا وقتیمبنای خدایی قوانین را کنار مینهیم، وجود آن ها به یک راز عمیق تبدیل میشود.»
پارکر (B. Parker؛ فیزیک دان آمریکایی) گفته است: « این ترس وجود ندارد که دانشمندان هرگز بتوانند نیاز به خدا را حذف کنند… هر قدر هم که ما این قضیه را پیگیری کنیم، همواره، چیزی میماند که توضیح داده نشده است. خلقت، به قوانین طبیعت بستگی دارد و پیدایش آن بدون قوانین امکانپذیر نبوده است. چه کسی این قوانین را خلق کرده است؟ تردیدی نیست که همواره به یک خدا نیاز هست.»
توضیح:
این سه فیزیکدان فهیم، نکته ی بسیار بلندی را مطرح نموده اند. این سه فیزیکدان، در واقع تقریر جدیدی از برهان نظم را ارائه داده اند، که پیشرفته تر از برهان نظم رایج است.
خلاصه ی برهانی که اینها دریافته اند این است:
1ـ جهان مادّی، با قوانین علمی کار می کند.
2ـ فیزیکدانها، قوانین علمی را خلق نمی کنند بلکه قوانین علمی موجود را کشف می کنند.
3ـ خود این قوانین علمی، مادّه یا انرژی یا نیرو و امثال اینها نیستند بلکه اموری هستند که بر مادّه و انرژی و نیرو و امثال اینها، حاکم می باشند.
4ـ پس قوانین علمی، خودشان از سنخ امور غیر مادّی(مجرّد) هستند.
5ـ این قوانین از کجا آمده اند؟ اگر بگویی که این قوانین غیر مادّی، خودشان واجب الوجودند، خدا بودن آنها را قبول کرده ای؛ و اگر آنها را واجب الوجود ندانی، باید آنها را معلول یک واجب الوجود بدانی. پس در هر حال، گریزی از پذیرفتن یک خدای غیر مادّی نخواهی داشت.
این نکته ای است که این فیزیکدانان باهوش فهمیده اند، ولی برخی دانشمندان منکر خدا به آن توجّه نکرده اند؛ مثلاً هاوکینگ می گوید: «جهان با قوانین قطعی فیزیک کار می کند، لذا نیازی به وجود خدا نیست.» امّا شگفت آنکه از خود نمی پرسد که: پس خود این قوانین چیستند و از کجا آمده اند؟ چرا قوانین گوناگون فیزیک و شیمی و … این همه به هم مرتبط هستند؛ طوری که انگار همه ی آنها از یک مبدأ کنترل می شوند؟