۱۳۹۸/۱۲/۰۷
–
۷۵۰۱ بازدید
سلام.
خسته نباشید.
ببخشید شاید سوالم مسخره باشه ولی سوالیه که برام پیش اومده و فکرم رو مشغول کرده.
کسانی که تو دوره زمونه ما خدمت امام زمان(عج) مشرف شدند; ایشون رو با چه تیپ و لباس هایی دیدند? امام زمان(عج) با لباس هایی شبیه لباس های زمان پیامبر(ص) و سایر امامان(ع) میگردند یا با لباس های امروزی مثل کت و شلوار و پالتو و کراوات هم دیده شدند? امام زمان(عج) ریش و سبیل و مو هاشون رو چه مدلی درست میکنند?
امام زمان دارای چشمان سیاه و ابروهای به هم پیوسته و بینی بلند و قلمی، ریش انبوه و خال هاشمی در گونه صفات حضرت موسی در درخشندگی راست و به صورت جوانی چهل ساله می باشد،صورت مبارکش همچون ماه شب چهارده و رنگ صورتش عربی و گندم گون است قد نازنینش بلند و او طاووس اهل بهشت است و کمال و آراستگی و زیبایی حضرت عیسی در او نقش بسته است، در زیبایی همچون یوسف یعقوب کم نظیر و گونه هایش همچون گل محمدی قرمزمی باشد. او در قیافه و شکل وشمایل شبیه ترین مردم به حضرت ختمی مرتبت می باشد. او سینه باز و گشاده دارد .
از بررسی روایات و مطالعه حکایتهای نیک بختانی که توفیق زیارت آن امام را یافته اند، برمی آید که قامت و رخسار نازنین امام عصر (ع) در کمال زیبایی و اعتدال بوده و سیمای مبارکش، دل ربا و خیره کننده است. همین قامت رعنا و رخسار دل ربا موجب شده است هزاران عاشق دل سوخته در آغاز هر صبح با زاری و التماس از خدای خود چنین بخواهند:خداوندا! آن چهره زیبا و جمال دل آرا را به من بنمای و چشمان مرا با یک نظر به او روشنایی بخش.۲
روایات فراوانی در توصیف جمال دل آرای آخرین حجت خدا، حضرت مهدی (ع) وارد شده است که در مجموع آنها را به دو بخش میتوان تقسیم کرد:
الف) روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ایشان به عنوان شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) یاد کرده اند که از آن جمله به روایات زیر میتوان اشاره کرد:
۱. از «جابر بن عبدالله انصاری» نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام فرمود:
مهدی از فرزندان من است. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیهترین مردم به من است.۳،
۲. «احمد بن اسحاق بن سعد قمی» میگوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که میفرمود:
سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) است.۴
با توجه به این روایات، همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی (ع) نیز میتوان نسبت داد. روایاتی که به توصیف ویژگیهای ظاهری پیامبر اکرم (ص) پرداخته اند، فراوانند. در اینجا به یکی از آنها اشاره میکنیم. در روایتی که از امام محمد باقر (ع) نقل شده، ویژگیهای ظاهری پیامبر خاتم چنین توصیف شده است:
رخسار پیامبر خدا، سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته و کف دست و پایش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانه اش بزرگ بود. چون به کسی روی میکرد، به خاطر مهربانی شدیدی که داشت، با همه بدن به جانب او توجه میکرد. یک رشته موی از گودی گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانه صفحه نقره خالص، خطی کشیده شده باشد. گردن و شانه هایش مانند گلاب پاش سیمین بود. بینی کشیدهای داشت که هنگام آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمی داشت که گویا به سرازیری فرود میآید. باری، نه قبل و نه پس از پیامبر خدا کسی مثل او دیده نشده است.۵
ب) روایاتی که خصال و سیمای امام مهدی (ع) را به تفصیل بیان کرده و ویژگیهای آن حضرت را یک به یک برشمرده اند. برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده، به شرح زیر است:
۱. پیامبر گرامی اسلام (ص)، امام مهدی (ع) را شبیه خود معرفی کرده، در توصیف او میفرماید:
پدر و مادرم به فدای او که هم نام من، شبیه من و شبیه موسی، زاده عمران است. بر [بدن]او نوارهایی [جامه هایی]از نور است که از شعاع قدس است.۶،
۲. آن حضرت در روایت دیگری در توصیف چهره فرزندش، امام مهدی (ع) میفرماید:
مهدی از فرزندان من است. چهرة او مانند چهره ماه درخشنده است.۷،
۳. پیامبر اعظم (ص) در روایتی پیشانی و بینی امام مهدی (ع) را این گونه توصیف میکند:
مهدی از من است، پیشانی گشاده و بینی کشیده دارد.۸،
۴. در روایت دیگری از پیامبر خاتم (ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدی (ص) چنین توصیف شده است:
مهدی مردی از فرزندان من است. رنگ [چهره]او رنگ عربی ۹ و اندام او اندام اسرائیلی ۱۰ است. بر گونة راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است.۱۱،
۵. با توجه به همه ویژگیهای یادشده است که پیامبر اسلام (ص) در وصف امام مهدی (ع) میفرماید:
مهدی، طاووس اهل بهشت است.۱۲،
۶. امام باقر (ع) از پدرش و جدش روایت میکند که روزی امام علی (ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود:
از فرزندان من در آخرالزمان، مردی ظهور میکند که رنگ [صورتش]سفید متمایل به سرخی و سینه اش فراخ و ران هایش ستبر و شانه هایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی، به رنگ پوستش و دیگری، مشابه خال پیامبر اکرم (ص).۱۳،
۷. امام رضا (ع) نیز در بیان صفات و ویژگیهای امام عصر (ع) میفرماید:
قائم کسی است که در سن پیرمردان و با چهرة جوانان قیام کند و نیرومند باشد تا بدانجا که اگر دستش را به سوی بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، آن را از جای برکند و اگر بین کوهها فریاد برآورد، صخرههای آن فروپاشد.۱۴،
۸. حضرت رضا (ع) در روایت دیگری، در پاسخ اباصلت هروی که از ایشان پرسید: «نشانههای قائم شما هنگام ظهور چیست؟» میفرماید:
نشانه اش این است که در سنّ پیری است، ولی منظرش جوان است، به گونهای که بیننده میپندارد چهل ساله یا کمتر از آن است. نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اَجَلش فرا رسد.۱۵،
۹. «علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی» که بیست مرتبه به شوق دیدار مولایش ـ. امام مهدی (ع) ـ. به حج مشرف شد و سرانجام به آرزوی خود دست یافت، در گزارش دیدار خود، آن حضرت را این گونه توصیف میکند.
او میانه بالابود، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد. صورتی گرد، سینهای فراخ، پیشانی سفید و ابروانی به هم پیوسته داشت. بر گونه راست او خالی بود؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده باشد.۱۶،
۱۰. «ابراهیم بن مهزیار» نیز که به شرف ملاقات امام مهدی (ع) رسیده است، در بیان خصال آن امام میگوید:
او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونهها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو، چون شاخه سرو. گویا پیشانی اش ستارهای درخشان بود و برگونه راستش، خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحهای نقرهای میدرخشید. بر سرش، گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود. سیمایی داشت که هیچ چشمی برازندهتر و زیباتر و با طمأنینهتر و باحیاتر از آن ندیده است.۱۷
پی نوشت ها:
۱. حائری قزوینی، مکیال المکارم، ج. ۱، ص. ۱۳۲.
۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج. ۹۹، ص. ۱۱۱، (قسمتی از دعای عهد).
۳. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، ج. ۱، باب ۲۵، صص ۵۳۴ و ۵۳۵، ح. ۱.
۴. همان، ج. ۲، باب ۳۸، ص. ۱۱۸، ح. ۷.
۵. کلینی، الکافی، ج. ۱، ص. ۴۴۳.
۶. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج. ۳۶، ص. ۳۳۷-۳۳۸، ح. ۲۰۰.
۷. همان، ج. ۵۱، ص. ۹۱.
۸. همان، ص. ۹۰.
۹. رنگ عربی، گندمگون یا سفید است. در برخی روایات وارد شده است که رنگ چهره امام مهدی همانند رنگ چهره پیامبر اکرم (ص)؛ یعنی سپید آمیخته به سرخی است.
۱۰. اندام اسرائیلی، اندام فرزندان یعقوب (ع) است که به داشتن قد بلند و اندام رشید مشهور بودند.
۱۱. همان، ص. ۹۵.
۱۲. علامه مجلسی، همان، ج. ۵۱، ص. ۹۱.
۱۳. شیخ صدوق، همان، ج. ۲، باب ۵۷، ص. ۵۶۰، ح. ۱۷.
۱۴. همان، ج. ۲، باب ۳۵، ص. ۶۹، ح. ۸.
۱۵. همان، باب ۵۷، ص. ۵۵۸، ح. ۱۲.
۱۶. علامه مجلسی، همان، ج. ۵۲،
۱۷. شیخ صدوق، همان، ج. ۲، باب ۴۳، صص ۱۸۰ و ۱۸۱.
از بررسی روایات و مطالعه حکایتهای نیک بختانی که توفیق زیارت آن امام را یافته اند، برمی آید که قامت و رخسار نازنین امام عصر (ع) در کمال زیبایی و اعتدال بوده و سیمای مبارکش، دل ربا و خیره کننده است. همین قامت رعنا و رخسار دل ربا موجب شده است هزاران عاشق دل سوخته در آغاز هر صبح با زاری و التماس از خدای خود چنین بخواهند:خداوندا! آن چهره زیبا و جمال دل آرا را به من بنمای و چشمان مرا با یک نظر به او روشنایی بخش.۲
روایات فراوانی در توصیف جمال دل آرای آخرین حجت خدا، حضرت مهدی (ع) وارد شده است که در مجموع آنها را به دو بخش میتوان تقسیم کرد:
الف) روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ایشان به عنوان شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) یاد کرده اند که از آن جمله به روایات زیر میتوان اشاره کرد:
۱. از «جابر بن عبدالله انصاری» نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام فرمود:
مهدی از فرزندان من است. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیهترین مردم به من است.۳،
۲. «احمد بن اسحاق بن سعد قمی» میگوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که میفرمود:
سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) است.۴
با توجه به این روایات، همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی (ع) نیز میتوان نسبت داد. روایاتی که به توصیف ویژگیهای ظاهری پیامبر اکرم (ص) پرداخته اند، فراوانند. در اینجا به یکی از آنها اشاره میکنیم. در روایتی که از امام محمد باقر (ع) نقل شده، ویژگیهای ظاهری پیامبر خاتم چنین توصیف شده است:
رخسار پیامبر خدا، سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته و کف دست و پایش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانه اش بزرگ بود. چون به کسی روی میکرد، به خاطر مهربانی شدیدی که داشت، با همه بدن به جانب او توجه میکرد. یک رشته موی از گودی گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانه صفحه نقره خالص، خطی کشیده شده باشد. گردن و شانه هایش مانند گلاب پاش سیمین بود. بینی کشیدهای داشت که هنگام آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمی داشت که گویا به سرازیری فرود میآید. باری، نه قبل و نه پس از پیامبر خدا کسی مثل او دیده نشده است.۵
ب) روایاتی که خصال و سیمای امام مهدی (ع) را به تفصیل بیان کرده و ویژگیهای آن حضرت را یک به یک برشمرده اند. برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده، به شرح زیر است:
۱. پیامبر گرامی اسلام (ص)، امام مهدی (ع) را شبیه خود معرفی کرده، در توصیف او میفرماید:
پدر و مادرم به فدای او که هم نام من، شبیه من و شبیه موسی، زاده عمران است. بر [بدن]او نوارهایی [جامه هایی]از نور است که از شعاع قدس است.۶،
۲. آن حضرت در روایت دیگری در توصیف چهره فرزندش، امام مهدی (ع) میفرماید:
مهدی از فرزندان من است. چهرة او مانند چهره ماه درخشنده است.۷،
۳. پیامبر اعظم (ص) در روایتی پیشانی و بینی امام مهدی (ع) را این گونه توصیف میکند:
مهدی از من است، پیشانی گشاده و بینی کشیده دارد.۸،
۴. در روایت دیگری از پیامبر خاتم (ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدی (ص) چنین توصیف شده است:
مهدی مردی از فرزندان من است. رنگ [چهره]او رنگ عربی ۹ و اندام او اندام اسرائیلی ۱۰ است. بر گونة راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است.۱۱،
۵. با توجه به همه ویژگیهای یادشده است که پیامبر اسلام (ص) در وصف امام مهدی (ع) میفرماید:
مهدی، طاووس اهل بهشت است.۱۲،
۶. امام باقر (ع) از پدرش و جدش روایت میکند که روزی امام علی (ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود:
از فرزندان من در آخرالزمان، مردی ظهور میکند که رنگ [صورتش]سفید متمایل به سرخی و سینه اش فراخ و ران هایش ستبر و شانه هایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی، به رنگ پوستش و دیگری، مشابه خال پیامبر اکرم (ص).۱۳،
۷. امام رضا (ع) نیز در بیان صفات و ویژگیهای امام عصر (ع) میفرماید:
قائم کسی است که در سن پیرمردان و با چهرة جوانان قیام کند و نیرومند باشد تا بدانجا که اگر دستش را به سوی بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، آن را از جای برکند و اگر بین کوهها فریاد برآورد، صخرههای آن فروپاشد.۱۴،
۸. حضرت رضا (ع) در روایت دیگری، در پاسخ اباصلت هروی که از ایشان پرسید: «نشانههای قائم شما هنگام ظهور چیست؟» میفرماید:
نشانه اش این است که در سنّ پیری است، ولی منظرش جوان است، به گونهای که بیننده میپندارد چهل ساله یا کمتر از آن است. نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اَجَلش فرا رسد.۱۵،
۹. «علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی» که بیست مرتبه به شوق دیدار مولایش ـ. امام مهدی (ع) ـ. به حج مشرف شد و سرانجام به آرزوی خود دست یافت، در گزارش دیدار خود، آن حضرت را این گونه توصیف میکند.
او میانه بالابود، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد. صورتی گرد، سینهای فراخ، پیشانی سفید و ابروانی به هم پیوسته داشت. بر گونه راست او خالی بود؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده باشد.۱۶،
۱۰. «ابراهیم بن مهزیار» نیز که به شرف ملاقات امام مهدی (ع) رسیده است، در بیان خصال آن امام میگوید:
او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونهها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو، چون شاخه سرو. گویا پیشانی اش ستارهای درخشان بود و برگونه راستش، خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحهای نقرهای میدرخشید. بر سرش، گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود. سیمایی داشت که هیچ چشمی برازندهتر و زیباتر و با طمأنینهتر و باحیاتر از آن ندیده است.۱۷
پی نوشت ها:
۱. حائری قزوینی، مکیال المکارم، ج. ۱، ص. ۱۳۲.
۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج. ۹۹، ص. ۱۱۱، (قسمتی از دعای عهد).
۳. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، ج. ۱، باب ۲۵، صص ۵۳۴ و ۵۳۵، ح. ۱.
۴. همان، ج. ۲، باب ۳۸، ص. ۱۱۸، ح. ۷.
۵. کلینی، الکافی، ج. ۱، ص. ۴۴۳.
۶. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج. ۳۶، ص. ۳۳۷-۳۳۸، ح. ۲۰۰.
۷. همان، ج. ۵۱، ص. ۹۱.
۸. همان، ص. ۹۰.
۹. رنگ عربی، گندمگون یا سفید است. در برخی روایات وارد شده است که رنگ چهره امام مهدی همانند رنگ چهره پیامبر اکرم (ص)؛ یعنی سپید آمیخته به سرخی است.
۱۰. اندام اسرائیلی، اندام فرزندان یعقوب (ع) است که به داشتن قد بلند و اندام رشید مشهور بودند.
۱۱. همان، ص. ۹۵.
۱۲. علامه مجلسی، همان، ج. ۵۱، ص. ۹۱.
۱۳. شیخ صدوق، همان، ج. ۲، باب ۵۷، ص. ۵۶۰، ح. ۱۷.
۱۴. همان، ج. ۲، باب ۳۵، ص. ۶۹، ح. ۸.
۱۵. همان، باب ۵۷، ص. ۵۵۸، ح. ۱۲.
۱۶. علامه مجلسی، همان، ج. ۵۲،
۱۷. شیخ صدوق، همان، ج. ۲، باب ۴۳، صص ۱۸۰ و ۱۸۱.