۱۳۹۴/۱۰/۱۹
–
۶۱۹ بازدید
چگونه از عبادت خود لذت ببریم ؟
علم رسمی سر به سر قیل است و قال نی از آن کیفیتی حاصل نه حالطبع را افسردگی بخشد مدام مولوی باور ندارد این کلاموه چه خوش می گفت در راه حجاز آن عرب، شعری به آهنگ حجازکُلُّ مَن لَم یَعشِقِ الوَجهَ الحَسَن قَرِّبِ الرَّحل، إلَیهِ وَ الرَّسَن
یعنی هر کس را که نبود عشق یار بهر او افسار و پالانی بیار…
هر که نبود مبتلای ماه رو اسم او از لوح انسانی بشو…
سینه ی خالی ز مهر گل رخان کهنه انبانی بود، پر استخوان
سینه گر خالی ز معشوقی بود سینه نبود، کهنه صندوقی بود
دل که فارغ شد ز مهر آن نگار سنگ استنجای شیطانش شمار
تو به غیر از علم عشق ار دل نهی سنگ استنجا به شیطان می دهی
لوح دل از فضلهی شیطان بشوی ای مدرّس درس عشقی هم بگوی(1)
به قول شهید مطهری عشق قابل توصیه نیست، اما اگر کسی عاشق شد فرصتی است که او را از مجاز به حقیقت بکشیم، خوشحالیم که به دنبال عشق واقعی هستید، این روحیه ی معنوی شما را می ستاییم و از خداوند متعال توفیقات روز افزون شما را در راه بندگی و اطاعتش خواستاریم.
برای لذت بردن از عبادت و درک شیرینی آن، مانند هر پدیده دیگری، فراهم شدن زمینهها و شرایط و نیز ازبین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است.
اگر عبادت به معنای واقعیاش به انجام رسد لذت و شیرینی زاید الوصفی را به همراه خواهد داشت، ولی چنانچه برخی شرایط به کمال رسیدن عبادت محقق نشود یا مانعی در مسیر آن پدید آید، عبادت به معنای کاملش انجام نشده، در نتیجه عبادت کننده، به همان نسبت از چشیدن لذت عبادت محروم میماند. برای تبیین بهتر این موضوع توجه شما را به نکاتی پیرامون برخی عوامل تعیینکننده در افزایش بهرهمندی از عبادت جلب میکنیم:
1.شناخت و معرفت: صرفنظر از تفاوتهای شکلی و ظاهری که گاه میان اعمال عبادی مردم به چشم میخورد، کیفیت عبادت براساس میزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پیدا میکند.
این که عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادتکننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزونتر باشد، بهرهمندی شخص نیز از عبادت و احساس لذت او فزونتر خواهد بود. در روایتی از امام صادق(ع) عبادتکنندگان به لحاظ انگیزه و خاستگاه عبادت که از میزان شناخت آنان به خدای متعال سرچشمه میگیرد به3 گروه تقسیم شدهاند.
دستهای از مردم خدا را از روی ترس عبادت میکنند که این عبادت بردگان (عبادت عبید) است. گروهی به هوای پاداش، خدا را میپرستند که این روش سوداگران و تاجران (عبادت تجار) است و دسته دیگر خدا را از سر عشق و محبت عبادت میکنند که آن سیره آزادگان (عبادت احرار) است.
در این روایت حضرتش درصدد است تا عالیترین جلوه پرستش را که همانا پرستش عارفانهای است که فقط و فقط از سر اخلاص، مهرورزی و شناخت عمیق صورت میپذیرد به مردم بنمایاند.
در بیانی دیگر پیامبر گرامی اسلام (ص) برترین افراد را در عبادت این گونه معرفی میفرماید: «برترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود، پس دست در گردن آن آویزد و از صمیم دل دوستش بدارد و با جان خویش با وی درآمیزد. خویشتن را وقف آن گرداند و در مقابل او را باکی نباشد که دنیایش به سختی میگذرد یا به آسانی». (2)
کسانی که دلشان با خداوند پیوند دارد و محو جمال و جلال خدای متعال هستند و با قلب شان به او اقبال می نمایند و با حضور قلب در محراب عبادت حاضر می شوند، ایشان بهترین لذت برندگان از عبادت و نیازگویی با خدای هستی هستند.
به روشنی پیداست فراهم آمدن این خصوصیتها در گرو شناخت هر چه عمیقتر از معبود یگانه است. به طور حتم نمیتوان عبادت شخصی را که از سر أکراه و أحتیاط که مبادا دچار عذاب الهی شود با عبادت اهل بیت علیهم السلام و یا حتی یاران آن حضرات مانند اویس قرنی که نقل است شبی را به سجده و شبی را به رکوع و شبی را به قنوت میگذرانده مقایسه نمود.البته عواملی دیگر همچون رعایت آداب عبادت، فراغت وقت، فراغت قلب، ذکر دائم خداوند متعال و… نیز در افزایش حضور قلب در عبادت مؤثراند، اما همانطور که گفته شد شرط اصلی شناخت و معرفت آفریدگار یکتاست و میزان تحقق عوامل دیگر بستگی به میزان شناخت ما از خدای سبحان دارد.
2.نشاط: نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا میکند. در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.
اینکه بزرگان دین در انجام عبادتها، مردم را از هر گونه مانع جسمی و روحی که از بین برنده توجّه، راحتی و نشاط است، برحذر میدارند و از آن سو به فراهم آوردن ابزار و امکاناتی دعوت میکنند که ایجاد روحیۀ بهتر و شادتر در عبادت میکند، برای آن است که آنان را از سستی در عبادت دور سازند که پیامبر رحمت(ص) فرموده است: «آفت عبادت سستی است».(3)
عبادتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهره فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیانهایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد. پس برای درک شیرینی عبادتها به این کلام امیرالمؤمنین باید گوش جان سپرد که: «با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهرهگیر».(4) و به همین دلیل است که در انجام واجبات اگر خستگی و کسالت و یا سستی حاصل از پرخوری به انسان روی آورد و وقت انجام عبادت باقی باشد امر به انجام عبادت با تأخیر شده، که عبادت با نشاط انجام گیرد. بگذریم که در انجام مستحبات شرط انجام آن به نشاط ، در دین آمده است و انسان نباید انجام مستحبات و ترک مکروهات را به اجبار و از روی کسالت انجام دهد در این باره نیز حضرت امیر علیه السلام میفرمایند: « همانا دلها را یک روی آوردنی است و یک روی گرداندنی. پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبّات وادارید و هرگاه پشت کرد به انجام فرائض از سوی آنها بسنده کنید».(5)
آری دلِ انسان گاه به سمت عبادتی کشش دارد و گاه نسبت به آن واکنش نشان میدهد. باید مواظب بود در مواقعی که دل انسان نسبت به عملی بیمیل است آن عمل یا عبادت را به او تحمیل نکرد،هرچند که انجام نوافل و مستحبات و همچنین ترک مکروهات و به عبارت بهتر افزایش کمی عبادت در بهره مندی بیشتر از آن مؤثر می باشد .
3. پرهیز از دنیادوستی: دنیا دوستی پدیده نکوهش شدهای است که انسان را از دوستی خدا باز میدارد و امور ناچیز و کم ارج را در چشمش بزرگ جلوه داده و امور معنوی و آخرتی را در دیده آدمی کوچک میدارد. متأسفانه این ویژگی یکی از بزرگترین موانع بهرهمندی و لذّت بردن از عبادت به شمار میرود.
در عبادت، انسان باید دل از همه آنچه غل و زنجیر به پای جان میبندد، برگیرد و به سوی ملکوت به پرواز درآید امّا اگر با دلبستگیهای دنیایی خود را اسیر کرده باشد، طبعاً ناگزیر است فکر شیرینی عبادت و پروازهای معنوی را از سر خود خارج کند. خداوند به حضرت داوود فرموده است: «دوستان من را با غم دنیا چه کار؟ غم دنیا شیرینی مناجات را از دلهایشان میبرد».
4. دوری از هواپرستی: اگر انسان بخواهد، خداپرست باشد، باید امکاناتی که درا ختیار دارد از سرمایه عمر، سلامتی، مال و… همه را در مسیر عبادت و اطاعت خدا به کار گیرد و آنها را به فرماندهی دل در اختیار دلبر قرار دهد و امّا اگر بخواهد، خواستههای نفسانیاش را دنبال کند و فرماندهی سرزمین وجود را به هوا و هوس بسپارد، دیگر عبادت خدا برای او معنا ندارد و اگر عبادتی هم به ظاهر انجام دهد، هیچ لذّتی از آن نخواهد برد.
امام علی(ع) در این باره فرموده است: «چگونه لذّت عبادت را بچشد کسی که از هوا و هوس باز نمیایستد؟».(6) بیان این نکته لازم است که پیروی از هوای نفس جلوههای مختلفی داشته و به گونههای گوناگون ظهور مییابد. به هر صورت دل دادن به خواستههای نفس، انسان را به ناکجاآباد رفتاری میکشاند و در بسیاری از موارد او را ناگزیر به انجام حرامها و گذشتن از خطّ قرمزهای الهی میکند. گفتنی است موارد یاد شده مهمترین موانع بهرهمندی از لذّت عبادتاند و نه تمام آن ها.
آیت الله جوادی آملی در پاسخ این سوال میفرمایند: «گرایش به خدا فطری است؛ ولی شهوت و غضب هم، به عنوان ابزار کار در نهاد ما وجود دارد. انسان عاقل این دو را تعدیل میکند؛ نه تعطیل؛ ولی انسان جاهل شهوت و غضب را امیر فطرت خویش میسازد و به این ترتیب، فطرت در میان غرایز دفن میشود و از فطرت مدفون نیز کاری ساخته نیست…اگر کسی نفس ملهمه را که به توحید گرایش دارد، دفن کند، دیگر اثر آن را نمیبیند و از عبادت خود لذت نمیبرد».
5. پرهیز از لقمه حرام: باید در نظر داشت که عبادت با مال حرام نه تنها از نظر خداوند ارزش و اعتباری نداشته و مورد قبول و پذیرش او قرار نمیگیرد بلکه پیامدهای بد دیگری را نیز به همراه دارد. از جمله اینکه غذای حرام موجب دوری بنده از پروردگارش شده و شخص، مورد لعنت مقرّبان درگاه الهی قرار میگیرد. در سخنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آمده است: «هرگاه لقمۀ حرام به اندرون بنده وارد شود، تمام فرشتگان آسمانها و زمین او را نفرین میکنند».
در همین گفتهاند، کسی که به خوردن لقمۀ حرام ادامه دهد از بهشت جاودان الهی محروم خواهد شد. وصف حال اینگونه افراد از زبان رسول گرامی اسلام چنین است: «إنّالله عزّوجلّ حرَّم الجنّةَ جَسداً غُذِّی بِحَرامٍ»(7)، کسی که جز حلال نمیخورد و جز به حلال نمیاندیشد، حتما از عبادت لذت میبرد.
6. دوری از گناه و نافرمانی خداوند: همانطور که انسان گرفتار سرماخوردگی و گرفتگی بینی، از بوی خوش لذت نمیبرد، و چشم ضعیف و کم نور، لذت مشاهده مناظر زیبا را در نمییابد، انسان گناهکار نیز از عبادت لذت نمیبرد. عبادت میلی فطری است و هر انسانی بر فطرت خود آفریده شده است که به مرور زمان و بر اثر انجام گناهان، امیال فطری خود را در زنگار فرو میبرد و دیگر نمیتواند آن امیال را آنگونه که باید دیده و از آن استفاده نماید. تنها فطرت شفاف و شکوفا، از عبادت لذت میبرد. اگر بخواهیم این مسأله را در قالب مثالی بیاوریم میتوان به پدر و پسری مثال زد که پسری ادعا دوست داشتن پدر را دارد اما به اوامر و نواهی او گوش فرا نمیدهد. قطعا پدر اگر محبت پدری را در نظر نگیریم چنین ادعایی را از چنین فرزندی قبول نخواهد کرد. و هیچ عاقلی نیز چنین ادعایی را نمیپذیرد.
البته عوامل دیگری را نیز میتوان در تشدید لذت عبادت ذکر کرد که به این چند عامل بسنده کرده و شما را به کتب مربوطه از جمله سرّ الصلاة و اسرار الصلاة حضرت امام خمینی و معراج السعادة مرحوم نراقی ارجاع میدهیم.
موفق و پیروز باشد، بازهم با ما سخن یگویید.
پی نوشت:
1. کلیات شیخ بهایی، ص6.
2. کافی، ج2، ص83.
3. تحف العقول، ص 6.
4. نهج الیلاغه، نامه ی 69.
5. نهج البلاغه، حکمت 312.
6. غرر الحکم و درر الکلم، ح6985.
7. «خداوند عزیز و جلیل بهشت را بر بدنی که از مال حرام تغذیه کرده حرام کرده است»، تنبیه الخواطر، ج1، ص 61.
یعنی هر کس را که نبود عشق یار بهر او افسار و پالانی بیار…
هر که نبود مبتلای ماه رو اسم او از لوح انسانی بشو…
سینه ی خالی ز مهر گل رخان کهنه انبانی بود، پر استخوان
سینه گر خالی ز معشوقی بود سینه نبود، کهنه صندوقی بود
دل که فارغ شد ز مهر آن نگار سنگ استنجای شیطانش شمار
تو به غیر از علم عشق ار دل نهی سنگ استنجا به شیطان می دهی
لوح دل از فضلهی شیطان بشوی ای مدرّس درس عشقی هم بگوی(1)
به قول شهید مطهری عشق قابل توصیه نیست، اما اگر کسی عاشق شد فرصتی است که او را از مجاز به حقیقت بکشیم، خوشحالیم که به دنبال عشق واقعی هستید، این روحیه ی معنوی شما را می ستاییم و از خداوند متعال توفیقات روز افزون شما را در راه بندگی و اطاعتش خواستاریم.
برای لذت بردن از عبادت و درک شیرینی آن، مانند هر پدیده دیگری، فراهم شدن زمینهها و شرایط و نیز ازبین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است.
اگر عبادت به معنای واقعیاش به انجام رسد لذت و شیرینی زاید الوصفی را به همراه خواهد داشت، ولی چنانچه برخی شرایط به کمال رسیدن عبادت محقق نشود یا مانعی در مسیر آن پدید آید، عبادت به معنای کاملش انجام نشده، در نتیجه عبادت کننده، به همان نسبت از چشیدن لذت عبادت محروم میماند. برای تبیین بهتر این موضوع توجه شما را به نکاتی پیرامون برخی عوامل تعیینکننده در افزایش بهرهمندی از عبادت جلب میکنیم:
1.شناخت و معرفت: صرفنظر از تفاوتهای شکلی و ظاهری که گاه میان اعمال عبادی مردم به چشم میخورد، کیفیت عبادت براساس میزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پیدا میکند.
این که عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادتکننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزونتر باشد، بهرهمندی شخص نیز از عبادت و احساس لذت او فزونتر خواهد بود. در روایتی از امام صادق(ع) عبادتکنندگان به لحاظ انگیزه و خاستگاه عبادت که از میزان شناخت آنان به خدای متعال سرچشمه میگیرد به3 گروه تقسیم شدهاند.
دستهای از مردم خدا را از روی ترس عبادت میکنند که این عبادت بردگان (عبادت عبید) است. گروهی به هوای پاداش، خدا را میپرستند که این روش سوداگران و تاجران (عبادت تجار) است و دسته دیگر خدا را از سر عشق و محبت عبادت میکنند که آن سیره آزادگان (عبادت احرار) است.
در این روایت حضرتش درصدد است تا عالیترین جلوه پرستش را که همانا پرستش عارفانهای است که فقط و فقط از سر اخلاص، مهرورزی و شناخت عمیق صورت میپذیرد به مردم بنمایاند.
در بیانی دیگر پیامبر گرامی اسلام (ص) برترین افراد را در عبادت این گونه معرفی میفرماید: «برترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود، پس دست در گردن آن آویزد و از صمیم دل دوستش بدارد و با جان خویش با وی درآمیزد. خویشتن را وقف آن گرداند و در مقابل او را باکی نباشد که دنیایش به سختی میگذرد یا به آسانی». (2)
کسانی که دلشان با خداوند پیوند دارد و محو جمال و جلال خدای متعال هستند و با قلب شان به او اقبال می نمایند و با حضور قلب در محراب عبادت حاضر می شوند، ایشان بهترین لذت برندگان از عبادت و نیازگویی با خدای هستی هستند.
به روشنی پیداست فراهم آمدن این خصوصیتها در گرو شناخت هر چه عمیقتر از معبود یگانه است. به طور حتم نمیتوان عبادت شخصی را که از سر أکراه و أحتیاط که مبادا دچار عذاب الهی شود با عبادت اهل بیت علیهم السلام و یا حتی یاران آن حضرات مانند اویس قرنی که نقل است شبی را به سجده و شبی را به رکوع و شبی را به قنوت میگذرانده مقایسه نمود.البته عواملی دیگر همچون رعایت آداب عبادت، فراغت وقت، فراغت قلب، ذکر دائم خداوند متعال و… نیز در افزایش حضور قلب در عبادت مؤثراند، اما همانطور که گفته شد شرط اصلی شناخت و معرفت آفریدگار یکتاست و میزان تحقق عوامل دیگر بستگی به میزان شناخت ما از خدای سبحان دارد.
2.نشاط: نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا میکند. در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.
اینکه بزرگان دین در انجام عبادتها، مردم را از هر گونه مانع جسمی و روحی که از بین برنده توجّه، راحتی و نشاط است، برحذر میدارند و از آن سو به فراهم آوردن ابزار و امکاناتی دعوت میکنند که ایجاد روحیۀ بهتر و شادتر در عبادت میکند، برای آن است که آنان را از سستی در عبادت دور سازند که پیامبر رحمت(ص) فرموده است: «آفت عبادت سستی است».(3)
عبادتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهره فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیانهایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد. پس برای درک شیرینی عبادتها به این کلام امیرالمؤمنین باید گوش جان سپرد که: «با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهرهگیر».(4) و به همین دلیل است که در انجام واجبات اگر خستگی و کسالت و یا سستی حاصل از پرخوری به انسان روی آورد و وقت انجام عبادت باقی باشد امر به انجام عبادت با تأخیر شده، که عبادت با نشاط انجام گیرد. بگذریم که در انجام مستحبات شرط انجام آن به نشاط ، در دین آمده است و انسان نباید انجام مستحبات و ترک مکروهات را به اجبار و از روی کسالت انجام دهد در این باره نیز حضرت امیر علیه السلام میفرمایند: « همانا دلها را یک روی آوردنی است و یک روی گرداندنی. پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبّات وادارید و هرگاه پشت کرد به انجام فرائض از سوی آنها بسنده کنید».(5)
آری دلِ انسان گاه به سمت عبادتی کشش دارد و گاه نسبت به آن واکنش نشان میدهد. باید مواظب بود در مواقعی که دل انسان نسبت به عملی بیمیل است آن عمل یا عبادت را به او تحمیل نکرد،هرچند که انجام نوافل و مستحبات و همچنین ترک مکروهات و به عبارت بهتر افزایش کمی عبادت در بهره مندی بیشتر از آن مؤثر می باشد .
3. پرهیز از دنیادوستی: دنیا دوستی پدیده نکوهش شدهای است که انسان را از دوستی خدا باز میدارد و امور ناچیز و کم ارج را در چشمش بزرگ جلوه داده و امور معنوی و آخرتی را در دیده آدمی کوچک میدارد. متأسفانه این ویژگی یکی از بزرگترین موانع بهرهمندی و لذّت بردن از عبادت به شمار میرود.
در عبادت، انسان باید دل از همه آنچه غل و زنجیر به پای جان میبندد، برگیرد و به سوی ملکوت به پرواز درآید امّا اگر با دلبستگیهای دنیایی خود را اسیر کرده باشد، طبعاً ناگزیر است فکر شیرینی عبادت و پروازهای معنوی را از سر خود خارج کند. خداوند به حضرت داوود فرموده است: «دوستان من را با غم دنیا چه کار؟ غم دنیا شیرینی مناجات را از دلهایشان میبرد».
4. دوری از هواپرستی: اگر انسان بخواهد، خداپرست باشد، باید امکاناتی که درا ختیار دارد از سرمایه عمر، سلامتی، مال و… همه را در مسیر عبادت و اطاعت خدا به کار گیرد و آنها را به فرماندهی دل در اختیار دلبر قرار دهد و امّا اگر بخواهد، خواستههای نفسانیاش را دنبال کند و فرماندهی سرزمین وجود را به هوا و هوس بسپارد، دیگر عبادت خدا برای او معنا ندارد و اگر عبادتی هم به ظاهر انجام دهد، هیچ لذّتی از آن نخواهد برد.
امام علی(ع) در این باره فرموده است: «چگونه لذّت عبادت را بچشد کسی که از هوا و هوس باز نمیایستد؟».(6) بیان این نکته لازم است که پیروی از هوای نفس جلوههای مختلفی داشته و به گونههای گوناگون ظهور مییابد. به هر صورت دل دادن به خواستههای نفس، انسان را به ناکجاآباد رفتاری میکشاند و در بسیاری از موارد او را ناگزیر به انجام حرامها و گذشتن از خطّ قرمزهای الهی میکند. گفتنی است موارد یاد شده مهمترین موانع بهرهمندی از لذّت عبادتاند و نه تمام آن ها.
آیت الله جوادی آملی در پاسخ این سوال میفرمایند: «گرایش به خدا فطری است؛ ولی شهوت و غضب هم، به عنوان ابزار کار در نهاد ما وجود دارد. انسان عاقل این دو را تعدیل میکند؛ نه تعطیل؛ ولی انسان جاهل شهوت و غضب را امیر فطرت خویش میسازد و به این ترتیب، فطرت در میان غرایز دفن میشود و از فطرت مدفون نیز کاری ساخته نیست…اگر کسی نفس ملهمه را که به توحید گرایش دارد، دفن کند، دیگر اثر آن را نمیبیند و از عبادت خود لذت نمیبرد».
5. پرهیز از لقمه حرام: باید در نظر داشت که عبادت با مال حرام نه تنها از نظر خداوند ارزش و اعتباری نداشته و مورد قبول و پذیرش او قرار نمیگیرد بلکه پیامدهای بد دیگری را نیز به همراه دارد. از جمله اینکه غذای حرام موجب دوری بنده از پروردگارش شده و شخص، مورد لعنت مقرّبان درگاه الهی قرار میگیرد. در سخنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آمده است: «هرگاه لقمۀ حرام به اندرون بنده وارد شود، تمام فرشتگان آسمانها و زمین او را نفرین میکنند».
در همین گفتهاند، کسی که به خوردن لقمۀ حرام ادامه دهد از بهشت جاودان الهی محروم خواهد شد. وصف حال اینگونه افراد از زبان رسول گرامی اسلام چنین است: «إنّالله عزّوجلّ حرَّم الجنّةَ جَسداً غُذِّی بِحَرامٍ»(7)، کسی که جز حلال نمیخورد و جز به حلال نمیاندیشد، حتما از عبادت لذت میبرد.
6. دوری از گناه و نافرمانی خداوند: همانطور که انسان گرفتار سرماخوردگی و گرفتگی بینی، از بوی خوش لذت نمیبرد، و چشم ضعیف و کم نور، لذت مشاهده مناظر زیبا را در نمییابد، انسان گناهکار نیز از عبادت لذت نمیبرد. عبادت میلی فطری است و هر انسانی بر فطرت خود آفریده شده است که به مرور زمان و بر اثر انجام گناهان، امیال فطری خود را در زنگار فرو میبرد و دیگر نمیتواند آن امیال را آنگونه که باید دیده و از آن استفاده نماید. تنها فطرت شفاف و شکوفا، از عبادت لذت میبرد. اگر بخواهیم این مسأله را در قالب مثالی بیاوریم میتوان به پدر و پسری مثال زد که پسری ادعا دوست داشتن پدر را دارد اما به اوامر و نواهی او گوش فرا نمیدهد. قطعا پدر اگر محبت پدری را در نظر نگیریم چنین ادعایی را از چنین فرزندی قبول نخواهد کرد. و هیچ عاقلی نیز چنین ادعایی را نمیپذیرد.
البته عوامل دیگری را نیز میتوان در تشدید لذت عبادت ذکر کرد که به این چند عامل بسنده کرده و شما را به کتب مربوطه از جمله سرّ الصلاة و اسرار الصلاة حضرت امام خمینی و معراج السعادة مرحوم نراقی ارجاع میدهیم.
موفق و پیروز باشد، بازهم با ما سخن یگویید.
پی نوشت:
1. کلیات شیخ بهایی، ص6.
2. کافی، ج2، ص83.
3. تحف العقول، ص 6.
4. نهج الیلاغه، نامه ی 69.
5. نهج البلاغه، حکمت 312.
6. غرر الحکم و درر الکلم، ح6985.
7. «خداوند عزیز و جلیل بهشت را بر بدنی که از مال حرام تغذیه کرده حرام کرده است»، تنبیه الخواطر، ج1، ص 61.