طلسمات

خانه » همه » مذهبی » لذت طلبی

لذت طلبی


لذت طلبی

۱۳۹۲/۰۴/۱۰


۶۵۴ بازدید

دوست خوبم، سلامgif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - لذت طلبی

دوست خوبم، سلامgif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - لذت طلبی

انسان های بزرگ، سؤال های بزرگی دارند.پرسش شما یکی از موضوعات مهم زندگی را مطرح می کند که نحوۀ نگرش به آن، گاه تمام حال و آینده فرد را متحول می کند. آشنایی با شما افتخاری است که خدا را بر آن، شکرگذاریم.

همانگونه که می دانید، یکى از گرایش‌هاى فطرى انسان، گرایش به لذت و خوشى و راحتى است که با فرار از درد و رنج و ناراحتی، همراه است. معناى فطرى بودن این گرایش آن است که ساختمان روح انسان طورى است که نمی‌تواند از لذت و خوشى صرف‌نظر کند و یا این که طالب رنج و مشقت و سختى باشد و از این روى خود به خود جزو قلمرو اخلاق نیست، یعنى نمی‌توان کسى را مذمت کرد که چرا طالب لذت و خوشى است یا کسى را مدح کرد براى اینکه طالب لذت است یا از درد و رنج می‌گریزد، مساله سعادت جداى از لذت نیست، حقیقت سعادت، بازگشتن به این است که انسان لذت دائمى و فراگیر داشته باشد، خوشبختى و سعادت چیزى جز این نیست که انسان بتواند لذت دائمى و پایدار و همه جانبه ببرد، و این که لذت و سعادت را با هم ذکر می‌کنیم به خاطر همین است.



لذت و سعادت از دیدگاه قرآن کریم


با بررسى آیات قرآن کریم در ارتباط با لذت و سعادت انسان براى ارائه دیدگاه قرآن درمی‌یابیم که قرآن کریم نه تنها این میل طبیعى انسان را انکار نمی‌کند، بلکه یک سلسله از تعالیم خود را براساس آن مبتنى می‌کند. سراسر قرآن آکنده از بشارت به سعادت و لذت، و انذار از عذاب و شقاوت است. در همه مواردى که تعبیرهاى سعادت، فلاح، فوز، فرح و امثال آنها در آیات به کار رفته معنایش همین است که چون طالب سعادت و فوز و کامیابى وخوشبختى است باید به دستورهاى دینى عمل کند تا به آن فوز مطلوب برسد.

علاوه بر بیانات کلى که در این زمینه هست و نیز انواع بشارت‌هایى که به نعمت اخروى و دنیوى داده شده یا انذارهایى که از عذاب‌هاى دنیوى واخروى شده، در بعضى از موارد تعبیر (لذت) به کار برده شده است. در قرآن آمده است: «فیها ما تشتهیه الا نفس و تلذ الاعین»( زخرف،71) و در جاى دیگر قرآن آمده «وانهار من خمر لذه للشاربین»( محمد (ص)،51) بهشتى که ما به شما وعده می‌دهیم و پاداش کارهاى خیرتان می‌باشد جایى است که هرچه دلتان می‌خواهد در آنجا هست هرچه اشتها دارید (اشتها و شهوت از یک ماده است) هرچه دوست دارید و هرچه میل به آن دارید و هرچه چشم‌هایتان از آن لذت می‌برد در آنجا هست (وتلذ الاعین) پس، این که شما طالب لذت باشید عیبى ندارد و چون شما فطرتاً طالب لذت هستید خدا شما را به چیزى که لذت فوق‌العاده‌اى دارد وعده می‌دهد. پس چنین نیست که لذت‌طلبى فى حد نفسه یک امر نامطلوب باشد. پس مذمت لذت‌خواهى و لذت‌جویى براى چیست؟



علل نگرش منفى به لذت‌ها


مذمت‌هایى که در باره پیروى از لذت‌ها می‌شود از چند چیز نشأت می‌گیرد. در این موضوع سه نکته قابل طرح است.

نکته اول: توجه انسان به لذت‌هاى آنى و زودگذر، او را از لذت‌هاى مطلوبتر و مهمتر غافل می‌کند. انسان وقتى لذتى را درک کرد علاقه‌مند می‌شود که از آن استفاده کند و توجهش به طرف آن، جلب می‌شود و در نتیجه از لذائذ ارزنده‌تر که هست و می‌تواند از آنها بهره‌مند شود محروم می‌شود؛ به عبارت دیگر، انسان نمی‌تواند در این جهان از همه لذت‌ها یک جا استفاده کند و از همه آنچه که لذت دارد بهره‌مند بشود، ناچار باید انتخاب کند. در این انتخاب است که دچار اشتباه و لغزش می‌شود؛ گاهى لذت‌هاى کم ارزش را ترجیح می‌دهند چون به آنها جلب شده و با آنها انس گرفته‌اند و این از امورى است که منشأ ارزش منفى می‌شود.

نکته دوم: انسان فکر می‌کند که می‌تواند زندگى بدون سختى و زحمت داشته باشد. چون لذت دائمى می‌خواهد از هر چیزى که موجب رنج و مشقت می‌شود فرار می‌کند، غافل از اینکه زندگی، توأم با رنج و زحمت است. قرآن کریم روى این مساله تکیه می‌فرماید که زندگى انسان توأم با مشقت است، باید بفهمیم و بپذیریم که زندگى بی‌رنج میسر نمی‌شود «لقد خلقنا الانسان فى کبد»( بلد، 4)پس ناچار باید بین لذت‌ها که همه آنها کمابیش توأم با رنج‌هایى هستند و مقدمات رنج‌آورى دارند، انتخاب کنیم و آن را که اصلح و مطلوبتر است برگزینیم.

نکته سوم: انسان از آغاز پیدایش، لذت‌هاى خود را نمی‌شناسد و استعداد درک همه آنها را ندارد. در ابتدا لذت خوردن و آشامیدن را درک می‌کند، سپس لذت بازى را و آنگاه که به سن بلوغ می‌رسد لذت جنسى را می‌فهمد. این طور نیست که از آغاز پیدایش، همه لذت‌هایى که براى انسان به طور کلى میسر است، بشناسد. یک سلسله لذت‌هایى است که به طور طبیعى براى انسان پیدا نمی‌شود. انسان‌هاى متعارف و سالم در سنین خاصى خود به خود لذت‌هاى مذکور را درک می‌کنند ولى یک سلسله لذت‌هایى است که باید خود انسان تلاش کند تا استعداد آنها را بیابد، مانند لذت انس با خدا و تقرب الی‌الله و تلاوت کلام‌الله و… اینها هم لذت‌هاى انسان است که خود به خود پیدا نمی‌شود اگر انسان تلاش نکند و استعداد درک این لذت‌ها را پیدا نکند و فقط به لذت‌هاى طبیعى دل ببندد منشأ ارزش منفى می‌شود ولى اگر انسان تلاش کرد و قوا و استعدادهایش را براى درک لذت‌هاى متعالى به کار گرفت و آنها را پیدا کرد و فهمید که چنین لذت‌هایى وجود دارد هرچند هنوز نچشیده باشد باید به فکر این باشد که به آنها نایل بشود و در هنگام گزینش نباید از‌ آنها غفلت کند.

لذت‌هاى راجح و مرجوح

قرآن کریم می‌فرماید: (شما به حسب طبعتان طالب لذت‌هاى مادى و دنیوى هستید در صورتى که لذت آخرت بر لذت دنیا رحجان دارد)( اعلى،16و17) با توجه به این نکته که لذت‌ها متزاحم هستند و همزمان نمی‌توان همه لذت‌ها را کسب کرد، پس می‌بایست لذت راجح را انتخاب نمود، اگر این کار انجام نگیرد کار بی‌ارزش بلکه ضدارزشى انجام یافته است. پس باید این را پذیرفت که لذت‌هاى راجح را مقدم بداریم و لذت‌هاى مرجوح را فداى لذت‌هاى راجح کنیم. چون انسان طالب زندگى پایدار است خداى متعال او را راهنمایى می‌کند که زندگى آخرت پایدارتر است. این مسأله یک بعد دیگر هم دارد و آن این است که لذت‌ها و سعادت‌هاى اخروى از لذت‌هاى دنیا بهتر است. توضیح آنکه رجحان حیات اخروى بر حیات دنیوى تنها به خاطر ابدى بودن و پایدارتر بودن آن نیست بلکه مزیت دیگرى هم دارد: (خَیرٌ و اَبقى)،( اعلی،‌17) هم بهتر و هم پایدارتر است؛ این آیه، اشاره به این دارد که در مقام ترجیح یکى از دو لذت بر دیگری، دو معیار وجود دارد: (یکى دوام و عدم دوام ودیگرى کیفیت لذت و ضعف و شدت آن). انسان که بر اساس فطرت طالب لذت است [عقل او حکم می‌کند که] لذت یک ساله را بر لذت یک ساعته ترجیح ‌دهد، حال اگر فرض کنیم دو لذت از نظر زمان مساوى باشند اما از نظر شدت و ضعف با هم تفاوت داشته باشند، یکى توأم با آلام است ودیگرى چنین نیست و به فرض این که هیچ کدام توأم با آلام نباشد یکى شدیدتر است و دیگرى ضعیف‌تر، انسان به حکم عقل باید آن را که شدیدتر است انتخاب ‌کند و اگر یکى از دو لذت مشابه، توأم با آلام باشد و دیگرى نباشد لذتى را بر‌گزیند که توأم با رنج نباشد.

توضیح آن که انسان درپی این است که همواره لذت آنى و زود دست یافتنى را انتخاب می‌کند. علت دین‌گریزى مردم نیز همین است. چون وعده خدا نسیه است ولى لذت‌هاى دنیا نقد است پس انسان بالطبع لذت‌هاى آنى را انتخاب می‌کند اما به حکم خرد، یعنى در مقام باید، باید لذت‌هاى شدیدتر و پایدارتر و غیر توأم با رنج را انتخاب کند.

ظاهراً واژۀ خیر در این گونه آیات اشاره به این است که لذت‌هاى اخروى شدت بیشترى دارد و توأم با آلام نیست پس هر دو ملاک را، قرآن مورد توجه قرار داده است: هم ضعف و شدت را و هم دوام و عدم دوام را.

نقش ایمان و معرفت در انتخاب لذت‌ها

دوست عزیز، انسان براى رسیدن به لذت‌هاى ارزشمند، باید سختی‌هایى را تحمل کند، به عنوان نمونه زحمت‌هایى که کارگران و کشاورزان می‌کشند به خاطر این است که به دنبال آن به راحتى و خوشى برسند. اگر چنان بود که انسان هیچ لذتى از زندگى نمی‌بُرد، هیچوقت حاضر نبود که رنج کار و کوشش را بر خود هموار کند، پس تحمل رنج و زحمت به خاطر رسیدن به لذت بیشتر و بهتر، کارى است که همه انسان‌ها انجام می‌دهند اما در یک حوزه محدود، (این در مورد لذت‌هاى مادى و دنیوى است.) اما وقتى نوبت به مسائل اخروى و لذت‌هاى معنوى می‌رسد غالباً سستى می‌کند، یعنى حاضر نیستند براى رسیدن به لذات اخروى رنج‌هاى این جهان را تحمل کنند. این ناشى از ضعف معرفت و ایمان است.

اگر کسى واقعاً باور کند که زندگى دنیا با زندگى آخرت هیچ قابل مقایسه نیست، از یک چشم به هم زدن هم کمتر است، زیرا آن محدود و این نامتناهى است و نیز باور کند که تحمل ترک بعضى از لذت‌هاى این جهان موجب بهره‌مندى از سعادت و لذت ابدى می‌شود، تحمل این رنج‌ها خیلى برایش سهل خواهد شد. ولى در اثر ضعف ایمان و معرفت معمولاً انسان توجه‌اش به همین لذت‌هاى دنیوى معطوف می‌شود و حاضر می‌شود چیزى را که موجب عذاب آخرت هست انجام دهد. گناهانى که اشخاص عاصى انجام می‌دهند بر همین اساس است، اگر از ایشان بپرسید که آیا این گناه موجب عذاب آخرت می‌شود یا نه؟ می‌گویند: آرى. پس چرا انجام می‌دهید؟ می‌گویند چون لذّت دارد. مگر ترک این گناه لذت آخرت را ندارد؟ و مگر آن لذّت ابدى بر این لذت گذرا ترجیح ندارد؟ پس چرا این لذت را ترجیح می‌دهید؟ اینجا جواب عقل پسندى نمی‌توانند بدهند و خودش هم خودش را محکوم می‌کند، ولى عملاً زیر بار نمی‌رود، این به جهت ضعف ایمان و معرفت است. اگر ایمان قوى بشود و به گونه‌اى باشد که گویا عذاب آخرت را می‌بیند آن وقت تحمل سختی‌ها و صرف‌نظر کردن از لذت‌هاى گناهان برایش آسان می‌شود. این موضوع در تمام امور زندگى انسان جریان دارد. بدبختی‌ها، انحرافات، ذلت‌هایى که بسیارى از مردم و جوامع به آنها مبتلا شده‌اند در اثر راحت‌طلبى و فرار از رنج و زحمت بوده است.

طالبان لذت مجازی

در قرآن کریم روى دو طایفه تکیه شده که راحت طلب بوده‌اند و به جهت همین لذت‌طلبى و راحت‌طلبى تن به انجام کارهاى سخت و مشکل و رنج‌آور نمی‌دادند، در صورتى که به مقتضاى فطرتشان می‌بایست این کار را می‌کردند تا به لذت‌ها و خوشی‌ها و سربلندی‌ها و بلاخره به سعادت ابدى برسند. لکن لذ‌ت‌طلبى مجازى و راحت‌طلبى و تن‌پرورى مانع رسیدن آنها به لذات حقیقى شده بود. این دو طایفه بنی اسرائیل و منافقین بودند که البته قرآن سه گروه را جزء منافقین می داند: یهودیان، مشرکان و مسلمانان ضعیف‌الایمان.

لذت و سعادت حقیقی

قرآن کریم، اصل التذاذ را یک امر فطرى دانسته و نظر منفى بر آن ندارد بلکه ترجیح لذت‌هاى آنى و نامشروع را محکوم می‌کند که در تزاحم با حکمى واجب باشد و یا لذت‌هایى را محکوم می‌کند که نامشروع می‌باشد. از جمله می‌فرماید: (قل من حرم زینه الله التى اخرج لعباده و الطیبات من الرزق). (اعراف،32) بگو اى پیامبر (ص) چه کسى زینت‌هاى خدا را که براى بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده است؟ و در ادامه آیه آمده است (قل هى للذین آمنوا فى الحیوه الدنیا خالصه یوم القیامه) (همان) کسانى که ایمان داشته باشند این لذت‌ها و زینت‌ها و نعمت‌هاى طیب و پاکیزه را به صورت کامل و خالص و بدون اینکه مشوب به آلام و سختی‌ها باشد در آخرت خواهند داشت.

حال سؤال قابل طرح این است که آیا انسان به همین لذت‌هاى زودگذر اکتفا کند و دل به همین‌ها ببندد؟ هرچند مانع از لذت‌ها و زیبایی‌هاى آخرت بشود؟ یا اینکه در مقام تزاحم بین لذت‌ها، باید لذت‌هاى ابدى و آخرتى را مقدم بدارد؟

نکته قابل توجه این است که اگر در استفاده از طیبات و زینت‌ها محدودیتى قائل شدیم نه از باب لذت و زینت و طیب بودن آنها است (حرام عنوان ذاتى براى این موضوعات نیست) بلکه از این جهت تحریم شده که مانع از لذتها و طیبات اخروى می‌شود؛ یعنى آن عنوانى که اصالتاً حرمت و ممنوعیت یا قبح و مذمت دارد. عنوان (مانع از سعادت آخرت و لذت ابدى) است. چون این لذت‌هاى دنیوى مانع آنها می‌شود از این جهت مذموم است، نه از این جهت که لذت و زینت است. در قرآن آمده است «زین للناس حب الشهوات من النساء والبنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعام والحرث. ذلک متاع الحیوه الدنیا والله عنده حسن المآب»(آل‌عمران،14) بعد می‌فرماید: «قل اونبئکم بخیر من ذلکم للذین اتقوا عند ربهم جنات تجرى من تحتهاالانهار خالدین فیها و ازواج مطهره و رضوان من الله و الله بصیر بالعباد». (همان،15) علاقه مردم به این شهوات دنیاست از مال، فرزند، زنان و همسران و…..اما باید بدانید «والله عنده حسن المآب» (همان،14) و سرانجام نیکو، نزد خداست.

بعد به لسان روشن‌تر می‌فرماید: این لذت‌هاى دنیوى را شما خیر می‌دانید و دوست دارید، اما بهتر از اینها هم هست، آیا می‌خواهید آنها را به شما معرفى کنم؟ (آن باغ‌هاى بهشتى است که زیر درختان آن نهرها جارى است و زنان پاکیزه و طیب و آراسته براى شما است و این همه مخصوص مردم با تقوا می‌باشد. (ترجمه آیه 15 سوره آل‌عمران)

اگر کسى از مواد مخدر یا از مسکرات لذت ببرد لذتى برایش حاصل شده است اما به دنبالش یک بدبختى همیشگى دارد و یک موجود عاطل و باطل و بدبخت می‌شود، هر عاقلى می‌فهمد که این کار صحیح نیست و باید از آن لذت آنى صرف‌نظر کند تا این که این بدبختی‌ها به دنبالش نیاید. عین همین مطلب را نسبت به کل دنیا و آخرت بسنجید. اگر سراسر دنیا هم با خوشى و لذت می‌گذشت و به دنبال آن عذاب ابدى بود باید از لذایذ دنیا صرف‌نظر کند، چون لذت محدود با عذاب نامحدود قابل مقایسه نیست، چه رسد به اینکه لذات دنیا هم توأم با رنج و سختی‌ و گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها است. اینجاست که پاى انتخاب پیش می‌آید و وارد حوزه اخلاق می‌شود. راحت‌طلبى صفت مذمومى است زیرا با این واقعیت که خوشی‌ها و سعادت‌هاى زندگى بدون رنج فراهم نمی‌شود، منافات دارد. شخص راحت‌طلب می‌خواهد همیشه خوش باشد، هیچ رنجى نکشد اما قرآن می‌فرماید: «لقد خلقنا الانسان فى کبد» (بلد،4) خلقت انسان در این زندگى توأم با رنج و سختى است، پس راحت‌طلبى در این جهان بد است زیرا او را از کمال و سعادت و راحتى ابدى باز می‌دارد. اگر آدم در بهشت استراحت کند وصبح تا شب مشغول تماشاى درختان بهشت و گل‌ها باشد و گوش به آواز بلبل‌هاى بهشتى فرا دهد و از غذاهاى خوب تناول کند این بد نیست، چون مزاحمتى با کمال و سعادت دیگرى ندارد. البته بدى و خوبی، راحت‌طلبى و لذت طلبى مراتبى دارد و ارزش‌هاى مثبت و منفى که از اختیار و گزینش بعضى از لذت‌ها بر بعض دیگر، ناشى می‌شود نیز مراتبى دارد. براساس بینش اسلامی، که حیات ابدى و اخروى اصل است و زندگى دنیا مقدمه آن است اگر چیزى مزاحم با لذت اخروى و موجب عذاب اخروى باشد ارزش منفى صددرصد دارد و به هیچ‌وجه تجویز نمی‌شود، زیرا لذت محدود قابل مقایسه با عذاب نامحدود نیست علاوه بر این که از نظر شدت و ضعف هم قابل مقایسه نیستند چنین لذت‌هایى است که از نظر شرع مقدس تحریم شده است.

بعضى لذت‌هاى مجازى و فانى باعث محرومیت انسان از بیشتر لذایذ آخرت می‌گردد ولى موجب عذاب نمی‌شود، اصل ورود در دارالسعاده و بهشت مفروض است، اما در مراتب نازل بهشت قرار می‌گیرد و از مراتب عالی‌ترى محروم می‌شود اینجا هم عقل می‌گوید که چنین لذتى مرجوح است اما نه چنان مرجوحیتى که موجب حرمت باشد. چنین التذاذى از نظر فقهى مکروه یا ترک آن مستحب می‌شود.

امورى که مزاحم با لذایذ خاص اولیاى خدا و انسان‌هاى متعالى و کامل است و افراد عادى استعداد درکش را ندارند و از حدّ نعمت‌هاى محسوس بهشت از قبیل خوردنى و آشامیدنی‌ها خیلى فراتر می‌رود و اینجاست که قرآن کریم می‌فرماید: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قره اعی»( سجده،17) طبعاً چیزهایى هم که مزاحم با چنین لذت‌ها و مقاماتى باشد ارزش منفى خاصى خواهد داشت، هرچند شرعاً مباح باشد و از این جا راز امتناع و پرهیز اولیاى خدا حتى از التذاذات مباح و تجملات مشروع، روشن می‌شود.

علاوه بر این در بحث از اینکه عامل بازدارنده از دلبستگى به لذائد دنیوى و زودگذر، ضعف ایمان و عدم توجه به لذائذ پایدار می‌باشد، عاملى مهمتر نیز وجود دارد و آن عامل عشق به خدا است این نه تنها انسان را از دلبستگى به لذایذ دنیوى باز می‌دارد بلکه از دلبستگى به لذائذ اخروى نیز باز می‌دارد و تنها و یگانه عاملى است که حتى در دل مؤمنان راستین اگر محقق شود در عرصه‌هاى خطرناک تزاحم لذائذ دنیوى و اخروى عامل عشق به خدا است که انسان را از هر دو لذت باز می‌دارد، سخن در این باره هم به اعتبار قرآن و هم به اعتبار تعالیم ائمه‌ (ع) زیاد است. رضوان من الله اکبر که در آیه مورد استناد نویسنده آمده اشاره به همین نکته دارد یا آنجا که در دعاى شعبانیه می‌فرماید: «الهى لم یکن لى حول فاتقبل به من معصیتک الى طاعتک الا فى وقت ایقطتنى لمحبتک». این محبت نه دلبستگى به لذائذ پایدار اخروى است و نه ترس از جهنم.

منبع: (فصلنامه کوثر، شماره 10، «لذت و سعادت از دیدگاه قرآن کریم»، نویسنده : مصباح یزدی، محمدتقی)

برای افزودن آگاهی های خود در این موضوع، می توانید از کتاب های زیر بهره بگیرید:

· ابوترابی، علی، نقد ملاکهای بهنجاری در روانشناسی با نگرش به منابع اسلامی، نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

· مصباح، مجتبی، فلسفه اخلاق، نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

· نصری، عبدالله، سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب، نشر جهاد دانشگاهی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)

دوست خوبم، از اعتماد شما به این نهاد برای رسیدن به آگاهی های بیشتر، سپاسگذاریم و بی صبرانه منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.

ابدی باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد