مقدمه:
«و اِنّ لِربّكُم في اَيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٌ الاا فَتَعَرّضُوا لَها وَلا تُعْرِضُوا عَنْها»؛ «بدانيد و آگاه باشيد كه پروردگارتان را در ايام روزگار شما نسيمهايي است، هان بكوشيد كه خود را در معرض آنها قرار دهيد و از آنها روي نگردانيد». در اين موقع سالكِ به سوي خدا جاني گرفته و از تأثير همان جذبة الهيّه تصميم ميگيرد كه از عالم كثرت عبور كند و به هر ترتيب كه ميسور است بار سفر بربندد و از اين غوغاي پردغدغه و دردناك، خود را خلاص كند.[1]با توجه به اين مقدمه، بايد بگويم اين سؤال نشانة اين است كه نسيم لطف الهي بيش از پيش به سوي شما وزيدن گرفته و به شما فهمانده كه در شب زندهداري و به طور كلي خودسازي گنجي عظيم نهفته است.
براي موفقيت در هر كاري بار اولا درباره اهميت، جايگاه و فوايد آن تفكر كرد. اين تفكر، شوق و رغبت را در انسان ايجاد مي كند ثانياً موانع آن را بايد شناخت و سعي در بر طرف نمودن آن نمود. بنابراين ابتدا دربارة اهميت شب زندهداري و عبادت در شب مطالبي را ذكر نموده و سپس اسباب محروميت از آن را بيان ميكنيم.
اهميت شب زنده داري در آينة قرآن
1. دعوت از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به نماز شب: « وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»؛[2] خداوند متعال به پيامبرش ميفرمايد، پاسي از شب را از خواب برخيز و قرآن (و نماز) بخوان اين يك وظيفه اضافي براي تو است تا پروردگارت تو را به مقامي در خور ستايش برانگيزد.
بعد از ذكر نمازهاي فريضه پنج گانه اين چنين اضافه ميكند كه پاسي از شب را از خواب برخيز و قرآن بخوان «و من اللّيل فتهجّد به» مفسران معروف اسلامي اين تعبير را اشاره به نافله شب (نماز شب) كه در فضيلت آن روايات بيشماري وارد شده دانستهاند.
غوغاي زندگي روزانه از جهات مختلف، توجه انسان را به خود جلب ميكند، و فكر آدمي را به واديهاي گوناگون ميكشاند، به طوري كه جمعيت خاطر و حضور قلب كامل در آن بسيار مشكل است، امّا در دل شب و به هنگام سحر و فرونشستن غوغاي زندگي مادّي و آرامش روح و جسم انسان در پرتو مقداري خواب، حالت و توجه و نشاط خاصي به انسان دست ميدهد كه بينظير است.
آري در اين محيط آرام و دور از هرگونه خودنمايي و توأم با حضور قلب توجهي به انسان دست ميدهد كه فوق العاده روح پرور و تكامل آفرين است. به همين دليل دوستان خدا هميشه از عبادتهاي آخر شب براي تصفيه روح، حيات قلب، تقويت اراده و تكميل اخلاص نيرو ميگرفتهاند.
2. اسرار استغفار در سحر: « وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ»؛[3]قرآن كريم سحرخيزي را از شيوههاي تقوا پيشگان ميشمارد، به هنگام سحر و آخر شب يعني آن هنگام كه آرامش و صفاي خاصي همه جا را فراگرفته است.
3. پاداش سحرخيزان و نيكوكاران: در قرآن كريم به توضيح و چگونگي نيكوكار بودن آنها پرداخته و دو وصف از ميان اوصاف آنها را بيان ميكند.
نخست اين كه، آنها كمي از شبها را ميخوابيدند «كانوا قليلاً من الليل ما يهجعون»[4] يعني آنها كمتر اتفاق ميافتاد تمام شب را بخوابند. دومين وصف آنها را چنين بيان ميكند، آنها پيوسته در سحرگاهان استغفار ميكردند: «و بالاسحارهم يستغفرون»؛[5] يعني در آخر شب كه چشم غافلان در خواب است و محيط از هر نظر آرام ، قال و غوغاي زندگي مادي فرونشسته، بر ميخيزند و به درگاه خدا مي روند و در ضمن راز و نياز از گناه خود استغفار ميكنند.
اهميت شب زنده داري در آينه روايات:
شب زنده داري چقدر فايده دارد كه قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ آن را امضاء نمودهاند، مگر ميشود كسي در شب تاريك از خواب لذيذ دست بكشد، با حالت خشوع و خضوع و شرمندگي با او مناجات كند ولي تأثير نداشته باشد. اولياي خدا آخرت و سعادت خود را از همين طريق بيمه نمودهاند و حتي مشكلات دنيوي خود را به وسيله نماز شب حل نمودهاند. هر كس اين راه را پيموده و نتيجه گرفته، به ديگران سفارش ميكند و ميگويد رسيدن به مقصد نهايي از طريق نماز شب است.[6]معصومين ـ عليهم السّلام ـ بهترين الگو براي همة ما هستند و در عصر حاضر هم اولياي خدا مثل امام خميني (ره) كه در حال بيماري نماز شب را ترك ننموده و نشان داد راه همين است. در اينجا هم جهت تيمّن و تبرك بحث از معصومين ـ عليهم السّلام ـ سه حديث مختصر نقل ميكنيم كه به نماز شب سفارش نمودهاند:
1. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «عليكُم بصلاةِ اللّيل و لو ركعةً واحدةً»؛ برشما باد به نماز شب اگر چه يك ركعت باشد.[7]2. سفارش پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به علي ـ عليه السّلام ـ : پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ سه بار به صورت تأكيد علي ـ عليه السّلام ـ را سفارش به اين نماز نمود: يا عليّ،… و عليك بصلاة الليل و عليك بصلاة الليل و عليك بصلاة الليل؛ يا علي بر تو باد به خواندن نماز شب، برتو باد به خواندن نماز شب، بر تو باد به خواندن نماز شب.[8]3. شرف مؤمن: قال الصادق ـ عليه السّلام ـ : «شرفُ المؤمنِ صلاتُهُ باللّيل»؛ شرف مؤمن به نماز شب اوست.[9]امّا اينك به قسمت اصلي بحث يعني موانع نماز شب ميپردازيم:
1. گناه، كسي كه در طول روز روحش را با گناه آلوده كند، با اعضاي بدنش دست به گناه بزند يا با چشمش يا با زبانش و غيره، گناه اثرش را بر انسان ميگذارد و روح انسان را ميميراند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ در حديثي ميفرمايد: «انّ الرّجلَ ليذنبُ الذّنبَ فيحرمُ صلاةَ اللّيل و انّ العملَ السّييء اسرعُ في صاحبه منَ السّكين في اللّحم»؛ شخصي كه به گناه روي ميآورد از خواندن نماز شب محروم ميشود و البته اثر كار بد در انسان از اثر چاقوي تيز بر روي گوشت سريعتر است.[10]در ذيل همين حديث نوراني به جاست كه به دستورالعملي از جمال السالكين و شيخ العارفين حضرت آيت الله العظمي بهجت دام ظله اشارهاي كنيم. يكي از طلاب محترم نقل كردند: روزي به خدمت حضرت آيت الله بهجت رسيدم و عرض كردم: آيا ميشود خودمان به اين دستوراتي كه از بزرگان رسيده و در كتابها نوشته شده، مانند دستورات مرحوم بيدآبادي عمل كنيم؟ آقا جواب دادند: مرحوم بيدآبادي و بزرگان ديگر براي اسلام زحمات بسياري كشيدند ولي هر كدام از راه خاصي افراد را به سوي خدا ميبردند، ولي من راهم اين است كه دستورالعمل فقط در يك چيز جمع شده، در يك كلمة خيلي كوچك خيلي كوچك و آن «ترك گناه» است. ولي فكر نكن ترك گناه چيز سادهاي است. گاهي خيلي مشكل است و تمام دستورات خودشان بعداً ميآيد. ترك گناه مثل چشمهاي است كه همه چيز را به دنبال دارد. شما گناه را ترك كنيد دستورات بعدي و عبادات ديگر خود به خود به سمت شما ميآيد.[11]2. دروغ: دومين چيزي كه مانع نماز شب ميشود دروغ گفتن است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «اِنّ الرّجلَ ليكذِبُ الكذِبَةُ فيحرمُ بها صلاةَ اللّيلِ»؛ چه بسا مردي به وسيلة دروغ گفتن از اقامه نماز شب محروم ماند.[12]3. زياد خوابيدن: خوابيدن، يكي از نعمتهاي الهي است كه به انسان داده شده است، خصوصاً شب براي استراحت و خوابيدن قرار داده شده، همان طور كه ارزش خواب در شب از خوابيدن در روز بيشتر است، عبادت در شب از روز باارزشتر است. شب را انسان تقسيم كند، مقداري از آن را براي عبادت و مقداري از آن را براي استراحت قرار بدهد. اگر همة شب را بخوابد زيان كرده و به روح خود ضربه زده است. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ آفات زياد خوابيدن را چنين بيان ميكند: «قالت امّ سليمان بن داود: يا بنيّ! ايّاكَ و كثرة النّوم باللّيل فانّ كثرة النّوم باللّيل تدعُ الرّجل فقيراً يومَ القيامة»؛ مادر سليمان بن داود ـ عليه السّلام ـ به سليمان گفت: فرزندم از زياد خوابيدن در شب بپرهيز، همانا زياد خوابيدن در شب باعث تهيدستي و فقر در روز قيامت ميشود.[13] انسان بايد شب را زود بخوابد تا براي نماز شب بلند شود، اگر بنا باشد تا دير وقت بيدار بماند بعد بخوابد، از توفيق نماز شب خواندن محروم ميشود.
4. پرخوري: يكي ازچيزهايي كه باعث محروم شدن از نماز شب ميشود پرخوري است. اگر معده را تا به حلقوم از خوردنيها پر كرديم و سپس در بستر نرم و مكان راحتي به خواب رفتيم، همين امر باعث محروميت از نماز شب ميشود، پرخوري سبب بخار معده و سستي مي شود و نتيجة آن خواب زياد است كه آفتهاي زيادي از جمله قساوت قلب ميآورد، روح را كسل ميكند و مانع از نماز شب ميشود. در حديثي از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ آمده:
«از پرخوري دوري كنيد كه موجب قساوت قلب، تنبلي در نماز و سبب تباهي بدن است».[14]5. عجب: گاه ي از اوقات، انسان خود را براي بيدار شدن مهيا ميكند و از آنچه باعث غلبة خواب ميشود پرهيز ميكند و به آنچه كه در اخبار براي بيدار شدن رسيده متوسل ميشود ولي باز هم خواب ميماند كه اين لطفي از جانب خداوند متعال نسبت به بنده خود ميباشد، چرا كه اين امر بدين خاطر است كه وي را از عجب محافظت ميكند يا اينكه به خاطر تأسف شديد او براي از دست رفتن تهجّد و نماز شب اجر بيشتري به او عنايت فرمايد. ولي آنچه از اخبار استفاده ميشود اين امر خيلي اندك و يكي دو شب بيش نخواهد بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عزيزي . عباس . فضايل و آثار نماز شب .
2. حضرت امام خميني (ره) . چهل حديث .
3. آيت الله علامه تهراني . رسالة لب اللّباب .
4. مصباح يزدي . محمدتقي . پند جاويد .
5. مصباح يزدي . محمدتقي . به سوي او .
پي نوشت ها:
[1] . حسيني تهراني . سيد محمد حسين . رساله لب اللّباب در سير و سلوك اولي الالباب . ص 24 و 25 .
[2] . اسراء/79 .
[3] . آل عمران/87 .
[4] . زمر/9 .
[5] . ذاريات/17 و 18 .
[6] . رجوع شود به : كتاب فريادگر توحيد.
[7] . كنز العمال . ج 7 . حديث 21431 .
[8] . بحار الانوار . ج 87 . ص 157 .
[9] . غرر الحكم . ص 420 .
[10] . غرر الحكم . ص 420 .
[11] . فريادگر توحيد . ص 217 . ناشر : مؤسسه فرهنگي انتشاراتي انصاري . چاپ پنجم .
[12] . بحار الانوار . ج 87 . ص 152 . امالي صدوق . ص 140 .
[13] . بحار الانوار . ج 87 . ص 152 . امالي صدوق . ص 140 .
[14] . غرر الحكم . ص 80 .