خانه » همه » مذهبی » ماجراي تصليب عيسي بر اساس قرآن كريم و كتاب مقدس چگونه است؟

ماجراي تصليب عيسي بر اساس قرآن كريم و كتاب مقدس چگونه است؟

ماجراي محكوميت عيسي عليه السلام و مصلوب شدن وي بر اساس اناجيل چهارگانه بدين ترتيب است كه: حضرت عيسي از شهر ناصره رهسپار اورشليم مي شود و در پي ورود آن حضرت به معبد اورشليم و تعليم و موعظه مردم و شفادادن بيماران عده زيادي به وي مي گروند و سران يهود به دنبال عجز و ناتواني در مناظره با آن حضرت، احساس خطر كرده و براي تكفير او نقشه مي كشند. يهوداي اسخريوطي ، حواري منافق نزد روساي كاهنان مي رود و در برابر سي درهم عيسي را به آنها تسليم مي كند. آنگاه كاهنان يهود به اتهام ادعاي پسر خدا بودن ،او را تكفير و به اعدام محكوم مي كنند. در نتيجه عيسي را پس از شلاق زدن ، درحاليكه تاجي از خار بر سرش گذاشته بودند به محل اعدام در بيرون از شهر مي برند و همراه دو سارق به صليب مي كشند. پس از چند ساعت او را دفن مي كنند. اما پس از سه روز كه حضرت مريم و همراهان به سر قبر حاضر مي شوند با شگفتي مي بينند كه عيسي در قبر نيست و فرشته اي در آنجا از زنده شدن عيسي خبر مي دهد. از آن روز عيسي مجموعا 10 مرتبه خود را زنده به مادر و حواريان نشان مي دهد و جمعا 549 نفر او را مي بينند.
اما قرآن كريم برخلاف كتاب مقدس ،مصلوب و كشته شدن مسيح به دست يهوديان را صريحا انكار كرده، اين خبر را برخاسته از اشتباهي مي داند كه براي آنان رخ داد: «وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا المَْسِيحَ عِيسىَ ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صَلَبُوهُ وَ لَكِن شُبِّهَ لهَُمْ  وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِى شَكٍ‏ّ مِّنْهُ  مَا لهَُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنّ‏ِ  وَ مَا قَتَلُوهُ يَقِينَا * بَل رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ  وَ كاَنَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا»[1
در تفسير عبارت «شبه لهم» و در توضيح اينكه چه كسي به عيسي شباهت يافت و به جاي او مصلوب شد اختلاف وجود دارد؛ اما مشهور مفسران آنرا حادثه اي اعجازين مي دانند كه در آن خداوند فرد ديگري را به شكل و شمايل حضرت عيسي در آورد و يهوديان اشتباها او را بجاي عيسي دستگير و مصلوب كردند. ديدگاه هاي ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد، اما آنچه از ظاهر آيات قرآن بر مي آيد تنها همين نكته است كه يهوديان فرد ديگري را به جاي عيسي مصلوب ساختند؛ اما درباره منشا اين اشتباه و اينكه چه كسي را به اشتباه به صليب كشيدند در قرآن گزارشي نيست.
در تاييد ديدگاه قرآن و نفي ديدگاه مقابل شواهدي در داستان به صليب كشيده شدن مسيح عليه السلام وجود دارد كه به طور خلاصه به آنها اشاره مي كنيم:
1.خودداري حضرت عيسي از معرفي صريح خويش هنگام محاكمه.
2.عدم دفاع از خود هنگام پرسش حاكم اورشليم درباره پسرخدا بودن وي.
3.اختلاف خود مسيحيان درباره تصليب عيسي. از اختلاف و ترديد اهل كتاب درباره مصلوب شدن عيسي و مبتني بودن اعتقاد آنها بر پندار و گمان در قرآن نيز به صراحت ياد شده است: «وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِى شَكٍ‏ّ مِّنْهُ  مَا لهَُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّن»[2] 4.نفي اين اتفاق در انجيل برنابا.
5.سخن عيسي بر بالاي صليب كه مي گويد: «خدايا چرا مرا ترك كردي»؛ را نمي توان از پيامبري الهي كه بايد به قضاي او خشنود باشد پذيرفت.[3] پي نوشت:
[1] . و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم!» در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏ كنند و قطعاً او را نكشتند!* بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حكيم است. نساء،157-158
[2] . و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏ كنند. نساء157
[3] .دائره المعارف قرآن كريم، مركز فرهنگ و معارف قرآن، 1388،ج7، ص570-572

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد