خانه » همه » مذهبی » ((ماجرای فرار شبانه امام حسین از مدینه به مکه پس از فوت معاویه چه بود؟ پس از فوت معاویه، ولید حاکم مدینه کس نزد امام حسین فرستاد تا که با یزید بیعت کند. حسین به ارالعماره نزد ولید بن عتبه رفت و گفت کسی چون من پنهانی بیعت نمیکند فردا چون مردم را جمع کردی من نیز خواهم امد و با یزید بیعت میکنم. چون شب فرارسید و هوا تاریک شد امام حسین بهمراه دو خواهرش زینب و ام کلثوم و برادرانش ابوبکر و جعفر و عباس و خانواده‌اش پنهانی به مکه گریخت. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۲۹۰۹) (اخبار الطوال ، صفحه ۲۷۶) )) ایا واقعا امام حسین اینگونه از مکه فرار کردند یا این مسند و مدرک ها همه قلابی و جعلی است اگر بله لطفا با سند درستش را شرح دهید.

((ماجرای فرار شبانه امام حسین از مدینه به مکه پس از فوت معاویه چه بود؟ پس از فوت معاویه، ولید حاکم مدینه کس نزد امام حسین فرستاد تا که با یزید بیعت کند. حسین به ارالعماره نزد ولید بن عتبه رفت و گفت کسی چون من پنهانی بیعت نمیکند فردا چون مردم را جمع کردی من نیز خواهم امد و با یزید بیعت میکنم. چون شب فرارسید و هوا تاریک شد امام حسین بهمراه دو خواهرش زینب و ام کلثوم و برادرانش ابوبکر و جعفر و عباس و خانواده‌اش پنهانی به مکه گریخت. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۲۹۰۹) (اخبار الطوال ، صفحه ۲۷۶) )) ایا واقعا امام حسین اینگونه از مکه فرار کردند یا این مسند و مدرک ها همه قلابی و جعلی است اگر بله لطفا با سند درستش را شرح دهید.

تاریخ طبری منبعی مناسب برای اطلاع یافتن از موضوعات تخصصی در خصوص برخی تصمیمات اهل بیت (ع) نیست و این مطلب از جمله خبرهای کذب است.
امامی که از شهادت خود خبر دارد نمی‌خواهد حرکت او و مبارزه اش با در مدینه محدود شود یک حرکت تاریخی را شروع کرد و خواست رذالت دشمن را به همه جهانیان نشان دهد لذا از والی مدینه مهلت گرفت و او را قانع کرد بیعت من در دارلاماره و در شب که کسی نمی‌بیند بنفع تو نیست تصمیم من در بیعت کردن یا نکردن باید علنی و در منظر مردم باشد، و تصمیم گرفتند باتفاق خانواده و اهل عیال خود از مسیر اصلی مدینه به مکه به سمت مکه حرکت کند.
در نقل یک گزارش تاریخی چنین آمده است:
خبر مرگ معاویه و قدرت یافتن یزید, به شهر مدینه رسید. یزید پس از رسیدن به قدرت به حاکم مدینه نامه نوشت که از امام حسین و عبدالله بن زبیر برای او بعیت بگیرد یا آنان را به قتل رساند. ابن زبیر با شنیدن این خبر از مدینه فرار کرد و از بیراهه به سوی مکه رفت. اما درباره امام حسین علیه السلام آمده است:
امام حسین یکشنبه 28 رجب سال شصت هجری، به همراه جمعی از بنی هاشم و برادران، به‌جز محمد‌بن‌‌حنفیه، و برادرزادگان و عموزادگان که تعدادشان به 21 نفر می‌رسید،[1] از شهر مدینه خارج شد و به‌سوی مکه حرکت کرد.[2]امام حسین برخلاف ابن‌زُبیر از بیراهه نرفت؛ بلکه از جادة اصلی طی طریق کرد و در جواب مسلم‌بن‌عقیل که پیشنهاد داد آن حضرت نیز مانند ابن‌زُبَیْر از بیراهه برود، فرمود: «من تا خانه های مکه را مشاهده نکنم، از این راه جدا نمی شوم، یا خدای تعالی به آنچه راضی است و دوست دارد، حکم کند».[3] آن گاه به شعر یزید‌بن‌مُفَرِّغ حِمْیَری [4] تمثّل جست:
لا ذَعَرْتُ السُّوَام فِی فَلَقِ الصُّبح مُغِـیـراً وَ لا دُعـیـِتُ یَزیداً
یَومَ أُعـطِی مِـنَ ‌الْمَهابَـةِ ضیماً وَالْمَنَایَا یَرْصُدْنَنِی أنْ‌ أحیدا [5 و 6]امام حسین، 28 رجب از مدینه حرکت کرد و سوم شعبان به مکه رسید.[7]اما در پاسخ به اینکه چرا امام حسین مانند ابن‌زُبیر از بیراهه نرفت و اصرار داشت که از جادة اصلی طیّ طریق کند، می توان گفت علاوه بر اینکه از بیراهه رفتن نوعی فرار تلقی می شد و با شأن آن حضرت سازگار نبود، از جادة اصلی رفتن، به‌نحوی تبلیغ برای حرکت آن حضرت نیز به شمار می آمد و قافله های مسافران میان راه مکه و مدینه، خروج آن حضرت را از مدینه مشاهده می کردند و خبر خروج ایشان در سرزمین های مختلف پراکنده می شد و برای مردم این پرسش پیش می آمد که چرا امام‌ حسین با خاندان و اهل و عیال، از وطن خود و حرم جدش بیرون آمده و به سوی مکه روانه است؟
———————
1 . شیخ صدوق، الامالی، مجلس30.
2 . شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص34؛ طبری، تاریخ الامم والملوک، ج5، ص341؛ ابومِخْنَف، وَقْعَةُ‌ الطَّف، ص85..
3 . شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص35؛ ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص22؛ خوارزمی، مقتل ‌الحسین، ج1، ص189.
4 . نام کامل او ابوعثمان یزید‌بن‌زیاد‌بن‌ربیعة‌‌بن‌مُفَرِّغ حِمْیَرِی است. برای آگاهی از زندگانی یزیدبن‌مفرِّغ، ر.ک: مقالة آقای آذرتاش آذرنوش در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص454 ـ 648.
5. من آن قهرمان دلیر نباشم که هنگام حمله‌ام (به دشمن) در سپیدة صبح، حیوانات بیابان به وحشت می‌افتادند، و اسم من یزید مُفَرِّغ نباشد؛ اگر از بیم مرگ، دست بیعت در دست دشمن بگذارم؛ چه آنکه راه گریزی از مرگ نیست و هرچه از مرگ فرار کنم، مرگ در کمین من خواهد بود.
6. ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص22؛ مسعودی، مُرُوجُ ‌الذَّهَب، ج3، ص64.
7 . شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص34ـ35.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد