خانه » همه » مذهبی » ماجرای پیامبر و زینب بنت جحش

ماجرای پیامبر و زینب بنت جحش


ماجرای پیامبر و زینب بنت جحش

۱۳۹۴/۱۰/۰۲


۱۰۶۸ بازدید

شبهه دکتر سها در ماجرای «زینب بن جحش» را که تحت عنوان «تصاحب همسر دیگران» نقل می‌کند، پاسخ دهید.

دکتر سها ماجرای «زینب بن جحش» را تحت عنوان «تصاحب همسر دیگران» نقل می‌کند که زینب همسر زیبای «زید» پسرخوانده پیامبر(ص) بود و روزی آن حضرت به خانه زینب رفت و چشمش به او افتاد و عاشق او شد و در نهایت با پیشنهاد زید، زینب طلاق داده شد و به عقد پیامبر(ص) در آمد.[1]جالب این است که دکتر سُها این داستان عشقی را از همان دو تفسیر فوق (الدر المنثور و طبری)[2] نقل می‌کند و نتیجه می‌گیرد که پیامبر اسلام(ص) عشق آن دو جوان را لگد کوب کرده و خانواده آنها را از هم پاشیده است برای اینکه به خواست خودش برسد.[3] و در پایان هشدار می‌دهد که اگر روحانیون و رؤسا بخواهند این عمل را الگو قرار دهند ممکن است ولایت فقیه نیز چنین کند.[4]
بررسی
اصل ماجرا و آیات مربوط در قرآن و تفاسیر معتبر چگونه بوده است:
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لاَ یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً*مَا کَانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیَما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَّقْدُوراً (احزاب/ 37ـ38)؛ «و (یادکن) هنگامى را که به آن کس که خدا به او نعمت داده بود و (تو نیز) به او نعمت داده بودى (= زید) مى گفتى: «همسرت را براى خود نگاه دار و خود را از (عذاب) خدا حفظ کن!» و چیزى را در دلت پنهان مى داشتى که خدا آشکار کننده ى آن است؛ و از مردم مى هراسیدى، در حالى که خدا سزاوارتر است که از او بهراسى؛ و هنگامى که زید نیاز (خویش) را از آن (زن) به پایان برد (و او را طلاق داد)، او را به ازدواج تو درآوردیم، تا هیچ تنگى (و محدودیتى) براى مؤمنان (در ازدواج) با همسران پسرخوانده هایشان نباشد، هنگامى که نیاز (خود) را از آنان به پایان بردند (و آنها را طلاق دادند)؛ و فرمان خدا تحقق یافته است * هیچ گونه تنگى اى بر پیامبر، در آنچه خدا بر او واجب کرده، نیست؛ (این قانون و) روش خدا در مورد کسانى است که پیش از (این) درگذشتند؛ و فرمان خدا به اندازه اى معیّن است».

نکات تفسیری
1. حکایت کرده اند که پیامبر(ص) پسرخوانده اى به نام «زید» داشت. او غلامى بود که خدیجه علیها السلام به آن حضرت بخشیده بود و پیامبر(ص) وى را آزاد و سپس دختر عمه ى خویش، زینب را براى زید خواستگارى کردند.
اما زینب که از خانواده ى بزرگ قریش بود، زیر بار ازدواج با غلامى هم چون زید نمى رفت. و از آن جا که مصلحتى در این ازدواج بود، آیه ى فوق فرودآمد و هشدار داد که در برابر فرمان خدا و پیامبر تسلیم باشید و زینب تسلیم شد و این ازدواج سر گرفت[5].
2. این آیات ماجراى ازدواج زینب (دختر عمه ى پیامبر(ص)) با زید (پسر خوانده ى پیامبر(ص)) بیان کرده است. این ازدواج به فرمان و خواست پیامبر(ص) صورت گرفت و پس از مدتى در اثرناسازگارى به طلاق منتهى شد، سپس به دستور خدا، پیامبر(ص) با زینب، همسر پسر خوانده اش ازدواج کرد تا روشن شود که ازدواج با همسر پسرخوانده ممنوع نیست.
3. میان زید و زینب اختلاف به وجود آمده بود و در نهایت از هم دیگر جدا شدند و خدا به خاطر درهم شکستن یک سنت جاهلى (یعنى ممنوعیت ازدواج با همسران پسران) به پیامبر(ص) دستور داد که با زینب ازدواج کند.
4. پیامبر(ص) از مردم مى ترسید که مسأله ى ازدواج با زینب را به طور علنى اعلام کند، البته این یک ترس طبیعى از شایعات اجتماعى بود.
5. پیامبر(ص) بارها به زید سفارش کرده بود که همسرش زینب را نگاه دارد و طلاق ندهد، ولى این سخنان مؤثر واقع نشده بود.
6. برخى مدعى شده اند که ازدواج پیامبر(ص) با زینب بر اساس میل جنسى و زیبایى زینب بوده است، ولى این سخن گزاف و تهمت بر پیامبر(ص) است؛ چرا که:
اولًا، پیامبر خود به خواستگارى زینب براى زید رفت و با توجه به این که زید غلام آزاد شده بود و زینب از خانواده اى بزرگ، زیر بار این ازدواج نمى رفت. اگر پیامبر(ص) مى خواست، مى توانست از اول زینب را براى خود خواستگارى کند و زینب هم مایل به ازدواج با پیامبر(ص) بود.
ثانیاً، زینب در میان خاندان پیامبر(ص) زندگى کرده بود و آن حضرت از جمال و کمال او اطلاع داشت و چیزى نبود که بعد از ازدواج با زید روشن شود بلکه برخى همسران دیگر پیامبر(ص) از زینب بهتر بودند.
ثالثاً، پیامبر با طلاق زینب و جدایى زید از او مخالف بود که در آیه بیان شده است.
رابعاً، همان طور که در این آیه بیان شده است این یک ازدواج الهى بود و خدا زینب را به ازدواج پیامبر(ص) درآورده بود و زینب به این عقد آسمانى افتخار مى کرد.[6]خامساً، در این آیه هدف این ازدواج بیان شده است که همان مبارزه با سنت خرافى جاهلى در مورد ممنوعیت ازدواج با همسر پسرخوانده است؛ پس هدف اساسى ازدواج عشق شهوانى و جنسى نبوده است.
7. در این آیه از نعمت خدا بر زید یاد شده است، که همان نعمت ایمان و هدایت بود. زید مؤمنى مخلص و پیش تاز بود و سرانجام از فرمان دهان سپاه اسلام در جنگ موته شد و در همان جنگ به فیض شهادت رسید.
8. در این آیه از نعمت پیامبر(ص) بر زید یاد شده است که همان آزادى او بود؛ او برده اى بود که خدیجه به پیامبر(ص) بخشیده و آن حضرت او را آزاد کرده بود.
9. ازدواج زینب و زید آغاز و انجامش سنت شکنى بود؛ زیرا ازدواج یک زن از بزرگان عرب با غلامى آزاد شده سابقه نداشت و با مخالفت برادر زینب نیز روبه رو شده بود، ولى آنان این سنت غلط را شکستند و در پایان نیز پیامبر(ص) سنت شکنى کرد و با همسر پسرخوانده اش ازدواج کرد.
10. تعبیر «وَطراً» به معناى نیاز و حاجت مهم است. استفاده از تعبیر «بى نیازى» به جاى طلاق به خاطر رعایت احترام زید و زینب بود. گویى آنان تا مدتى در زندگى نیازمند هم بودند، سپس این نیاز برطرف شد و جدا شدند[7].

نکات تکمیلی در پاسخ شبهه دکتر سُها
1ـ از شأن نزول و نکات تفسیری روشن شد که این قضیه شخصی پیامبر و با دستور خاص الهی بوده است و قابل تسرّی به غیر نیست که دیگران بخواهند مثل پیامبر (ص) کسی را به ازدواج خود درآورد.
2ـ این ماجرا با دستور الهی و با پیمان عقد ازدواج که خداوند جاری کرد صورت گرفته است.
3ـ پیامبر اسلام با ادامه زندگی زید و زینب مخالف نبود بلکه اصرار داشتند که زندگی آنها ادامه یابد.
4ـ ماجرای ازدواج پیامبر با زینب بر اساس عشق نبوده بلکه بر اساس دستور الهی و برای مبارزه با خرافات بوده است.
5ـ اصل ماجرا را که آقای دکتر سُها از تفسیر طبری نقل می‌کند با توجه به اشکالات این تفسیر قابل اعتنا نیست و نوعی داستان ساختگی بوده که در تفاسیر معتبر به چشم نمی‌خورد.  

پی نوشت ها:
[1]. نقد قرآن، ص 423.
[2]. همان، پاورقی 1.
[3]. همان، ص 423.
[4]. همان، ص 425.
[5]. ر. ک: تفسیر مجمع البیان؛ تفسیر قرطبى؛ تفسیر المیزان؛ تفسیر فى ظلال قرآن؛ تفسیر کبیر؛ سیره ابن هشام، ج 1، ص 264؛ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 177 و نمونه بینات، ص 637.
[6]. کامل ابن اثیر، ج 2، ص 177.
[7]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 321

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد