خانه » همه » مذهبی » مبارزه با شهوت و مال

مبارزه با شهوت و مال


مبارزه با شهوت و مال

۱۳۹۲/۰۳/۲۳


۷۵۵ بازدید

چگونه میتوان بر امور دنیوی همانند شهوت و محبت به مال سیطره کرد و به قرب الهی نائل شد لذا خواهشمندم راهنمایی های لازم را با بنده بعمل آورید

حرف دل ما:
از اینکه با جوانی مؤمن و مستعد خودسازی هم کلامیم بسیار خوشحال و مسروریم و ساعاتی را که در خدمت کردن به شما سپری می کنیم یقیناً از بهترین ساعات عمر ما خواهد بود. در ادامه مطالب به شما دوست عزیز عرض خواهیم کرد که اولین قدم برای رسیدن به تقوا و رستگاری، همانطور که خود شما به این نتیجه رسیده اید، تقوا و زهد ورزیدن نسبت به دنیا و ترک حب دنیاست چرا که در روایات اسلامی داریم (رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ حُبُّ الدُّنْیَا) سر منشأ تمام بدیها و رذایل حب دنیاست. پس اولین شرط برای سیر در مسیر اللهی ترک حب دنیاست و امیدواریم بتوانیم در این راه مقدسی که قدم برداشته اید شما را یاری کنیم.
حب دنیا:
در فرهنگ دینى، دنیایى که معبود و مقصود برخى مى گردد و حبّ آن و عشق به آن، همه وجود آنان را فرامى گیرد همان هوا و التذاذ مربوط به این زندگى است که با این و آن حاصل مى شود خواستن دنیاى مذموم، خوشى و التذاذ نفسانى همان «خود» را خواستن است. آنچه انسان از مال و جاه، خوردنى، آشامیدنى، همسر و فرزند، مسکن و باغ، طلا و نقره و این و آن مى خواهد، براى این است که التذاذ و خوشى نفسانى خویش را در آنها و به سبب آنها و با آنها مى بیند وگرنه خود اینها مطلوب و مقصود اصلى او نیست و اگر گاهى خود اینها مطلوب و مقصود انسان مى شود، اشتباهى بیش نیست بنابراین حبّ دنیا یعنى، حب خوشى و التذاذ نفسانى خود و وقتى آدمى خوشى و التذاذ نفسانى با این و آن را دوست داشت، در حقیقت، گرفتار رذیله «حبّ دنیا» است.(1)
حاصل دنیادوستی و حب دنیا چیزی نیست مگر غوطه ور شدن در گناهان گوناگون و توجه به دنیا و خارج شدن حب الهی از قلب آدمی، چرا که در یک دل دو عشق نمی گنجد. خداوند حکیم در جای جای قرآن خطر دنیا را به انسان گوشزد می کند از جمله در سوره انعام آیه 32 که می فرماید: (وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ – زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست.(انعام 32) بنابر این راه رسیدن به فلاح و رستگاری مشغول نشدن به دنیا و بازیهای آن است چرا که هر کس مشغول بازی و سرگرمی شود از توجه به خویش باز می ماند. در روایات داریم که حب دنیا سر منشأ همه بدیهاست و نتیجه ترک حب دنیا رسیدن به رستگاریست امام صادق (ع) فرمودند: (رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ حُبُّ الدُّنْیَا – الکافی ج 2 ص 315). خداوند نیز در سوره شمس پس از چندین قسم بهترین راه رستگاری که همان ترک حب دنیا است را چنین بیان می کند: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها – که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است! (9و10) پس آلوده شدن به دنیا و در نتیجه گناهان سبب نومیدی و محرومیت از رحمت الهی می شود و راه خارج کردن حب دنیا و در نتیجه پیروزی بر گناهان و رذائل نیز تزکیه نفس است.
تزکیه و در نتیجه آرامش نفس محقق نمی شود مگر با ذکر گفتن و یاد مداوم خداوند بودن (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ – رعد28) و این دستوریست از جانب خداوند که سالک باید برای رسیدن به هدف از آن پیروی کند. در ادامه روشهایی بیان شده است که با عمل به آنها می توانید حب ورزیدن نسبت به دنیا را از خود دور کنید:
در اولین قدم سعی کنید از گناهان گذشته خود و از علاقه های کاذبی که به موجوداتی غیر از خداوند داشته اید توبه کنید، چرا که توبه عاملی بسیار مؤثر در طی مسیر است و سرعت شما را در رسیدن به هدف بیشتر می کند.
بعد از توبه سعی کنید برای موفقیت به مواردی که در ادامه بیان شده است به دقت عمل کنید:
1. سلامتى و روشنى دل:
سالک به دل روشن و دریافت کننده نیاز دارد و هر چه دل او روشن تر و سالم تر باشد به همان اندازه در گرفتن آنچه باید دریافت کند، موفق تر خواهد بود و در نتیجه خواهد توانست در طریق سلوک، پیش برود. حبّ دنیا، دل را تیره مى سازد و سلامت آن را از میان مى برد. ماهیت آن را تغییر داده، روشنى را از آن مى گیرد. چشم و گوش آن را از کار انداخته، نمى گذارد دل کار خود را انجام دهد. پس تأمل در این حقیقت- که حبّ دنیا بزرگ ترین ظلم به خویشتن است- موجب مى گردد آدمى اراده خویش را تقویت کند و عزم خود را بر ترک حبّ دنیا جزم نماید و این در واقع «گام اوّل» است.
گفت پیغمبر که حق فرموده است: / من نگنجم هیچ در بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز / من نگنجم این یقین دان اى عزیز
در دل مؤمن بگنجم اى عجب / که مرا جویى در آن دل ها طلب
گفت: «فادخل فى عبادى تلتقى / جنة من رؤیتى» یا متقى ( مثنوى معنوى )
2. دورى از هواهاى نفسانى:
خداوند خطاب به داوود «علیه السلام» مى فرماید: «وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»( ص آیه 26) «تبعیت از هواى نفس نکن تا تو را از راه خدا گمراه کند». این بدان معنا است که تبعیت از هواهاى نفسانى، موجب انحراف از صراط مستقیم در «سفر الى الحق» است و اینکه، حرکت در صراطى که منتهى به حضرت معبود مى گردد، مشروط به کنار گذاشتن هواها است.
مر هوا را تو وزیر خود مساز / که برآید جان پاکت از نماز (مثنوى معنوى )
3. زهد ورزى:
حضرت على «علیه السلام» زهد را گونه اى نگریستن به دنیا مى داند، نه روش زندگى در آن، و این نگرش موجب مى گردد علاقه به دنیاى مذموم در انسان، رو به کاهش گذارد. آن حضرت در تعریف زهد مى فرماید:
«زهد با همه شاخ و برگش میان دو کلمه قرآن است: [تا بر آنچه از دست شما رفته است، حسرت نخورید و به آنچه به شما رسیده است، شادمان نشوید]».( حدید، آیه 33) هر آنکه بر از دست رفته، اندوهگین و بر دستاورد، شاد نشود، هر دو روى زهد را گرفته است». (نهج البلاغة، حکمت 439، از امام صادق» علیه السلام «نیز در: معانى الاخبار، ص 252 و از امام سجاد» علیه السلام «در: تفسیر القمى، ص 587 همین مضمون نقل شده است).
ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش / بیش آید پیش او دنیا و پیش
راه هاى مختلف آسان شده است / هر یکى را ملتى چون جان شده است
مردباش و مسخره موران مشو / رو سر خود گیر و سرگردان مشو(مثنوی معنوی)
4. توجه به احوال گذشتگان:
فرازهاى ذیل که از زبان مبارک امام على «علیه السلام» نقل شده است، براى بیان مقصود کافى است:
«اخبار گذشتگان و آنچه را بر نسل هاى پیشین رفته است، به یاد آور. بر سرزمین هایشان بگذر و در آثار بازماندگان شان نیک بنگر. ببین که چه کردند و از کجا برکنده شدند و به کجا فرود آمدند و جاى گرفتند بى گمان در مى یابى که از میان دوستان به سراى غربت در افتاده اند، و زود باشد که تو نیز سرنوشتى چو آنان یابى».( نهج البلاغة، نامه 13)
5. مرگ اندیشى:
تفکر و تأمل در مرگ و یاد آن، موجب بى رغبتى به دنیا مى شود چنان که حضرت على «علیه السلام» مى فرماید: «آنکه یاد مرگ بسیار کند، از دنیا به اندک خشنود شود».(نهج البلاغه، حکمت 943)
6. ترک ویژگى هاى اهل دنیا:
کسى که مى خواهد از دنیاى
مذموم فاصله بگیرد، باید بکوشد تا متصف به اوصاف اهل دنیا نباشد، ویژگى هاى اهل دنیا- بنابر حدیث معراج پیامبر «صلى الله علیه وآله»- بیست مورد است که اهل آخرت نباید بدان ها آراسته باشد.( راهیان کوى دوست، شرح حدیث معراج، ص 831- 144) اهل دنیا چنین هستند:
1. پرخور و شکم باره اند.
2. خنده فراوان مى کنند.
3. پرخواب هستند.
4. خشم فراوان دارند.
5. کم خرسند مى گردند و همواره از دیگران طلب کارند.
6. وقتى به دیگران بدى مى کنند، پوزش نمى خواهند.
7. عذر دیگران را نمى پذیرند.
8. در هنگام عبادت کسل اند و هنگام معصیت شجاع.
9. با اینکه مرگشان نزدیک است، آرزوهاى دور و دراز دارند.
10. به محاسبه و حسابرسى نفس خود نمى پردازند.
11. به دیگران نفع نمى رسانند.
12. بسیار سخن مى گویند.
13. ترس اندک از خدا دارند.
14. هنگام آماده شدن غذا، شادمانند.
15. نه هنگام آسایش، شکر مى کنند و نه بر بلا و گرفتارى صابرند.
16. مردم رابه حساب نمى آورند و کارهاى خیرى که دیگران انجام مى دهند، (حتى اگر فراوان نیز باشد) در چشم آنان اندک است.
17. خود را به کارى که انجام نداده اند، مى ستایند.
18. چیزى را ادعا مى کنند که در وجود آنان نیست.
19. همواره تمنا و انتظارات خود را بیان مى کنند.
20. به عیب گویى از دیگران مى پردازند.
7. متخلق شدن به اخلاق اهل آخرت:
آدمى با آراستگى به ویژگى هاى اهل آخرت، از دنیاى مذموم دور مى شود اهل آخرت در حدیث معراج پیامبر «صلى الله علیه وآله» چنین توصیف شده اند:
1. چهره شان ملاطفت آمیز و به عبارتى دیگر زرد و ضعیف است (بدلیل عبادات زیاد).
2. حیاى آنان فراوان است.
3. حماقت و نابخردى شان اندک است.
4. نفع آنها براى مردم فراوان است.
5. مکر و نیرنگ شان اندک است و صادقانه با دیگران برخورد مى کنند.
6. مردم از دست آنان در آسایش و امنیت اند و خود در سختى و رنج.
7. سنجیده سخن مى گویند.
8. به محاسبه نفس خویش مى پردازند.
9. نفس خویش را [براى تزکیه و تهذیب ] به زحمت مى اندازند.
10. چشمان شان به خواب مى رود ولى دل شان بیدار است.
11. چشمان شان گریان و دل شان همواره به یاد خداوند است.
12. در آغاز نعمت حمد و در پایان آن شکر خدا را به جا مى آورند.
13. حتى به اندازه یک چشم بر هم زدن از یاد خدا غافل نمى شوند و چیزى آنان را از ذکر خدا بازنمى دارد.
14. خواهان پرخورى نیستند.
15. طالب پرگویى نمى باشند.
16. خواهان اسراف در لباس نمى باشند.
17. مردم در نظر آنان مردگانند و خدا در نظرشان حى و کریم است.
18. کسانى را که به آنها پشت کرده اند، از روى بزرگوارى به سوى خود مى خوانند و کسانى را که به آنان روى آورده اند، از روى لطف مى پذیرند.
19. دنیا و آخرت در نظر آنان یکسان است (دنیا را وسیله ای برای رسیدن قرب اللهی می دانند).
20. در اثر مبارزه با نفس و مخالفت با هوا و هوس و مجاهدت با شیطان، روزى هفتاد بار مى میرند (نفس خود را محاسبه می کنند).
21. لحظه اى دل شان به آفریده اى مشغول نمى گردد.( شرح حدیث معراج ص 159- 184)
شهوت رانی:
همانطور که خودتان می دانید، یکی از قدرتمند ترین نیازها و غرایزی که در انسان وجود دارد غریزه جنسی است. نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذا از نیازهایی است که بایستی از روش صحیح ارضا گردد. همانگونه که ارضا نیاز به غذا باید از مسیر حلال و غذاهای طیّب و مفید باشد، ارضا غریزه جنسی و شهوات نیز باید قانونمند و از راههای صحیح صورت گیرد. همانگونه که دزدی برای رفع نیاز گرسنگی منجر به هرج و مرج و مفاسد مختلف فردی و اجتماعی می گردد، ارضاء شهوت به غیر از روش معقول و نظام مند نیز منجر به مفاسد مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی و هم مفاسد اخروی و معنوی می گردد.
از نظر علم و تجربه ثابت شده است که یکی از عوامل اصلی و ناخودآگاه تحریک و ترشح غدد و هورمونهای جنسی، نگاه می باشد. نگاه به نامحرم هرچند اگر بدون قصد تلذّذ باشد عمل طبیعی و غریزی خود را انجام می دهد و زمینه تحریک شهوت انسان را در زمان نگاه یا بعد از آن ایجاد می کند. تحریک غریزه جنسی به گونه نامشروع نیز آثار شوم و نکبت بار فراوانی بر ابعاد مختلف انسان و جامعه بشری ایجاد می نماید. اسراف، انحراف و هدر رفتن نیروهای فکری ، اجتماعی و معنوی انسان، زمینه سازی سردی روابط خانوادگی (شخصی که نگاه خود را کنترل نمی کند با یک همسر ارضا نمی شود)، حالت حسرت و ناکامی، از دست دادن آرامش روانی، میل به گناه (لواط، زنا ، استمناء و….) و بالاخره گرایش به گناهان مختلف از جمله آثار سوء نگاه حرام است که در عرصه زندگی فردی ،خانوادگی و اجتماع ظاهر می گردد.
امام علی علیه السلام می فرمایند: چشم پیش قراول دل، جلودار فتنه، دام شیطان و نگاه حرام سبب کاشتن بذر شهوت و نهال گناه (زنا، لواط، استمناءو …) است (میزان الحکمه، محمدمحمدی ری شهری. ماده النظر).
نگاه به نامحرم باعث سختی زندگی و زیادی حسرت و افسوس است. قران کریم در این مورد می فرماید:« قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ ( نور آیه 30). به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند این براى آنان پاکیزه تر است خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است! ».
پس چه بهتر که با فراهم نمودن زمینه های ازدواج (اگر مجرد هستید) هرچه زودتر خود را از دام شهوات خلاصی بخشید و همچنین برای مصون ماندن از گناه به نکاتی که در ادامه خواهد آمد توجه نمایید:
1- پرهیز از زمینه گناه:
فراهم شدن زمینه گناه باعث رغبت و میل باطنى به سمت گناه مى شود هر تشنه اى با دیدن آب رغبت و کشش به آب را در خود به مراتب بیشتر احساس مى کند پس با پرهیز از زمینه گناه رغبت دل و میل باطنى به گناه حداقل کم مى شود و این خود گامى است براى کم کردن شیرینى گناه. برای از بین بردن زمینه های گناه باید به چند مسئله دقت کنید:
– کنترل چشم: همانطور که گفتیم، دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود. عن الصادق (ع): «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد»، (سفینةالبحار، شیخ عباسى قمى، ماده نظر)
تا حد امکان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نمایید.
– کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوت انگیز نامحرم و…
– اجتناب از دوستان ناباب: دوستانى که با رفتار و گفتارشان باعث مى شوند که انسان گناه را در دل مزمزه کند در واقع دشمن هستند و پرهیز از آنها گامى موثر در کم کردن شیرینى دل از گناه مى شود. از امام سجاد (ع) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طریق و هم الکذاب والفاسق والبخیل والاحمق والقاطع لرحمه – حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است»،( سفینةالبحار، شیخ عباسى قمى، ماده صحب). البته اینها از مهمترین زمینه هاى گناه هستند که باید ترک شوند ولى کلًا هر چیزى که زمینه گناه را فراهم مى کندباید ترک شود.
2- روزه گرفتن:
روزه گرفتن آن قواى حیوانى انسان را که خاستگاه گناه است در هم مى شکند. عن ابى جعفر (ع): «اذا شبع البطن طغى امام باقر (ع) مى فرمایند: هرگاه شکم سیر گردد طغیان مى کند»( المحجةالبیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، ج 5، ص 150). بنابراین قواى حیوانى انسان که خاستگاه گناه است، خود از سیرى شکم برمى خیزد. با روزه گرفتن، این ریشه اصلى که سیرى شکم است کنده مى شود به شرط این که روزه با شرایطش باشد مثل این که اعضاى بدن چون چشم، زبان و… هیچ یک گناه نکند. تذکر بسیار مهم این است اولاً: روزه وقتى توصیه مى شود که هیچگونه ضررى براى بدن نداشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: اگر براى بدن هم ضرر ندارد به هیچ وجه مخل درس، تحقیق، تعلیم و تعلم و کار نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود و نه مخل فقط دوشنبه ها و پنج شنبه ها روزه گرفته شود ولى اگر شرایط روزه گرفتن نیست باید مقدمه سوم که می آید دوبرابر شود. خلاصه روزه چون خاستگاه گناه را تضعیف مى کند و نیروهاى طغیان گر بدنى را سست مى گرداند. شیرینى بسیارى از گناهان را در دل مى کاهد و انسان را به سمت و سوى تجرد و ملکوت مى کشاند و روح را از چشیدن طعم شیرین گناه منصرف مى سازد.
3- ورزش:
ورزش به نوبه خود علاوه بر آن که آثار بدنى دارد روح را در جهت ترک گناه تقویت مى کند دل را از توجه به گناه به سهم خود بازمى دارد مشروط بر این که با همین هدف و جهت خدایى انجام گیرد؛ یعنى، ورزش کند تا بتواند دل را از فکر گناه باز دارد و این خود به مرور زمان مى تواند شیرینى گناه را در دل کم کند اگر روزه گرفتن میسر نبود ورزش را از جهت زمانى دو برابر کند مثلا بیست دقیقه را چهل دقیقه کند.
4- اشتغال به برنامه شبانه روزى:
حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند. سعی کنید در طول شبانه روز و مخصوصاً هنگام خواب از تنهایی برهیزید و از افکار بیهوده و تخیلات نابجا جداً خودداری کنید. امیرالمؤمنین على (ع) می فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الى المآثم براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند»،(الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 544، ح 4).
5- یاد مرگ:
فکر کردن پیرامون مرگ به انسان هشدار مى دهد و دل را از هر شیرینى گناه مى زداید. عن امیرالمؤمنین (ع): «اذکروا هادم اللذات و منغص الشهوات و داعى الشتات – یاد آورید (مرگ را) منهدم کننده لذت ها را، تیره کننده شهوات را، خواننده جدایى ها را، یاد مرگ هم لذت ها را در دل انسان در هم مى کوبد و هم مشتهیات نفسانى و خواهش هاى بى جاى دل را از درخشش مى اندازد و هم بانگ از یکدیگر جدا شدن را به صدا در مى آورد»،( غرر و درر، باب موت به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 2، ص 159)
در حدیثى دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است:» ذکر الموت یمیت الشهوات فى النفس؛ یاد مرگ شهوات را در نفس مى میراند «،( المحجه البیضاء، ملامحسن فیض کاشانى، ج 8، ص 242)) یعنى خواسته هاى غریزى حیوانى دل انسان را مى کشد و آن شیرینى هاى حیوانى انسان را که مصداق بارزش گناه است، از بین مى برد. کیفیت فکر در مرگ مى تواند گوناگون باشد هر کس هر گونه که بیشتر منقلب مى گردد و از دنیا و شیرینى گناهان دنیا بیشتر متنفر و بى زار مى شود، همان گونه در فکر مرگ فرو رود. مهم آن است که این فکر اولا هر روز باشد و ثانیا سعی شود به مدت نیم ساعت در مکانى خلوت باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت قبرستان باشد تأثیر بیشتری خواهد داشت. باید فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد تا تأثیر مطلوب داشته باشد. مثلًا یکى از کیفیت هاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مى فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى گذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مى سازد و از تمام تلخ و شیرینى ها وداع مى کند و همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزد و چشم بگرید.
روش ترک گناه در فرمایشات ائمه(ع):
مردى خدمت امام حسین (ع) آمد و گفت: مى خواهم گناه نکنم ولى نمى توانم. موعظه اى کن (تا مانع صدور گناه از من شود). امام (ع) فرمود: پنج کار را بکن و آن گاه هر چه خواستى گناه کن (وگرنه دست از گناه بکش).
1 . روزى خدا را نخور و هر چه خواستى گناه کن.
2 . از ولایت و سیطره خداوند خارج شو و هر چه خواستى گناه کن.
3 . جایى پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه خواستى گناه کن.
4 . آن گاه که ملک الموت براى قبض روح تو مى آید اگر توانایى دفع او را دارى و مى توانى از دست وى نجات پیدا کنى، هر چه مى خواهى گناه کن.
5 . وقتى مأمور جهنم خواست تو را وارد جهنم کند اگر مى توانى داخل نشو و هر چه مى خواهى گناه کن. آیا با این وجود که خداوند ناظر بر اعمال و افکار ماست جایی برای گناه کردن می ماند؟
با توسل به اهل بیت (ع) از آنها بخواهید که شما را در این مسیری که قدم برداشته اید یاری کنند و لحظاتی از روز را حتماً به این کار اختصاص دهید.
امیدواریم در این راهی که قدم برداشته اید موفق و پیروز باشید و ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید.
———————————————–
(1) نگا به عنوان نمونه: جاثیه (45)، آیه 23 فرقان (25)، آیه 43 و نیز ر. ک: مقالات، ج 2، ص 150- 146 چهل حدیث، ص 105- 102 دانشنامه امام على» علیه السلام «، ج 1، مقاله حقیقت دنیا.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد