در عبور روزگار همواره حادثهها و اتفاقهایی در زندگی بشر پیش میآید که کارشناسان مربوطه بر اساس تجربه و آزمایش و فریضههای علمی به ارائه راهکار میپردازند. در این روزها، کشور عزیز ما مواجه است با بیماری کرونا و متخصصین و کارشنان مربوطه به صراحت اعلام کردند از هر گونه تجمع و اجتماعات پرهیز شود تا از شیوع این بیماری جلوگیری شود.
اینجا؛ برخی به ظاهر متدینین با مسلک«تقدیرگرایی» دست روی دست میگذارند و میگویند؛ خدا خواسته و بس! برخی دیگر باتمسک به برخی روایات ضعیف السند، ارائه نسخه میکنند و منکر طب جدیدند. و برخی راه مقابله را محض دعا معرفی میکنند و بس!
از سه گروه بالا جدیتر کسانی هستند که با بی توجهی به دستورات موکد کارشناسان بر منع تجمعات اعم از مذهبی و غیر آن، به مقابله پرداخته و به بهانه انجام مناسک دینی و یا توسل به اهل بیت(ع)، نظریه کارشناسان بهداشت را مقابله با «دین» معرفی میکنند و بر انجام آن پافشاری میکنند! این روش غیر اینکه به سلامتی مردم آسیب جدی میزند، به دین ضربات غیر قابل انکاری میزند!
قرآن و اهل بیت(ع) دو ثقل فکری و اعتقادی دین و دنیای ما هستند همانطوریکه ملجاء دنیا و آخرت ما هستند، “حفظ جان” و “تبعیت از کارشناس” از مسلَمات این دو میراث نبوی (ص) است و بطور قطع اجازه تخطی از مسیر روشنی که ارائه نمودهاند را، نمیدهند.
شریعت و فقه ما مسلمین – چه شیعه و چه سنی – در برابر هر امرِ مذهبی و یا نُسُکِ دینی که در عمل به آن ضرری نهفته باشد، ایستادگی کرده و انجام آن را جائز نمیداند. مبنا این ایده؛ از رسول عالی مقام(ص) است که وجود و یا ایجاد هر ضرری را برای خود و یا برای دیگری نفی کامل نموده است و فرمود:《لاضرر و لاضرار فی الاسلام》.
این حکم مهم دین، میزان و معیار در روشهای ائمه(ع) در اجراء مناسک دینی شان قرار گرفته مانند این نمونه؛ حضرت امام باقر(ع) زمانی در مسجد النبی(ص)-با همه سفارش به حضور در آن-حضور پیدا نکرد و علت آن را خود ایشان چنین فرمودند: “خوردن سیر و بوی نامطبوع آن باعث اذیت و آزار مردم قرار دارد.” (کافی ج۶ص۳۷۵)
اگر طبق تشخیص کارشناسان مستقل؛ هر حضور در مشاهد مشرفه، یا هر اعتکاف، یا هر جمعه و جماعت و یا هر جمعی در شب قدر و … مصداق ضرر جانی برای مومنین و دیگر شهروندان را همراه داشته باشد، تحت حکم《 لاضرر》 قرار میگیرد.
در مقابل این دستور قطعی، برخی از کسانی که لباس دین به تن دارند و خصوصا برخی کسانیکه از دین ارتزاق میکنند و تریبون دار و یا اداره کننده و یا خوانده مراسم مذهبی هستند ، روش متضادی را در پیش گرفتهاند!
چرا مرحوم میرزای شیرازی در برابر خطر طاعون که خانه به خانه سامرا را تهدید میکرد، دستور داد زیارت عاشورا را در خانهها بخوانند؟! آیا این مرجع عقل گرای شیعه نمیتوانست دستور تجمع در حرم عسکریین(ع) و تشکیل مراسم جمعی دعا دهد؟!
آنچه از این روشهای تند و بیمبنای برخی مذهبیون به ذهن میرسد و بسیار پر خطر است دو چالش است:
اول: شبهه مبارزه دین با دریافتهای عُقلائی بشر!
این چالش در این نقطه است اگر کارشناسان یک موضوع، نظریهای دادند که حاصلش نفع عموم باشد، دیندارانی بیایند وبگویند؛ بنای شرع بر نفی آن نظریه کارشناسی شده است! امام خمینی در بحث اجتهاد و تقلید مطلب زیبایی را، بشکل شجاعانه دارد: «دریافتهای دانایان برای نادانان یک حجت ارتکازی و فطری است. و اصلا به ذهن خطور نمیکند که آنچه در زندگی انسان نقش کلیدی دارد، شریعت در برابر آن مخالفت کند.» رساله الاجتهاد والتقلید
دوم: ایجاد تضاد بین علم و دین!
استاد شهید مطهری(ره) بر این باور است که: «ریشه این تضاد، در مسیحیت و یهودیت است و ترویج آن بوسیله مدعیان دینداری بادانشمندان است، غافل از اینکه علم و دین، به یکدیگر احتیاج دارند؛ دین است که به علم جنبه قداست میدهد، همانطوری که دین هم به علم محتاج است تا از ظلمت اوهام عامیانه رهایی پیدا کند. علم در عین حال کلید دین است.»
علامه طباطبایی(ره) درهماهنگی علم و دین مینویسد: «حیاتی که قرآن برای انسان ترسیم نموده حیاتی جاودانه است و باید روشی را در زندگی داشته باشد تامین کننده دنیا و آخرت او باشد و ازهیچ کدام به دیگری آسیب وخسران وارد نشود. این روش همان “دین” نامیده شده است.»
نکته ؛ باتوجه به اهمیت “موضوع”؛ این مقاله با اضافات، بار دیگر منتشر شد.
هادی سروش