خانه » همه » مذهبی » متعلقات ا یمان

متعلقات ا یمان


متعلقات ا یمان

۱۳۹۳/۰۷/۱۶


۱۰۸ بازدید

پاسخ آیت الله سبحانی:

پاسخ آیت الله سبحانی:

قرآن در باب متعلّقات ایمان، مصداق‌های فراوان ی ذکر م یکند؛ ول ی م ی توان همه ی آنها را به توح ید و ا یمان به خدا بازگرداند؛ یعن ی اعتقاد به «نبوت»، «معاد»، «امامت»، «قرآن»، «کتب اله ی» و … از لوازم ا یمان به خدا است.

چون خداوند، «ربّ» انسان است و یک ی از صفات او «حکمت» است، به اقتضا ی ربوب یت و حکمت، لازم است که پ یامبران ی را برا ی هدا یت انسان‌ها برانگ یزد. بد ین‌سان، ا یمان به خدا، ا یمان به انب یا را به دنبال دارد. ا یمان به «کتاب اله ی» و «ملائکه» و «امامت» از لوازم ا یمان به «رسالت» است. و از آنجا که خداوند «عادل» و «حک یم» است اقتضا م یکند که پاداش و ک یفر هرکس را متناسب با عمل او، بدو عطا کند. و ا ین پاداش و ک یفر جز در ق یامت ممکن ن یست. همچن ین حکمت خدا اقتضا م یکند که عالم منحصر به ا ین عالم مادّ ی نباشد؛ بلکه غ یر از ا ین عالم ماد ی، عالم د یگر ی به م یان آ ید که به دنبال ا ین عالم است.

قرآن در آ یات متعدّد ی متعلّقات ا یمان را برشمرده است که برخ ی از آنها عبارتند از: ۱. ا یمان به خدا؛ ۲. ا یمان به آخرت؛ ۳. ا یمان به رسالت پ یامبر اسلام و انب یا ی گذشته؛ ۴. ا یمان به قرآن و کتب اله ی پ یش ین؛ ۵. ا یمان به ملائکه؛ ۶. ا یمان به امامت؛ ۷. ا یمان به عالم غ یب(۱).

از م یان ا ین متعلّقات، «ا یمان به خدا»، «ا یمان به رسالت» و «ا یمان به معاد» از اهم یت و یژه ا ی برخوردارند و اصول د ین محسوب شده اند و د یگر متعلّقات از لوازم اعتقاد به ا ین اصول اند و چنان که ب یان شد، همه از لوازم ا یمان به خدا هستند. از هم ین رو که پ یامبر -صل ی عل یه و آله و سلم- م ی گو یند:

«قُولُوا لا اِلهَ اِلاّ اللهُ تُفلِحُوا»(۲)

«بگو ی ید ه یچ معبود ی جز خدا ی یگانه ن یست تا رستگار شو ید.»

یک ی از متعلقات، ا یمان به «عالم غ یب» است؛ اما «غ یب» چ یست؟ عالم غ یب، در برابر عالم شهادت قرار دارد. عالم ی را که ما از طر یق حواس درک م ی کن یم، «عالم شهادت» یا «محسوس» م ی گو یند؛ ول ی عالم غ یب از طر یق حواس قابل درک ن یست؛ بلکه با ید از طر یق عقل یا شهود و رؤ یت قلب ی به وجود آن اعتقاد یافت. ا یمان به عالم غ یب، درواقع، جدا کننده «نگرش د ین ی» از «الحاد ی» و «ماد یگرا یانه» است. آدم ی با «تأمّل عقلان ی» و «شهود قلب ی» م ی تواند به ا ین عالم نفوذ یابد و از طر یق عقل، وجود برخ ی اوصاف آن را اثبات نما ید و از رهگذر رؤ یت قلب ی م ی تواند ب یشتر در ا ین عالم پ یش رود. از هم ین رو است که قرآن جا یگاه ا یمان را قلب آدم ی دانسته است.(۳)

________________________________________

منابع:

۱ . «بقره/ آ یات ۳ و ۴» و «اعراف/ ۱۵۸».

۲ . محمدباقر مجلس ی، بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۲

۳ . «مجادله / ۲۲» و «مائده /۴۱)

توضیح بیشتر: از آیت الله مصباح یزدی

یکى از مباحثى که در بررسى ایمان مطرح مى‌گردد، مبحث متعلّقات ایمان است و شایسته است که براى شناسایى متعلّقات ایمان بنگریم که خداوند، در قرآن، متعلّقات ایمان را چگونه معرفى مى‌کند. در برخى از آیات قرآن، ایمان مطلق و بدون متعلّق ذکر شده است؛ از جمله آیه: مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طیِّبَةً…2؛ هر کس از مرد و زن که کارى نیک و شایسته کند در حالى که مؤمن باشد هر آینه او را به زندگانى پاک و خوشى زنده بداریم.

برخى از افراد منحرف و مغرض، براى نیل به مقاصد خویش، در صدد سوء استفاده از این قبیل آیات برآمدند و به تأویل آن‌ها پرداختند و از پیش خود، متعلق هایى را براى ایمان معرفى کردند. از جمله برخى هدف را به عنوان متعلّق ایمان ذکر کرده و گفتند: منظور از ایمان که در قرآن روى آن تکیه شده، ایمان به هدف است و هر کس به هدف خود ایمان داشته باشد مصداق آن آیات خواهد بود. در زمینه هدف نیز برداشت هایى مادى و نادرست از آن ارائه داده‌اند که با اعتقادات اصیل اسلامى سازگارى ندارد.

در مقابل دسته اول از آیات قرآن، در پاره‌اى از آیات، متعلّق ایمان ذکر شده است و براى سد شدن مسیر سوء استفاده از آیات قرآن ضرورت دارد که به بررسى متعلّقات ایمان که قرآن به آن‌ها تصریح دارد بپردازیم:

2. نحل، 97.

1ـ غیب1

در قرآن حدود شصت بار واژه غیب به کار رفته که در تقابل با عالم شهادت و به معناى اَخبار و امور نهان است که خداوند از آن‌ها آگاه است و مستقیماً با انسان ارتباطى ندارد. در قرآن تنها در یک آیه غیب به عنوان متعلّق ایمان ذکر شده (گرچه در سراسر قرآن فراوان ایمان به مصادیق غیب، از قبیل اللّه و ملایکه ذکر شده) است: الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ2؛ (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و نهان است) ایمان مى‌آورند و نماز را برپا مى‌دارند و از آنچه روزى شان کرده‌ایم انفاق مى‌کنند.

2ـ اللّه

در بسیارى از آیات، با تعابیر گوناگون، ایمان به الله ذکر شده است. بنابراین، قطعاً «الله» از متعلّقات ایمان، بلکه از نظر رتبه و درجه والاترین و مهم ترین متعلّق ایمان است که بدون اعتقاد به او، ایمان تحقق نخواهد یافت. در بسیارى از آیات، ایمان به اللّه همراه با ایمان به آخرت و رسالت و سایر متعلّقات ایمان ذکر شده است و در برخى موارد مطلق و به تنهایى آمده، از جمله آیه: وَ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یَعْمَلْ صَالِحاً یُدْخِلْهُ جَنَّات تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ…3؛ و هر که به خدا ایمان آورد و کار شایسته کند، او را به بهشت هایى در آرد که از زیر آن‌ها جوى ها روان است.

3ـ معاد

بى تردید در نظام اعتقادى موحّدان، معاد از جایگاه ویژه و برجسته‌اى برخوردار است و از

1. «غیب» مصدر فعل «غاب» و به معناى از دیده نهان شدن است؛ اما این واژه غالباً به معناى اسم فاعل خود؛ یعنى «غایب» به کار مى‌رود و مطلق نهان شدن از حواس در آن منظور است، نه فقط نهان بودن از دیده. (راغب اصفهانى، مفردات القرآن، ص 381.)

2. بقره، 3.

3. طلاق، 11.

این رو به عنوان یکى از متعلّقات ایمان ذکر شده و در قرآن، پس از توحید، توجه زیادى به آن شده و حدود یک سوم آیات قرآن به آن اختصاص یافته است. این توجه شایان با عنایت به نقش اساسى معاد است که در شمار سه اصل محورى اعتقادات دینى ما قرار دارد؛ یعنى توحید و شناخت اوصاف خداوند، سپس تصدیق نبوّت عامّه و خاصّه و در نهایت اعتقاد به معاد. از جمله آیاتى که در آن معاد به عنوان متعلّق ایمان ذکر شده آیه 69 از سوره مائده است:

إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ الَّذِینَ هَادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصَارَى مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ؛ همانا کسانى که ایمان آوردند و کسانى که یهودى شدند و صابئان و مسیحیان هر که به خدا و روز جزا ایمان آورد و کار نیک و شایسته کند نه بیمى بر آنان باشد و نه اندوهگین شوند.

4ـ رسالت

یکى از متعلّقات ایمان، رسالت است که در برخى از آیات قرآن بدان توجه شده است؛ از جمله آیه: فأَمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ الَّذِى یُؤْمِنُ بِاللِّهِ وَ کَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ1؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده اش، آن پیامبر درس ناخوانده‌اى که به خدا و سخنانش ایمان دارد و از او پیروى کنید تا هدایت شوید.

5ـ کتاب هاى آسمانى

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ2؛ و (پرهیزکاران) آنان که به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده ایمان مى‌آورند و به جهان واپسین بى گمان باور دارند.

1. اعراف، 158.

2. بقره، 4.

6ـ امامت

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللُّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤْتُؤنَ الزَّکَوةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ1؛ همانا دوست و سرپرست شما خداست و پیامبرش و کسانى که ایمان آورده‌اند، آنان که نماز را برپا مى‌دارندو زکات مى‌دهند در حالى که در رکوعند.

بر اساس روایات فراوان و متواتر، حضرت على(علیه السلام) در مسجد و در حضور پیامبر و یارانش مشغول نماز بودند که نیازمندى به مسجد آمد و درخواست کمک کرد، اما پاسخى نشنید تا این‌که حضرت على(علیه السلام) در حال رکوع نماز دست خویش را به سوى آن فقیر دراز کردند و انگشتر خویش را به او بخشیدند. چیزى نگذشت که فرشته وحى بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نازل شد و آیه فوق را به ایشان ابلاغ کرد. در آن آیه خداوند هم از عمل ارزشمند على(علیه السلام)ستایش مى‌کند و هم مؤمنان را به ایمان آوردن به آن حضرت و پذیرش امامت ایشان دعوت مى‌کند.

7ـ ملایکه

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ الْمِلاَئِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیین…2؛ نیکى (تنها) آن نیست که (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق و (یا) مغرب کنید، بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورده باشد.

با بررسى مجموع آیاتى که در زمینه متعلّقات ایمان نازل شده، مى‌توان متعلّق هاى ایمان را در توحید، معاد و نبوّت ـ که اصول عقاید شناخته مى‌شوند ـ منحصر دانست و سایر متعلّقات

1. مائده، 55.

2. بقره، 177.

را فرع آن‌ها و مرتبط با آن‌ها قلمداد کرد. چرا که با ایمان به نبوّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ایمان به قرآن، ایمان به کتب آسمانى پیشین که قرآن به حقانیّت آن‌ها اذعان دارد و نیز ایمان به امامت که در امتداد رسالت قرار دارد و قرآن و پیامبر به آن توصیه کرده‌اند، ضرورت مى‌یابد. در واقع، در ضمن ایمان به رسالت، ایمان به کتب آسمانى و امامت تحقق مى‌یابد. ملایکه نیز مستقلا متعلّق ایمان قرار نگرفته‌اند، بلکه ایمان به فرشتگان به معناى ایمان به این حقیقت است که فعل و تدبیر الهى و نزول وحى و کتب آسمانى بر پیامبران به واسطه فرشتگان صورت پذیرفته و آن‌ها وسایط فیض الهى‌اند.

بنابراین، مى‌توان گفت که منظور از ایمان در قرآن، ایمان به سه اصل است که اساسى ترین آن‌ها ایمان به اللّه است که اگر این ایمان کامل و جامع باشد، ایمان به دو اصل دیگر را نیز پوشش مى‌دهد؛ زیرا چون خداوند ربّ انسان است و به مقتضاى ربوبیّت او را هدایت مى‌کند و این هدایت بى تردید از طریق وحى صورت مى‌پذیرد، پس ایمان به الله متضمن ایمان به نبوّت نیز خواهد بود. چنان که عدل خداوند اقتضا مى‌کند که بین مؤمن و کافر، متّقى و فاسق فرق نهاده شود و هر کدام به پاداش مناسب با رفتار نیک خود و یا کیفر متناسب با کردار زشت و ناپسند خویش برسند و قطعاً اعطاى پاداش کافى به نیکوکاران و کیفر لازم به بزهکاران جز در قیامت ممکن نیست، پس ایمان به خدا و عدل او متضمن ایمان به معاد نیز خواهد بود.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد