۱۳۹۳/۰۷/۰۱
–
۵۲۴ بازدید
آیا بهانه جویی ومجادلات لفظی بی حاصل وپرتوقعی از نشانه های تکبر می تواند باشد.از نظر اخلاق ویا حتی روان شناسی؟
یکی از زمینه سازهای مجادله گری که در قرآن از آن یاد شده، تکبر و خود بزرگ بینی بی جاست. افرادی که نه از علم و نه هدایت و نه دانش نقلی معتبر برخوردارند، تنها به دلیل خود برتربینی، به مجادله با حق و حقیقت می پردازند. (حج آیه 8و9 و نیز غافر آیه 35 و 56)
کبر باعث حقیر شمردن دیگری و برتری برآن گردد، مانند: مضایقه دادن از هم نشینی با او، یا هم خوراکی با او، یا امتناع در پهلو نشستن با او، یا رفاقت او، و انتظار سلام کردن و توقع ایستادن او، و پیش افتادن از او در راه رفتن، و تقدم بر او در نشستن، و بی التفاتی با او در سخن گفتن، و به حقارت با او تکلم کردن، و پند و موعظه او را بی وقع دانستن، و امثال اینها.
شخص متکبّر در برابر اشخاص مختلف چهره در هم مى کشد و نگاه هاى تحقیر آمیزى مى کند، حتّى حاضر نیست با تمام صورت با افراد روبرو شود. گاه آثار این خوى نکوهیده در سخنانش آشکار مى گردد، تعبیرهایى که از خود مى کند مبالغه آمیز است و پیوسته ضمیرهاى جمع در باره خود به کار مى برد، حتّى تُن صداى او نشان مى دهد که آدم مغرور و متکبّرى است. در میان حرف این و آن مى دود و به کسى اجازه سخن گفتن نمى دهد، به سخنان مردم گوش نمى دهد ولى انتظار دارد همه به سخنانش گوش فرا دهند، سخنان کوتاه دیگران را طولانى مى شمرد و سخنان طولانى و بى محتواى خودش را کوتاه و لازم و واجب مى داند!
گاه آثار آن در حرکات و اعمال، ظاهر مى شود، دوست دارد دیگران در برابر او بایستند و او نشسته باشد، هنگامى که وارد مجلس مى شود همه براى او قیام کنند، ولى او براى کسى قیام نکند!
در حدیثى از امام علی علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ اَرَادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلَى رَجُل مِنْ اَهْلِ النَّارِ فَلْیَنْظُرْ اِلَى رَجُل قَاعِد وَ بَیْنَ یَدَیْهِ قَوْمٌ قِیَامٌ!؛
کسى که مى خواهد به یکى از دوزخیان نگاه کند، نگاه به کسى کند که نشسته است و مردم در برابر او ایستاده اند»!
در نتیجه مجادله های بیجا و بی حاصل می تواند از آثار تکبرو خود بزرگ بینی باشد.
کبر باعث حقیر شمردن دیگری و برتری برآن گردد، مانند: مضایقه دادن از هم نشینی با او، یا هم خوراکی با او، یا امتناع در پهلو نشستن با او، یا رفاقت او، و انتظار سلام کردن و توقع ایستادن او، و پیش افتادن از او در راه رفتن، و تقدم بر او در نشستن، و بی التفاتی با او در سخن گفتن، و به حقارت با او تکلم کردن، و پند و موعظه او را بی وقع دانستن، و امثال اینها.
شخص متکبّر در برابر اشخاص مختلف چهره در هم مى کشد و نگاه هاى تحقیر آمیزى مى کند، حتّى حاضر نیست با تمام صورت با افراد روبرو شود. گاه آثار این خوى نکوهیده در سخنانش آشکار مى گردد، تعبیرهایى که از خود مى کند مبالغه آمیز است و پیوسته ضمیرهاى جمع در باره خود به کار مى برد، حتّى تُن صداى او نشان مى دهد که آدم مغرور و متکبّرى است. در میان حرف این و آن مى دود و به کسى اجازه سخن گفتن نمى دهد، به سخنان مردم گوش نمى دهد ولى انتظار دارد همه به سخنانش گوش فرا دهند، سخنان کوتاه دیگران را طولانى مى شمرد و سخنان طولانى و بى محتواى خودش را کوتاه و لازم و واجب مى داند!
گاه آثار آن در حرکات و اعمال، ظاهر مى شود، دوست دارد دیگران در برابر او بایستند و او نشسته باشد، هنگامى که وارد مجلس مى شود همه براى او قیام کنند، ولى او براى کسى قیام نکند!
در حدیثى از امام علی علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ اَرَادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلَى رَجُل مِنْ اَهْلِ النَّارِ فَلْیَنْظُرْ اِلَى رَجُل قَاعِد وَ بَیْنَ یَدَیْهِ قَوْمٌ قِیَامٌ!؛
کسى که مى خواهد به یکى از دوزخیان نگاه کند، نگاه به کسى کند که نشسته است و مردم در برابر او ایستاده اند»!
در نتیجه مجادله های بیجا و بی حاصل می تواند از آثار تکبرو خود بزرگ بینی باشد.