۱۳۹۲/۰۶/۰۳
–
۳۹۱۳ بازدید
خداوند در قران میفرماید والله یحب المحسنین_منظو از نیکوکاران چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
پرسشگر گرامی ؛ ازاین که مرکز را پاسخگوی سوالات خود انتخاب نمودید صمیمانه متشکریم و اهتمام شما به مسایل دینی واخلاقی قابل تقدر بوده وامیدواریم با کمک خداوند متعال پله های تقوا و ایمان را به نحو احسن بپیمایید
«راغب» در «مفردات» می گوید : احسان چیزی برتر از عدالت است، زیرا عدالت آن است که انسان آنچه بر عهده اوست بدهد، وآنچه متعلق به اوست بگیرد، ولی احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد و کمتر از آنچه حق اوست بگیرد .
احسان سازنده انسان و تقویت کننده روحیه از خود گذشتگی و مقدمه و مهیا کننده فضیلت ایثار در وی است، احساس تعاون، همیاری و همگرایی را در او بر می انگیزد که بسیار ارزشمند است و هر کس را یارای مبادرت به آن نیست و عزمی قوی ، انگیزه ای خداخواهانه و اندیشه ای حقیقت بین می طلبد.
در میان ما شیعیان، مولای متقیان امیرالمومنین علی(ع) و خانواده گرامی ایشان، برترین اسوه احسان و ایثار هستند که با وجود روزه داری، قوت روزانه خویش را به مسکین و یتیم و اسیر می بخشند.
احسان و ایثار، تعالی روح فاعل آن را نشان می دهد. محسن و نیکوکار، کسی است که واجد کمالات اخلاقی است و در راه بسط عدالت نیز می کوشد و به حسب شرایط اجتماعی، فراتر از وظیفه دینی و میهنی خویش پا در دایره ایثار و انفاق و امداد و احسان می گذارد. اگر او معتقد به عدالت اجتماعی نبود، هرگز انگیزه همیاری و نیکوکاری در وجودش پدید نمی آمد و فقط به رفاه و گذران زندگی خویش می اندیشید.
برخی از اوصاف و ویژگی های محسنین در قرآن با آیات مربوطه از این قبیل است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الم (1) تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ (2) هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ (3) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4)
أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1- الم 2- این آیات کتاب حکیم است (آیاتى پر محتوا و استوار).
3- مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است.
4- همانها که نماز را بر پا مى دارند، زکات را ادا مى کنند، و به آخرت یقین دارند.
5- آنها بر طریق هدایت پروردگارشان هستند، و آنهایند رستگاران.
آیه بعد محسنین را با سه وصف، توصیف کرده، مى گوید: آنها کسانى هستند که نماز را بر پا مى دارند، زکات را ادا مى کنند، و به آخرت یقین دارند (الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ).
پیوند آنها با خالق از طریق نماز، و با خلق خدا از طریق زکات، قطعى است و یقین آنها به دادگاه قیامت انگیزه نیرومندى است براى پرهیز از گناه و براى انجام وظائف.
و در آخرین آیه مورد بحث عاقبت و سرانجام کار محسنین را چنین بیان مى کند: آنها بر طریق هدایت پروردگارشان هستند، و آنها رستگارانند (أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
جمله أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ، از یک سو نشان مى دهد که هدایت آنها از طرف پروردگارشان تضمین شده است، و از سوى دیگر تعبیر على، دلیل بر این است که گویى هدایت براى آنها یک مرکب راهوار است، و آنها بر این مرکب سوار و مسلطند.
و از اینجا تفاوت این هدایت با هدایتى که در آغاز سوره آمده روشن مى شود، چرا که هدایت نخستین همان آمادگى پذیرش حق است، و این هدایت برنامه وصول به مقصد مى باشد.
ضمنا جمله أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ که طبق ادبیات عرب، دلیل بر حصر است، نشان مى دهد که تنها راه رستگارى، همین راه است، راه نیکوکاران، راه آنها که با خدا و خلق خدا در ارتباطند، و راه آنها که به مبدء و معاد ایمان کامل دارند.
تفسیر نمونه، ج 17، ص: 12
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ (15) آخِذِینَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُحْسِنِینَ (16) کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ (17) وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (18) وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (19)
ترجمه:
15- پرهیزگاران در باغهاى بهشت و در میان چشمه ها قرار دارند.
16- و آنچه پروردگارشان به آنها مرحمت کرده دریافت مى دارند زیرا آنها پیش از آن (در سراى دنیا) از نیکوکاران بودند.
17- آنها کمى از شبها را مى خوابیدند.
18- و در سحرگاهان استغفار مى کردند.
19- و در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود.
احسان و نیکوکارى که در اینجا آمده معنى وسیعترى دارد که هم اطاعت خدا را شامل مى شود و هم انواع نیکیها به خلق خدا.
آیات بعد به توضیح چگونگى نیکوکار بودن آنها پرداخته، سه وصف را از میان اوصاف آنها بیان مى کند.
نخست اینکه: آنها کمى از شبها را مى خوابیدند (کانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ).
یهجعون از ماده هجوع به معنى خواب شبانه است.
بعضى گفته اند منظور این است که آنها اکثر شب را بیدار بودند و کمى از شب را مى خوابیدند، و به اصطلاح همواره شب زنده دار بودند.
ولى از آنجا که این حکم به صورت یک دستور عمومى براى پرهیزگاران و محسنین بعید به نظر مى رسد این تفسیر مناسب نیست، بلکه منظور این است که آنها کمتر اتفاق مى افتاد تمام شب را بخوابند، و به تعبیر دیگر لیل (شب) به صورت جنس و عموم در نظر گرفته شده.
بنا بر این همه شب بخشى را بیدار بودند و به عبادت و نماز شب مى پرداختند و شبهایى را که تماما در خواب باشند و عبادت شبانه از آنها به کلى فوت شود کم بوده است.
این تفسیر در حدیثى از امام صادق ع نیز نقل شده است .
براى این آیه تفسیرهاى دیگرى ذکر کرده اند که چون بعید بود از بیان خوددارى شد .
دومین وصف آنها را چنین بیان مى کند: آنها پیوسته در سحرگاهان استغفار مى کردند (وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ).
در آخر شب که چشم غافلان در خواب است، و محیط از هر نظر آرام، قال و غوغاى زندگى مادى فرو نشسته، و عواملى که فکر انسان را به خود مشغول دارد خاموش است برمى خیزند، و به درگاه خدا مى روند، در پیشگاه معبود به راز و نیاز مى پردازند، نماز مى خوانند، و مخصوصا از گناهان خود استغفار مى کنند.
بسیارى معتقدند که منظور از استغفار در اینجا همان نماز شب است، از این جهت که قنوت نماز وتر مشتمل بر استغفار است.
اسحار جمع سحر (بر وزن بشر) در اصل به معنى پوشیده و پنهان بودن است، و چون در ساعات آخر شب پوشیدگى خاصى بر همه چیز حاکم است سحر نامیده شده.
واژه سحر (بر وزن شعر) نیز به چیزى گفته مى شود که چهره حقائق را مى پوشاند و یا اسرار آن از دیگران پوشیده است.
در روایتى در تفسیر در المنثور آمده است که پیغمبر گرامى اسلام ص فرمود:
ان آخر اللیل فى التهجد احب الى من اوله، لان اللَّه یقول و بالاسحاریستغفرون:
آخر شب براى تهجد (نماز شب) نزد من محبوبتر است از آغاز آن، زیرا خداوند مى فرماید: پرهیزگاران در سحرگاهان استغفار مى کنند .
و در حدیث دیگرى از امام صادق ع مى خوانیم:
کانوا یستغفرون اللَّه فى الوتر سبعین مرة فى السحر:
نیکوکاران بهشتى در نماز وتر به هنگام سحر هفتاد مرتبه از خدا طلب آمرزش مى کردند «2».
سپس به سومین وصف پرهیزگاران بهشتى اشاره کرده، مى افزاید: در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود (وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ).
تعبیر به حق در اینجا یا به خاطر این است که خداوند بر آنها لازم شمرده است (مانند زکات و خمس و سائر حقوق واجب شرعى) و یا آنها خود بر خویشتن الزام کرده اند و تعهد نموده اند، و در اینصورت غیر حقوق واجب را نیز شامل مى گردد.
بعضى معتقدند این آیه تنها ناظر به قسم دوم است، و حقوق واجب را شامل نمى شود، زیرا حقوق واجب در اموال همه مردم است، اعم از پرهیزگاران و غیر آنها، و حتى کفار، بنا بر این وقتى مى گوید: در اموال آنها چنین حقى است یعنى علاوه بر واجبات آنها بر خود لازم مى دانند که در راه خدا از اموال خویش به سائلان و محرومان انفاق کنند، ولى مى توان گفت که فرق نیکوکاران با دیگران آن است که آنها این حقوق را ادا مى کنند در حالى که دیگران مقید به آن نیستند.
تفسیر نمونه، ج 22، ص: 323
( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ )