مخالفت با نفس. دستور العمل سیر و سلوکی از امام خمینی رحمه الله
۱۳۹۳/۱۲/۲۷
–
۸۳۷ بازدید
دستور العمل سیر و سلوکی از امام خمینی رحمه الله
دستور العمل سیر و سلوکی از امام خمینی رحمه الله
هان ای عزیز! از خواب بیدار شو، از غفلت تنبّه پیدا کن دامن همت بر کمر زن و تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار، و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت تصرّف تو است ، و جوانی برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده ، و ملکات رذیله بر تو چیره نگردیده ، چاره ای کن ! و دوائی برای رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن ، و راهی برای اطفاء نائره (فرونشاندن شعله ) شهوت و غضب پیدا نما.
بهترین علاج ها که ((علمای اخلاق و اهل سلوک )) از برای این مفاسد اخلاقی فرموده اند، این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می بینی ، در نظر بگیری ، و بر خلاف آن تا چندی ، مردانه قیام و اقدام کنی ، و همّت بگماری برخلاف نفس تا مدّتی ، و بر ضدّ خواهش آن رذیله ، رفتار کنی ؛ و از خدای تعالی در هر حال ، توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده .
مسلّماً بعد از مدّت قلیلی ، آن خلق زشت ، رفع شده و شیطان و جُندش ) لشکریانش ) از این سنگر، فرار کرده ؛ جنود رحمانی به جای آنها، بر قرار می شود.
مثلاًیکی از ذمائم اخلاق که اسباب هلاکت انسان است ، و موجب فشار قبر است ، و انسان را در دو دنیا، معذّب دارد، بد خلقی با اهل خانه یا همسایگان یا هم شغل یا اهل بازار و محلّه ، است که این زائیده غضب و شهوت است .
اگر انسان مجاهد، مدّتی در صدد برآید که هر وقت ناملائمی پیش آمد می کنی از برای او، و آتش غضب شعله ور می شود، و بنای سوزاندن باطن را می گذارد، و دعوت می کند او را به ناسزا گفتن و بدگوئی کردن ؛ برخلاف نفس اقدام کرده ، عاقبت بد و نتیجه ی زشتی این خُلق را یاد بیاورد، در عوض ملائمت به خرج دهد، و در باطن شیطان را لعن کند، و به خدا از او پناه ببرد. من به شما قول می دهم که اگر چنین رفتار کنی ، بعد از چند مرتبه تکرار آن ، به کلّی خُلق عوض شده و ((خُلق نیکو)) در مملکت باطن شما منزل می کند.
ولی اگر مطابق میل نفس رفتار کنید! اوّلاً: در همین عالم ، ممکن است شما را نیست و نابود کند.
پناه می برم به خدای تعالی از غضب که می شود در یک آن ، انسان را در دو دنیا هلاک کند؛ خدای نخواسته موجب قتل نفس بشود. ممکن است ، انسان در حال غضب به نوامیس الهیّه ، ناسزا بگوید؛ چنان که دیده ایم ، مردم در حال غضب سخنی زده که سبب ارتداد می شود گفتند و مرتد شدند.
حکماء فرموده اند : کشتی بی ناخدا که در موج های سخت دریا گرفتار شود، به نجات نزدیک تر است از انسان در حال غضب.
یا اگر خدای نخواسته اهل جِدال و مِراء، در مباحثه علمیّه ، هستی ، کما این که بعضی از ما طلبه ها گرفتار این سریره زشت هستیم ، مدّتی برخلاف نفس ، اقدام کن . در مجالس رسمی که مشحون به علماء و عوام است ، مباحثه پیش آمد کرد، دیدی طرف صحیح می گوید، معترف به اشتباه خودت بشو، و تصدیق آن طرف را بکن .
امید است در اندک زمانی این رذیله رفع شود. خدا نکند که حرف بعضی از اهل علم و مدّعی مکاشفه درست باشد، می گوید : برای من در یکی از مکاشفات کشف شد که تخاصم اهل نار که خدای تعالی اطّلاع می دهد، مجادله اهل علم و حدیث است . انسان اگر احتمال صحت هم بدهد، باید خیلی در صدد رفع این خصلت باشد.
رُوِی عَن عِدَّه مِن الاَصحَابِ اَنَّهُم قَالوُا : خَرَجَ عَلَینَا رَسوُلُ اللهِ صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یَوماً وَ نَحنُ نَتَمَارَی فِی شَیءٍ مِن اَمرِ الدّیِنِ ، فَغَضِبَ غَضَباً شَدِیداً لَم یَغضِب مِثلَهُ ! وَ قَالَ : اِنَّّمَا هَلَکَ منَ کَانَ قَبلَکُم بِهَذَا. ذَروُا المِرَاءَ ؛ فَاِنَّ المُؤمِنَ لاَ یُمَارِی ، ذَرُوا المِرَاء فَاِنَّ المُؤمِن لاَ یُمَارِی ؛ ذَرُوا المِرَاء فَانَّ المُمَارِی قَد تَمَّت خِسَارَتَهُ . ذَرُوا المِرَاء فَاِنَّ المُمَارِی لاَ اَشفَع . ذَرُوا المِرَاء فَاِنِّی زَعیِمٌ بِثَلاَث اَبیَاتٍ فِی الجَّنَهَ فِی رِیَاضِهَا وَ اَوسَطِهَا وَ اَعلاَهَا، لِمَن تَرَکَ المِرَاء وَ هُوَ صَادِقٌ . ذَرُوا المِرَاء فَاِنَّ اَوَّلَ مَا نَهَانِی عَنهُ رَبِّّی بَعدَ عِبَادَهُ الاَوثَانِ المِرَاء .
وَ عَنهُ صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ : لاَ یَستَکمِلُ عَبدَ حَقِیقَهُ الاِیمَانِ حَتَّی یَدعُ المِرَاءِ وَ اِن کَانَ مُحِقّاً .
از گروهی از یاران پیامبر روایت شده است : روزی پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم بر ما درآمد در حالی که ما مشغول جدل و مراء در مسئله ای از مسائل دینی بودیم . آن حضرت به گونه ای خشمگین شد که همانندش را ندیده بودیم ؛ سپس با همان حالت خشم فرمود : پیشینیان شما به همین ((مراء)) تباه شدند، رها کنید مراء را ، همانا مؤمن مراء و ستیزه گوئی نمی کند. مراء را رها کنید، مؤمن ((مراء)) نمی کند . رها کنید مراء را، زیان کاری و خسران انسان ستیزه گو به نهایت رسیده است . واگذارید ((مراء)) را من در روز قیامت شفاعت او نکنم . مراء را رها کنید که من برای آنانی که این صفت پست را رها کنند و راست کردار باشند در بهشت سه خانه را در سه جای آن گلزار، وسط، و بالای آن ضامنم . از مراء دوری کنید که پروردگار من مرا پس از بت پرستی از او خوی نکوهیده نهی کرده است .
نیز از آن حضرت نقل شده است : هیچ بنده ایمانش به کمال حقیقی نرسد تا آن گاه که ((مراء)) را ترک کند، گرچه حق با او باشد .
احادیث در این باب ، بسیار است . چقدر زشت است که انسان به واسطه ی یک مغالبه جزئی که هیچ ثمری و اثری ندارد، از شفاعت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم محروم بماند و مذاکره علم را که افضل عبادات و طاعات است اگر با قصد صحیح باشد به صورت اعظم معاصی در آورد، و تالی عبادت اوثانش کند.
در هر حال ، انسان باید، یک یک اخلاق قبیحه فاسده را در نظر گرفته به واسطه ی خلاف نفس از مملکت روح خود بیرون کند. وقتی غاصب بیرون رفت ، صاحب خانه خودش می آید محتاج به زحمت دیگری نیست ، و عدّه خواهی نمی خواهد.
چون که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید، و انسان موفّق شد که جنود ابلیس را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکنای ملائکه الله و معبد ((عبادالله صالحین )) قرار داد ؛ کار سلوک الی الله آسان می شود؛ و راه مستقیم انسانیت روشن و واضح می گردد؛ و ابواب برکات و جنّات به روی او مفتوح می گردد و خدای تبارک و تعالی به نظر لطف و مرحمت به او نظری می کند و در سلک اهل ایمان منخرط می شود؛ و از اهل سعادت و اصحاب یمین می شود، و راهی از (( باب معارف الهیّه )) که غایت ایجاد جن و انس است ؛ بر او باز می شود، و خدای تبارک و تعالی در آن راه پر خطر از او دستگیری می فرماید. إن شاء الله
هان ای عزیز! از خواب بیدار شو، از غفلت تنبّه پیدا کن دامن همت بر کمر زن و تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار، و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت تصرّف تو است ، و جوانی برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده ، و ملکات رذیله بر تو چیره نگردیده ، چاره ای کن ! و دوائی برای رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن ، و راهی برای اطفاء نائره (فرونشاندن شعله ) شهوت و غضب پیدا نما.
بهترین علاج ها که ((علمای اخلاق و اهل سلوک )) از برای این مفاسد اخلاقی فرموده اند، این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می بینی ، در نظر بگیری ، و بر خلاف آن تا چندی ، مردانه قیام و اقدام کنی ، و همّت بگماری برخلاف نفس تا مدّتی ، و بر ضدّ خواهش آن رذیله ، رفتار کنی ؛ و از خدای تعالی در هر حال ، توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده .
مسلّماً بعد از مدّت قلیلی ، آن خلق زشت ، رفع شده و شیطان و جُندش ) لشکریانش ) از این سنگر، فرار کرده ؛ جنود رحمانی به جای آنها، بر قرار می شود.
مثلاًیکی از ذمائم اخلاق که اسباب هلاکت انسان است ، و موجب فشار قبر است ، و انسان را در دو دنیا، معذّب دارد، بد خلقی با اهل خانه یا همسایگان یا هم شغل یا اهل بازار و محلّه ، است که این زائیده غضب و شهوت است .
اگر انسان مجاهد، مدّتی در صدد برآید که هر وقت ناملائمی پیش آمد می کنی از برای او، و آتش غضب شعله ور می شود، و بنای سوزاندن باطن را می گذارد، و دعوت می کند او را به ناسزا گفتن و بدگوئی کردن ؛ برخلاف نفس اقدام کرده ، عاقبت بد و نتیجه ی زشتی این خُلق را یاد بیاورد، در عوض ملائمت به خرج دهد، و در باطن شیطان را لعن کند، و به خدا از او پناه ببرد. من به شما قول می دهم که اگر چنین رفتار کنی ، بعد از چند مرتبه تکرار آن ، به کلّی خُلق عوض شده و ((خُلق نیکو)) در مملکت باطن شما منزل می کند.
ولی اگر مطابق میل نفس رفتار کنید! اوّلاً: در همین عالم ، ممکن است شما را نیست و نابود کند.
پناه می برم به خدای تعالی از غضب که می شود در یک آن ، انسان را در دو دنیا هلاک کند؛ خدای نخواسته موجب قتل نفس بشود. ممکن است ، انسان در حال غضب به نوامیس الهیّه ، ناسزا بگوید؛ چنان که دیده ایم ، مردم در حال غضب سخنی زده که سبب ارتداد می شود گفتند و مرتد شدند.
حکماء فرموده اند : کشتی بی ناخدا که در موج های سخت دریا گرفتار شود، به نجات نزدیک تر است از انسان در حال غضب.
یا اگر خدای نخواسته اهل جِدال و مِراء، در مباحثه علمیّه ، هستی ، کما این که بعضی از ما طلبه ها گرفتار این سریره زشت هستیم ، مدّتی برخلاف نفس ، اقدام کن . در مجالس رسمی که مشحون به علماء و عوام است ، مباحثه پیش آمد کرد، دیدی طرف صحیح می گوید، معترف به اشتباه خودت بشو، و تصدیق آن طرف را بکن .
امید است در اندک زمانی این رذیله رفع شود. خدا نکند که حرف بعضی از اهل علم و مدّعی مکاشفه درست باشد، می گوید : برای من در یکی از مکاشفات کشف شد که تخاصم اهل نار که خدای تعالی اطّلاع می دهد، مجادله اهل علم و حدیث است . انسان اگر احتمال صحت هم بدهد، باید خیلی در صدد رفع این خصلت باشد.
رُوِی عَن عِدَّه مِن الاَصحَابِ اَنَّهُم قَالوُا : خَرَجَ عَلَینَا رَسوُلُ اللهِ صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یَوماً وَ نَحنُ نَتَمَارَی فِی شَیءٍ مِن اَمرِ الدّیِنِ ، فَغَضِبَ غَضَباً شَدِیداً لَم یَغضِب مِثلَهُ ! وَ قَالَ : اِنَّّمَا هَلَکَ منَ کَانَ قَبلَکُم بِهَذَا. ذَروُا المِرَاءَ ؛ فَاِنَّ المُؤمِنَ لاَ یُمَارِی ، ذَرُوا المِرَاء فَاِنَّ المُؤمِن لاَ یُمَارِی ؛ ذَرُوا المِرَاء فَانَّ المُمَارِی قَد تَمَّت خِسَارَتَهُ . ذَرُوا المِرَاء فَاِنَّ المُمَارِی لاَ اَشفَع . ذَرُوا المِرَاء فَاِنِّی زَعیِمٌ بِثَلاَث اَبیَاتٍ فِی الجَّنَهَ فِی رِیَاضِهَا وَ اَوسَطِهَا وَ اَعلاَهَا، لِمَن تَرَکَ المِرَاء وَ هُوَ صَادِقٌ . ذَرُوا المِرَاء فَاِنَّ اَوَّلَ مَا نَهَانِی عَنهُ رَبِّّی بَعدَ عِبَادَهُ الاَوثَانِ المِرَاء .
وَ عَنهُ صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ : لاَ یَستَکمِلُ عَبدَ حَقِیقَهُ الاِیمَانِ حَتَّی یَدعُ المِرَاءِ وَ اِن کَانَ مُحِقّاً .
از گروهی از یاران پیامبر روایت شده است : روزی پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم بر ما درآمد در حالی که ما مشغول جدل و مراء در مسئله ای از مسائل دینی بودیم . آن حضرت به گونه ای خشمگین شد که همانندش را ندیده بودیم ؛ سپس با همان حالت خشم فرمود : پیشینیان شما به همین ((مراء)) تباه شدند، رها کنید مراء را ، همانا مؤمن مراء و ستیزه گوئی نمی کند. مراء را رها کنید، مؤمن ((مراء)) نمی کند . رها کنید مراء را، زیان کاری و خسران انسان ستیزه گو به نهایت رسیده است . واگذارید ((مراء)) را من در روز قیامت شفاعت او نکنم . مراء را رها کنید که من برای آنانی که این صفت پست را رها کنند و راست کردار باشند در بهشت سه خانه را در سه جای آن گلزار، وسط، و بالای آن ضامنم . از مراء دوری کنید که پروردگار من مرا پس از بت پرستی از او خوی نکوهیده نهی کرده است .
نیز از آن حضرت نقل شده است : هیچ بنده ایمانش به کمال حقیقی نرسد تا آن گاه که ((مراء)) را ترک کند، گرچه حق با او باشد .
احادیث در این باب ، بسیار است . چقدر زشت است که انسان به واسطه ی یک مغالبه جزئی که هیچ ثمری و اثری ندارد، از شفاعت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم محروم بماند و مذاکره علم را که افضل عبادات و طاعات است اگر با قصد صحیح باشد به صورت اعظم معاصی در آورد، و تالی عبادت اوثانش کند.
در هر حال ، انسان باید، یک یک اخلاق قبیحه فاسده را در نظر گرفته به واسطه ی خلاف نفس از مملکت روح خود بیرون کند. وقتی غاصب بیرون رفت ، صاحب خانه خودش می آید محتاج به زحمت دیگری نیست ، و عدّه خواهی نمی خواهد.
چون که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید، و انسان موفّق شد که جنود ابلیس را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکنای ملائکه الله و معبد ((عبادالله صالحین )) قرار داد ؛ کار سلوک الی الله آسان می شود؛ و راه مستقیم انسانیت روشن و واضح می گردد؛ و ابواب برکات و جنّات به روی او مفتوح می گردد و خدای تبارک و تعالی به نظر لطف و مرحمت به او نظری می کند و در سلک اهل ایمان منخرط می شود؛ و از اهل سعادت و اصحاب یمین می شود، و راهی از (( باب معارف الهیّه )) که غایت ایجاد جن و انس است ؛ بر او باز می شود، و خدای تبارک و تعالی در آن راه پر خطر از او دستگیری می فرماید. إن شاء الله