۱۳۹۴/۱۲/۱۱
–
۹۳۶ بازدید
مدیتیشن چیست؟
مدیتیشن یوگا ترکیبی از ریاضت های فکری و بدنی است و مشتمل بر منازل و مقاماتی است که هدف از پیمودن آن ها رسیدن به «نجات» است. بعضی از این مقامات جنبه سلبی دارد، مثل پرهیز از بعضی امور و بعضی جنبه ایجابی مانند اجرای بعضی مناسک و آداب .اساس ریاضت های یوگا عبارت است از: خلوت نشینی، مداومت در روزه، تمرکز حواس، حبس نفس، تفکر و ذکر. به گفته کارشناسان این ورزش، فلسفه یوگا با روح درونی انسان، گیتی و چگونگی ارتباط و پیوستگی این دو سروکار دارد. با مطالعه مطالب بالا روشن که یوگا را نمی توان تنها یک ورزش تصور کرد، بلکه باید آن را به عنوان یک مکتب فکری و فلسفی که متناسب با فرهنگ هندی می باشد قلمداد کرد بنابراین می توان گفت این ورزش جسمانی هندی همراه با آموزههایی از هندوئیسم است که میتواند برای اعتقادات یک مسلمان خطرناک باشد . یوگا، تنها شامل تمرینهای بدنی نبوده و عناصر مذهبی روحانی هندو نیز همراه با ذکر و عبادت از اجزای آن به شمار میروند.متاسفانه بسیاری از مسلمانان که این ورزش را انجام می دهند، نمیدانند که هدف نهایی آن، یکی شدن با خدای یک مذهب دیگر است.
چند نکته مهم:
1.بنابر استفتاء از مراجع تقلید ورزش بدنی و تمرکز حواس با یوگا اگر موجب آزار و ضرر بدنی و روحی نشود و با اصول و مبانی اسلامی تضاد نداشته باشد، اشکال ندارد.
2. بعضی حرکات ابتدایی و ساده یوگا ضرری ندارد، اما تمرکزهای سخت و ریاضت های افراطی شاید برای بسیاری غیرقابل تحمل و سبب آسیب گردد. به بیان دیگر ورزش یوگا مراحل مختلفى دارد؛ بعضى از حرکات ساده آن ـ که تنها براى تمرکز فکر به کار مى رود ـ اشکالى ندارد؛ولى برخى از حرکات آن ـ که به صورت ریاضت هاى افراطى است ـ در بینش اسلام توجیهى ندارد.
3. بعضی ریاضت ها و حبس های سفارش شده در یوگا، مخالف بعضی مبانی اسلامی است. اسلام رهبانیت را نفی کرده است و اگر این مراقبت ها، باعث شود انسان از سیر عادی و طبیعی زندگی خارج شده و گوشه گیر شود تا به قدرت و مقام معنوی برسد، خلاف دستورات اجتماعی اسلام است. در اسلام زندگی با مردم و جامعه و رسیدن به قرب خدا از کانال زندگی با خانواده و مردم توصیه شده است و هر گونه کار افراطی در اسلام مذمت شده است.یوگا ترکیبی از ریاضت های فکری و بدنی است و مشتمل بر منازل و مقاماتی است که هدف از پیمودن آن ها رسیدن به «نجات» است. بعضی از این مقامات جنبه سلبی دارد، مثل پرهیز از بعضی امور و بعضی جنبه ایجابی مانند اجرای بعضی مناسک و آداب .
4. اگر انجام یوگا صرف انجام اعمال ورزشی و تمرکز ساده فکری باشد، حکم همان است که از مراجع رسیده که بدون آسیب، مانعی ندارد، اما اگر برپایی این ورزش همراه با ترویج مبانی فکری آن باشد که نشأت گرفته از عقایدی است که ذکر شد و بخواهد ترویج آن همراه با تبلیغ آئین های غیرالهی و یا افکاری مانند کفایت ورزش و تمرکز حواس برای سعادت و رهایی از دردها و مشکلات باشد، توجه به انحراف آن ضروری است.
5. اگر چه در مطلوب بودن ورزش های جسمانی و بدنی و ضرورت آن هیچ مناقشه ای نیست، اما در باب تمرکز روحی و رهانیدن روح از دردها و گرفتاری، اعمال و وظائف شرعی می توانند بهترین نقش را داشته باشند. از باب نمونه خواندن نماز اگر از روی آداب و توجه باشد خود بالاترین مراقبه و تمرکز حواس را به همراه دارد، و مراقبت های نفسانی از آلودگی به هوا و هوس و گناه و معصیت و پایبندی به انجام واجبات الهی، همه از عوامل مهم تقویت اراده و تهذیب نفس هستند که در اسلام سفارش شده اند. اگر کسى واقعاً طالب تعالى روح است راه مستقیم و بدون عوارض آن را شرع بیان کرده است؛ که همان انجام واجبات و پرهیز از محرمات است.
6.اساس مکتب یوگا ـ که رسیدن به پرانا است ـ مبناى صحیحى ندارد.
ضروری بنظر می رسد مردم ما خصوصاً جوانان و دانشجویان نسبت به این مکاتب آشنایی لازم داشته باشند و در پی راه یافتن مسائلی مثل یوگا در جامعه و فرهنگ ما بدانند در عقبه این اسامی چه فرهنگ و اعتقاداتی قرار دارد؟ و چرا باید در مکاتبی مانند هندو و بودا که در شرق آسیا طرفداران فراوان دارد، چنین ورزش های بدنی و فکری ارائه و تبلیغ شود؟ اگر آنان به خاطر خلأهای بزرگی در بعد اعتقادی و فکری مانند عقیده نداشتن به خدای حی قادر متعال و بی اعتقادی به معاد باید با امثال یوگا خود را از رنج ها رهایی بخشند، آیا ما با وجود دین اسلام و عدم خلأ در بعد اعتقادی و داشتن بهترین وظائف عملی باز هم نیازی به یوگا داریم؟
باز با ما سخن بگوئید.
اما هیپنوتیزم: دانشمندان از دیرزمان دریافته بودند که سیاله مغناطیسی خاصی در انسان وجود دارد که با استفاده از تکنیک های خاصی، می تواند به وسیله آن در افراد دیگر اثر بگذارد. در آغاز وجود چنین نیرویی در مشرق زمین کشف شده بود. کلدانی ها، مصری ها و هندی ها به آن پی برده بودند و برایدرمان اعصاب و بی اشتهایی، از آن استفاده می کردند. اما چندان شکل عمومی نداشت تا این که یک پزشک اتریشی به نام «مسمر» در اواخر قرن 18 میلادی (در سال 1775) آن را به عنوان یک کشف علمی مطرح ساخت و گفت: در وجود انسان نیروی سیال مغناطیسی مخصوصی وجود دارد که می توان برای درمان بعضی از بیماران، از آن استفاده کرد. سپس معلوم گردید که از طریق مانیتیسم (سیاله مغناطیسی) می توان به هیپنوتیزم (خواب مغناطیسی) دست یافت. با ادامه تحقیقات دراین زمینه، آشکار شد که نگاه های طولانی به یک نقطه نیمه روشن، توام با تلقین های پی درپی، به ضمیمه استفاده از سیاله مزبور، برای خواب کردن افرادی که آمادگی دارند کافی است وبا این سه عامل می توان افراد را به خواب مغناطیسی فرو برد.
از نظر شرعی عمل هیپنوتیزم به خودی خود(و نه صورت اضطرار) حرام است و این حرمت فلسفه های متعددی دارد؛ از جمله:
1- خارج ساختن مسیر زندگی از مجرای عادی و طبیعی.
2- زمینه بسیاری از فریبکاری ها و شیادی ها؛ چنان که هم اکنون از طریق هیپنوتیزم و اسپریتسم و در گذشته از طریق سحر و جادو و فالگیری مرسوم بوده است.
3- احیانا موجب کشف و افشای اسرار دیگران شدن؛ زیرا یکی از کارهای خواب واره گر خواندن ذهن سوژه است.
بنابراین هیپنوتیزم با سحر و جادو از جهاتی متفاوت و از جهاتی مشابه است؛ لیکن از نظر شرعی حرام می باشد.
همچنین چند نکته زیر به عنوان یادآوری بیان می گردد:
1) این راه را به دوستان عزیز توصیه نمی کنیم .
2) در این رابطه جریانات انحرافی و گول زننده بسیار است.
3 آنچه در حال حاضر می توان گفت آن است که:
اولا: حرکاتی که از معمول سر می زند وسخنانی که برزبان می راند چیزی جز تلقینات عامل نیست. مثلا اگر به یکزبان خارجی که قبلا آشنایی نداشته تکلم می کند یا اعلام می دارد در فلان منطقه هستم یا راه می رود و … همه القائات خواب واره گر است و از حقیقت بهره ای ندارد. البته این القائات تنها با حرکات و اشارات نمایشی نیست بلکه از طریق ذهن عامل صورت می گیرد. بنابراین اگر هیپنوتیزور آن دسته از لغات خارجی را که سوژه تکلم می کند نداشته باشدچنین حرکتی صورت نخواهد پذیرفت.
ثانیا: در برخی موارد – نه به آن داغی که برخی طرح می کنند – از این شیوه برای درمان برخی از بیماران می توان استفاده کرد و حتی دربرخی موارد از آن به جای داروی بیهوشی نیز استفاده نمود که این تأثیر چیزی جز آثار تلقین نیست. البته برخی بین مسأله هیپنوتیزم و تجرید روح خلط نموده و آن دو را نیز مشابه یکدیگر فرض کرده اند. درحالیکه بین آن دو تفاوت بسیار است و تفصیل آن در این مختصر نمی گنجد. ولی امروزه برخی با استفاده از تکنیک های پیشرفته تر هیپنوتیزم دعوی تجرید روح نموده و کالای خود را به این نام قالب می کنند.
چند نکته مهم:
1.بنابر استفتاء از مراجع تقلید ورزش بدنی و تمرکز حواس با یوگا اگر موجب آزار و ضرر بدنی و روحی نشود و با اصول و مبانی اسلامی تضاد نداشته باشد، اشکال ندارد.
2. بعضی حرکات ابتدایی و ساده یوگا ضرری ندارد، اما تمرکزهای سخت و ریاضت های افراطی شاید برای بسیاری غیرقابل تحمل و سبب آسیب گردد. به بیان دیگر ورزش یوگا مراحل مختلفى دارد؛ بعضى از حرکات ساده آن ـ که تنها براى تمرکز فکر به کار مى رود ـ اشکالى ندارد؛ولى برخى از حرکات آن ـ که به صورت ریاضت هاى افراطى است ـ در بینش اسلام توجیهى ندارد.
3. بعضی ریاضت ها و حبس های سفارش شده در یوگا، مخالف بعضی مبانی اسلامی است. اسلام رهبانیت را نفی کرده است و اگر این مراقبت ها، باعث شود انسان از سیر عادی و طبیعی زندگی خارج شده و گوشه گیر شود تا به قدرت و مقام معنوی برسد، خلاف دستورات اجتماعی اسلام است. در اسلام زندگی با مردم و جامعه و رسیدن به قرب خدا از کانال زندگی با خانواده و مردم توصیه شده است و هر گونه کار افراطی در اسلام مذمت شده است.یوگا ترکیبی از ریاضت های فکری و بدنی است و مشتمل بر منازل و مقاماتی است که هدف از پیمودن آن ها رسیدن به «نجات» است. بعضی از این مقامات جنبه سلبی دارد، مثل پرهیز از بعضی امور و بعضی جنبه ایجابی مانند اجرای بعضی مناسک و آداب .
4. اگر انجام یوگا صرف انجام اعمال ورزشی و تمرکز ساده فکری باشد، حکم همان است که از مراجع رسیده که بدون آسیب، مانعی ندارد، اما اگر برپایی این ورزش همراه با ترویج مبانی فکری آن باشد که نشأت گرفته از عقایدی است که ذکر شد و بخواهد ترویج آن همراه با تبلیغ آئین های غیرالهی و یا افکاری مانند کفایت ورزش و تمرکز حواس برای سعادت و رهایی از دردها و مشکلات باشد، توجه به انحراف آن ضروری است.
5. اگر چه در مطلوب بودن ورزش های جسمانی و بدنی و ضرورت آن هیچ مناقشه ای نیست، اما در باب تمرکز روحی و رهانیدن روح از دردها و گرفتاری، اعمال و وظائف شرعی می توانند بهترین نقش را داشته باشند. از باب نمونه خواندن نماز اگر از روی آداب و توجه باشد خود بالاترین مراقبه و تمرکز حواس را به همراه دارد، و مراقبت های نفسانی از آلودگی به هوا و هوس و گناه و معصیت و پایبندی به انجام واجبات الهی، همه از عوامل مهم تقویت اراده و تهذیب نفس هستند که در اسلام سفارش شده اند. اگر کسى واقعاً طالب تعالى روح است راه مستقیم و بدون عوارض آن را شرع بیان کرده است؛ که همان انجام واجبات و پرهیز از محرمات است.
6.اساس مکتب یوگا ـ که رسیدن به پرانا است ـ مبناى صحیحى ندارد.
ضروری بنظر می رسد مردم ما خصوصاً جوانان و دانشجویان نسبت به این مکاتب آشنایی لازم داشته باشند و در پی راه یافتن مسائلی مثل یوگا در جامعه و فرهنگ ما بدانند در عقبه این اسامی چه فرهنگ و اعتقاداتی قرار دارد؟ و چرا باید در مکاتبی مانند هندو و بودا که در شرق آسیا طرفداران فراوان دارد، چنین ورزش های بدنی و فکری ارائه و تبلیغ شود؟ اگر آنان به خاطر خلأهای بزرگی در بعد اعتقادی و فکری مانند عقیده نداشتن به خدای حی قادر متعال و بی اعتقادی به معاد باید با امثال یوگا خود را از رنج ها رهایی بخشند، آیا ما با وجود دین اسلام و عدم خلأ در بعد اعتقادی و داشتن بهترین وظائف عملی باز هم نیازی به یوگا داریم؟
باز با ما سخن بگوئید.
اما هیپنوتیزم: دانشمندان از دیرزمان دریافته بودند که سیاله مغناطیسی خاصی در انسان وجود دارد که با استفاده از تکنیک های خاصی، می تواند به وسیله آن در افراد دیگر اثر بگذارد. در آغاز وجود چنین نیرویی در مشرق زمین کشف شده بود. کلدانی ها، مصری ها و هندی ها به آن پی برده بودند و برایدرمان اعصاب و بی اشتهایی، از آن استفاده می کردند. اما چندان شکل عمومی نداشت تا این که یک پزشک اتریشی به نام «مسمر» در اواخر قرن 18 میلادی (در سال 1775) آن را به عنوان یک کشف علمی مطرح ساخت و گفت: در وجود انسان نیروی سیال مغناطیسی مخصوصی وجود دارد که می توان برای درمان بعضی از بیماران، از آن استفاده کرد. سپس معلوم گردید که از طریق مانیتیسم (سیاله مغناطیسی) می توان به هیپنوتیزم (خواب مغناطیسی) دست یافت. با ادامه تحقیقات دراین زمینه، آشکار شد که نگاه های طولانی به یک نقطه نیمه روشن، توام با تلقین های پی درپی، به ضمیمه استفاده از سیاله مزبور، برای خواب کردن افرادی که آمادگی دارند کافی است وبا این سه عامل می توان افراد را به خواب مغناطیسی فرو برد.
از نظر شرعی عمل هیپنوتیزم به خودی خود(و نه صورت اضطرار) حرام است و این حرمت فلسفه های متعددی دارد؛ از جمله:
1- خارج ساختن مسیر زندگی از مجرای عادی و طبیعی.
2- زمینه بسیاری از فریبکاری ها و شیادی ها؛ چنان که هم اکنون از طریق هیپنوتیزم و اسپریتسم و در گذشته از طریق سحر و جادو و فالگیری مرسوم بوده است.
3- احیانا موجب کشف و افشای اسرار دیگران شدن؛ زیرا یکی از کارهای خواب واره گر خواندن ذهن سوژه است.
بنابراین هیپنوتیزم با سحر و جادو از جهاتی متفاوت و از جهاتی مشابه است؛ لیکن از نظر شرعی حرام می باشد.
همچنین چند نکته زیر به عنوان یادآوری بیان می گردد:
1) این راه را به دوستان عزیز توصیه نمی کنیم .
2) در این رابطه جریانات انحرافی و گول زننده بسیار است.
3 آنچه در حال حاضر می توان گفت آن است که:
اولا: حرکاتی که از معمول سر می زند وسخنانی که برزبان می راند چیزی جز تلقینات عامل نیست. مثلا اگر به یکزبان خارجی که قبلا آشنایی نداشته تکلم می کند یا اعلام می دارد در فلان منطقه هستم یا راه می رود و … همه القائات خواب واره گر است و از حقیقت بهره ای ندارد. البته این القائات تنها با حرکات و اشارات نمایشی نیست بلکه از طریق ذهن عامل صورت می گیرد. بنابراین اگر هیپنوتیزور آن دسته از لغات خارجی را که سوژه تکلم می کند نداشته باشدچنین حرکتی صورت نخواهد پذیرفت.
ثانیا: در برخی موارد – نه به آن داغی که برخی طرح می کنند – از این شیوه برای درمان برخی از بیماران می توان استفاده کرد و حتی دربرخی موارد از آن به جای داروی بیهوشی نیز استفاده نمود که این تأثیر چیزی جز آثار تلقین نیست. البته برخی بین مسأله هیپنوتیزم و تجرید روح خلط نموده و آن دو را نیز مشابه یکدیگر فرض کرده اند. درحالیکه بین آن دو تفاوت بسیار است و تفصیل آن در این مختصر نمی گنجد. ولی امروزه برخی با استفاده از تکنیک های پیشرفته تر هیپنوتیزم دعوی تجرید روح نموده و کالای خود را به این نام قالب می کنند.